“توافقات اخیر جریانات هجری- مهتدی در کردستان در راستای سناریو سیاه می باشد .”
نشریه اکتبر: اخیرا توافقات مشترکی مابین حزب دمکرات کردستان ایران و سازمان زحمتکشان توسط مصطفی هجری و عبداله مهتدی به امضا رسیده است، کمیته کردستان حزب حکمتیست بلافاصله بیانیهای در تقابل با آن صادر نمود. چرا؟
عبداله دارابی: به این دلیل ساده که، بار دیگر برای کارگران و مردم آزادیخواه ایران بویژه نسل جوان امروز یادآوری کنیم چگونه به خاطر استفرار حاکمیت جمهوری اسلامی و اصالت دین، انقلاب 1357 مردم ایران به خون کشیده شد و آنرا از مسیر آزادیخواهانهاش منحرف کردند. احزاب فدرالیسمخواه ایران و کردستان هم با طرح خواست “ایران فدرال” میکوشند تا در آینده بعد از جمهوری اسلامی، همان حاکمیت سیاه 33 سال اخیر جمهوری اسلامی را اینبار تحت لوای حکومت ملی و اصالت قومی و ملی، به مردم ایران و کردستان تحمیل کنند. و در پرتو آن راه بده بستانهای سرمایهدارنهی خود را با همدیگر، فراهم سازند. علاوه بر آن، خواست حکومت فدرالی برای احزاب و جریانات ناسیونالیستی در ایران، در شرایط حاضر خریداران جهانی دارد، کشورهای امپریالیستی از جمله آمریکا و غرب خریداران آن هستند. ثانیا بهزعم ناسیونالیستها فرمول مناسبی برای به بیراهه کشاندن خواست بر حق مردم کردستان است و میکوشند با تکیه بر این ابزار، تلاش مردم کُرد برای رفع ستم ملی در کردستان را از مسیر درست خود خارج نمایند. غافل از اینکه کارگران و مردم آزادیخواه ایران و کردستان از ادامه و آزمایش همچون سناریوهایی بشدت بیزارند و قاطعانه در برابرآن خواهند ایستاد. ادامه تقابل سیاسی ما به این خاطر است که، هدف این توافقنامه سهیم شدن در بازی قدرت در تحولات آتی ایران و کردستان است و برای پیشبرد آن نیز آشکارا به حمایت و پشتیبانی آمریکا، احزاب کرُد حاکم بر کردستان عراق و اپوزیسیون راست پرو غرب امید بستهاند.
حزب دمکرات کردستان ایران و سازمان زحمتکشان، به دنبال حملهی آمریکا و ناتو به لیبی و گسترش آن به سوریه، فرصت را مناسب دیدهاند تا تمام و کمال اهداف سیاسی خود را به اهداف آمریکا و غرب در منطقه با توجه تغییرات جاری در سوریه، گره بزنند و از آن تبعیت کنند. شروع این روند برای حزب دمکرات به 9 سال قبل(2003) بر میگردد که در آن به سقوط رژیم بعث عراق توسط آمریکا و متحدانش انجامید، و از آن به بعد شعار “دمکراسی برای ایران و خودمختاری برای کردستان” حزب دمکرات، به پروژه فدرالیسم قومی برای ایران تغییر نام یافت. این پروژه به هیچ وجه برای حل مساله ملی و رفع ستم ملی بر مردم کردستان به میان نیامده است. این پروژه مانعی است در برابر عرض اندام اراده آزاد و سرنوشت ساز اکثریت جامعهی کردستان برای رسیدن به اهداف بر حقاشان… پروژهی فدرالیسم یعنی ایجاد نفاق و تفرقه در بین کارگران و زحمتکشان ایران، و ابدیت بخشیدن به آن بر اساس سه فاکتور قومیت، مذهب و زبان … به اضافه جنگ خیابانی و کوچه به کوچه قومپرستان و افراطیون مذهبی با همدیگر که نمونهی آن هم اکنون در شهر و روستاهای سوریه جاری است (که دیدن و مشاهده کردن آن دل هر انسان شرافتمندی را به درد میآورد). برای نمونه سیاست (تفرقه بیانداز و حکومت کن) آمریکا و غرب در یوگوسلاوی، شوروی سابق و عراق را نگاه کنید که چگونه نفاق افکنی ابدی را در بسته بندی”دمکراسی” به خورد مردم دادند و آنها را برای همیشه به جان همدیگر انداختند. سرنوشت تلخ مردم عراق تحت حاکمیت فدرالیسم قومی و مذهبی را نگاه کنید که چگونه شیرازهی جامعه را از هم گسیخته است و زندگی معمولی مردم را بخون کشیده است. و به اذعان خود آنها طی 9 سال گذشته در عراق صدها هزار کشته و زخمی را با خود به ارمغان آورده است و اکنون نیز بطور روزمره شاهد لت و پار شدن ده ها و صد ها شهروند بیدفاع در محل و کار زیستشان هستیم.
ما به خاطر جلوگیری و ممانعت بعمل آوردن از وقوع چنین سناریوهایی برای ایران، از همین اکنون به مقابلهی سیاسی با این پروژهی “سناریو سیاهی” برخاستهایم و با تمام توان میکوشیم ماهیت ارتجاعی و ویرانگر چنین طرحی را افشا کنیم و از این طریق از تبدیل شدن سرنوشت مردم ایران به سرنوشت مردم کشورهای یوگوسلاوی، شوروی سابق، عراق وغیره… جلوگیری کنیم، تا بخاطر منافع طبقاتی یک اقلیت ناچیز شیرازه کل جامعه ایران از هم گسیخته نشود.
ارائهی نسخه فدرالیسم قومی از طرف حزب دمکرات و سازمان زحمتکشان، یعنی تحمیل حاکمیت بورژوایی و تداوم استثمار و استبداد سرمایهداری برطبقه کارگر و تودههای محروم و آزادیخواه ایران و کردستان. سرنوشت جامعه کردستان را باید خود مردم رقم بزنند نه اقلیت بورژوای آن و نمایندگان متحجر و متحزب شان… طرفین اصلی بحث فدرالیسم در سطح سراسری و کردستان، هر کدام به خوبی به منافع مادیاشان در دنبال کردن مسالهی فدرالیسم آگاهند و میدانند فرمول فدرالیسم، امروز، فرا تر از محاسبات خرد و ریز گروهی و حزبی آنهاست، چون خریدارانی دارد و با توصل به آن میتوانند بازیگری خوبی برای طراحان اصلی آن در سطح جهانی باشند.
نشریه اکتبر: مؤلفههای جهانی، منطقهای و از جمله موقعیت حکومت اسلامی در ایران در دامن زدن به قومیگرائی و… دخیلاند. برای خنثی کردن این سیاست و جلوگیری از بوجود آمدن تخاصمات قومی، ملی و مذهبی در ابعاد اجتماعی چکار باید کرد؟
عبداله دارابی: باید بر این نکته تاکید کنم در پاسخ به هر دو سئوال طرح شده، روی سخنم اساسا خطاب به کارگران و مردم آزادیخواه ایران و کردستان است، تا به دام ملیگرایی و قومپرستی نیافتند و نیز برای جدال با این تحرکات به میدان بیایند. کارگران کمونیست و مردم آزادیخواه باید این موضوع را جدی تلفی کنند و به مثابه یک جدال و کشمکش طبقاتی که در جریان است، به آن نگاه کنند و به موقع در برابر آن عکسالعمل جدی از خود نشان دهند. چون پشت هر کشمکش سیاسی و حقوقی و فکری و … یک جدال طبقاتی واقعی در جریان است، و احزاب سیاسی یکی از ابزارهای مهمی هستند که جو و فضای دخالتگری انسانها دراین جدال طبقاتی، فراهم میکنند. کار حزب دمکرات و سایر جریانات ناسیونالیست کُرد اکنون فراهم کردن جو و فضا سازی برای شعار ارتجاعی فدرالیسم است و نیز با توجه به بده بستان و معامله آنان با ناسیونالیستهای عظمتطلب و تمایت خواه ایران، میخواهند به آنان قبولانند که طرح فدرالیسم مد نظر آنها، فرمولی همهگیر و سراسری است و در صورت پذیرفتن آن، همه احزاب ناسیونالیست ایرانی میتوانند کنار همدیگر کالای بسازو بنداز خود را با حیله و فریب به مردم بفروشند.
احزابی که شعار فدرالیسم را طرح کردهاند باید هر جا که هستند فشار نقد سیاسی ما را احساس کنند. باید سیاست قومگرایی و هویت تراشی قومی را به عنوان یک سیاست واپسگرایانه و ارتجاعی را بیش از پیش بیارزش کرد. چون اگر شعار فدرالیسم به مثابه یک افق تاریک تا سر حد یک سیستم اداری کشور به جامعه ایران و کردستان تحمیل شود، اولین قربانیان آن کارگران و توده مردم زحمتکش بویژه زنان آزادیخواه و برابری طلب خواهند بود که به لحاظ سیاسی، اجتماعی، اقتصادی مورد حمله قرار خواهند گرفت. بنا بر این، بایستی بر این امر واقف بود که شعار فدرالیسم یک شعار ارتجاعی، ضد کارگری و مغایر با هر گونه آزادی و برابری مردم است و بشدت آنرا افشا و محکوم کرد.
در تقابل با خواست فدرالیسم ارتجاعی ناسیونالیست ها، کارگران کمونیست و اکثریت توده مردم زحمتکش خواهان یک نظام سیاسی آزاد، برابر و سکولار و غیر قومی و غیر مذهبی هستند که در آن برابری حقوقی همه ساکنین کشور، مستقل از نژاد و جنسیت و قومیت و مذهب و اعتقادات، تامین و ضمانت شده باشد!
تا آنجا که به توده مردم در جامعه کرُدستان مربوط میشود ما بلحاظ اصولی مجددا تاکید میکنیم که آینده سیاسی و اداره جامعه کردستان باید توسط خود مردم رقم زده شود نه هیچ دولت و حزب و جریان سیاسی دیگری. حاکمیت کردستان باید به خود مردم کردستان سپرده شود نه حزب دمکرات و سایر احزاب خودمختاریطلب دیگر. به این ترتیب، مردم کردستان حق دارند در باره جدایی یا باقی ماندن در چهار چوب کشور بعنوان شهروندان متساویالحقوق پای یک رفراندوم آزاد بروند و خودشان در سرنوشت خویش برای ماندن یا جدایی تصمیم بگیرند. چون از نظر ما هر نوع بند و بست نیروهای سیاسی و هر نوع توافقی از بالای سر مردم میان دولت مرکزی و احزاب ناسیونالیست کُرد مردود است و فاقد هر نوع مشروعیت سیاسی و قانونی می باشد.
عبداله دارابی 7 سپتامبر 2012
مصاحبه کننده: اسماعیل ویسی
منتشره در نشریه اکتبر شماره 97