تحولات اجتماعی و تحرکات توده ای جامعه ایران و باور گسترده درجامعه در باره پایان عمر جمهوری اسلامی ، موجب تحرک و جنب و جوش در احزاب سیاسی چپ و راست شده است . اگرچه تلاش برای جانشینی و آلترناتیو جمهوری اسلامی محور این تحرکات است ، اما خود این مسله در احزاب سیاسی عمدتا باعث شکاف و اختلاف و در نهایت طرح آلترناتیوها مختلف می شود . که در واقع ناشی از وجود افقهای متفاوت در این جریانات است . سر بازکردن دوباره اختلاف در حزب کمونیست ایران اگر چه در پایه ای ترین سطح از همین شرایط کنونی جامعه ناشی می شود ، اما در عین حال تاریخ و گذشته خاص و منحصر به فرد خود را هم دارد که بدون بررسی آنها اختلافات کنونی قابل توضیح نخواهد بود .
کومه له از بدو پیدایش و بخصوص از مقطع انقلاب ۵۷ و تشکیل حزب کمونیست تحت تاثیر سیاست ، امیال و خواستهای طبقات متضاد جامعه کردستان به زندگی سیاسی خود ادامه داده است . آنچه دبیر اول کومه له در گفتگو با رادیو دیالوگ به عنوان وجود اختلاف همیشگی در حزب کمونیست ایران به آن اشاره می کند ، در واقع انعکاس تصادم دو سیاست مختلف و متضاد در تمام دورانهای حیات حزب کمونیست ایران است . که البته او می خواهد با ساده کردن وبدیهی قلمداد کردن این اختلافات آن را تا سطح اختلاف سلیقه و یا بد فهمی عده ای و یا برخورد ایدئولوژیک و غیره تقلییل بدهد . در حالیکه در واقع و اجتماعا این اختلافات ریشه در واقعیت طبقاتی بودن جامعه کردستان و بخصوص به میدان آمدن طبقه کارگر دارد ، که عمدتا پس از انقلاب ۵۷ با مبارزات خود و اعلام سیاست و مطالبات خود در صحنه سیاسی کردستان قد علم کرد ۰ جنبش سوسیالیستی طبقه کارگر کردستان و گرایش سیاسی آن بعنوان یک جنبش اجتماعی همواره در حزب کمونیست ایران وکو مه له تاثیر گذاز بوده و همیشه نمایندگان فکری وسیاسی خود را با شدت و ضعف در دوره های مختلف داشته است . همچنانکه جنبش ناسیونالیسم کرد هم دارای چنین موقعیتی بوده است ۰
این قطب بندی طبقاتی در جامعه کردستان درواقع پایه اصلی اختلاف نظر و قطب بندی چپ وراست در صفوف کومه له در دورهای طولانی بوده است ۰ شدت و حدت این اختلافات در درون کومه له ارتباط مستقیم با تحرکات این دو جنبش در جامعه داشته است . به این معنی که دوره های طولانی تا قبل از پایان جنگ ایران وعراق و بعدا جنگ خلیج که گرایش سوسیالیستی در جامعه کردستان جنب جوشی از خود نشان می داد ، در درون کومه له طرفداران جنبش ناسیونالیستی ( کردایه تی ) عمدتا مجبور بودند سیاستها و هژمونی چپ را تحمل کنند و ساکت بمانند ۰ از طرف دیگر در دوره ها ومقاطعی که جنبش ناسیونالیستی در سطح جامعه کردستان به سبب تحولات منطقه ای به جنب و جوش می افتاد ، نمایندگان این جریان در درون کومه له ، سر از لاک برون می آوردند و بصورت قطره چکانی و محفلی سیاستهای خود را برای ادامه کاری کومه له در درون تشکیلات پخش می کردند . پایان جنگ ایران وعراق و آشکار تر از آن دوره جنگ خلیج مقاطعی هستند که در آنها گرایش ناسیونالیستی در رهبری کومه له صریحتر از هر زمان از زبان رهبران خود به مقاومت دربرابر گرایش چپ ایستاده و برای کشاندن کومه له به درون سنگر ناسیونالیسم کرد صف آرایی کرد۰ بخشی از صحبت های دبیر اول کومه له در مصاحبه با رادیو دیالوگ در نکوهش ایدئولوژی و تقدیس پراتیک ، یادگار ادبیات دوران مقاومت جریان ناسیونالیستی علیه جریان رادیکال وچپ است که آن دوران تحت عنوان ، ذهنی ، روشنفکر ، بی عمل و غیره علیه جناح چپ حزب کمونیست و کومه له بکار برده می شد ۰
وجود سیاست و صف چپ وراست ، عبارتی که دبیر اول کومه له از دست آن عصبانی است . یک واقعیت تاریخی و ثبت شده تمام دورانهای فعالیت کومه له است . که بخصوص پس از تشکیل حزب کمونیست ایران بصورت روشن وشفاف قابل مشاهده است ۰ یکی از مشکلات دائمی هواداران جنبش ناسیونالیستی در تقابل با طرف مقابل همواره انکار این صف بندی و وجود این گرایشات بوده است . امروز هم ۲۰ سال پس از تجربه سازمان زحمتکشان و جدایی خیل زیادی از ناسیونالیستها ی منفرد از کومه له ، هنوز دبیر اول کومه له وجود صف چپ وراست در کومه له را انکار می کند وآن را توطئە مخالفین وبدخواهان کومه له قلمداد می کند ۰ وبا همان شیوه سالهای سپری شده در مقابل قطب چپ ، با آنها با زبان تحقیر و تهدید سخن می گوید ۰
اما حزب و سازمانی که گنجینه تاریخ مارکسیسم انقلابی و نقد چپ مقطع انقلاب ۵۷ را در یکی از پرتحول ترین سالهای قرن گذشته جامعه ایران در پرونده خود دارد ، به این آسانی چپ زدایی نمی شود ۰ منزل وکارکرد کتاب سوزان و هتک حرمت و کمپین هزیمت و نفرت کوتاه است . تاریخ مکتوب کمونیسم کارگری در حزب کمونیست ایران وکومه له به این آسانی پاک نمی شود . بخصوص در دل تحولات اجتماعی مشابه اوضاع کنونی جامعه ایران جویندگان تشنه عدالتخواهی و حقیقت ، نسل جدید در حزب کمونیست ایران جواب خیلی از سؤالهای خود را آنجا خواهند یافت ۰ به این ترتیب این تنها جنبش ناسیونالیستی نیست که در صف حزب کمونیست وکومه له ناسیونالیست تولید می کند . بلکه جنبش سوسیالیستی جامعه کردستان با تکیه براین تاریخ و کوهی از سیاست و روش کمونیستی در عین حال به تولید کمونیست و منتقد ناسیونالیسم مشغول بوده است ۰ تجربه چند دهه گذشته حتی پس از انشعاب جریان کمونیسم کارگری این واقعیت را جلوچشم همگان گذاشته است ۰ لکنت زبان رفقای چپ ما در درون حزب کمونیست ایران در دفاع سرراست وجسورانه از این واقعیتهای تاریخی چیزی از ادامه و اهمیت این روند کم نمی کند ۰
اما سرنوشت کومه له بعنوان جریانی که در جامعه کردستان بعنوان جریانی عدالتخواه و آزادیخواه ، طرفدار کارگر وزحمتکش و برابری زن ومرد وخوشنام شناخته می شد ، هنوز در جامعه از دست نرفته است . دخالت سیاسی در این جدال باید برای صف کمونیستها در ایران و کردستان مهم باشد . همانطور که برای جبهه ناسیونالیسم کرد مهم است و در تقابل اخیر از هیچ کمک و راهنمایی ای به آن کوتاهی نمی کنند . نباید گذاشت کومه له به آسانی تحویل ناسیونالیسم کرد داده شود .
اما علیرغم برشمردن عرصه هایی در مورد اختلاف بین رهبری کومه له و جریان چپ توسط منتقدین رهبری کومه له ، در واقع غلطیدن تمام وکمال کومه له به جبهه احزاب وجریانات ناسیونالیست در کردستان اصلی ترین نکته ای است که باید به آن توجه داشت . حاکمیت شورایی و حقوق پایه ای مردم زحمتکش و غیره مصوباتی هستند که هردو طرف بارها پایبندی خود را به آنها اعلام کرده اند . وفعلا تا وقتی شرایطی برای عملی کردن آنها در جامعه فراهم نباشد نمی توان زیاد بعنوان حلقه اصلی اختلاف از آنها اسم برد .
اما تجربه سالهای گذشته و اینجا در میدان عمل ، تشخیص به راست چرخیدن رهبری کومه له بطرف جنبش واحزاب ناسیونالیست کرد کارسختی نیست . و این همان جایی است که باید قاطعانه در مقابل آن ایستاد . محدویتهای اعمال شده بر فعالیت کومه له در این سالها و منزوی شدن نزد احزاب اصلی ناسیونالیسم کرد ، به علاوه اینکه دورنمای نقش در “جنبش کردستان “ برای رهبری کومه له در تحولات پیش رو “ ممکن تر “ و دم دست تر” از شرکت ویا نقش داشتن در جنبش سوسیالیستی در ایران وکردستان است . تئوری مشهور “ چراغ زرد “ دبیر اول کومه له و بحث کنار گذاشتن حزب کمونیست و یا رد سوسیالیسم در یک کشور توسط کادرهای این جناح تکیه بر این تمایل و خواست رهبری کومه له برای ایفای نقش در جنبش ناسیونالیستی در کردستان دارد . همه اینها ضربدر این ادعای دبیر اول کومه له که “ رابطه با احزاب چپ وکمونیست دنبال نخود سیاه رفتن است “ ، همگی به ما می گوید که در رهبری کومه له وبخصوص دبیر اول آن تصمیم برای تحویل دادن کومه له به جنبش ناسیونالیسم کرد از هر زمان جدی تر است . واین مصافی است که کمونیستها و جناح چپ درون حزب کمونیست ایران باید به میدان آن بروند . نجات کومه له نه در هیچ کنفرانس و کنگره ای ، بلکه در گرو افشای بی امان این روند و تلاش برای حاکم کردن سیاست و استراتژی سوسیالیستی بر رهبری کومه له است . دفاع جسورانه از تاریخ حزب کمونیست و سیاستهای کمونیستی آن ، خدا حافظی از موضع دفاعی برائت از خود درمقابل “اتهام “ حکمتیست بودن ، توسط این رفقا ، قدم اول در وارد شدن به یک خانه تکانی از خود ونقد کمونیستی رهبری کومه له است .
همایون گدازگر
۱۰ شهریور ۹۹