کمونیست هفتگی: بیانیه اخیر حزب با عنوان “نه به فقر، فلاکت بیماری” چه میگوید و به چه سوالی پاسخ میدهد؟
رحمان حسین زاده: بیانیه با این مشاهده تلخ و واقعی شروع میکند که “سونامی فقر و فلاکت و بیکاری همراه با استبداد و سرکوب و فجایع اجتماعی ناشی از آن، زندگی طبقه کارگر و اکثریت عظیم شهروندان جامعه ایران را به لبه پرتگاه کشانده است. میلیونها بیکار و بی مسکن، کارتن خواب و گور خواب و کودکان کار، زندگی زیر خط فقر بیش از نیمی از جمعیت ایران که فاقد بیمه های اجتماعی و درمانی و محروم از کمترین امکانات سلامت و بهداشت و پزشکی هستند، تصویر اولیه از موقعیت تکان دهنده زندگی اکثریت عظیم شهروندان جامعه ایران است. کاپیتالیسم عمیقا بحران زده ایران و اقتصاد در حال فروپاشی جمهوری اسلامی سرمنشاء این تراژدی است که با پیدایش و گسترش ویروس کرونا، شرایط فاجعه بارتر و غیر قابل تحمل تر شده است. بر بطن موج جدید بحران اقتصادی سرمایه داری جهانی سال ۲۰۲۰ و ادامه مصیبت بار پاندمی کرونا، گسترش فقر شدید، فلاکت و بیکاری انبوه از پیامدهای نگران کننده آن است. مرگ و نیستی در ابعاد میلیونی انسانها و جامعه را تهدید میکند”.
حزب ما و بیانیه ما از یک فاجعه بزرگ اجتماعی و از مخاطرات تکان دهنده ای که نفس حیات و مساله زنده ماندن و یا نماندن را در مقابل ده ها میلیون شهروندان جامعه قرار داده، صحبت میکند و میگوید. اما جوهر اصلی هشدار بیانیه ما صرفا گفتن و بیان این مشاهده نیست، سئوال کلیدی، چگونگی راه مقابله طبقه کارگر و همه مردم تحت فشار با این تراژدی اجتماعی است. سئوالی که باید پاسخ داده شود، اینست چگونه جمعی و متحدانه راه مقابله و مبارزه با این فاجعه بزرگ را اتخاذ میکنیم. ما با جریانات و کسانی که بگویند، راهی نیست و به ویژه مصیبت کرونا را بهانه کنند و بگویند راه مقابله موثری نیست، صحبتی نداریم. فراخوان ما به جامعه ایست که نمیتواند خودکشی کند، به طبقه ایست و به مردمی است که نمیتوانند به تباه شدن جمعی زندگی و به این وضع تمکین کنند و نکرده اند، بلکه مجبورند در دفاع زندگی خود و فرزندان و همنوعان خود بایستند و با سرمنشاء و بانی “فقر، فلاکت و بیکاری” مقابله کنند. نظم وارونه سرمایه و سکانداران جنایتکارش و ایدئولوگها و مبلغین نان به نرخ روز خورش میخواهند پیدایش و گسترش پاندمی کرونا را به دستاویزی برای شانه خالی کردن از زیر بار فجایع به بار آمده تبدیل کنند. بیشرم تر از همه ویروس جمهوری اسلامی، میخواهد، فقر و فلاکت و بیکاری تلنبار شده ناشی از حاکمیت چهل ساله اش را با شیوع ویروس کرونا توجیه و پرده پوشی کند. بیانیه ما میگوید، بانیان تشدید خطرناک “فقر و فلاکت و بیکاری” را میشناسیم و گسترش جنبش مبارزاتی خود آگاه، سازمانیافته و متحد در ابعاد جامعه در مقابلش مبرمیت دارد. این پیام و گفته اصلی بیانیه حزب ما علیه فقر و فلاکت و بیکاری تهدید کننده زندگی میلیونها انسان در حال حاضر و روزها و ماههای آتی است.
کمونیست هفتگی: سرمایه داری بطور کلی چه نقشی در وضع موجود و فقر وسیع دارد، جمهوری اسلامی چطور؟ تفاوت و تشابه کدامند؟
آذر ماجدی: یک خصلت پایه ای نظام سرمایه داری، حتی در دوره شکوفایی، ایجاد فقر در یک قطب جامعه و تلمبار شدن ثروت در قطب دیگر برای یک اقلیت ناچیز است. در دوره بحران میزان فقر بمراتب گسترده تر می شود. بعلاوه، در جوامعی مانند ایران که سرمایه داری بر کار ارزان متکی است ابعاد فقر تشدید می شود؛ فقر یک وجه برجستۀ چنین جوامعی است. در جامعه ایران فاکتورهای دیگری نیز عمل می کند؛ نظام سرمایه داری تحت جمهوری اسلامی هیچگاه در سرمایه داری جهانی انتگره نشد و لذا همواره با بحران دست و پنجه نرم کرده است و این مساله موجب رشد فزاینده فقر در جامعه بوده است.
فاکتور سیاسی و شرایط مبارزه طبقاتی نیز در تشدید فقر نقش بازی می کند. تحت یک دیکتاتوری خشن طبقه کارگر برای بهبود شرایط کار و زیست با مشکلات جدی روبرو است. مبارزه برای دریافت همان حقوق ناچیز نیز با سرکوب و اسارت مواجه می شود. و بالاخره وجود یک حکومت سرتاپا مافیایی، فاسد و دزد که شرایط را برای اختلاس وسیع طبقه حاکم مهیا می کند ابعاد فقر صد چندان می شود.
این شرایط حاکم در ایران است. یک بحران دائمی که در دهه اخیر بمراتب تعمیق شده است و افزایش و گسترش اختلاس کاربدستان ریز و درشت عملا سفره بخش وسیعی از مردم را خالی کرده است. طبق آمارهای خود دولت حدود ٧٠ درصد مردم زیر خط فقر زندگی می کنند و ٤٠ درصد در فقر مطلق بسر می برند. ابعاد فقر در ایران هولناک است. گرسنگی و بی خانمانی به سرنوشت میلیون ها انسان بدل شده است. ما با پدیده هایی چون گور خوابی، زندگی در تونل های زیر زمینی سوراخ موش مانند، پشت بام خوابی و زباله گردی روبرو هستیم؛ اینها پدیده هایی منحصر بفرد و حاشیه ای نیستند؛ در تمام شهرها از کوچک و بزرگ بوفور مشاهده می شود. کار کودکان بسیار گسترده است؛ عدم برخورداری از ابتدائیات بهداشتی و حقوق شهروندی مانند آب تصفیه شده، دسترسی به بهداشت و درمان حتی در شهرهای بزرگ و از نظر اقتصادی فعال گسترده است.
گسترش اعتیاد که یکی از عوارض جانبی جوامع خشن و بحران زده است، در ایران بیداد می کند. ماهیت گانگستری حکومت ابعاد این فاجعه را گسترش داده است. حکومت و سپاه پاسداران عملا در کشت و قاچاق مواد مخدر دست دارند و ثروت نجومی از این تجارت سیاه بدست آورده اند. فحشاء حتی کودکان را در امان نگذاشته است. در یک کلام میزان فقر در جامعه ایران انسان را بیاد کتاب های چارلز دیکنز در اوایل دوران عروج سرمایه داری می اندازد. شایع شدن یک ویروس کشنده نیز ابعاد کلیه این فجایع را گسترش داده است.
کمونیست هفتگی: بیانیه حزب فقر و فلاکت اقتصادی را یک قلمرو مهم نبرد طبقاتی میداند. منظور چیست؟ دلیل تان برای این ادعا چیست؟
سیاوش دانشور: وقتی میگوئیم “فقر و فلاکت اقتصادی یک قلمرو مهم یا یکی از جبهه های مهم نبرد طبقاتی است”، داریم راجع به سوال یا سوالاتی که در شرایط کنونی کل کشمکش طبقاتی و جنبش طبقه ما با آن روبرو است حرف میزنیم. بطور کلی مسائل و سوالات مبرم مبارزه طبقاتی، سوالات و مسائلى هستند که در هر مقطع مشخص، تناقضات زيربنايى جامعه و منافع و نگرش حرکت طبقات متخاصم جامعه را به حادترين شکل در خود منعکس ميکنند. فقر و فلاکت اقتصادی یک واقعیت زشت و زمخت و گسترده و غیرقابل انکار است که بورژوازی ایران و حکومت اسلامی به دهها میلیون کارگر و زحمتکش تحمیل کرده است. این سوال از واقعیات جان سخت و بنیادی اقتصاد سیاسی سربر می کند و فی الحال به تاریخی از مبارزه و درجه ای از خودآگاهی سیاسی در جنبش طبقه ما متکی است. ما از قلمرو و سوالی حرف میزنیم که جامعه و سیاست را حول خود قطبی میکند و بناچار کشمکش جنبشهای طبقاتی متمایز و احزاب سیاسی شان حول آن اوج می گیرد.
مبارزه و کشمکش طبقاتی، که از یکسو دارای جامعیت است و در تمام منافذ و قلمروهای متنوع جامعه بدرجات مختلف جریان دارد و از سوی دیگر کل این مبارزه موتور محرکه جامعه و تاریخ است، امری بطور کلی نیست بلکه در دوره های بحرانی یا جامعه آبستن تحول، روی گره گاهها و مسائل خاصی کانونی میشود. نفس یک مبارزه طبقاتی جاری، زنده، بیوقفه فرض ماست. نگاه به جامعه و تاریخ و تبئین سیاست و تاکتیک از دریچه منافع و اهداف اجتماعی جنبش طبقه کارگر در این کشمکش، فرض و نقطه شروع ماست. با این مفروضات ما داریم راجع به یک مسئله مبرم مبارزه طبقاتى در مقطع کنونى حرف میزنیم. مسئله ای که خود بازتاب درجه ای از رشد کشمکش طبقاتی در حال حاضر است و به سهم خود کل مبارزه طبقات متخاصم را حول خود قطبی و به پیش می راند. شیوه برخورد به این سوال همینطور معیار تشخیص مهمی برای تفکیک طبقاتی نیروهای سیاسی مختلف است.
مبارزه برای سرنگونی جمهوری اسلامی نیز بطور کلی صورت نمی گیرد. این درست است که همه نیروهای خواهان سرنگونی، چه چپ و چه راست، در سرنگونی ذینفعند، اما طبقات متمایز و متخاصم هرکدامشان روند سرنگونی را تنها پله ای برای تثبیت موقعیت خویش و تعیین تکلیف نهائی قدرت سیاسی و مسئله دولت قرار داده اند. لذا با پروژه های مختلف وارد ایندوره می شوند. کمونیسم کارگری و جنبش سوسیالیستی طبقه کارگر در تحولات پیش رو، با علم به راه پر پیچ و خمی که باید طی کند، در تحليل نهايى یا بر این نظام بحرانزده و پوسیده فائق می آید و نظام سرمايهدارى را با کلیه تضادها و تناقضاتش به گور می سپارد و بر ويرانههاى آن نظامى برتر و دنیائی بهتر می سازد، یا شکست میخورد و بورژوازی دوره انقلابی را پشت سر می گذارد، سرمایه داری را بازسازی میکند و دوره جديدى از انباشت سرمايه را با سرکوب قاطع طبقه کارگر و پائین آوردن بازهم بیشتر سطح معيشت کارگران رقم می زند.
ما می خواهیم با جمهوری اسلامی و حاکمیت و دولت سرمایه در ایران تعیین تکلیف کنیم. این از مسائل پایه ای و استراتژیک کمونیسم کارگری و جنبش طبقه کارگر در ایران است. این مسئله پایه ای تا تعیین تکلیف بحران و سرنوشت قدرت سیاسی و دولت آتی در ایران، و بعبارتی دیگر از باز شدن فرجه برای دخالت وسیع در جامعه تا پایان دوره انقلابی، تغییر نمی کند و بجای خود محفوظ است. تمام مسئله اینست که این مسائل پایه ای برای کمونیسم و طبقه ما، در قلمرو سیاست و جامعه و در دوره حاد شدن کشمکش طبقاتی، بلاواسطه خود را بیان نمی کنند بلکه در گره گاهها و سوالاتی که جامعه حول آنها قطبی شده، در جائی که نبرد طبقات و جنبشهای سیاسی و حزبی حول آن صف آرائی کرده اند، بنا بر مشخصات و داده های مادّی و کنکرت در آن لحظه خاص نمود و تبلور پیدا میکنند. جنگ و کشمکش طبقاتی، همواره در جبهه های مشخص تری پیش میرود و قلمروهای این نبرد در هر دوره می تواند مختلف باشد. در این قلمرو، یعنی مبارزه با فقر و فلاکت اقتصادی و برای آزادی و برابری و رفاه، کل بورژوازی ایران از حکومتی تا اپوزیسیونی، علیرغم تفاوتها، در یک سنگر قرار دارند و سیاست تداوم و تعمیق و یا قابل تحمل کردن وضع موجود را دارند. کمونیسم کارگری و حکمتیسم همراه با جنبش رادیکال و سوسیالیست طبقه کارگر، جنبشی برای الغای این وضع فلاکتبار و برپائی دنیائی نوین است. ما از جبهه های اصلی نبرد طبقاتی و سوالات اساسی جامعه و سطح مبارزه جاری حرکت می کنیم، آنرا ارتقا می دهیم و الزامات پیروزی اهداف استراژیک طبقاتی و کمونیستی مان را دنبال می کنیم.
کمونیست هفتگی: بیانیه از به میدان کشیدن جنبش سازمانیافته علیه فقر و فلاکت و بیکاری سخن گفته است. این دقیقا یعنی چه و چه مسائلی را فورا و بلافصل در دستور میگذارد؟ چه کسانی باید چه کاری بکنند؟
رحمان حسین زاده: لازم به گفتن نیست که جمهوری اسلامی رنج و مشقات پردامنه ای در همه شئون زندگی، در اقتصاد و معیشت و فرهنگ و تحصیل و سیاست، در محل کار و زندگی به جامعه ایران تحمیل کرده است. به علاوه در طول عمر جمهوری اسلامی مقاومت و مبارزه جاری بوده است. بر این اساس همانطور که بیانیه حزب تاکید کرده، عرصه های مبارزات جاری علیه وضع موجود، علیه تعرض معیشتی، اقتصادی و سیاسی حاکمیت جمهوری اسلامی متنوع است. طبقه کارگر و مردم تحت فشار به طور مستمر، در جبهه های متعدد مبارزه اجتماعی و طبقاتی از جمله علیه فقر و دستمزدهای ناچیزو معوقه، علیه بیکاری میلیونی و بیکارسازیهای گسترده این دوره، علیه تعرض به حقوق پایه و گرانی و نبودن امکانات سلامتی و پزشکی و بهداشتی، علیه آپارتاید جنسی و حجاب و پوشش و قوانین عصر حجری اسلامی، علیه بازداشت و سرکوب و اعدام و تهدید و بگیر و ببند و اختناق و علیه بسیاری از تضییقات روزمره و کلیت جمهوری اسلامی در جریان است. طبعا هر عرصه مبارزه و هر تک اعتراض و تظاهرات و اعتصاب و تقابل با وضع موجود و جمهوری اسلامی با ارزشند. اما بیانیه حزب ما میگوید کافی نیست و باید فراتر رفت. درست تر بگویم اگر چه عرصه ها و صحنه های متنوع مبارزه کنونی پاسخ مشخص و ضروری کارگران و مردم به معضلات مشخصی است که در هر کارخانه و مرکز کار و محله و شهر و دانشگاه و … با آن روبرویند و برحقند و باید همین کار را کرد. اما باید بدانیم، این سطح از مبارزه جاری ظرفیت مقابله کارساز با فاجعه تخریب گر “فقر و فلاکت و بیکاری” را ندارد. در نتیجه صف بندی موثرتر و متحدتر و گسترده تر لازمست. آنطور که بیانیه تاکید میکند به میدان کشیدن یک جنبش قدرتمند گسترده و سراسری با شعار سلبی و محوری “نه به فقر و فلاکت و بیکاری” و با خواست “حرمت، معیشت و سلامت” لازمست.
ضرورت و ظرفیت سازماندهی چنین جنبشی موجود است. ببینید فصل مشترک مبارزات جاری کارگری و توده ای ایستادگی در مقابل تحمیل جنبه ها و گوشه هایی از مشکلات و معضلاتی است که خود محصول روند اساسی تر ایجاد و تحمیل فقر و فلاکت و گرسنگی و گرانی و تبعیض و بیکاری اند. به همین پدیده دستمزدهای معوقه، دستمزد زیر خط فقر، بیکارسازیها، ناامنی شغلی، گرانی روز افزون، تورم و … نگاه کنید، اینها عوارض روند فقر و فلاکت و بیکاری در حال جریان است. لذا اکنون وقت آن است همه این بخشهای مختلف مبارزه، آگاهانه و مبتکرانه و سازمانیافته و همگام، به جنبش درهم تنیده علیه فقر و فلاکت و بیکاری شکل دهیم. طبعا در تناسب قوای نامساعد کنونی کار ساده ای نیست و موانع زیادند و باید از سر راه برداشته شوند. میپرسید چه نیرو و جریان و کسانی، قادر به انجام اینکار هستند؟ قبل از همه نیروی فعاله و ستون فقرات شکل دادن به چنین جنبش و صف بندی مبارزاتی، جنبش طبقه کارگر است. در سطح مشخص تر رهبران و پیشروان آگاه جنبش کارگری و کمونیستهای طبقه کارگر با ابتکار و خلاقیت و همگامی و با اتکا به پلاتفرم روشن، سازماندهی و رهبری مبارزه و جنبش “نه به فقر و فلاکت و بیکاری” را میتوانند و باید تضمین کنند. به علاوه چنین جنبش و مبارزه ای به تشکل توده ای موثر باید متکی شود. به این دلیل بیانیه ما بر ایجاد شوراها در مراکز کار و محلات تاکید گذاشته است. ایجاد شوراها در هر مرکز کار و رشته کارگری و هر محله و شهر، ابزار و پایه اصلی متشکل شدن و قدرتمند شدن مبارزه و جنبش “نه به فقر و فلاکت و بیکاری” است. خلاصه کلام، لازمست رهبران و فعالین کمونیست جنبش طبقه کارگر و اردوی انقلابی درهر جا که هستند، در مراکز کار و رشته های کارگری، در محلات، در مراکز آموزشی و دانشگاهها و میان نسل جوان محروم از کار و معیشت و توده عظیم بیکاران پاپیش بگذارند و رسالت سازماندهی جنبش علیه فقر و فلاکت و بیکاری را با برافرشتن پلاتفرم و خواست روشن و متکی به مجامع عمومی و شوراهای محل کار و محله و علیه بیکاری و در دانشگاه و مراکز آموزشی و … به دست بگیرند.
کمونیست هفتگی: جنبش علیه فقر و فلاکت با جنبش برای سرنگونی چه رابطه ای دارد؟ یا چطور باید مرتبط باشد؟ نظر به اعتراض وسیع جامعه علیه فقر و فلاکت موجود اصولا ایندو قابل تفکیک هست؟
آذر ماجدی: جامعه ایران اکنون بیش از دو دهه است که به جدال برای سرنگونی رژیم وارد شده است. جنبش سرنگونی هر از چند گاهی بمیدان می آید و بدنبال سرکوب خشن حکومت برای دوره ای آرام می شود. این بار جنبش سرنگونی دو سال و نیم است که می جوشد و تحرکات خشن و سرکوبگرانه رژیم قادر به خفه کردن آن نشده است. مردم از جمهوری اسلامی بیزارند و خواهان سرنگونی آن.
روشن است که یکی از خواست های پایه ای مردم رفاه است. مبارزه علیه فقر در جامعه ایران سریعا به مبارزه ای علیه کلیت رژیم بدل می شود. در بالا اشاره کردیم که مبارزه برای افزایش دستمزد و یا دریافت حقوق معوقه با یورش خشن رژیم مواجه می شود و لذا سریعا به یک مبارزه رو در رو با رژیم بدل می شود. باین ترتیب حتی اگر کارگران قصد سرنگونی رژیم را نداشته باشند، در این مواجهه به این حقیقت دست می یابند که برای ذره ای بهبود در زندگی شان باید این رژیم را به زیر کشند.
طی دو سال و نیم اخیر این مواجهه بسیار صریح تر، روشن تر و علنی تر گشته است. دیماه ٩٦ و آبانماه ٩٨ دو نقطه اوج این جنبش سرنگونی طلبانه بود که مبارزه علیه فقر و برای رفاه بعنوان یکی از مطالبات اصلی در آن بیان می شد. اکنون بر مردم روشن شده است که تا جمهوری اسلامی در قدرت است فقر و فلاکت و گرسنگی سایه سیاه خود را بر فراز جامعه حفظ خواهد کرد. مردم کاملا واقفند که برای هر گونه بهبودی هر چند ناچیز باید این رژیم را به زیر کشند.
مبارزه برای رفاه در کل دنیا بناچار باید به مبارزه علیه سرمایه داری و سرنگونی نظام سرمایه داری بدل شود. در ایران این مبارزه در قدم اول با سرنگونی جمهوری اسلامی می تواند به هدف نزدیک گردد. مبارزه برای سرنگونی سرمایه داری شرط لازم دستیابی به جامعه ای است که رفاه همگانی را تامین می کند. طبقه کارگر در ایران آگاه است که برای دستیابی به یک جامعه مرفه و آزاد باید جمهوری اسلامی و سرمایه داری را به زیر کشد.
کمونیست هفتگی: سازماندهی شوراها یک وجه دیگر و راه حل سازمانگرانه بیانیه است. تصویرتان از سازماندهی جنبش شورائی چیست؟ کجای کار هستیم و چه اقداماتی باید صورت گیرد؟
سیاوش دانشور: برای سازماندهی جنبش شورائی ما از صفر شروع نمی کنیم. جامعه و طبقات و جنبش های سیاسی، همواره با سنتهای مبارزاتی جاافتاده در سیاست دخالت میکنند. سنت مبارزاتی اعمال اراده مستقیم کارگری و توده ای، جنبش شورائی، در جنبش بین المللی کارگری و در تجارب طبقه و مبارزه کمونیستی وجود داشته، سنتی ریشه دار است، تاریخ و روشهای خودش را داشته است و بویژه میان گرایش رادیکال کارگری و کارگران کمونیست قوی بوده است. مضافاً اینکه جامعه بسرعت وارد دوره پر تحول و داغی میشود، نیاز عینی و مادی به دست بردن به سنت مبارزه رادیکال و روشها و چهارچوبهای سازمانگری که ابزار وجود سیاسی وسیع و مستقیم و مستمر را ممکن سازد، هر روز بیشتر حس می شود. مهمتر این نکته است که سنت شورائی در حال حاضر جاری است، فعالین و سخنگویان و نمایندگانش را دارد، در هر مبارزه و اعتصاب کارگری در شکل مجمع عمومی حاضر است. مجمع عمومی رکن اساسی شورا و سنت مبارزه شورائی است. ما برای مبارزه علیه فقر و فلاکت و بیکاری روش سازمانیابی شورا را پیشنهاد میکنیم چون باید همین دهها میلیون قربانی فقر و فلاکت بمیدان بیایند و بسرعت می آیند، باید سازمان یایند، باید در سرنوشت شان دخالت کنند، باید نیرویشان را بهم گره زنند و علیه وضع موجود اعتراض کنند. بدون دخالت این ارتش وسیع در جنگ علیه فقر و بیکاری حتی خراشی به وضع موجود هم نمی خورد.
این نیروی وسیع اجتماعی سازمان مناسب مبارزه توده ای و خط و سیاست و شعار و تاکتیک میخواهد، ابتکار و تنوع و گستردگی میخواهد، و همه اینها و بسیاری مسائل دیگر تنها زمانی عملی می شود که این نیرو راسا در سیاست دخالت کند. تاریخا و در تجربه مبارزه طبقاتی برای دخالت توده عظیم اهالی در سیاست، روش دیگری جز سازماندهی شورائی و سنت اعمال اراده مستقیم توده ای وجود نداشته است. شورا قدرت از پائین است که قدرت از بالا را بمصاف می طلبد. شورا ظرف مبارزه و ابتکار برای منافع جمعی و تامین وسیعترین وحدت طبقاتی است که قدرت تشکل طبقه کارگر را معنی و مادّی میکند. شورا متکی به مجمع عمومی در سطوح مختلف است. در مجمع عمومی کارگر و انسان زحمتکش دیگر در موقعیت برده مزد با اراده سرمایه دار نیست، بلکه در موقعیت انسان دخیل در سرنوشت خویش است که آگاهانه برای تغییر وضع کنونی تلاش می کند، مسئولیت می پذیرد، آموزش می بیند و آموزش می دهد و حرکت می کند. کارگران و مردم منکوب شده در شوراها حاکمیت را تمرین و آزادی از سلطه قدرت مافوق را تجربه می کنند.
از نظر عملی سازماندهی شورائی سطوح مختلفی دارد. در کارخانه ها، محلات، مراکز کار میتواند تنوع و انعطاف داشته باشد. اما اصول اساسی حاکم براین سنت دخالت مستقیم و مستمر کسانی است که امر و منافع مشترک دارند. در کارخانه ها و مراکز کار در شرایط کنونی برگزاری مجامع عمومی بویژه در اعتصاب و مبارزه رایج است. برگزاری مجمع عمومی را باید به جنبش مجمع عمومی ارتقا داد و زیرساخت و پایه اصلی سازمانهای شورائی را ایجاد کرد. مجامع عمومی کارخانه و مراکز صنعتی و کار میتوانند در هر وقت مناسب خود را بعنوان شورای محل کار اعلام کنند. شوراهای پایه حاصل مجامع عمومی و جنبش مجمع عمومی اند. در مرحله بعد مفصل بندی شوراها و سطوح دیگر شوراهای منطقه ای و شهری و سراسری مطرح است. پیوستن و وصل شدن تشکلهای دیگر به جنبش شورائی مطرح است. اینها مشکلات اساسی نیستند، مسئله کنونی راه افتادن این حرکت در قالبی متعین و با سنت شورائی و متکی به مجمع عمومی است. واضح است فعالین این حرکت همواره در قالبهای محدودتر شبکه های فعالین به جوانب دیگری از جمله ایجاد آمادگی، هماهنگی، برگزاری مجامع عمومی و غیره را میتوانند پیش ببرند و در این زمینه تجربه وجود دارد. یک وجه دیگر ترکیب محل کار و محلات از طریق بخشهای در دسترس تر طبقه مانند بازنشستگان و بیکاران و شاغلین است. در هر خانواده حتما جوان بیکاری، دانشجوئی، شاغلی و بازنشسته ای کم و بیش وجود دارد. شورا در محل زیست سازمان بازنشستگان و بیکاران و شاغلین و خانواده کارگری است. حرکت بیکاران و بازنشستگان را با حرکت در کارخانه پیوند میزند و تن واحدی میکند. درد مشترک طبقه و اکثریت جامعه در قالب شوراها متجلی میشود و هماهنگی سیاسی و سازمانی و سبک کاری و مبارزاتی را بسهولت ایجاد میکند.
در حال حاضر تجارب بعد از دیماه ٩٦ از یکسو و بن بست روشهای پیشین برای تشکل کارگری، مطلوبیت مجمع عمومی را صد چندان کرده است و سنت مبارزه شورائی بیش از هر زمان مقبولیت دارد. همینطور شورا و “اداره شورائی” بعنوان یک افق زنده در ذهنیت جامعه و طبقه کارگر حضور دارد. از همین سطح موجود باید شروع کنیم و ارتقا دهیم و تحکیم کنیم و جلو برویم. جای ابتکار و تلاشهای متنوع در این مسیر باید باز باشد. مثلا در جاهائی محافل کارگری تلاشهائی برای ایجاد شورا از طریق مجمع عمومی در مراکز کار یا محلات مختلفی دارند، میتواند حاصل آن یک شورای منطقه ای باشد. در کارخانجات با شرایط مختلف میتوان جلوتر بود یا از مرحله اول شروع کرد. امروز میان بخشهای مختلف مانند بازنشستگان و بیکاران موانع محل کار وجود ندارد و میتوان بلافاصله مجمع عمومی برگزار کرد و شورا را در سطوح مختلفی ایجاد کرد.
و بالاخره این نکته را باید تاکید کرد که تعلق به جنبش شورائی- کارگری یک رکن هویتی کمونیسم کارگری و حزب حکمتیست است. طرفداران شورا بسیار از ما فراتر میرود و تلقی های مختلف از شورا در طول قرن بیستم بویژه میان گرایشات کمونیستی و آنارشیستی و آنتی بورکراتیک وجود داشته است. شورا و جنبش شورائی صرفا امری مربوط به تشکل کارگری و کارکنان نیست، شورا را تقلیل دادن به یک نمود آن در کارخانه و محله تقلیل گرایانه است. این گرایشی قدیمی و ریشه دار در جنبش بین المللی طبقه کارگر است و تاریخ مکتوب و تجارت کنکرتی در دوره های مختلف از کمون پاریس و انقلاب اکتبر تا انقلابات اروپا و انقلاب ایران دارد. شورا یک سنت مبارزاتی و یک افق جاافتاده در درون طبقه کارگر و بویژه گرایش رادیکال و کارگران کمونیست است. شورا بعنوان سازمان اعمال اراده توده ای امروز در هر محله و شهر و منطقه و کارخانه ابزار بسیج و دخالت توده ای کارگر و مردم زحمتکش و آزادیخواه است. شوراها با حاد شدن کشمکش طبقاتی از ارگانهای قیام توده ای و اعمال حاکمیت اند. شوراها آلترناتیو سیاسی- اداری نظام سوسیالیستی و حکومت کارگری اند، ارگانهای حاکمیت توده ای مستقیم و مستمر در مقابل نهاد بورژوائی و الیتیستی پارلمان و اَشکال دمکراسی نیابتی در سیستم سیاسی بورژوازی اند.
٣٠ ژوئیه ٢٠٢٠