مصاحبه ها

در باره مباحث پلنوم ٤١ حزب بازسازی سوسیالیستی جامعه گفتگو با فاتح شیخ

کمونیست هفتگی: “بازسازی سوسیالیستی جامعه” یکی از مباحث پلنوم ٤١ بود که شما معرف آن بودید. اولا منظور از “بازسازی” دقیقا چیست و ثانیا خطوط و ارکان اصلی این بحث کدامند؟

فاتح شیخ: تاکید بر “سوسیالیستی” است نه بازسازی. منظور دقیقا این است: جامعه از ساختار افتاده کنونی را باید به شیوه “سوسیالیستی” از نو ساخت که با زندگی پرولتاریا سازگار گردد، نه به شیوه کاپیتالیستی مرسوم بورژوازی و برای احیاء سودآوری سرمایه. بازسازی “سوسیالیستی” دقیقا در تقابل است با بازسازی “کاپیتالیستی” جامعه که بحث آن در مراکز استراتژیک و فکری بورژوازی جهان ماههاست به طور جدی راه افتاده است. هدف بحث من تلاش برای روشن کردن راه بازسازی “سوسیالیستی” جامعه در برابر پروژه های بازسازی نظام دوبل بحرانزده ٢٠٢٠ است. بازسازی در هر دو صورت (سوسیالیستی یا کاپیتالیستی) به الزام روز برای جامعه درهم ریخته امروز بدل شده است. جو و فضای نظری و عملی طبقه حاکم بورژوازی جهانی درگیر تلاشی فشرده برای بازسازی جامعه سرمایه داری است. دو بحران توامان جامعه را به لرزه درآورده و ساختارها و شیرازه هایش را به هم ریخته است. تاکید من این است که اردوی کارگر و کمونیسم سریعا دست به یک رویاروئی همه جانبه بزند با تلاشهای همه جانبه بورژوازی جهانی برای بازسازی نظامی که زیر شدیدترین بحران بیسابقه دست و پا میزند.

“بازسازی سوسیالیستی جامعه”، نفی بازسازی کاپیتالیستی جامعه است. نه یک بحران همه گیر کووید-١٩، بلکه دو بحران فراگیر اقتصادی و کورونایی ٢٠٢٠ با هم به جان جامعه افتاده اند، شیرازه و ساختار بسیاری از کارکردهای اقتصادی و خدماتی را به هم ریخته اند، دارند کل جامعه را میپاشانند. مگر غیر از این است؟ باران شواهد روز و شب میبارد که داد میزنند جامعه سرمایه داری در مقیاس جهانی درحال ازهم پاشیدن است. دولتمردان و مراکز فکری حاکم همه جا در تلاشند این روند را برگردانند، ناچارند نظامشان را بازسازی کنند. واضح است که با استانداردها و حفاظتهای سرمایه دارانه میخواهند (اگر بتوانند) شیرازە های فروپاشیده نظامشان را بازسازی کنند تا از بحران دوگانه اقتصادی – کورونائی جان بدر برد و دوام بیاورد. جهان از ماههای اول ٢٠٢٠ عرصه دهها قماش از این تلاشها بوده که در فضای تشدید تنش و کشمکش و دست به یقه شدن و تهدید به جنگ بخشهای رقیب و متخاصم بورژوازی در مناطق مختلف جهان به راه افتاده و با شدت بیشتر همچنان جریان دارد (انتخابات ریاست جمهوری آمریکا هم براین فضای اغتشاش جهانی افزوده است). اوکی، لازم است بارزترین شواهد را با هم در میان بگذاریم و بررسی کنیم. اما لازمتر است ما هم سریعا دست به کار شویم پروژه های “بازسازی سوسیالیستی جامعه” را دقیق و کنکرت طراحی کنیم و همه جا و هر جا و به هر میزان که در توان داریم به اجرا گذاریم.

همینجا تاکید کنم که این بحث فراحزبی است. در نشست حزبی برای همفکری طرح شد. بحث حزب خاصی نیست. رو به جامعه دارد. مخاطبش جنبش کارگری و کمونیستی است. جنبشی که ظرفیت تغییر انقلابی بنیادی جامعه را دارد. ظرفیت به تحقق رساندن رهایی سوسیالیستی بشریت را دارد. جنبشی که میتواند تحولات جاری جامعه بحرانزده سرمایه داری را روی ریل تحول سوسیالیستی بیندازد. این بحث در ادامه دو بحث قبلی من است: اولی “معضل خلاء رهبری در پروسه سرنگونی رژیم اسلامی حاکم بر ایران، پاسخ راهگشا چیست؟” و دومی “تندپیجهای اساسی پیش رو، کمونیستها کجای کارند؟”. بحث “بازسازی سوسیالیستی جامعه” ورژن جامعتر آن دو بحث است (در نظر دارم ظرف آینده نزدیکی ارکان و اندامهای کنکرت آن را در رساله ای منتشر کنم).

رکن اصلی و پوست کنده بحث: ضرورت، مطلوبیت و امکانپذیری بازسازی سوسیالیستی جامعه در تقابل با تلاش بورژوازی برای بازسازی سرمایه دارانه جامعه به هم ریخته کنونی است. امکانپذیری مورد نظر این بحث به طور مشخص به تندپیچهای سیاسی آتی جامعه ایران ارتباط دارد. در این بحث محورهای ضرورت، مطلوبیت، امکانپذیری مقولات دلبخواهی و انتزاعی نیستند، از تلفیق استراتژی کمونیستی طبقه کارگر با اوضاع جهان بحرانزده کنونی و به طور مشخص چشم انداز تحولات جامعه ایران اسنتاج شده اند.

ببینید: دو بحران بیسابقه توامان در مقیاس جهان، ارکان جامعه را به لرزه در آورده و به هم ریخته اند. در دل این بحران گلوبال مشخصا در ایران از طرفی شرایط بسیار بحرانی کووید-١٩ روزانه با ارقام بالای قربانی و ابتلا کابوس این بیماری عالمگیر را بازتولید میکند و پانیک میپراکند. از طرف دیگر و پابپای آن، حاکمیت اسلامی حامی سرمایه دم به دم شدیدتر از چهار دهه گذشته بحران مرکب اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی گریبانش را میفشارد. انزوای تام از اقتصاد گلوبال، چندبرابر شدن فاجعه اجتماعی بیکاری و دهها فاجعه فراگیر دیگر شواهد زنده جامعه و عمق زندگی روزمره دهها میلیون انسان است، شواهدی که من و شما و هر ناظر و تحلیلگری را از هرگونه جروبحث و استدلال چوبین بی نیاز میکند.

این شرایط بحرانی منحصر به ایران نیست. جهانی است. کم یا بیش همه جا دیده میشود. دولتمردان همه کشورها با تمرکز بر بحران کورونا آگاهانه تلاش میکنند بحران اقتصادی را حاشیه ای نشان دهند. همزمان، در عوض، بانک جهانی (که گزازش سالانه اش درباره اقتصاد جهانی بحرانزده را همین سه شنبه ١٣ اکتبر منتشر کرد)، صندوق بین المللی پول (IMF)، بانکهای مرکزی اقتصادهای کشوری ناگزیرند بحران بیسابقه ٢٠٢٠ را چاره جوئی کنند. از ماه مارس به رگهای بازار و سیستم بانکی زیر پوشش خود دهها تریلیون دلار تزریق کرده اند نه فقط برای احیای سودآوری سرمایه بلکه برای اینکه جلو فلج شدن کل اقتصاد سرمایه را بگیرند، نگذارند از هم بپاشد.

امروز بلای جهانگیر بشریت، تنها کورونا نیست. نظام بانکی جهان، شریان اصلی اقتصاد گلوبال در گزارشهای سال قبل (اکتبر ٢٠١٩) که هنوز هیچ خبری از کورونا در هیچ چین و ماچینی بروز پیدا نکرده بود، از احتمال بروز بحران اقتصادی در سال ٢٠٢٠ خبر داده بودند. هشدار داده بودند که بحرانی به مراتب شدیدتر از بحران ٢٠٠٨ در چشم انداز است و میتواند در سال ٢٠٢٠ اتفاق بیفتد. بیماری کووید-١٩ همان اولین ماه ٢٠٢٠ با اولین حمله به تولید و تجارت گلوبال باعث بالفعل شدن نزول نرخ سود سرمایه و تحقق بحران اقتصادی شد. آنچه ورشکستگی ١٥ سپتامبر ٢٠٠٨ بانک لیمن برادرز آمریکا برسر اقتصاد جهان آورد، موج اول حمله کورونا برسر اقتصاد گلوبال آورد و بحرانی را کلید زد که به مراتب شدیدتر، فراگیرتر و مخربتر از بحران ٢٠٠٨ بود و در تاریخ بحرانهای اقتصاد جهانی از ١٨٢٥ بیسابقه درآمد.

سال ٢٠١٩ این شرایط هولناک، که جامعه را در سطح جهان (ازجمله در ژئوپولیتیک ایران) به پرتگاه کشانده، وجود نداشت. امروز هست. بورژوازی ناگزیر است به آن برسد، بازسازی صدمات آن را در صدر اولویتهایش بگذارد. و بیگمان ناگزیر پروسه بازسازی جامعه را با پروژه ها، ابزارها و مکانیسهای کاپیتالیستی رو به راه کند. اردوی کارگری و کمونیستی هم در برابر این بحران بیسابقه دو انتخاب بیشتر ندارد: یک انتخاب پذیرفتن پروژه بازسازی سرمایه دارانه جامعه است که مستلزم تشدید استثمار و ناامنی معیشتی و گسترش بیسابقه و کابوس آفرین بیکاری است و همزمان بیگمان بر دفاع از دستاوردها و تلاش برای بهبود شرایط زیست و مبارزه خود تمرکز میکند. انتخاب دیگر اما تن ندادن به سناریوی بازسازی سرمایه داری بحرانزده و در همان حال تلاش برای تدارک تعرض طبقاتی در راستای بازسازی سوسیالیستی جامعه و تامین ملزومات تحقق آن است.

اگر ضرورت و مطلوبیت انتخاب رادیکال دوم برای فعالان رادیکال کارگری و کمونیستهای انقلابی روشن و مفروض است، این هم واضح است که حد و حدود امکانپذیری پیشبرد پیروزمند این انتخاب رادیکال یک مساله مشخص است و فراهم آوردن ملزومات پراتیک تحقق آن در جهان امروز، در هر گوشه جهان در ژئوپولیتیک معین کشوری- منطقه ای، نیاز به سنجش مشخص دارد. برای یک مدافع بازسازی سوسیالیستی جامعه درعین تاکید بر ضرورت و مطلوبیت این هدف و مبارزه رادیکال و نقشه مند برای رسیدن به آن، سنجش حد و حدود امکانپذیری و راههای تامین ملزومات تحقق آن، یک بحث باز است، طبعا همفکری خلاقانه و مبتکرانه حول آن، شرط پیشروی در این راه است و یکی از ملزومات بی بروبرگرد پیروزی است که لازم است صمیمانه و هدفمند از آن استقبال کرد.

کمونیست هفتگی: در وجه جهانی بحث، این نیاز بیش از پیش طرح میشود که سرمایه داری بعنوان نظام مسلط دنیای امروز نیازمند تغییر است. بازسازی سوسیالیستی دنیای امروز با کدام موانع روبرو است و این بحث چه پاسخی به رفع این موانع میدهد؟ در قلمرو کشوری و مشخصا ایران که حوزه نفود و کار مستقیم حزب است چطور؟

فاتح شیخ: با درجه بالایی از اطمینان میتوان گفت بخش اعظم نظریه پردازان بورژوازی بر ضرورت بازسازی کاپیتالیستی جامعه در شرایط بحرانی امروز توافق و تاکید و اجماع نظر دارند. راههای پیشنهادی آنها البته گوناگون و بعضا تماما متضادند، اما تقریبا همگی اذعان دارند که نظام سرمایه داری همچون نظام مسلط دنیای امروز نیازمند تغییر و “بازسازی” است. به نظریه صاحبنظران صاحب نام و نشان این عرصه کوتاه اشاره میکنم.

هنری کیسینجر سیاستمدار باسابقه بخش راست محافظه کار هیات حاکمه آمریکا هفته قبل (٨ اکتبر) روابط بین دولتی موجود و مشخصا کشمکش و رقابت تصاعدی دولتهای آمریکا و چین همچون دو قطب تجارت جهانی را به عنوان عامل اصلی پشت بحران جهانی و تهدید جدی نظام جهانی موجود برجسته میکند و هشدار میدهد که در صورت کنترل نکردن آن خطر جنگ جهانی سوم در پیش خواهد بود که قربانیان آن میتواند از مجموع قربانیان دو جنگ جهانی قرن پیش فراتر رود. از توضیحات کیسینجر به طور واضح برمیآید که راه بازسازی اوضاع بهم ریخته جهان را در روابط دولتها و صراحتا در ادامه سلطه جهانی دولت آمریکا با شراکت درجه دوم دولت چین میداند. رویکرد کلاسیک جناح راست حاکمیت آمریکا و دولتهای محافظه کار حاکم بر آمریکا (حزب جمهوریخواه) در طول دوران بعد از جنگ جهانی دوم. در سه دهه اخیر تکیه دولتهای پیاپی آمریکا بر میلیتاریسم و جینگوئیسم و تلاش برای تحمیل سرکردگی یگانه دولت آمریکا بر نظام بین دولتی جهان، فاکتور اصلی تشدید و پیچیده تر شدن بحرانهای مکرر جهان، بر متن تناقضات بنیادی نظام سرمایه داری بوده است. خط مشی ترامپ ادامه زمخت این رویکرد جناح راست هیات حاکمه آمریکاست. واضح است که این رویکرد تنها میتواند شرایط بحران جهانی جاری را بحرانی تر کند.(National Review -14 Oct 2020)

کلاوس شواب موسس “فوروم اقتصاد جهانی” داووس (WEF- Davoos) با پنجاه سال سابقه و تجربه در مدیریت فوروم اقتصاد جهانی اواخر ژوئیه در کتاب “کووید-١٩ نوسازی بزرگ” (COVID-19 THE GREAT RESET) و اخیرا (اواخر سپتامبر) در گفتگو با “تسایت آنلاین” (ZEIT ONLINE) پرده از پروژه مفصل خود برای بازسازی سرمایه داری بحرانزده برداشته است که تاکید اصلی آن بر ضرورت فاصله گرفتن از “نئولیبرالیسم” و رو آوردن به دوز معینی از دخالت دولت در اقتصاد است. کلاوس شواب شخصیتی جهان نگرتر و تغییر طلب از کیسینجر محافظه کار است. او در گفتگو با تسایت آنلاین با عنوان “روزگار نئولیبرالیسم به سر آمدەاست”، در جواب این پرسش که: منتقدان مشکل را از خود سرمایه داری میبینند، نظرت چیست؟ “مشکل از سرمایه داری است” را شدیدا رد میکند اما بر اورژانس بودن ایجاد تغییرات ساختاری در آن پامیفشارد. نکته اصلی نظریه بازسازی کلاوس شواب در آخرین پاسخ او به تسایت آنلاین جالب است. میگوید: “بی ایجاد تغییرات با تغییرات از راههای دیگر مواجه خواهیم شد: از راه کشمکشهای خشونت بار یا از راه انقلابات”.

جایزه صلح نوبل امسال به سازمان پروگرام جهانی غذا داده شد و نماینده کمیته نروژی جایزه صلح نوبل تلویحا این ترجیح را به نگرانی از گسترش گرسنگی جهانی و بروز شورشهای گرسنگان ربط داد.

همین موارد از تاکید سخنگویان بورژوازی، از دو طیف محافظه کار و خواهان تغییر، در ارتباط با لزوم ایجاد تغییر معین در نظام موجود سرمایه داری با هدف بازسازی کاپیتالیستی جامعه بحرانزده کنونی کافی است. مقابله رادیکال اردوی کارگری و کمونیستی با پروژه های بازسازی کاپیتالیستی در سطح جهان بیگمان با موانع فراوان و پیچیده روبروست که بررسی آنها مجال دیگری لازم دارد.

در ارتباط با مبحث بازسازی سوسیالیستی در گوشه هایی از جهان که در قلمرو ژئوپولیتیک آنها روزنه های بازتری از امکانپذیری پیشروی اردوی کارگری کمونیستی موجود است، مشخصا به مورد جامعه ایران و مختصات ژئوپولیتک آن کوتاه اشاره میکنم. هم اقتصاد کشوری در ایران در قیاس با دایره گلوبال اقتصاد جهان و هم مجموعه قلمرو ژئوپولیتیک ایران چه در بعد کشوری و چه در عمق استراتژیک منطقه خاورمیانه، بیانگر این فاکتور است که فارغ از هیچ درجه ای از اغراق میتوان گفت، ایران زیر حاکمیت رژیم اسلامی حامی سرمایه، یکی از ضعیفترین حلقه های کاپیتالیسم جهان امروز است.

این موقعیت فقط حاصل اوضاع کنونی نیست، ریشه در سابقه دورتری دارد. اما علاوه بر چنان سابقه ای، هم اکنون شرایط بحرانی وخیمتری گریبان قلمرو اقتصادی سیاسی ایران را گرفته است که مولود موقعیت پر از تناقضات لاعلاج و مهلک است که در گردابی چنین هائل حاصل از بحران اقتصادی جهان سال ٢٠٢٠ بر گرده نحیف این حلقه ضعیف سرمایه داری گلوبال انباشته شده است.

علاوه بر شاخصهای واقعی ناشی از موقعیت جهانی و منطقه ای ایران، حضور جسورانه یک جنبش رادیکال کارگری در ردیف اول اعتراضات ریشه دار اعماق جامعه که هر از گاه در انفجار خیزشهای توده ای عظیم خود را نشان میدهد، آن فاکتور اجتماعی طبقاتی نیرومندی است که قادر است ملزومات ضروری برای “بازسازی سوسیالیستی جامعه” را در این گوشه جهان فراهم آورد و تا مقصد پیروزی هدایت کند. این تحول بنیادی از کانال قدرتگیری سیاسی کارگری با پرچم رهایی سوسیالیستی تحقق مییابد.

در این پروسه اما اردوی کارگری کمونیستی جامعه ایران پروژه های گوناگون متعدد برای اجرا و پایگاههای بسیاری برای فتح و پیشروی در پیش رو دارد. در راس وظایف و اقدامات پیش رو، بیگمان باید بر تلاش فشرده برای سروسامان دادن به صفوف گرایش رادیکال سوسیالیست طبقه کارگر تاکید کرد، گرایشی جسور و روشن بین که در سالهای اخیر منشا مبارزه طبقاتی رادیکال و گسترده و امیدبخشی بوده است. یک رکن این تلاش فشرده ایجاد پلهای پیوند هرچه فشرده تر میان جنبش رادیکال کارگری و جنبش سیاسی کمونیسم طبقه کارگر است که از انقلاب ٥٧ به این سو گامهای بلندی در این راه روشن بی جایگزین برداشته است.

ممکن ساختن و پیشبرد هر میزان همکاری مشخص میان جریانات کمونیست فعال در مجاری مبارزاتی کارگران، زنان، نسل جوان و توده های محروم و ستمدیده اعماق جامعه، بیگمان به تسریع روند سرنگونی انقلابی رژیم اسلامی که یکی از ملزومات حرکت طبقه کارگر در مسیر انقلاب سوسیالیستی است یاری میرساند. گره زدن مبارزه برای بهبود شرایط معیشت و مبارزه با انقلاب در مفهوم پیوند تاریخی اصلاحات با انقلاب، به راه انداختن جنبشهای گسترده کارگری توده ای نظیر جنبش علیه بیکاری، طرح شعارهای رادیکال امروزی نظیر کاهش مداوم زمان کار، تحمیل ماهیانه معیشت برای هر شهروند جامعه، تحمیل برقراری آزادیهای سیاسی و مدنی، از کار انداختن و درهم شکستن ماشین توحش و سرکوب و قتل عام رژیم کنونی، ممانعت قاطع از بازسازی ارگانهای خفقان و ارعاب و دهها خواست رادیکال دیگر خشتهای لازم بنای بازسازی سوسیالیستی جامعه است که در روند سرنگونی انقلابی رژیم اسلامی روی هم چیده خواهند شد.

جوهر طرح بازسازی سوسیالیستی جامعه در ایران اکتفا نکردن به خواست سرنگونی فوری رژیم اسلامی به نیروی انقلابی کارگران و ستمدیدگان و گذاشتن قطبنمای سوسیالیستی در پیشاپیش هر قدم پیشروی در هر عرصه مبارزه طبقاتی و آزادیخواهانه اعم از قلمروهای اقتصادی و سیاسی و اجتماعی است. پیروزی سوسیالیستی در ژئوپولیتیک ایران بیگمان امیدی درخشان و تابنده بر مسیر رهایی سوسیالیستی در دیگر گوشه های جهان سرمایه میتاباند.

اهمیت به قدرت رسیدن طبقه کارگر در گوشه ای از جهان (در هر ژئوپولیتیک کشوری- منطقه ای) برای پیشروی موقعیت جهانی طبقه کارگر نیاز به روشنگری ندارد. حاکمیت رژیم اسلامی حامی سرمایه در ایران به رغم داشتن یکی از وحشیانه ترین ماشین های کشتار و سرکوب، آشکارا یکی از آسیب پذیرترین و شکننده ترین رژیمهای ضدمردمی جهان امروز است. تلاش بیوقفه جریانات اپوزیسیون بورژوایی در راستای دست و پا کردن آلترناتیو مورد پشتیبانی طبقه سرمایه دار ایران و جهان برای جایگزینی رژیم اسلامی و بازسازی اقتصاد سرمایه داری در آستانه فروپاشی کنونی ایران تلاش بیثمری است که با این حال باید با جدیت جلوی مخاطرات تحرک ارتجاعی آن را گرفت.

رشد غول آسای فاشیسم و ضدکمونیسم در سالهای اخیر در سطح طبقه بورژوای چند کشور هشدار واضحی است که در دوره بعد از بحران جاری دوگانه اقتصادی کورونایی، عروج ترندهای دشمنی با کمونیسم نظیر مک کارتیسم بعد از جنگ دوم جهانی در آمریکا خطر جدی است. اشانتیونهای توحش عریان اینچنین رژیمهایی در پیکر حاکمیتهای مکبث گونه در آمریکا، ایران، فیلیپین، مجارستان، برزیل و غیر آنها و همچنین در عملکرد ضدمردمی استبداد سیاسی عریان حاکم بر روسیه و چین شیپور هشدار این خطر جدی را به صدا در آورده اند.

کمونیست هفتگی: بعنوان یک استتناج بحث شما قرارهائی به پلنوم ارائه کرده بودید که دو مورد آن یعنی “در باره چاپ و انتشار آثار منصور حکمت” و “درباره شرکت در گرامیداشت جهانی ١٥٠مین سالگرد کمون پاریس (مارس ٢٠٢١)” تصویب شدند. توضیح تان در مورد این دو قرار و رابطه اش با بحث بازسازی سوسیالیستی چیست؟

فاتح شیخ: آن دو قرار با همه کوتاهی متن گویای دو داستان هستند و یادآور دو ضرورت تاریخی: یکی در تاریخ معاصر تئوری کمونیسم، دیگری در تاریخ یک قرن و نیم پیش مبارزه طبقاتی پرولتاریا در عرصه دست بردن به قدرت سیاسی در لحظه حساس ضرورت بازسازی سوسیالیستی جامعه (فرانسه).

حکمت در جنبش کمونیسم کارگری موقعیت مرکز داشت. در غیاب او غیاب موقعیت مرکز را تا به امروز شاهدیم. مارکس موقعیت مرکز داشت، مشخصا در راس انترناسیونال اول، به ویژه در دوره صعود به قدرت بردن کمون تا شکست آن، موقعیت مرکز بودن او دقیقا مستند است. علاوه بر مرکز بودن (پراتیک سیاسی)، مارکس مرجع فکری کمونیسم هم بود. در غیاب مارکس خلاء غیاب موقعیت مرکز پر نشد. تلاش انگلس بسیار ارزشمند بود ولی به آستانه پاسخگویی به خلاء غیاب موقعیت مرکزی مارکس نرسید. موقعیت مرجع بودن مارکس به نظر من تا امروز هم منحصر به خود مارکس مانده است. لنین در ١٩١٧ (از آوریل به بعد) به موقعیت مرکز پراتیک سیاسی پرولتاریا و انقلاب سوسیالیستی صعود کرد و تا سالهای آخر زندگی ماند. حکمت هم در موقعیت مرکز جنبش کمونیسم کارگری معاصر مشخصا در ارتباط با جامعه ایران و عروج کمونیسم بعد از انقلاب ١٩٧٩ ایران جایگاه ماندگاری دارد. انتشار باقیمانده منتشر نشده آثار او در آستانه تحولاتی که در جامعه انتظار میرود در شمار یکی از پروژه های فوری است. کاربست گنجینه فکری حکمت به موازات کاربست تئوری کمونیسم مارکس و تئوری انقلاب لنین، از زاویه بازسازی سوسیالیستی جامعه بسیار ضروری است.

قرار درباره شرکت فعالانه در بزرگداشت ١٥٠مین سالگرد دست بردن کمون به قدرت سیاسی که در چند ماه آتی کلید زده میشود یک پروژه دیگر در همان دایره بازسازی سوسیالیستی جامعه است. مضمون آن کارگری و کمونیستی و فراحزبی است. متن قرار گویای دلیل طرح و در دستور قرار گرفتن آن است. اجرای آن هم با توان و انرژی و اولویتهای شخصی ام خوانایی دارد. میکوشم سهم خود در گرامیداشت کمون را ادا کنم. در این دوره با توجه به انرژی واقعی ترجیح میدهم تلاش برای پیروزی اردوی کارگری کمونیستی را در مدار کمونیسم اجتماعی و انقلابی طبقه کارگر با پراتیک و نگاه فراحزبی ادامه دهم.

به امید پیروزی و تحقق رهایی سوسیالیستی
١٥ اکتبر ٢٠٢٠/ ٢٤ مهر ١٣٩٩
***