تا به امروز دو جلسه باصطلاح مناظره کاندیداهای رژیم برای تصاحب کرسی ریاست جمهوری در جمهوری اسلامی برگزارشده است. از هر زاویه ای که به این مناظره ها نگاه کنیم صورت کامل ابتذال پوپولیستی را میشود دید.
نحوه برگزاری مناظره :
ما شاهد نشاندن هفت نفر در یک سیرک مسخره هستیم که مدام از جانب مجری برنامه به آنها یادآوری میگردد که قوائد شو را رعایت کنند؛ شکل برنامه بیشتر شبیه مسابقه ای هست که در دهه هفتاد از تلویزیون پخش میشد و چنان این آش شور شده که یکی از کاندیداها هم مشخصا به مسابقه هفته اشاره کرد. از کی بپرسم و چی بپرسم با دلقک بازی قرعه کشی یک سری سوالات کلیشه ای که قطعا مدتها سرش فکر شده آغاز می شود. زمانهای سه و چهار دقیقه ای برای کسی که قرار است به اصطلاح رئیس جمهور شود و نمایش یک سری نمودار مسخره رنگی البته شبیه به هم از جانب کاندیداها که مثلا دارای برنامه هستند و برای کشتی به گل نشسته سیاست، اقتصاد و فرهنگ محصول ٤٣ ساله خود راه حلی دارند. اما قسمت تراژیک همین شوی طنز جوابهای کاندیداهاست که حتی برای این سوالهای از پیش طرح شده هم یک جواب دهن پر کن ندارند و مدام از این شاخه به آن شاخه می پرند.
در این دوره صدا و سیما حتی ریسک آزاد گذاشتن تریبون کاندیدهای خود را که از فیلتر شورای نگهبان منسوب خامنه ای گذشته اند را هم نکرده که مبادا از دهان یکیشان یک کلمه خارج از سناریوی که از قبل طراحی شده در برود. جالب است موضوعات مطرح شده ازجانب پرسشگر انگار از خلاء آمده و کسی قرار نیست در مورد هزاران اعدام، میلیاردها دزدی، زندان، تجاوز، ترور، اعتیاد، کارتن خوابی، گور خوابی، اختناق سیاسی، دیکتاتوری مطلق و … صحبت کند .در یک جمله صدا وسیمای حکومت یک سیرک راه انداخته با شرکت هفت دلقک که قرار است یک سناریوی از پیش تعیین شده را بازی کنند. اما این بازیگران چنان ناشی و زمخت هستند که حتی از ایفای نقش هایشان بر نمی آیند و مدام در طول برگزاری سیرک گاف میدهند .
کاندیداها:
نشاندن هفت جانی، دزد و قاتل که در طول ٤٣ سال حیات رژیم منحوس همواره در مقاطع مختلف در خدمت حاکمیت ماشین کشتار بودند، بسیار زجرآور است. تنها فرق این هفت نفر در تعداد جنایات انجام گرفته است. لمپنیسم حاکم بر جمهوری اسلامی و مسئولان آن الان واضحتر از هرزمانی قابل مشاهده است تا جایی که هرکدام در کوچکترین فرصت پته دیگری را برآب می اندازد و از مدارک تحصیلی تقلبی تا دزدی و جنایت در دوران جنگ ارتجاعی هشت ساله بگیر تا اشاره به سیاهی لشکر بودن درهمین انتخابات برای پوشش دادن یک کاندید، بیشترین مکالماتی است که در لحظاتی که داغ میکنند و به هم حمله میکنند رد و بدل میگردد. اگر از لنز خود حکومت هم به ماجرا نگاه کنیم، این هفت نفر در درون خود سیستم هم مورد وثوق و تایید وحوش حکومتی نیستند. واقعیت این است که درخود سیستم هم این افراد را قبول ندارند. مثلا رئیسی قصابی که بالاترین آمار جنایت را در کارنامه اش دارد حتی نمیتواند در کاراکتر یک آخوند وراج ظاهرشود چون شش کلاس بیشترسواد ندارد. واقعا اگر این دانشگاه هایی که در آن جانی میپرورانند مانند امام صادق و مطهری و حقانی نبود این حضرات از کجا مدرک میگرفتند؟ جمهوری اسلامی بعد از نزدیک نیم قرن نتوانسته چهار نفر آدم تربیت کند که با استانداردهای دیپلماتهای جهانی منطبق باشند. لااقل در حکومت هیلتر جانیانی مانند گوبلز و هیملر ظاهر و رفتاری به روز داشته اند. نگاه کنید انگار جلیلی و محسن رضائی از عصر حجر آمده اند. وجه مشترک همه این هفت نفر جانی بودن، بیشرم بودن، ضد انسان بودن، ضد علم بودن است و بس. اینها طفیلی های حکومت هستند که حیاتشان به حیات جمهوری اسلامی وابسته است، مجیزگویان خامنه ای سفاک هستند و هیچ کدامشان بوئی از انسان و انسانیت نبرده اند.
این نوع شوآف ها هرچند سال یکبار در جمهوری اسلامی برگزار میشود و بعد از انتخابات و انجام ماموریتشان جملگی در پی آلاف و الوف خودشان میروند و کشور را گل و بلبل معرفی میکنند و انگار نه انگار ٨٥ میلیون انسان اسیر و محکوم به زجری هستند که مسببش تک تک این جنایتکاران هستند.
انتخاب مردم:
تمام تقلای حکومت برای به پای صندوق کشاندن آن حداقل مردمی است که به خوبی میدانند امکان فریبشان هست و البته افرادی که وجودشان و ارتزاقشان وابسته به بقای جمهوری اسلامیست. الان دیگر حکومت ابایی از آن ندارد که اعتراف کند مشارکت مردم در انتخابات در پایین ترین سطح است و برای همین دست به سفسطه بافی و تئوری سازی زدند که میزان مشارکت تنها ملاک نیست. هرچه دارند رو کرده اند از تهدید بسیجی های ترمز بریده ای چون سعید قاسمی تا لاطائلات گویی های احمد خاتمی. اما مردم جواب این حکومت را قبلا داده اند. مردم نه در پای صندوقهای نمایشی که در کف خیابان ماجرا را تمام شده اعلام کردند. امروز به خوبی همه میدانند هر رای به این سیستم برپا کردن طناب دار دیگری است. هر رای یک فشنگ است که در دی ٩٦ و آبان ٩٨ دیگر به قلب جوانانشان مینشیند. هر رای موشک دیگریست که بر سرنشینان هواپیمایی دیگر اصابت میکند. امروز انتخاب کارگران رهبرانی چون اسماعیل بخشی است نه در کاخ و بارگاه در روی یک چهارپایه در جلوی سکویی در کارخانه. انتخاب جوانان سپیده قلیان است که نماد شجاعت و جسارت و زندگی و آزادیست .
دیگر مردم نه فریب عوامل فریبی احمدی نژاد را میخورند، نه اشرافی گری رفسنجانی، نه دروغگویی خاتمی، نه لفاظی روحانی. هرکدام ازاین هفت نفر که رئیس جمهورشود، معیشت و کرامت مردم بیشتر زیر سوال میرود. امروز دیگر حربه ترس هم جوابگو نیست مگر بازنشستگان فریاد نمی زنند دروغ زیاد شنیدیم ما دیگه رای نمیدیم. حکومت های دیکتاتوری هرچه به پایان کارشان نزدیکتر میشوند سفاک تر و درنده تر و به همان مقدار ابتذال و تهی بودنشان عیانتر میگردد. جمهوری اسلامی اولین حکومت جنایتکار تاریخ نیست و آخرینش هم نخواهد بود اما سرنوشتش دقیقا به مانند سایر دیکتاتوری های تاریخ است. یک روز نیست خواهد شد و من باور دارم آن روز زیاد دور نیست .
در خارج از کشور
به برکت نظام جمهوری اسلامی میلیونها نفر در طول این ٤٣ سال ناخواسته مجبور به فرار و کوچ اجباری از محل زندگیشان شدند. انسانهای آزادیخواه که تمام وجودشان نفرت از این سیستم می باشد، قطعا اینبار هم در هرکجای دنیا که جمهوری اسلامی بخواهد سیرک انتخاباتیش را برپا کند، با تمام قوا در برابرشان خواهیم ایستاد. مزدورانی را که هم از توبره میخورند وهم از آخور جمهوری اسلامی، رسوا میکنیم. ما نمی گذاریم مزدوران حکومتی به راحتی در کشورهای دیگر جولان بدهند و به پای صندوق بروند و از انگشت جوهریشان عکس یادگاری بگیرند. روز ٢٨ خرداد را برایشان یک روز جهنمی میکنیم که هیچگاه خاطره اش از ذهن کثیفشان پاک نشود.
٨ جون ٢٠٢١