مقالات

هفته بسیج در کردستان . دست وپا زدن کالبد نیمه جان جمهوری اسلامی همایون گدازگز

بعد از چهل سال این خیمه شب بازیهای تکراری و ملال آور آنهم در کردستان که جمهوری اسلامی بحق در محاصره تنفر ‌خشم بی پایان مردمی رنجدیده و ستمدیده قرار دارد ، چه معنا ‌و دستاوردی می تواند برای جمهوری اسلامی داشته باشد ؟ آیا روحیه ای برای مزدوران محلی جمهوری اسلامی باقی مانده است که مقامات رژیم با این نمایشها بخواهند آن را نگهدارند ؟ رژیم سر کوبگر اسلامی از بدو سر کار آمدن در کردستان همواره سیاستهای متنوعی را برای مقابله با مقاومت و رویارویی مردم در مقابل سلطه ارتجاعی خود در دست داشته است ۰
این سیاستها آنهنگام که شهر و روستای کردستان کانون مبارزه گرم سیاسی ونظامی علیه جمهوری اسلامی بود ، سرکوب عریان ، تعقیب و دستگیری ، شکنجه و اعدام بود . کشتار خونین جمهوری اسلامی در جامعه ای که در هر کوچه وخیابان ، خانواده ای در سوز از دست دادن عزیزانشان می سوزند نه تنها نتوانسته است جامعه کردستان را بزانو در بیاورد ، بلکه خمیر مایه مبارزه و ‌مقاومتی شده است که نتیجه آن امروز برای جمهوری اسلامی به ناکامی وشکست بدل شده است ۰
این نمایشهای مضحک با تکیه بر طیف مزدوران و خودفروشان محلی ، امروز از هر زمان دیگر منزوی تر واسباب ریشخند مردم کردستان است . جمهوری اسلامی در اهداف خود در دایرکردن این مناسک مسخره شکست خورده است ۰ بعد از موج سرکوب وکشتار سال‌های اول حاکمیت جنایتکارانه با برپایی این مناسبتها سعی در عادی کردن جامعه و آشتی دادن رابطه مردم کردستان با جمهوری اسلامی داشتند . اما از همان اوایل هم این سیاست سوخته بود و جواب مردم مبارز علیرغم ضربات روحی و عواطفی واز دست دادن عزیزانشان ، تنفر و مبارزه جویی بود . فضای سرکوب وزندانی و شکنجه هیچوقت نتوانست این رابطه را بنفع جمهوری اسلامی تغییر بدهد ۰ مزدوران محلی که جمهوری اسلامی می خواست با تکیه بر آنها دل مردم را به دست بیاورد ، امروز دیگر تاریخ مصرفشان تمام شده است ۰ حال وروز جمهوری اسلامی را می بینند ‌بفکر نجات آینده خود و آیندگانشان هستند ۰ آن طیف از آنها که از سر عقب افتاده گی ، احتیاج و مشقت زندگی تن به همکاری با رژیم داده بودند ، امروز دور وبر انسان‌های مبارز وخوشنام می پلکند تا تضمین ‌و راه نجاتی برای آینده خود پیدا کنند ۰ طیف دیگر مذهبی و مالکان منفور و بقایای فئودالهای کهنه ساواکی که شریک جرم جنایت جمهوری اسلامی هستند ، بخصوص نسل دوم وسوم آنها ، امروز پناه گرفتن در کنار اصلاح طلبان را هم راه چاره نجات خود نمی دانند . چون می دانند از دست آنها هم کاری ساخته نیست . بهمین دلیل است که این طیف به میدان “ کردایه تی “ اسباب کشی کرده و در نقش شاعر وهنرمند وژرنالیست سینه چاک دفاع از حق مردم کردستان شده اند . هر چند احزاب اپوزیسیون ناسیونالیست کرد با گشاده رویی از اینها استقبال می کنند ، اما آینده و سرنوشت آتی را تحولات اجتماعی پیش رو تعیین می‌کند نه این احزاب . و این خیل از همکاران جمهوری اسلامی که دهها سال مهره موثر دستگاه سرکوب و نابودی زندگی مردم بوده اند ، نمی توانند به این سادگی رنگ عوض کرده و در کنار این احزاب پهلو بگیرند ۰ بخصوص جنبش رادیکال و عمیقی که در کردستان وجود دارد ، برخلاف تجربه کردستان عراق اجازه این فرصت طلبی ها را به احزاب ناسیونالیست نخواهد داد .
این وضع و سرنوشت حال صف خودفروختگان محلی جمهوری اسلامی در کردستان است که تعریف چندانی ندارد . جناب سرهنگ حسن عسکری فرمانده ناحیه مقاومت بسیج سپاه در سنندج می خواهد با تکیه براین طیف زوار در رفته هفته بسیجش را در کردستان برگزار کندو امیدی در کالبد نیمه جان رژیمش در کردستان بدمد . “ نقش آفرینان مخلص و مجاهدین حماسه های ماندگار “ که فرمانده بسیج با کمک آنها می خواهد ستون رژیمش را در کردستان بر پا نگهدارد ، خودشان در حال تحلیل رفتن هستند و با تماشای روزانه جو و فضای اعتراض وتنفر روبه ازدیاد از جمهوری اسلامی بی رمق افتاده و منتظر قضا وقدر در مورد آینده خود هستند .
حتی در بین این طیف مزدور واقعاکسی هست که مناسک هفته بسیج رژیم را جدی بگیرد و در “ رزمایش کمک مومنانه” ویا “ هشتگ من یک سلیمانی ام “ و “ طرح نذر خون بسیجیان “ در هفته بسیج جمهوری اسلامی در کردستان شرکت کند ؟ این مناسک حتی در زمان قدر قدرتی جمهوری اسلامی و سالهالی رعب و وحشت جای حضور بهم رساندن عده معدودی از نیروهای انتظامی و آخوندهای جیره خوار مرتجع بود . اما در شرایط کنونی و در مقابل جامعه و مردمی متوقع و معترض که مترصد فرصت و امکانی برای حمله به رژیم هستند این نمایش مسخره کی می تواند مبنای امید ومفری برای جمهوری اسلامی باشد ؟
رویارویی مردم کردستان با جمهوری اسلامی با شدت بیشتر از سابق کماکان ادامه دارد . مقامات رژیم از انفجار اجتماعی و خیزش مردم کردستان می ترسند . می دانند با باز شدن کوچکترین در یچه ای مورد حمله قرار می گیرند و روز تصفیه حساب ۴۰ سال کشتار وجنایت در حق مردم بیدفاع خواهد رسید .
بیچاره ها می خواهند با “ اعزام اکیپ های پزشکی به مناطق محروم “ و “ اهدای جهیزیه به زوج های جوان “ در هفته بسیج جلو این روند اجتماعی و تعرض اجتناب ناپذیر جامعه کردستان علیه خود را بگیرند . در حالیکه در پایتخت و کلان شهرها بخاطر نبود امکانات پزشکی ، کرونا مثل ریزش برگ درختان از مردم قربانی می گیرد ، و تنفر جامعه از رژیم را در پهنای جامعه ایران گسترش داده است “ اعزام اکیپ های پزشکی به مناطق محروم “ نمی تواند کسی را فریب بدهد و هواداری برای جمهوری اسلامی کسب کند .
جمهوری اسلامی در تناسب قوای کنونی در وضعیتی قرارگرفته است که برای مقابله با به میدان آمدن مردم گزینه های زیادی را در دست ندارد و ناچار از تکرار این مناسک بی خاصیت است . سیاست ارعاب ووحشت کارایی سابق را ندارد و تشدید آن در کردستان درشرایط اجتماعی حاضر بازی کردن با آتش است . افلاس اقتصادی ، و نهادینه شدن فساد ودزدی ،عجز وناتوانی در مقابل بیکاری میلیونی ، گرانی و فقر ونداری شرایطی بوجود آورده است که مردم و بخصوص کارگران ومردم زحمتکش راه دیگری جز مقابله با جمهوری اسلامی ندارند ودر این مصاف چیزی برای از دست دادن ندارند .
در چنین شرایطی مردم مبارز و جوانان انقلابی در کردستان باید برای بر هم زدن مناسکی از قبیل هفته بسیج در کردستان نقشه داشته باشند .‌ باید به جمهوری اسلامی فهماند که ورق بر گشته است و این عوامفریبی ها رنگ باخته است . و نوبت ضربت مردم و به گور سپردن رژیم هار اسلامی فرا رسیده است ۰
همایون گدازگر
نهم آذر ۱۳۹۹