اوضاع اقتصادى و معيشتى مردم بطور كلى و طبقه كارگر على الخصوص با فقر و فلاكت بىسابقه اى مواجه شده است. بيكارميليونى گريبان نسل جوان را گرفته است. تورم ٤٠-٥٠ درصدى كالاهاى اساسى طبقه كارگر را چندين برابر به زير خط فقر اعلام شده هول داده است. اين شرايط باعث شده است كه توده وسيعى از مردم به اعتياد و فحشا كشانده شوند. به اين شرايط اسفبار اقتصادى بحران پاندمى كرونا و مرگ و مير دهها هزار نفر هم اضافه شده است. هنوز اميدى برای عبور از اين كابوس بحران سلامت وجود ندارد.
در چنين شرايطى بازار گمانه زنى و تحليل و تفسير كانديداهاى احتمالى مضحكه انتخابات رياست جمهورى سال ١٤٠٠ به صفحه اول مطبوعات رژيم رانده شده است. “گشايشی” در “حصر خانگى” مهدى كروبى و ديدار با “مجمع روحانيون مبارز” و اعضاى “حزب اعتماد ملى” همراه با پخش عكس قهه قهه هيئت ديدار كننده بسرعت در فضاى مجازى و بين طرفداران روحيه باخته اصلاح طلبی اسلامی دست بدست ميشود. از بی بی سی تا رادیو فردا تا سایر اپوزیسیون پرو رژیم به وجد آمده اند! نهادهای امنیتی رژیم در حال سناریو سازی و به جلو سوق دادن مهرهای سوخته رژیم برای گرم کردن تنور انتخابات آتی هستند. فردا ممکن است نورافکن را روی میر حسین موسوی بگذارند و عکسهای یادگاری وی را هم منتشر کنند. اما اوضاع برای رژیم خراب تر از این است با این کارها قابل رفو کردن باشد.
هر دو جناح رژیم اسلامی به اين نتيجه رسيده اند كه مضحكه انتخابات رياست جمهورى به دردسرى براى آنها تبديل شده است. مهره متحد كننده و حتى قابل اعتماد بين خودشان وجود ندارد. مطبوعات رژيم با طنز خطاب به اصولگرايان كه اكثريت مجلس و شوراى نگهبان و نهادهاى سركوبگر را در دست دارند، نوشته اند كه میخواهند با یک “مينى بوس” كانديد وارد انتخابات شوند! اشاره آنها به بررسی لیست های ٤٠ و ٢٠ نفره توسط “جبهه پایداری” و سایر اصولگرایان برای انتخاب نامزدهای مورد نظرشان است.
جناح اصلاح طلب وضعيتی به مراتب نااميد كننده تر دارند. خامنه اى در مناسبتى در سال ١٣٩٠ گفته بود: “بهتر است كه بجاى رياست جمهورى پست نخست وزيرى را احياء كنيم كه توسط مجلس انتخاب خواهد شد”! عباس عبدى و سعيد حجاريان به عنوان دو ايدئولوگ مكلاى اصلاح طلب به نتيجه مشابه خامنه اى براى پست رياست جمهورى رسيده اند! عباس عبدى در آخرين مطلبش در ستون “سلام بر آينده” ناامیدی خود را از کشاندن مردم به پای صندوقهای رای را این چنین فرموله کرده است: “مردم دیگر حاضر به ورود در این بازی تکراری و ترجیح یکی بر دیگری از میان نامردهای تایید شده بسیار محدود نیستند.” وی پیشنهاد میکند که “نهاد نخست وزیری” را به جای انتخابات “غیر راهگشای ریاست جمهوری سال آینده” احیاء شود و چون از طریق مجلس اسلامی انتخاب میشود “مثل آب خوردن” میشود آنرا تغییر داد! عباس عبدی میخواهد با این پیشنهاد به ظاهر خیرخواهانه هم “جلو یک امید کاذب و سراب دیگر” که هر چهار سال یک بار بروی مردم گشوده میشود را بگیرد و هم در عین حال نظام فاسد اسلامی را از گزند خشم و نفرت مردم محفوظ نگه دارد.و چند صباحی دیگر بر عمر رژیم پر از جنایت رژیم بی افزاید.
حجاریان ظاهرا در مخالفت با عباس عبدی “ردیه ای” نوشته است و نگران “جمهوریت” نظام سرکوبگر اسلامی است. وی پیشنهاداتی طنز گونه برای رونق انتخابات طرح کرده است که فقط یک نفر برای ریاست جمهوری کاندید شود هم مشکل نظارت استصوابی حل خواهد شد هم مسئله “جمهوریت” نظام هم سرجای خودش خواهد ماند. وی در ادامه مینویسد: “به هر حال تعدادی برای دریافت گذرنامه و گواهینامه و کارت بازرگانی و غیره هم شده رای میدهند.” و با یادآوری “در انتخابات ریاست جمهوری دوره پنجم، آقای عباس شیبانی پوسترهای تبلیغاتی خود را منتشر کرد اما به رقیب خود (هاشمی رفسنجانی) گفت من برای رونق انتخابات آمده ام، لطفا هزینه تبلیغات من را پرداخت کنید و خود هم اعلام کرد همراه امت شهید پرور به ایشان رای خواهد داد.”
نمونه تاریخی که حجاریان اشاره کرده بار دیگر موضع ما کمونیستها در مورد کارنوال خود فریبی انتخابات در رژیم اسلامی را صد چندان تائید میکند که ما از روز اول به قدرت رسیدن ضد انقلاب اسلامی تاکنون نه رفراندوم “آری” یا ” نه” به جمهوری اسلامی را به رسمیت شناختیم و نه در طول ٤٢ سال اخیر ارزشی برای مضحکه انتخابات اش قائل بوده ایم. بطور واقعی هم اصولگرایان و جبهه پایداری و طرفداران احمدی نژاد و سعید جلیلی و هم عباس عبدی و حجاریان میدانند که “کف گیر به ته دیگ خورده است” و مردم در اعتراضات كوبنده و سرنگونى طلبانه دیماه سال ٩٦ با طرح شعار “اصلاح طلب اصولگرا، ديگه تمومه ماجرا” مهر باطلى در سطح وسيع و توده اى بر اصلاح طلبى و جناح بندى هاى رژيم زده اند. نه احیای پست نخست وزیری و نه چند “مینی بوس” کاندید اصولگرا دیگر قادر به پر کردن شکاف بین مردم و رژیم سرکوبگر اسلامی نیستند. مردم در دیماه ٩٦ و آبانماه ٩٨ حکم بر رفتن رژیم اسلامی داده اند. سرنگونی انقلابی رژیم اسلامی تنها گزینه ممکن برای نجات از وضع فلاکتبار اقتصادی، سیاسی و فرهنگی کنونی است.
***