عزم و اراده و رزمندگی مادران و بستگان جانباختگان دهه ٦٠ و سال ٦٧ به آسانی سد شدنی نیست. امسال فاجعه کرونا و مصائب و محدویتهای آن، تهدیدات و ترفندهای سرکوبگران جمهوری اسلامی نتوانست مانع تجمع و اعتراض رنجدیدگان این هولوکاست اسلامی شود. در روز هفتم شهریور، سمبلهای نبرد و ایستادگی ٣٩ ساله علیه برپادارندگان گورهای جمعی خاوران، باردیگر در صفی محکم خاوران را به صحنه رزمندگی و حق طلبی تبدل کردند. گل گذاشتند، شعر گفتن و سرود مبارزه و تعرض به قاتلان فرزندانشان را رساتر از گذشته سردادند. واقعیت اینست مرداد و شهریورماه هر سال نه تنها یادآور تلخ قتل عام وسیع زندانیان سیاسی، بلکه مهمتر یادآور ایستادگی، جسارت و مقاومت هزاران عزیز جانباخته با قامتی استوار در سخت ترین شرایط در مقابل نظام فاشیستی اسلامی است. هزاران قامت استوار مرگ را بر تمکین ترجیح دادند، تا پایه های “نه” گفتن به هیولای جمهوری اسلامی و بنیادهای جنبش سرنگونی این نظام را تحکیم بخشند. جنبش سرنگونی که این عزیزان از پیشکسوتان جسورش بودند، میرود به ثمر بنشیند، سران جمهوری اسلامی و “هیئت مرگ” و دست اندرکاران این جنایت بزرگ علیه بشریت را محاکمه و به سزای اعمالشان برساند. سه دهه قبل به دستور خمینی جلاد و مشارکت همگانی حاکمین اسلامی از هر دو جناح، هزاران مخالف جمهوری اسلامی و کمونیست و آزادیخواه ظرف یک ماه مخفیانه اعدام شدند. اجساد این عزیزان با بولدوزر در بیابانهای خاوران زیر خاک مخفی شد، و به این ترتیب ظاهرا جمهوری اسلامی زندانها را از زندانی سیاسی خالی کرد! این قتل عام، مابه ازای داخلی قبول آتش بس در جنگ ایران و عراق و برای “پاک سازی” زندانها و ترساندن جامعه بود!
سه دهه قبل خاوران بیابان گمنام و متروکی بود که سران جمهوری اسلامی فکر میکردند، دور از چشم مردم میتوانند آثار جنایت و کشتارشان را در آنجا پنهان کنند. اما دیری نپائید و خیلی زود این محل توسط مادران و خانواده های داغدیده و مردم کشف و به گورستان آزادیخواهان و کمونیست ها منصوب شد. بیابان متروکی که قرار بود مخفیگاه آثار شکل گیری حاکمیت اسلام باشد، توسط صدها و چه بسا هزاران خانواده ای که در زیر تله های خاک بدنبال باقیمانده اجساد عزیزانشان میگشتند، کشف شد! از آن سال تا به امروز مبارزه ای بی وقفه برای زنده نگاهداشتن خاوران و جانباختگانش و آرزوی به زیر کشیدن و به محاکمه کشاندن سازندگان این هولوکاست اسلامی در جریان است. هر سال زیر فشار سرکوب و در سالهای اخیر آشکارا علیرغم فشار قداره بندان اسلامی، خانواده قربانیان و مردم در این محل اجتماع کرده و یاد عزیزانشان را گرامی داشته اند. خاوران اکنون آشویتس جمهوری اسلامی و نماد به محاکمه کشاندن سران جمهوری اسلامی و کیفر خواست مردم تشنه آزادی است. خاوران و کشتار زندانیان در سال ۶۷ چشم اسفندیار جمهوری اسلامی است. خاوران پابرجا و پایدار و کشتار سال ۶۷ یکی از مهترین سندهای جنایات جمهوری اسلامی است که سران جمهوری اسلامی باید در مقابل آن پاسخگو باشند.
جوانان و مردمی که تابستان ۶۷ در جوخه های اعدامهای جمعی و شبانه در دسته های صدها و دهها نفره با پیکرهای شکنجه شده به قتل رسیدند، “جرمی” جز مخالفت با شکل گیری همین حکومت فقر و سرکوب و خفقان اسلامی نداشتند. اینها کمونیست ها و آزادیخواهان و مخالفین و مبارزینی بودند که در راه مقاومت در مقابل شکل گیری یک حکومت ضد بشری اسلامی جانباختند. خاوران از مراکز و بناهای مهم، بازگو کننده مقطع مهمی از تاریخ شکل گیری جمهوری اسلامی ایران، و گورستان عزیزان جانباخته راه سوسیالیسم و آزادی است. مبارزه ای که این عزیزان مبشر آن بودند، میرود به طوفان جارو کننده کلیت جمهوری اسلامی و همه دارودسته های “خوش خیم و بدخیم” این نظام مخوف سراپا جهل و جنایت و سرکوب تبدیل شود.
جنبش توده ای دی ماه ۹۶ و استمرار اعتراضات رادیکال کارگری و توده ای، نبردهای کوبنده آبانماه ٩٨ و اکنون اعتصابات و اعتراضات کارگری گسترده در مراکز کلیدی کارگری نوید بخش به میدان آمدن پتانسیل خروشان و همه گیرتر و کوبنده تر برای تعیین تکلیف قطعی با جمهوری اسلامی را در چشم انداز قرار داده است. امسال بیش از هر زمان دیگری باید تاکید کنیم، دور نیست آن روزی که سران جمهوری اسلامی و مهره های برپاکننده این نظام فاشیستی و جانیان هیئت مرگ این قتل عام، امثال رئیسی و پور محمدی که سال قبل با وقاحت تمام به آن جنایات هولناک افتخار کرد، به جرم کارنامه پر از قتل و کشتار همه دوران حاکمیتشان و از جمله قتل عام زندانیان سیاسی سال ۶۷ قطعا به سزای اعمالشان میرسند.
***