در رابطه با توافقات سیاسی اخیر حزب دمکرات کردستان ایران و سازمان زحمتکشان
سیر اوضاع سیاسی امروز جهان سرمایه داری در همه کشور ها به گونه ایست که کثیفترین و ضد انسانی ترین تمایلات سیاسی و اجتماعی را بشرطیکه در خدمت منافع بورژوازی باشد، پر و بال می دهند و برای تبدیل کردن آن به مشغله ذهنی مردم مورد حمایت قدرتهای جهانی و منطقه ای قرار میدهند و ارتجاعی ترین و ضد انسانی ترین جریانات محلی را برای پیشبرد آن به جلو صحنه میرانند و به انحا مختلف آنها را تحت حمایت قرار میدهند. رویداد های 3 دهه اخیر جهان سرمایه داری را مرور کنید تا به عمق فجایع و تراژدی های جریانات قوم پرست پی ببرید. در دنیای پس از جنگ سرد، ده ها سناریوی ضد انسانی کوچک و بزرگ بر مردم بی دفاع تحمیل گردید که اثرات مخرب و زیانبار آن برای همیشه در اذهان عموم باقی خواهد ماند. قبل از تحرکات قوم پرستانه در یوگسلاوی سابق کسی شکم همسایه خود را بخاطر هویت و تعلق قومی پاره نکرد. اما بدنبال تحولات سیاسی در شوروی سابق، سیر اوضاع سیاسی جهان راه را برای طرح کثیف ترین تمایلات سیاسی هموار ساخت و جنگ و تفرقه و نا امنی سیاسی- اجتماعی را در میان مردم بعضی کشور ها دامن زد. راه انداختن جنگ و تفرقه و ویرانی در عراق، روندا، لیبی، لبنان، سوریه، افغانستان و پاکستان و…… هر کدام بخش هایی از این تمایلات ضد کارگری و ضد انسانی است که بورژوازی در راستای منافع خویش به آن نیازمند است. تلاش اخیر حزب دمکرات کردستان ایران و سازمان زحمتکشان هم در راستای همین تمایلات ضد انسانی است و به همین امر خدمت میکند شعار” فدرالیسم” امروز حزب دمکرات کردستان ایران و تبعیت بی چون چرای سازمان زحمتکشان از آن، تنها برگ برنده ای است در دست آنها که به اتکا به آن میتوانند آنرا در مصالحه و معامله با ناسیونالیت های تمامیت خواه ایران ودرجهت اجتناب از حل واقعی مساله کرُد و دور زدن اراده مستقیم مردم کردستان بکار ببندند. طرح و پیشبرد نسخه “فدرالیسم”، با منافع طبقاتی و تمایلات ضد کارگری این دو جریان همسو است و به بقا و به ادامه کاری آتی آنها هم کمک خواهد کرد. واضح است که سه دهه قبل طرح نسخه”فدرالیسم” در کشوری چون ایران محلی از اِعراب نداشت.
عمال وحشیانه و ضد انسانی امروز تروریسم دولتی و اسلامی در قالب کشتار جمعی و سر بریدن مردم بیدفاع در ملآ عام و بنمایش گذاشتن چنین صحنه های مشمئز کننده ایی دررسانه های عمومی از حد و مرز گذشته و به یک پدیده عادی تبدیل شده است. کشتار جمعی کارگران آفریقای جنوبی،از هم پاشاندن شیرازه جامعه سوریه، افغانستان، عراق، لبیبی، یمن و…نمونه های بارز توحش و بربریت نظام سرمایه داری امروز است. تحمیل این نوع سناریو ها به بشریت قرن 21 عقب گرد سیاسی نظام بردگی و بندگی سرمایه داریست. نسخه “فدرالیسم قومی و قوم پرستی” هم گامی است برای ورود این جریانات ارتجاعی به این آشفته بازار نظام سرمایه داری که بانی و عامل اصلی تمام مصائب و مشقات بشریت امروز است. حزب دمکرات و سازمان زحمتکشان با خیز برداشتن در مسیر قوم پرستی میکوشند سیاست خودمختاری خود را در چهار چوب فرمول” فدرالیسم” به دیگر نقاط ایران تعمیم دهند و بدینوسیله از تک روی فعلی نجات یابند و همراه با دیگر ناسیونالیست های ایرانی و تمامیت خواه در آینده بعد از جمهوری اسلامی درقدرت شریک شوند تا به کمک همدیگر حل مساله ملی کرُد را به بیراهه ببرند و تمامیت ارضی ایران را هم “تضمین” بخشند. ناسیونالیستها در فکر آن هستند بعد از اسارت 33 ساله مردم توسط جمهوری اسلامی، آنها هم چند دهه دیگر بر مسند قدرت لم دهند و مردم را با قومیت و ملیت اسیر کنند. مسیر قومی پرستی ادامه همان راهی است که جمهوری اسلامی پیمود.
نا گفته نماند با آنکه هر دو بخش ناسیونالیسم کرُد و ناسیونالیسم عظمت طلب ایرانی به ساختگی بودن شعار فدرالیسم واقف هستند. اماهر دو بخش آنها در تعمیم دادن این فرمول به “خودمختاری برای همه ملل ساکن ” در ایران تحت نام “دمکراتیزه کردن” سیستم اداری کشور متفق القول هستند. اینان بخوبی از کار برد چنین ترفندی برای پایمال کردن خواست کارگران وانکار مساله ملی کرُد و تضمین” تمامیت ارضی ” ایران آگاهند و بمثابه یک کارت شناخته شده و نخ نما برای مصالحه و معامله بین خودشان از آن استفاده خواهند کرد. علاوه بر آن حزب دمکرات کردستان ایران از”شعار فدرالیسم” برای حنثی کردن بر چسب تجزیه طلبی هم استفاده میکند. پیش کشیدن این سیاست ضد کارگری درچنین شرایطی، اساسا ناشی از امید بستن آنها به سقوط رژیم سوریه و بدنبال آن رژیم جمهوری اسلامی توسط غرب و آمریکا است تا در پرتو آن در فرادی بعد از جمهوری اسلامی خودشان دولت مرکزی را بدست بگیرند و بر مردم حکم برانند. علیرغم این تصورات پوچ و واهی آنها، واقعیات سه دهه اخیر یوگسلاوی سابق، عراق و لبیبی و… نشان میدهد که تحمیل سیستم فدرالیسم بر مردم چیزی غیر از عقبگرد سیاسی و فکری و خون پاشیدن به جامعه و زندگی آنها نبوده است. از نظر ما شعار”فدرالیسم”، فرمول بغایت ارتجاعی و فریبکارنه ای است تا همه احزاب ناسیونالیست کرُد و ایرانی به کمک آن، از حل مساله ملی مردم کرُد اجتناب ورزند و به جای آن، بند و بست و معامله با حزب دمکرات و شرکای ناسیونالیست کرُد را جایگزین رجوع به آرای عمومی مردم کردستان نمایند. در طرح این ترفند نخ نما”فدرالیسم”، ناسیونالیسم تمامیت خواه ایران و حزب دمکرات کردستان ایران و سازمان زحمتکشان شریک و سهیم هستند و باید این سیاست ارتجاعی و ضد کارگری آنها از طرف همه احزاب و جریانات کمونیستی و مردم آزادیخواه و برابری طلب سراسر ایران قاطعانه افشا و رسوا شود.
کارگران و مردم آزادیخواه!
مساله مردم کرُد ربطی به سهم گیری یا سپردن”حاکمیت کردستان” به حزب دمکرات و سایر جریانات دیگر ناسیونالیست کرُد از سر بالای مردم ندارد. ما با هر گونه فدرالیسم قومی مخالفیم. این خودِ مردم کردستان هستند که باید در رقم زدن سرنوشت خویش سهیم باشند.. تصمیم مردم کردستان باید بر مبنای شرایط سیاسی و اجتماعی مشخص و با توجه به مصالح کل طبقه کارگر و آزادی و رفاه هر چه بیشتر برای جامعه باشد. مردم با شرکت در یک رفراندم آزاد در باره جدایی و یا باقی ماندن بعنوان شهروندان متساوی الحقوق در چهار چوب ایران نظر خود را اعلام خواهند کرد. هر نوع بند و بست و معاملات احزاب ناسیونالیست کرُد با دیگر ناسیونالیست های تمامیت خواه ایرانی بر سر سرنوشت مردم کردستان ممنوع و فاقد مشروعیت سیاسی است. و ما کمونیستها و آزادیخواهان به همراه کارگران و مردم ایران و کردستان قاطعانه در برابر آن می ایستیم و آنرا افشا و محکوم میکنیم. باید جلو فجایع قومی را سد کنیم و اجازه ندهیم سرنوشت مردم ایران مشابه انچه که در یوگسلاوی دیدیم شود. درجهت متحقق شدن این خواسته از همه انسانهای شریف و آزادیخواه و همه کمونیستها سراسر جهان میخواهیم با ما همراه و همصدا باشید.
عبداله دارابی
22 سپتامبر 2012 / اول مهر ماه 1391
منتشره در نشریه اکتبر 98