مقالات

اپوزیسیون راست نوری در انتهای تونل؟ سیاوش دانشور

شکست دونالد ترامپ در انتخابات آمریکا، امیدهای اپوزیسیون راست پرو ترامپ را به یاس تبدیل کرد. با سقوط ترامپ نژادپرست، عمارتِ تخیلات ساده اندیشانه اپوزیسیون راست نیز فرو ریخت و توهمات چلبی ها و آنسوان سوچی های ایرانی دود شد و هوا رفت.

ترامپ قصد نداشت جمهوری اسلامی را سرنگون کند و صریحا خواهان تغییر رفتار رژیم و یک “معامله خوب” با آن بود. اما اپوزیسیون بورژوائی مذهبی و ناسیونالیست و فدرالیست، در سیاست “فشار حداکثری” ترامپ نه اهداف بارها اعلام شده وی بلکه آرزوهای خود را تبئین و بیان میکرد. همانطور که جنبش ملی اسلامی در سیمای خاتمی آیت اله گورباچف و گلاسنوست را جستجو میکرد. این اولین بار نیست که که آرزوهای ارتجاعی جریانات رژیم چینجی و راست ناکام می ماند و قطعا آخرین بار نیز نخواهد بود. با پیروزی بایدن، جناح پرو رژیم اپوزیسیون راست فعالتر می شود، از سیاست اروپا و بازگشت جمهوری اسلامی به برجام و “تنش زدائی” سخن خواهند گفت و به لابیگری برای رژیم اسلامی مشغول خواهند شد. در سیاست فدرالیست ها و جریانات قومی و ناسیونالیست کرد، تکیه بر شق “مذاکره” با جمهوری اسلامی مکان قویتری پیدا می کند. اپوزیسیون راست ایران سنتا روی الاکلنگ رژیم چینج و مذاکره با جمهوری اسلامی سیاست کرده است. این وضعیت رقت بار در اساس حاصل بی افقی و توهمات از یکسو و بی ربطی به کشمکش واقعی در ایران برای آزادی و برابری و رفاه از سوی دیگر است.

در این فضای دیپرشن سیاسی اپوزیسیون راست، نیویورک تایمز به نقل از چند مقام دولت آمریکا خبر داد که “دونالد ترامپ روز پنج‌شنبه ۲۲ آبان، طی نشستی در کاخ سفید از مشاوران ارشد خود پرسیده که آیا امکانی برای اقدام علیه سایت‌های هسته‌ای مهم ایران در هفته‌های آتی وجود دارد یا نه”؟ این خبر ناگهان به جست و خیز موقتی میدان داد. نوری در انتهای تونل دیده شد که بیشتر شبیه سراب بود. اپوزیسیون راست فی الحال مثل تاجر ورشکسته است اما مضمحل نشده و هنوز هست و در چهارچوبهای دیگری در دفاع آینده سرمایه دارانه ایران علیه کارگر و کمونیسم تلاش خواهد کرد.

سپاهی ها هم که اینروزها از رئیس جمهور سپاهی و حکومت نظامی سخن می گویند، در واکنش به خبر نیویورک تایمز مجال یافتند ژست بگیرند و از “جنگ تمام عیار” بگویند. اما مستقل از لفاظی های جنگی، وقتی تهدید داخلی حکومت از سوی مردم بالا میرود، اصل بقای نظام بر هر چیز مقدم است. رژیم اسلامی ناچار است مجاری تنفسی در اقتصاد و سیاست و دیپلماسی را باز نگهدارد تا بتواند به مصاف مسائل و جنبشهای واقعی در داخل کشور برود. دولت آمریکا و شرکای اروپائی نیز حفظ جمهوری اسلامی با تحمیل تعادلی به آن را به یک تحول انقلابی ترجیح میدهند. لذا مخالفین یک تحول انقلابی بستری وسیعی از بورژوازی را در برمیگیرد که علیرغم تناقضات و بعضا دشمنی باهم، منفعت واحد طبقاتی و ضد کارگری و ضد کمونیستی شان آنها را مجموعا در مقابل امیال آزادیخواهانه و انقلابی جنبش سوسیالیستی طبقه کارگر قرار میدهد.

سیاست واقعی در ایران را نه این محاسبات فرصت طلبانه و منافع ارتجاعی بلکه خیزش های کارگری و توده ای نوع آبانماه و بمراتب گسترده تر تعیین میکند. آنهائی که دنبال “ناجی” بودند، بهتر است روی پای خودشان بایستند و به راه حل واقعی یعنی سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی متکی شوند. راه حل بحران سیاسی و اقتصادی و اجتماعی در ایران که بسرعت به یک بحران انقلابی فرامیروید، تنها و تنها سوسیالیسم است. بورژوازی، با هر رنگ پرچمی و هر اختلاف درون طبقاتی و خانوادگی، راه حلی جز تداوم وضع موجود ندارد. نفی این اوضاع و مناسبات استثماری و حاکمیت استبدادی سرمایه، نفی خطر جنگهای فرقه ای و مذهبی و قومی و امپریالیستی، در گرو حضور قدرتمند جنبش رهائیبخش کارگری برای نابودی سرمایه داری و استقرار فوری یک دولت انقلابی کارگری برای اجرای برنامه طبقه کارگر برای آزادی جامعه است.