…«بخش روشنفکر وظیفه اش اینست که مسائل را جلوتر از دیگران بفهمد “نه اینکه وقتی کارگر هفت تپه هم فهمید” تازه بگوید»…
این جمله را اسدبیگی نگفته است. این جمله که دنیائی پیشداوری بورژواماب و نگرش تحقیر آمیز، نگاه از موضع دارا به ندار، از بالای تخت شاه به رعیت در آن موج میزند، توسط آقای فواد پاشائی “رایزن حزب مشروطه ایران” در برنامه گفتگوی آقای کورش پارسا با وی و آقای مهرداد درویش پور برسر “سلطنت یا جمهوری” بیان شده است. در مقابل این اظهار نظر تحقیر آمیز و ضد کارگری نه آقای مهرداد درویش پور اعتراضی کرد و نه آقای کورش پارسا بعنوان مجری برنامه تذکری داد، ظاهراً در این زمینه اشتراک نظر داشتند یا شاید برایشان اصلاً “مهم نبود”!
“وقتی کارگر هفت تپه هم فهمید”!؟ گوینده این جمله براین باور است که “کارگر هفت تپه” در ته لیست آی کیو و فهم مسائل سیاسی و اجتماعی جامعه ایران قرار دارد. این ادعا هیچ مبنای مادی و علمی ندارد، نتیجه تحقیق خاصی در این باره نیست، بلکه بروز فقر فرهنگی روشنفکرانی است که صد سال است استبداد پشت استبداد تحویل مردم ایران داده اند. کافی است صحبتهای ایشان را با سخنان کارگران هفت تپه مقایسه کنید تا خوب تفاوت فهم این “روشنفکر” و “رایزن” مشروطه خواه را با کارگر هفت تپه متوجه شوید. یادتان باشد اینها موئتلف همان فرشگردی ها هستند که تلاش میکردند با تبلیغات سوء از اسماعیل بخشی کارگر هفت تپه بعنوان “یار فرشگردی” کسب اعتبار کنند!
نه جناب پاشائی! این شمائید که “تازه فهمیده اید”! اگر قرار باشد لیستی براساس درجه فهم طبقات و لایه های مختلف اجتماعی داشته باشیم، اتفاقا کارگر هفت تپه و فولاد و هپکو و پتروشیمی، معلم و بازنشسته و پرستار، کارگر ساختمانی و نانوا، راننده اتوبوس و کامیون در سطوح بالای جدول قرار دارند و امثال آقای پاشائی که با نگاه یک بورژوای حسابگر به کارگر هفت تپه نگاه میکند، ته آن جدول فرضی قرار خواهند گرفت. سطح تحصیلات کلاسیک بسیاری از کارگران امروز لیسانس و فوق لیسانس و تخصص بالا و عده ای دکترا دارند. کارگر ایرانی و بویژه لایه پیشرو آن نظر به تاریخ جنبش اش و مبارزاتی که از سر گذرانده، نقشی که در جامعه و قلمرو سیاست دارد، دنیا را بدقت دنبال میکند، مطالعه میکند، زبان بلد است، دارای فرهنگ جهانی و آوانگارد کارگری و سوسیالیستی است. ایشان هنوز فکر میکند کارگران امروز همان کسانی هستند که در دهه چهل بعد از رفرم ارضی از روستاها به شهر آمدند! هنوز در نستالژی “دوره شاهنشاه آریامهر” سیر میکند! در عین حال نباید از نظر دور داشت که گفتن این جمله فقط ناشی از نگرش واپسگرای مشروطه خواهان سلطنت طلب نیست، ایشان از موضع منافع یک جنبش بورژوائی و خواهان اعاده سلطنت، معلوم است از کارگر خوشش نمی آید، آگاهانه با این حرف زشت بزعم خود میخواهد کارگر هفت تپه را کوچک کند، بطور ناخودآگاه وحشت اش از عروج کارگر در سیاست ایران را بروز میدهد.
ما توهمی به فرهنگ سیاسی ناسیونالیست ها و بورژواها و روشنفکران شان نداریم. این جمله آقای پاشائی باید برجسته شود نه به دلیل “روشنفکر” بودن و “رایزن” بودن ایشان، بلکه به این دلیل که جریانات اپوزیسیون بورژوائی ایران بفهمند که حق ندارند با کارگر اینطور حرف بزنند. یادشان رفته که خرج تمام جلال و جبروت و شاهانه زندگی کردن این طایفه از جیب همان کارگران تامین شده است. کارگران همواره در سیمای چنین روشنفکرانی سخنگویان کارفرمایان را دیده اند. اینها امیدوارند که “ایران را پس بگیرند” و کارگران با کار بیشتر و دستمزد کمتر برایشان “دوباره وطن را بسازند”! این فرهنگ سیاسی واپسگرا مکمل این سیاست و این هدف ضد کارگری است!
٢١ ژوئیه ٢٠٢٠
#هفت_تپه