اکتبر: چرا پژاک (سازمان حيات آزاد کردستان)،در این شرایط حساس سیاسی -اجتماعی ایران، به عنوان تنها جریان ناسیونالیست میتواند آزادانه در مناطق مرزی و روستا های کردستان ایران رفت و آمد داشته باشد، اخاذی کند و در مواردی کاسبکار و افراد ناراضی و معترض بخود را به قتل برساند، ولی صرف رفت و آمد در همین مناطق، برای دیگراحزاب وجریانات اپوزیسیون ایرانی توسط جمهوری اسلامی ممنوع و غیر مجاز محسوب شود، این ورود و خروجهای آزاد و ممنوع از کجا سرچشمه میگیرد؟
عبداله دارابی: قبل از هر چیز نشانه قوی معامله و بندو بست با جمهوری اسلامی و دم و دستگاه نظامی مستقر این رژیم سرکوبگر در این مناطق است. ورود و خروج آزاد و ممنوع در یک جغرافیای معین، توأم و منطبق با منافع و شرایط خاص هر دوره ای همواره یک اصل خدشه ناپذیر نظام سرمایه داری حاکم و جمهوری اسلامی بوده و هست. جهت اطلاع نسل جوان امروز، در آستانه تحمیل جمهوری اسلامی بر گرده مردم ایران و کردستان در سالهای ١٣٥٧ و ٥٨ ۱۳شمسی، همین مناطق جولان گاه امروز پژاک، محل تاخت و تاز افراد مسلح مذهبی مرتجع احمد مفتی زاده ، قیاده موقت (پارت دمکرات کردستان عراق آندوره) و مالکان مرتجعی بود که قصد داشتند با تمرکز نیرو در روستای دزلی بین مریوان-اورامان ، و استقرار در محل ساواک رژیم قبلی شاه، به شهر و روستا های مریوان حمله کنند و آنرا از دست مردم و شورا های انقلابی شهر و محلات که ساخته و پرداخته دست خودشان بود، در آورند و بدینوسیله زیر چتر حاکمیت رژیم به زندگی انگلی و خفت بار خود ادامه دهند، ولی شکست خوردند. منفعت رژیم جمهوری اسلامی، در آن زمان آنطور ایجاب میکرد که آن زمان چنان نیروهای مرتجعی در آن مناطق مستقر باشند. امروز نیز منافع رژیم آنطور ایجاب می کند که به کمک شاخه های تازه تری از ملیون ومذهبیون جدید و کهنه کار چهل ساله، بقای فرسوده و نیمه جانش را برای چند صباحی دیگردر منطقه حفظ نماید. ذهی خیال باطل!! از جریاناتی که قصد دارند بدون درس عبرت گرفتن از تاریخ گذشته، باز به درک و شعور و پتانسیل و تجارب واقعی چهل ساله مردمی که خود جمهوری اسلامی را به چالش کشیده اند، بازی کنند و به آن وقعی ننهند و نسبت به آن بی اعتنا و بی اهمیت باشند. باید این را دانست که انزجار مردم از آنچه که امروز در نوار مرزی کردستان می گذرد بمراتب فرا تر و عمیق تر از گذشته است. چون میبینند مبارزه طبقاتی در ایران عروج کرده، کارگر آگاه و مردم آزاد یخواه در صحنه نبرد علنی حضور دارند و دیگر نمیخواهند و نمی پذیرند بار دیگر زیر بارهیچ نوع ستم و استثماری که ملی- مذهبی ها برایشان پیچیده اند بروند و به آن تن در دهند. پژاک، در تناسب قوای امروز بین مردم و جمهوری اسلامی از یکسو،و هزیمت بخشی دیگر از ناسیونالیسم کرد از سوی دیگر، فرصت را غنیمت شمرده تا با آمد و رفت متکی به اغماض سپاه پاسداران، نزد رژیم جا پایی برای خود دست و پا کند. امروز از شمال تا جنوب کردستان به صورت مستمر دست به کار هایی میزند که از نظر مردم معترض غیر قابل هضم است. پژاک با حضور خود در باج گیری و سرانه گرفتن از کولبران و کاسبکاران کردستان ایران و عراق، هر بار مجوز احزاب حاکم اقلیم (هریم) ، را برخ مردم میکشد و به کمک و یاری آنها این بخش از کارگران و زحمتکشان را به باج دهی ناچار میکند.اما غافل از آنند که، هر حزب و جریانی که حق مردم زحمتکش را لگد مال کند،از کولبران سرانه بگیرد، مردم ناراضی از خود را تهدید یا به گلوله ببندد، نه تنها حزب نیست، گردنه بگیر است و باید تمام قد افشا شود. مردم کردستان ایران بخوبی به این امر واقفند که، رژیم جمهوری اسلامی از همه اقدامات ریز و درشت این گروه مطلع اند،از نزدیک حضور و اعمال نامربوط شان را نظاره میکند، اما در برابر مردم ناراضی و معترض در این زمینه، به این نوع حضور جریانات ناسیونالیست هر دم آماده همکاری در امروز و فردای تحولات برای مقابله با رادیکالیسم و حق طلبی مردم نیازمند است و خود را به کوچه علی چپ زده و به سبک و سیاق حاکمیت بیشتر ار ٤٠ ساله خود، از پاسخ دادن به مردم سر باز میزند و خود را به کسی بدهکار نمیداند چون کار این نوع احزاب به نفع اش است نه به ضرر. این روند، تنها به عملکرد یکسال اخیر پژاک در این منطقه بر نمیگردد. تأثیرات تغییر و تحولات مبارزه طبقاتی دو سال اخیر جامعه ایران و کردستان، کل احزاب ناسیونالیست را مضطرب کرده، و نشان می دهد که قاشق شان به ته دیگ خورده و فریاد حق طلبی را از عمق به سطح کشانده، و تا حدودی میدان اجحاف و زور گویی احزاب بورژوا ناسیونالیست و قوم پرست کرد را در همه جای کردستان تنگ کرده ، واز این پس اجازه نمیدهند تحت نام کوردایتی، مورد ظلم و ستم و اخاذی کردن قرار بگیرند و آنرا بپذیرند. عینا مثل سایر مردم دیگر مناطق در سراسر ایران، که سر سوزنی به هیچ بخش و جناحی از رژیم اعتماد ندارند و برای به زیر کشیدن آنها لحظه شماری می کنند.
امروزه هر کس و هر جریانی بخواهد حرف واقعی و اول را بزند، و بخواهد ستم و استثمار و فقر و فلاکت را از سر خود و جامعه بر دارد، باید به اصلی ترین طبقه جامعه(طبقه کارگر) فکر و فوکوس کند نه سرمایه داری استثمارگر و حکومتهای آدمکش و دیکتاتور شان. باید از منظر خواست طبقه کارگر و مردم آزادیخواه ایران و کردستان، به جامعه نگاه کرد و استثمار و فقر و ستم و تنگدستی را از بین ببرد نه با ” سر دادن شعارهای تو خالی “خلق گرایان و وطن پرستان “ملی-مذهبی امتحان پس داده، که صد ها ساله شانه به شانه همدیگرباحاکمیت استثمار گرانه شان زندگی را از مردم زحمتکش و تهی دست گرفته و سرانجام کار را بجایی رسانده اند که، امنیت و معیشت را از مردم سلب کنند . محل زیست و استراحت مردم و رفاه و امنیت و آسایش و خواب آنها را به گور های کنده شده و پشت بام ها حواله میدهند آنهم با اجاره بهای شبانه ٣٠ تا ٥٠ هزار تومان.
طی سی سال اخیر مردم بجایی رسیده اند که زندگی زیر پرچم احزاب بورژواناسیونالیست کرد هم از جمله در کردستان عراق ، بمراتب بد تر از آن میبنند که قبلا، تصورش میرفت. چون احزاب و گروه های بورژواناسیونالیست کرد هم عین بقیه دولتهای همسایه دور و بر، امتحان پس داده هستند و چیزی غیراز تباهی و نابسامانی برای مردم زحمتکش و تهی دست باقی نگذاشته اند، و هیچ روزنه امیدی برای زیستن زیر چتر و حاکمیت اینها هم برای مردم کرد باقی نمانده است. پژاک و دیگر جریانات ناسیونالیست چیزی جز ناامنی و تباهی را برای مردم به ارمغان نمیاورند. اقدامات تروریستی اخیر و ناامنی که در مناطق آمد و رفت توسط پژاک به وجود آمده تنها نمونه های اولیه ای است که مردم با چشم خود آن را می بینند. و در پایان باردیگر یادآوری میکنم این سوال مردم بالای سر پژاک در گشت و گذار است که چگونه آزادانه و بی دردسر در مناطق تحت کنترل و سرکوبگری ارتش و سپاه پاسداران جمهوری اسلامی در آمد و رفت ومشغول قتل، اخاذی و زورگویی علیه مردم است؟ به این سئوال باید پاسخ سرراست و شفاف بدهند!
عبداله دارابی
٢٩-٠٦-٢٠٢٠