یک از شنیع ترین سنت های رژیم اسلامی پدیده تواب سازی است. در دهۀ شصت حدود صد هزار نفر از کمونیست ها و مخالفین رژیم در زندان ها اعدام شدند یا تحت شکنجه های طاقت فرسا جان باختند؛ طی این دهه سنتی ضد انسانی و شنیع در زندان ها متدواول شد: تواب سازی. جانیان روانی از جنس لاجوردی، نوجوانان و جوانان اسیر را تحت شدیدترین شکنجه ها، اگر جان نمی باختند و دوام میآوردند، بقول خود “می شکستند” و باصطلاح اسلامی توابش می کردند. این پدیدۀ کثیف جنایتکارانۀ اسلامی صدها زندانی را به کابوس ابدی مبتلا کرد.
اکنون چهل و یکسال پس از روی کار آمدن این نظام جنایتکار، در شرایطی که جامعه برای سرنگونی آن بپاخاسته و در آستانه انقلاب قرار گرفته است نیروهای دست راستی و ضد انقلاب، از اصلاح طلبان حکومتی تا رژیم سابقی ها با اتکاء به این سنت اسلامی برای مقابله با انقلاب آتی و در هراس از کمونیسم به توابیت روی آور شده اند. یا خود ادای توابیت در می آورند و یا باصطلاح از تواب سازی “مستند” تهیه می کنند. فکر می کنند زیرک اند؛ اما دستشان رو است؛ نیت شان آشکار است؛ هف شان سازماندهی یک ضد انقلاب است.
چرا توابیت به روز شده است؟
چرا بی بی سی در چهل و یکمین سالگرد قیام بهمن بصرافت “مستند سازی” از توابیت در زندان های دهۀ شصت افتاده است؟ آیا قصدش افشای جنایات بیکران رژیم اسلامی است؟ آیا بالاخره لباس عوض کرده و از دفاع بی قید و شرط از این نظام سرکوب و جنایت دست شسته است؟ همه این رسانه را بعنوان صدا و سیمای غیر رسمی جمهوری اسلامی می شناسند؛ آنرا آیت الله بی بی سی می نامند؛ تمام مهرههای شناخته شدۀ مزدور جمهوری اسلامی، از جمله مهاجرانی، بهنود و امثالهم، که رژیم تشخیص داده وجودشان در خارج کشور مفیدتر از داخل است، در آن بعنوان “ژورنالیست”، “پژوهشگر” و “تحلیلگر” استخدام شده اند؛ سوابق تمام شان رو است. پنهانش نیز نمی کنند؛ پس از قتل سردار جنایتکارشان قاسم سلیمانی بی مهابا در تجلیلش به توئیتر سرازیر شدند.
خیر، بی بی سی تواب نشده است. دارد می کوشد با ترفند “مستند” کردن یکی از جنایات وحشیانۀ رژیم اسلامی که در تاریخ به ثبت رسیده است، نه جانیان که به خیال خویش قربانیان را یکبار دیگر به مسلخ ببرد. بی بی سی در این کار تاریخ و سنت طولانی دارد. در پشت حجاب بیطرفی به جامعه زهر می پاشد و به زخم مجروحین نمک. نیت اصلی این برنامه “بی اعبتار کردن” کمونیست ها و انقلابیگری است. تلاش اینست که کمونیست ها را جریانی از زیر بته بعمل آمده و انقلابیون را انسان هایی ساده لوح و فریب خورده جلوه دهد.
اما چرا در این شرایط چنین برنامه ای ضروری شده است؟ جامعه در آستانۀ انقلابی دگر است؛ چپ و کمونیسم در جامعه عروج کرده اند؛ رهبران کارگری بجلوی صحنه آمده و از شورا و اداره جامعه بدست طبقۀ کارگر سخن می گویند؛ سرمایه داری را مسبب درد و رنج های بیکران محرومین و زحمتکشان، اکثریت جامعه، معرفی می کنند. از نظر بورژوازی جهانی این شرایطی خطیر است که باید بهر شکل با آن مقابله شود. چهل و یک سال پیش در هراس از چپ و کمونیسم یک نظام جنایتکار اسلامی را برای سرکوب انقلاب به قدرت رساندند؛ اکنون نیز در تدارک سناریویی مشابه اند. این باصطلاح مستند در چهارچوب اجرایی کردن این پروژه است. قرار است که بیننده پس از تماشای این برنامه از انقلاب و تغییرات اساسی ناامید و دلسرد شود؛ کمونیسم و کمونیست ها از چشمش بیافتد؛ آنها را یا بی ربط یا قربانیان ضعیف ببیند. اکنون که عمر جمهوری اسلامی بسر آمده است و دفاع بی قید و شرط از این نظام موضوعیت ندارد؛ باید آلترناتیو سازی کرد؛ بخشی از آلترناتیو سازی اثباتی است یعنی باید زیر بغل اپوزیسیون دست راستی رژیم سابقی را بگیرد و زیر نورافکن اش قرار دهد؛ بخش دیگر سلبی، یعنی کمونیسم را بهر قیمتی باید بی اعتبار کند. و این باصطلاح مستند در خدمت بخش سلبی است.
آیا بی بی سی تنها است؟
همزمان با این برنامه بی بی سی، شیرین عبادی نامۀ عذر خواهی به نسل جوان نوشته است! عذرخواهی بابت چی؟ که علیه رژیم شاه انقلاب کرده است! در مقابل اینهمه خود بزرگ بینی و خودشیفتگی انسان نمیداند گریه کند یا بخندد. اولا شما انقلاب نکردید! مردم علیه یک نظام سرکوبگر که فقر و نابرابری وسیعی را به جامعه تحمیل کرده بود و به زور ساواک، شکنجه و اعدام، یعنی همان ابزاری که وارث و فرزند خلفش بکار برد و می برد، بپا خاستند. فریاد های “مرگ بر شاه” از قلب این انسان های محروم و رنجدیده بلند می شد. شما حداکثر همراه شدید. از همان روز اول هم جانانه و مخلصانه از رژیم اسلامی دفاع کردید. از همان ٨ مارس ٥٧. من و شما که تاریخ را خوب بخاطر داریم. اگر بخشی از نسل جوان مخاطب شما از سابقۀ شما بی اطلاعند، ما شما را خوب می شناسیم.
یادتان هست در دفتر تعدادی وکیل در خیابان تخت طاوس چند روز پس از مبارزات و اعتراضات زنان به “فرمان” خمینی شما که بعنوان اولین قاضی زن دوران شاه آنجا حضور داشتید چگونه برای ساکت کردن موج اعتراضات باد به غبغب انداخته بودید؟ یادتان هست که جایزه نوبلی که در پروژۀ چهره سازی غرب به شما داده شد را تقدیم خاتمی کردید و دست او را بوسیدید؟ یادتان هست که به حضور آخوندهای فسیل شده در مجلس شرفیاب شدید و از آنها برای عدم لغو لایحۀ حمایت خانواده استمداد طلبیدید؟ و آنگاه این عجز را اوج رشادت قلمداد کردید؟ یادتان هست با چه خلوصی از اسلام تعریف و تمجید کرده اید؟ شما نه انقلابی بودید و نه مخالف جمهوری اسلامی. الان که شرایط جامعه تغییر کرده است به صرافت افتاده اید تا دیر نشده قطارتان را عوض کنید و به جماعت رژیم چنجی بپیوندید. این عین فرصت طلبی جبونانه است؛ خصلتی که خاصۀ جریانی است که با آن همکاری کردهاید.
الحق و والانصاف که این جماعت رژیم چنجی کار محیرالعقولی را در مقابل دارند. اگر رژیم چنج در سال ٥٧ کار ساده ای بود، در شرایط کنونی امری سخت و پیچیده است. جامعۀ سال ٩٨ بسیار هشیار تر و از نظر سیاسی بسیار پخته تر از سال ٥٧ است. به راحتی نمی توان یک ضد انقلاب شناخته شده و امتحان پس داده را به این مردم و بویژه نسل جوان حقنه کرد. از اینرو است که یکی پس از دیگری پروژه هایشان دود می شود و به هوا می رود. طی این دوسال اینهمه پروژه و سازمان علم کرده اند و هر یک ظرف چند روز به زباله دان تاریخ پرتاپ شدند. به این ترتیب که پیش می روند بزودی تمام مهره ها و چهره هایشان خواهد سوخت. *
١٣ فوریه ٢٠٢٠