مصاحبه ها

کارگران کمونیست و اول مه با هیئت اجرائی حزب

کمونیست هفتگی: روز جهانی کارگر امسال در متن بحران جهانی کرونا برگزار میشود. این اوضاع چه ویژگی مشخصی به روز جهانی کارگر میدهد، خطوط اصلی سیاست حزب حکمتیست چیست و حلقه اصلی سیاست کمونیستی و کارگری روی چه مسئله ای باید متمرکز باشد؟

سیاوش دانشور: امسال روز کارگر در جهان تحت تاثیر پاندمی کرونا و بحران اقتصادی جهانی است که سایه یک نگرانی عمیق و ابهام راجع به آینده را در سطح جهان گسترانده است. سقوط بازارهای بورس و قیمت نفت تا حد صفر تنها بروزاتی از یک بحران عمیق اقتصادی است که نتایج هولناکی میتواند ببار آورد. از سوئی کارگران بدلیل اجتناب از ابتلا به بیماری کووید ١٩، سیاست قرنطینه و محدودیتهای ضروری و پزشکی نمیتوانند اجتماعات و مراسمهای اول مه را برگزار کنند. از سوی دیگر بیکاری بسیار وسیع تاکنونی، پیامدهای خشن تر بحران اقتصادی بر کار و امنیت شغلی و موقعیت عمومی اقتصادی طبقه کارگر، کارنامه تماماً سیاه دولتهای سرمایه داری طی این بحران در کنار سیاستهای راست و ضد انسانی و فاشیستی آنها، همه پتانسیل اعتراضی وسیعی را ایجاد کرده است که با سد ممنوعیت تجمعات و اجتناب از تجمع بدلیل پاندمی کرونا مواجه شده است. بدون تردید صدای اعتراض از هرسو بلند خواهد شد، سازمانهای کارگری و جریانات رادیکال سعی خواهند کرد به روشهای مقدور و از طرق رسانه های جمعی تا آنجا که بتوانند از سد سانسور بنگاههای خبرپراکنی عبور کنند، حرفشان را میزنند. اما روشن است که امسال بورژوازی در کشورهای مختلف بدرجه زیادی از تظاهراتهای اول مه و اعتراضات اینروز خیالش راحت است. با اینحال اینها موجبی برای عدم اعتراض، برای بیان افق کارگری در قبال این بحران، برای نقد سیاستهای دولتها و در مرکز آن نظام ناکارآمد و ضد انسانی سرمایه داری با کارنامه سیاهش نخواهد بود. علیرغم این محدودیتها امسال بیش از هر زمان این انتظار هست که سرمایه داری و عملکرد دولتهای مختلف در این بحران زیر فشار انتقاد کارگری و سوسیالیستی قرار گیرند و امر همبستگی جهانی کارگران در بحرانی که بشریت با آن روبرو است برجسته تر شود.

همینطور مسائل بزرگی مطرح اند که از بیماری کووید ١٩ و محدودیتهای ناشی از آن فراتر میروند. دنیای پساکرونا چه شمایلی دارد، پیامدهای بحران اقتصادی بر کار و معیشت میلیاردها انسان چیست، چگونه باید به تقابل با دولتهای سرمایه و نظام لجام گسیخته سرمایه داری رفت، ناتوانی دولتها در تامین حقوق پایه ای مانند طب و بهداشت و سلامتی و تناقض عریان سرمایه داری با حقوق اولیه شهروندان، دورخیز دولتها برای شکستن هزینه های بحران اقتصادی روی دوش طبقه کارگر و اعمال سیاستهای وحشتناک‌ تر ریاضتی، نگرانیها از تقابلهای شدیدتر اجتماعی، پیامدهای تحولات جدید تکنولوژیک و غیره، بیشتر از خود کرونا بر اذهان سنگینی میکند. بعبارت دیگر آنچه امروز در جریان است سرنخی است به آنچه که قرار است بورژوازی در ابعاد بسیار گسترده تر در فردای باصطلاح عادی شدن اوضاع در دستور بگذارد. سوال پیشاروی مردم آزادیخواه جهان و مشخصا جنبش ضد سرمایه داری و سوسیالیستی طبقه کارگر اینست که چه جوابی به این مسائل میدهد. تردید نباید داشت که امواج اعتراضات توده ای و کارگری علیه نظم حاکم بسرعت راه میافتند. علیرغم هر محدودیتی که جنبش کارگری با آن روبرو است، اعم از تسلیم طلبی جنبش یوینیونیستی و فقدان احزاب رادیکال و کمونیستی طبقه کارگر، اما بسیاری از ابهامات دوره بحران ٢٠٠٧-٢٠٠٨ دیگر وجود ندارد یا بسیار کمتر است، انتقاد ضد سرمایه داری قویتر و روشنتر است، سوسیالیسم با هر روایتی از جمله در حد محدود مسئولیت جامعه در قبال فرد و برخورداری از امکانات و تقابل با لجام گسیختگی بازار، بسیار قویتر و از نظر توده های وسیع مردم عقلائی تر از هر زمانی است. اینها صرفا جنبه های مساعد شرایط کنونی اند که میتوانند محصولات سیاسی خود را ببار آورند. اینها کافی نیستند و هنوز جای خالی یک جنبش سیاسی و حزبی متعین سوسیالیستی کارگری را پر نمیکند اما در قیاس با شرایط دو دهه گذشته بسیار مساعدتر است. بحران کرونا دیر یا زود تمام میشود و قبل از اتمام آن دنیا دارد به مسائل مهمتری فکر میکند و جنبشهای سیاسی و طبقاتی مختلف تلاش دارند خود را برای این جدالها آماده کنند. وظیفه کمونیست ها و مارکسیست ها در هر گوشه جهان اینست که به این جدال یاری برسانند. این جدالی جهانی است اما سنگرهای نبرد کشوری اند و شرایط در هر کشوری متفاوت است. پیروزی و پیشروی در هر سنگر میتواند کل جنبش جهانی طبقه کارگر را بجلو سوق دهد.

در ایران اوضاع بسیار وخیم و متمایز است. جامعه ای که از دل آبانماه بیرون آمده و قاطعانه علیرغم سرکوبهای خونین آنرا ادامه داده است، در متن این بحران متحمل شدیدترین ضربات انسانی و اقتصادی و بیکاری و سرکوب شده است. حکومت از خیزشهای توده ای میلیونی وحشت کرده است و زیر فشار بحران شدید و امکان فروپاشی اقتصادی عملاً کارگران را به محیطهای ناامن کار باضافه قتلگاه کرونا فرستاده است. جمهوری اسلامی بعد از کرونا حکومتی درمانده تر و در عین حال وحشی تر از کل تاریخ خود است. علیرغم این تمهیدات جدال طبقاتی در ایران در اشکال بسیار حاد روی صحنه می آید. بحران کرونا میتواند پایان جمهوری اسلامی و فروپاشی دستگاه دین هردو باهم باشد. در عین حال همزمان با تشدید جدال با جمهوری اسلامی، در ایران جدال جنبشهای اجتماعی و طبقاتی حادتر از هر زمانی خواهد بود. حرف مرکزی و اساسی ما اینست که هدف جنبشهای دیگر اینست بعد از کرونا در موقعیت بهتری قرار گیرند. جنبشهای دست راستی در کنار حکومت روی استیصال مردم و فلاکت اقتصادی و ناتوان شدنشان سرمایه گذاری میکنند. از هم اکنون مانورهای فاشیستی و ناسیونالیستی و جنگ طلبانه شروع شده است. طبقه کارگر بیش از هر زمان ضروری است بعنوان ناجی جامعه، بعنوان راه حل مستقل، بعنوان رهبر آزادی جامعه در مقابل کل بورژوازی بمیدان بیاید و برای بدست گرفتن ابتکار عمل سیاسی در مقیاس جامعه خود را آماده کند. این کلیدی ترین مسئله اول مه امسال است. بقیه مسائل فوری طبقه کارگر از این دریچه باید معنی شود. بعنوان مثال ما از تامین معیشت همگانی، بهداشت و درمان و بسیاری مسائل دیگر صحبت کرده ایم. یا کارگران علیه بیکاری شدید و دستمزدهای چند بار زیر خط فقر و مسائل متعدد دیگر اعتراض دارند. همه اینها باید از همان حلقه و فیلتر اصلی رد شود. توده ایستها و رفرمیستهائی که خانه کارگر را میخواهند بعنوان “سخنگوی کارگران” معرفی کنند، بحث شان نه دستمزد است و نه ضرورتا اعاده حیثیت از آبروی نداشته خانه کارگر، هدفشان اینست جنبش رادیکال کارگری را عقب برانند و راستها مجموعا میداندار شوند. همین سندیکالیستها و پرو خانه کارگریهای امروز، فردا موکلین سندیکاههای دستگاهی و “شاخه کارگری” بورژوازی اپوزیسیون خواهند شد. مسئله و حلقه اصلی مطالبات بلافصل کارگری نیست بلکه تقابل با دست بالا پیدا کردن جنبشهای راست و افق و خط آنها در متن این بحران است. طبقه کارگر و گرایش رادیکال کارگری و کمونیستها باید اول مه را به آبانماه وصل کنند، جنبش محرومان و طبقه خویش را نمایندگی کنند و در مقابل راه حلها و تلاشهای دست راستی مانیفست خود را در اول مه طرح کنند.

کمونیست هفتگی: علیرغم تهدید ابتلا به کرونا، سیاست دولت اسلامی و کارفرمایان “عادی کردن” اوضاع و بازگشت اجباری کارگران و کارکنان به کار بعد از تعطیلات سال جدید است. حزب چه میگوید و در اعتراض به این مسئله جنبش کارگری در اول مه چه واکنشی لازم است نشان دهد؟

ناصر مرادی: دقیقا علیرغم شیوع گسترده پاندمی کرونا و ابتلای ده ها هزار نفر از مردم ایران به این ویروس مرگبار که تا به حال جان هزارن نفر را گرفته است، حسن روحانی در جلسه “شورای عالی امنيت ملی” به تاریخ ١٩ فروردين اعلام کرد که ما کشور را تعطیل نخواهیم کرد حتی اگر دو سه میلیون نفر بدلیل بیماری کرونا بمیرند. دلیلش هم معلوم است هراس از فوران خشم مردم. روحانی و رژیمش دربن بست اقتصادی قرار دارند. زورشان به کارفرما و صاحبان سرمایه که بخش بزرگ و کلانش در دست جناح دیگر حاکمیت از جمله بیت “رهبری” که سهام اصلی اقتصاد را در دست دارند نمی رسد. از پول و ثروت عظیم در تملک خامنه ای و سپاه و بنیاد مستضعفان از جمله ستاد اجرایی فرمان “امام” که روحانی با خواهش و تمنا و گوشزد کردن خطر عصیان مردم فقط یک میلیارد تومان دریافت کرد. بنابراین نمی خواهند تعطیل کنند چون خوب می دانند در صورت تعطیلی باید هزینه کارگران و شاغلین را پرداخت کنند در غیر اینصورت با اعتراضات میلیونی مردم روبرو خواهند شد که اینبار تجربه دو جنبش عظیم دیماه ٩٦ و آبان ٩٨ را با خود دارند. بالاخره پاندمی کرونا نه تنها ماهیت جنایتکارانه و ضد بشری رژیم اسلامی را برای افکار عمومی و همگان نشان داد بلکه وقفه ای در یک روند سیاسی و تلاطمات صحنه سیاست ایران ایجاد کرد. از نظر ما صحنه سیاست ایران بعد از کرونا تشدید مبارزه برای سرنگونی جمهوری اسلامی و رویاروئی کارگر و مردم محروم اعماق جامعه علیه فقر و فلاکت خواهد بود.

در اول ماه مه و بمناسبت روز جهانی کارگر، جنبش کارگری و اردوی آزادیخواهی و برابری طلبی باید در مقابل رژیم اسلامی و سیاست ضد بشری فرستادن کارگران به محل کار در شرایط پر خطر پاندمی کرونا سیاست و ادعانامه خود را اعلام کنند و سیاست اعلام شده دولت و رژیم اسلامی از طرف حسن روحانی در فرستادن کارگران به سر کار را محکوم کنند. با اعلام قرنطینه و پرداخت حقوق و تامین معیشت برای همگان، تامین و تضمین نیازهای بهداشتی و درمانی برای همه ساکنین ایران ابتکار عمل سیاسی را بدست بگیرند.

کمونیست هفتگی: جمهوری اسلامی و جنبشهای اجتماعی مختلف برای دوره پسا کرونا خود را آماده میکنند. جنبش انقلابی طبقه کارگر در این زمینه نیازمند کدام آمادگی است و در اول مه روی کدام مسائل باید تاکید کند؟

آذر ماجدی: کرونا فقط یک ویروس کشنده نیست که به یک پاندمی جهانی بدل شد. کرونا موجد یک زلزله سیاسی – ایدئولوژیک در جهان شده است. بنظر می رسد که دنیا از یک کابوس بیدار شده و دارد جامعه و مناسبات حاکم بر آنرا بازبینی می کند. عمق بیعدالتی و نابرابری موجود با تمام زمختی و شناعتش در مقابل چشمان جهانیان قرار گرفته است. دولتهای بورژوایی و برخوردشان به این پاندمی سوالات بسیاری را مطرح کرده است. دولتهای دیکتاتوری که وقعی به افکار عمومی و نظرات شهروندان نمی گذارند. سرکوب و اختناق تنها پاسخ آنهاست. در جوامع تحت دموکراسی برخورد مردم به سیاست های غیرمسئولانه دولت ها آنچنان بود که برخی مجبور به تجدید نظر جدی در سیاست هایشان شدند. تزهای فاشیستی چون “مصونیت گله ای” یا همان داروینیسم اجتماعی از طرف این دولت ها مطرح شد. و در واقعیت این سیاست دارد یا بشکل رسمی مانند آمریکا و سوئد و یا پوشیده مانند فرانسه و بریتانیا پیاده می شود. هر روز تعدادی در خانه های سالمندان از کرونا جان می بازند و نامشان حتی بعنوان قربانی کرونا ثبت نمی شود. بسیاری از این دولت ها به کرونا بعنوان “موهبت الهی” برای خلاصی از جمعیت سالمند برخورد می کنند.

دنیای پسا کرونا موجبات نگرانی و اضطراب بسیاری را پدید آورده است. بحران اقتصادی عمیقی که سرمایه داری جهانی در آن فرو رفته است اذهان بسیاری را متوجه خود ساخته است. این بحران بمراتب عمیق تر از بحران ٢٠٠٨- ٢٠٠٧ خواهد بود. سطح معیشت کارگران و مردم زحمتکش بدنبال بحران اخیر بسیار افت کرد. فقر و نابرابری بسیار گسترش یافت. جنبش های دست راستی و حتی فاشیستی عروج کردند. در خاورمیانه و شمال آفریقا که مردم تحت این بحران ها دست به یک خیزش توده ای زدند با جنگ و ویرانی پاسخ گرفتند و زندگی سیاه تری بر آنها تحمیل شد. بحران پناهندگی هزاران نفر را قربانی گرفت. این واقعیات به اذهان خطور می کند و بر عمق هراس از دنیای پسا کرونا می افزاید. آیا دنیای پسا کرونا از پیش از آن وخیم تر و ناعادلانه خواهد شد؟ این سوالی است که در مقابل همه قرار گرفته است. طبق یک سونداژ در انگستان اکثریت پاسخ دهندگان اظهار داشته بودند که نرمال برایشان شرایط پیشا کرونا نیست؛ شرایط متحول شده ای را خواهان هستند. نزد بسیاری سرمایه داری بعنوان یک نظام اقتصادی زیر سوال رفته است. نابرابری و بیعدالتی محکوم شده است. این مناسبات پیشا کرونا بود که اجازه داد هزاران انسان بخاطر دروغ ها و عدم مسئولیت دولتها و بخاطر عدم وجود امکانات درمانی جان بدهند. این شرایط پیشا کرونا است که میلیون ها نفر دیگر را تحت کرونا به خیل گرسنگان جهانی افزود.

اکنون دنیا با دو شرایط کاملا متضاد اما بهم مربوط روبرو است. از یک سو چشمان گشوده شده؛ اذهان باز شده است؛ فریب و توهم به ته رسیده است. همه می دانند که این سرمایه داری است که می کشد، که قربانی می گیرد که گرسنگی می آورد. بسیاری خواهان تغییر شرایط هستند. بسیاری می خواهند از شر سرمایه داری همراه با کرونا خلاص شوند. این یک طرف ماجرا است. طرف دیگر بورژوازی است که با دولت و ارتش و پلیس اش در حال آماده باش است. بورژوازی بخوبی آگاه است که ذره ای اعتبار ندارد. می داند که دولت هایش و ایدئولوگ هایش ته مانده اعتبارشان را از دست داده اند و لذا فعلا تحت کرونا مشغول چرب زبانی است، مشغول عقب نشینی و سازش های محدود است تا شرایط را برای هجوم پسا کرونا آماده کند.

دنیا بر سر دو راهی مهم و تعیین کننده ای قرار دارد. اردوی کار و آزادیخواهی و برابری طلبی یا خود را برای هجوم همه جانبه به سرمایه داری و دولتش آماده می کند، تحت کرونا می کوشد تا همبستگی و اتحاد خود را افزایش دهد تا دروغ ها و فریب های بورژوازی را افشاء می کند، تا خود را بمثابه یک پیکر منسجم و آماده سازد یا باید به جهنمی سیاه تر از پیش تسلیم شود. راه دیگری وجود ندارد. این دو راهی در مقابل طبقه کارگر و جنبش های آزادیخواه و برابری طلب در کل جهان قرار گرفته است. شرایط ایران دارای ویژگی هایی است که شرایط مبارزه طبقاتی را تا حدودی بنفع طبقه کارگر و اردوی آزادیخواهی و برابری طلبی تسهیل می کند. جامعه ایران بیش از دو سال است که در التهابی عمیق قرار گرفته است. خیزش عظیم توده ای دیماه ٩٦ و گسترش مبارزات طبقه کارگر و عروج طبقه کارگر و رهبران آن و پس از آن خیزش آبانماه جامعه را برای ایده های چپ و کمونیستی شخم زده است. جامعه برای تغییرات پایه ای و بنیادی به میدان آمد و توازن قوای طبقاتی بمراتب تغییر کرده است.

ایران در چنین شرایطی وارد بحران کرونا شد. کرونا مردم را بیدار و هشیار نکرد؛ چون فی الحال آگاه شده بودند و در تلاش بودند تا آگاهی شان را متحقق کنند. اکنون کرونا وقفه ای در مبارزات مردم ایجاد کرده است. بعلت شرایط بحرانی مردم نمی توانند تجمع کنند و به اعتراضات خود ادامه دهند؛ قادر نیستند دست به تجمعات اعتراضی و تظاهرات بزنند. هر چند که در شرایطی حتی تحت کرونا نیز دست به اعتراضات جمعی زده اند. واکنش های مردمی به مساله کرونا و لاقیدی رژیم قابل توجه است. همبستگی عمیق و تلاش برای گرفتن کنترل بدست خود یک بروز مهم و جدی آگاهی و آمادگی ای است که در بالا به آن اشاره شد. اگر چه کرونا در اعتراضات توده ای وقفه ایجاد کرده است، در روحیه اعتراضی و در وحدت طلبی و همبستگی مردم نه تنها وقفه ای ایجاد نشده بلکه تحت کرونا نیز بروز یافته و اشکال جدید را سریعا پذیرفته است. اینها تماما فاکتورهای مثبت جامعه ایران برای دنیای پسا کرونا است. دولت اگر چه وحشی و جنایتکار است؛ اگر چه از دزدی و جنایت دست بر نمی دارد، اما قدر قدرت نیست. بخوبی به موقعیت تضعیف شده اش آگاه است و دارد خود را برای دنیای پسا کرونا آماده می کند. وقتی روحانی از دو سه میلیون کشته برای جلوگیری از انفجار بمب ساعتی بیکاری و گرسنگی حرف می زند، دارد به همین واقعیت اشاره می کند.

روشن است که فقر و گرسنگی و بیکاری افزایش چشمگیری خواهد داشت. دولت با کشتار بیکاران و گرسنگان دارد به استقبال این شرایط می رود؛ ما باید با تعمیق اتحاد و همبستگی و همیاری برای مقابله با این عواقب به استقبال این شرایط برویم. دنیای پسا کرونا شاهد نبرد آخر ما با جمهوری اسلامی خواهد بود. سرنگونی و مرگ رژیم اسلامی آروزی قلبی اکثریت قریب باتفاق جامعه است. باید خود را برای این نبرد آخر آماده سازیم. جمهوری اسلامی به کرونا بعنوان یک “موهبت الهی” مینگرد که وقفه ای در مبارزات و اعتراضات توده ای ایجاد کرد. ما نیز باید در این شرایط بفکر ایجاد ملزومات تداوم مبارزه و پیروزی باشیم. باید برای ایجاد ملزومات تشکلهای توده ای مان، برای ایجاد شوراهایمان بکوشیم. کارگران رادیکال سوسیالیست باید در این روزهای سخت در محافلشان بر ایجاد این ملزومات متمرکز شوند. ایجاد آمادگی و ملزومات تداوم مبارزه پس از پایان بحران کرونا باید در محور دستور فعالیت ما قرار گیرد.

اول ماه مه روز جهانی کارگر، روز جهانی آزادیخواهی و برابری طلبی و اعلام عزم جزم برای سرنگونی سرمایه داری و ایجاد یک جامعه سوسیالیستی است. لذا در این روز طبقه کارگر باید یکبار دیگر عزم خویش را برای تداوم این مبارزه جزم کند. در اینروز نقش کارگران رادیکال سوسیالیست، رهبران رادیکال طبقه کارگر حیاتی است. زنده نگاه داشتن روحیه مبارزاتی و اتحاد طبقاتی یک امر حیاتی است. تداوم مبارزه تحت شرایط جدید؛ تداوم مبارزه در قالب آماده سازی و تدارک ملزومات درون محافل کارگری بطرقی که برای خود کارگران قابل قبول باشد امر امروز ماست. این امر را باید در دستور خود بگذاریم و برای انجام آن آستین ها را بالا بزنیم.

کمونیست هفتگی: با توجه به تلاشهای تاکنونی برای همیاری و همبستگی با مردم محروم و در تداوم آن، در اول مه روی چه مسائل مشخصی باید تاکید کرد؟ حزب چه فراخوانی به کارگران کمونیست، فعالین کارگری و طیف وسیع سوسیالیست ها و فعالین رادیکال اجتماعی در مناسبت اول مه دارد؟

رحمان حسین زاده: فرصت یک هفته ای به گرامیداشت اول مه باقی است. شواهد نشان میدهد، آن تحرک و جنب و جوش لازم در تدارک گرامیداشت شایسته روز جهانی کارگر در جریان نیست. متاسفانه ویروس نکبتی کرونا بر همه ابعاد زندگی و سوخت و ساز جامعه تاثیر گذاشته است. از جمله محدودیتهای جدی در مقابل برگزاری مراسمهای روز اول مه امسال به وجود آورده است. عدم تحرک کافی و ضروری از جانب رهبران و فعالین و نهادهای کارگری برای طرح ریزی گرامیداشت اول مه در این بطن قابل توضیح است. اما اولین گام فراخوان ما این بوده و هست، نباید به این اوضاع تمکین کرد و با خلاقیت و ابتکار منطبق با اوضاع امسال، باید روز اول مه را با برجستگی شایسته به میان جامعه برد. ما متوجه ایم و در فراخوانمان بر این مساله تاکید کرده ایم که در اول مه امسال نمیتوان تجمع کرد. نمیتوان اجتماعات و رژه کارگری مظهر قدرت و اراده طبقه کارگر را نه تنها در ایران، بلکه در کشورهای دیگر هم برگزار کرد. این لطمه و محدودیت بزرگ تحمیلی بر گرامیداشت برجسته اول مه است، اما تاکید داریم، این پدیده موقت و تحمیلی امسال نباید اول مه را از ما بگیرد. نباید گذاشت اقدامات دیگر در تدارک اول مه فریز شود. مشاهده من اینست تحرکی در میان فعالین و نهادهای کارگری در داخل شروع شده، اما در فرصت یک هفته ای باقی مانده سرعت عمل بیشتری لازم است. در نتیجه فعالین کمونیست و رهبران و فعالین رادیکال و پیشرو کارگری و اجتماعی و جریانات کمونیست باید آستینها را بالا بزنیم، در این اوضاع پیچیده و پر از محدودیت، با ابتکارات و خلاقیت روز جهانی کارگر را با برجستگی گرامی بداریم. در این راستا امیدوارم شبکه ای از فعالین کارگری و اجتماعی معتبر و شناخته شده فراکارخانه ای و حتی شهری مشابه هیئت ها و کمیته های تدارک اول مه سالهای قبل در فرصت باقی مانده اقدامات لازم در سطح جامعه جاری کنند. واقعیت اینست رهبران و فعالین کارگری بخشهای مختلف جنبش کارگری با هم آشنا هستند. از فعالین نیشکر هفت و فولاد تا هپکو و آذرآب و بافق و پتروشیمی ها و پارس جنوبی، از فعالین این و یا آن نهاد کارگری مستقل میتوانند شبکه وسیع نتی نهاد تدارک اول مه امسال را سازمان دهند و همفکری و تبادل نظر و نهایتا تصمیم گیری را به سرانجام برسانند. از جمله ابتکارات قابل اجرایی را در دستور بگذارند. ما به سهم خود بر اقدامات زیر تاکید جدی داریم:

الف- تدوین قطعنامه سراسری کارگری به مناسبت اول مه درهمین چند روز باقیمانده لازمست به نتیجه برسد و حتی قبل از روز اول مه انتشار یابد. چنین سندی میتواند محور همبستگی و اتحاد سراسری جنبش کارگری در اول مه امسال باشد.

ب- رهبران و فعالین و آژیتاتورهای کارگری با استفاده از مدیای اجتماعی سخنرانی و میزگرد و آژیتاسیون در معرفی اول مه، در نقد و تعرض به سرمایه داری که اکنون ماهیت ضد انسانی آن زبانزد خاص و عام است در همین مدت و در روز اول مه سازمان دهند. سیاست کارگری در قبال اوضاع کنونی و خواستهای فوری کارگران را طرح کنند.

ج- از هم اکنون و به ویژه در روز اول مه میتوان چهره شهرها را با نصب بنر و تراکت و شعار نویسی به صحنه معرفی روز کارگر تبدیل کرد. میتوان ورود و خروج شهرها، میادین اصلی و محلهای شناخته شده اجتماع و عبور مردم، پارکها و تفریحگاهها را با بنرهای بزرگ “زنده باد اول مه، روز جهانی کارگر” و تراکتهای مناسب این روز آذین بندی کرد. با سازماندهی تیمهای دو سه نفره و با رعایت همه استاندارهای پزشکی و سلامتی مقابله با خطر کرونا اینکارها را میشود، سازمان داد.

د- در مناسبت اول مه همکاری با نهادهای همیاری مردمی مقابله با ویروس کرونا در سطح محلات و شهرها را میتوان سازمان داد. نهادها و کمیته های همیاری با گستردگی در سطح شهرها شکل گرفته است. فعالین کارگری خود نقش مهمی در سازماندهی این حرکت داشته اند، و به همین دلیل میتوانند، در مناسبت اول مه به طور برجسته و عملی تری یاری رسانی مردمی و حمایت از این نهادها را سازمان دهند. همه ببینند درروز جهانی کارگر ابعاد همیاری کارگری و مردمی به خانواده های کارگری و مردم بی بضاعت بسیار برجسته و گسترده بوده است.

آنچه در اول مه امسال باید طرح کنیم!
بالاتر اشاره شد، ادعانامه کارگری در فرمت قطعنامه و یا بیانیه قاعدتا توقعات و انتظارات جنبش کارگری را به روشنی مطرح میکند. امسال چنین ادعانامه ای بیش از هر دوره ای میتواند زبان رسای طبقه کارگر علیه نظم وارونه سرمایه داری باشد. بروز جهانی ماهیت ضد انسانی کاپیتالیسم در فاجعه کرونا فرصتی است که ادعانامه کارگری دست به ریشه ببرد و ترجیح سود پرستی این سیستم بر انسانیت را مستدل و با زبان آتشین و تعرضی بیان کند. امکان پذیری نظم آزاد و برابر سوسیالیستی و تضمین رفاه و سعادت برای بشریت را مستدل کند.

در شرایط مشخص کنونی جامعه ایران بر تامین فوری و بی اما و اگر معیشت همه شهروندان، بر تقابل با فقر و بیکاری پافشاری کند. اولتیماتیوم جدی علیه اخراج و بیکارسازی را به دولت و کارفرمایان اعلام کند. برای مقابله موثر با شیوع ویروس کرونا بر تعطیلی کار با پرداخت کامل حقوق تاکید کند. بازگشت به کار (منهای کارهای اورژانس و حیاتی تعطیل ناپذیر) را توسط دولت سرمایه اسلامی محکوم و مردود اعلام کند. باید اعلام کرد مناطق، شهرها و امکان مخاطره آمیز قرنطینه شود. امکانات معیشتی و بهداشتی شهروندان مناطق قرنطینه شده، توسط دولت باید تامین شود.

در یک محور مهم ادعانامه کارگری امسال هم باید اعلام کرد، مقرری تعیین شده و چند بار زیر خط فقر تحت نام “حداقل دستمزد” از جانب کارگران و خانواده های کارگری محکوم و مردود است. صف همبسته کارگری علیه دستمزد زیر خط فقر و علیه فقر و بیکاری بر اتحاد و همبستگی سراسری پافشاری میکند.

واضح است در اول مه بر همبستگی انترناسیونالیستی طبقه کارگر جهانی تاکیدمان را باید بگذاریم. سیاست و اقدامات تفرقه افکنانه و نژادپرستانه و ضد انسانی دولت و کارفرمایان در برخورد به کارگران مهاجر افغانستانی و غیره از جمله اخراج و ندادن هیچ امکانی به آنها و عدم پذیرش در بیمارستانها را قویا محکوم کنیم.

و بالاخره با پزشکان و پرستاران و کارکنان در کادر درمان، با کارگران بخش خدمات، به کارگران آمبولانسها و حمل و نقل، به کارگران مراکز تولید مواد غذائی و بهداشتی که در صف اول نجات دهندگان جامعه جهانی‌اند، درود بفرستیم. در بحران کرونا نیز این انساندوستان و کارگرانند که ناجیان جهان هستند نه دولتها و سرمایه داران ضدانسان. این روزهای سخت خطر ویروس کرونا را پشت سر میگذاریم، خشم قدیم و جدید فروخورده مان علیه نظم سراپا ضد انسانی سرمایه را به جنبش قدرتمند، خودآگاه و سازمانیافته واژگون کننده نظم کاپیتالیستی تبدیل میکنیم. با اتکا به قدرت فعاله و خلاقه طبقه کارگر نظام سیاسی مبشر آزادی و برابری و رفاه و سعادت انسانها، جمهوری سوسیالیستی را بنیاد مینهیم.

***