بیش از ۱۰۰ روز از نسل کشی در غزه می گذرد. دنیا به خشم و خروش آمده است. میلیون ها نفر به خیابان ها آمده اند و خشم و انزجار خود را از این جنایت سازمانیافته و برنامه ریزی شده ابراز کرده اند. اما اسرائیل کماکان به کشتار و پاکسازی غزه ادامه می دهد؛ آمریکا و غرب نیز همچنان همه جانبه از این نسل کشی حمایت می کنند. جنگ در منطقه گسترش یافته است. علیرغم آنکه، در کمال ناباوری عمومی، حزب الله به حملات هوایی اسرائیل که منجر به کشته شدن معاون حماس و یکی از رهبران حزب الله شد پاسخ نداده است؛ (رهبر حزب الله اعلام کرد که باید به امنیت لبنان بیاندیشند.) حملات آمریکا و بریتانیا به یمن که از هفته پیش، در روز اول دادگاه بررسی پرونده نسل کشی اسرائیل در دادگاه لاهه آغاز شد، همچنان ادامه دارد. امروز آمریکا و بریتانیا سه شهر یمن را بمباران کرده اند. در حاشیه این حملات، جمهوری اسلامی به اربیل حمله کرده است (اعلام کرده که یک پایگاه جاسوسی موساد را زده) و سپس به پاکستان و پاکستان هم تلافی کرده است.
این شرایطی بسیار وخیم و خطرناک است. خطر گسترش آتش جنگ به کل منطقه کابوس ترسناکی است که بالای سرِ دنیا قرار گرفته است. همانگونه که از ابتدا پیش بینی کردیم، این جنگ مانند حملات بیست سال اخیر اسرائیل به غزه نیست. پاکسازی کامل انسانی غزه، از ابتدا، هدف اسرائیل و آمریکا و غرب بوده است و دارند به انجامش می رسانند. پاکسازی کامل غزه یک نقشۀ قدیمی است که مرحله به مرحله به اجرا گذاشته شده و اکنون فصل آخر آن دارد عملی می شود. دو میلیون انسان آواره شده اند و در چادر زندگی می کنند؛ همان نقشه اعلام شدۀ اولیه. البته در ابتدا برنامه شان گسیل این انسان ها به صحرای سینا بود ولی هنوز نتوانسته اند با مصر به توافق برسند. گزینه ارسال این دو میلیون انسان به کنگو نیز مطرح شده است. اما کنگو خود در آستانۀ یک جنگ قرار دارد.
پرونده نسل کشی اسرائیل در داگاه لاهه
آمریکا و بریتانیا از همان ابتدا مخالفت خود را با آفریقای جنوبی و پرونده نسل کشی اعلام کردند. آلمان نیز سریعا به آنها پیوست و بالاخره فرانسه نیز مخالفت خود را اعلام کرد. وزیر امور خارجه فرانسه اعلام کرد: “تا آنجا که به دیوان بین المللی دادگستری مربوط می شود، ما قاطعانه به اسرائیل اعلام می کنیم که قوانین بین المللی به همه مربوط می شود و بمباران سیستماتیک غزه باید متوقف شود. اما کلمات دارای معنا هستند و متهم کردن دولت یهودی به نسل کشی مرز اخلاقیات را درمی نوردد. ما نمی توانیم از مقوله نسل کشی بخاطر اهداف سیاسی سوء استفاده کنیم. این موضع منسجم ماست.” (توجه کنید! دولت فرانسه یک دولت کاملا لائیک است، سکولار است، اما اتهام نسل کشی به دولت یهودی را مغایر با اخلاقیات می داند و معقتقد است موضعش کاملا منسجم است.) بعلاوه، آمریکا و بریتانیا از همان روز اول دادگاه، بمباران یمن را آغاز کردند. یک مساله شوک آور سانسور روز اول دادگاه، یعنی اعلام جرم آفریقای جنوبی علیه اسرائیل، در بسیاری از رسانه های بستر اصلی غرب ، از جمله بی بی سی و سی ان ان است. دموکراسی غرب با سر دارد به زمین می خورد.
در تمام طول هفته اجلاس دادگاه لاهه، اسرائیل حتی یک روز بمباران، کشتار و ویرانی غزه را متوقف نکرده است. دیروز دانشگاه فلسطین را با کارگذاری بمب منفجر کرد. تاکنون هر چهار دانشگاه و 350 مدرسه غزه را با خاک یکسان کرده است. آمریکا، بریتانیا و اروپا خیلی صریح و روشن اعلام کرده اند که تا پایان در کنار اسرائیل خواهند ایستاد.
باحتمال قوی دادگاه به این پرونده رای نخواهد داد؛ نه به این خاطر که پرونده از نظر حقوقی ضعیف است، خیر. علت سیاسی است. آمریکا، فرانسه، بریتانیا قطعا رای نخواهند داد. اما اهمیت این محاکمه نه در رای آن، بلکه در جنبشی است که در دنیا حول آن شکل گرفته است. جنبش همبستگی با مردم فلسطین و محکومیت اسرائیل و آمریکا جنبشی عظیم و در این قرن بی سابقه است. این جنبش سند زندۀ دریده شدن تمام ماسک و حجاب تمدن، بشردوستی و آزادی طلبی آمریکا و غرب است.
دروغ و ریاکاری شان در مقابل چشمان جهان افشاء شده است. این جنبش و این بیداری و آگاهی جهانی به شکل گیری دادگاه لاهه انجامید و این دادگاه بنوبه خود مساله فلسطین، نسل کشی اسرائیل و آمریکا را در مقابل چشمان جهان قرار داد. نتیجۀ اخلاقی این روایت شاید تحقق آرزوی رفعت العرعیر شاعر و نویسندۀ فلسطینی باشد که در شعری که پیش از مرگش سرود، آرزو کرد: “اگر قرار است بمیرم – بگذار امید بیافریند” (رفعت همراه 4 فرزند و خواهرش ماه گذشته در بمباران در غزه به قتل رسید.)
طرح جدید دو دولت مستقل؟
آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه آمریکا، در اجلاس مجمع جهانی اقتصاد در داوس اعلام کرد که “راه حل دو دولت تنها “راه واقعی امنیت برای اسرائیل است.” وی ادامه داد که “مساله اینست که از اینجا به آنجا برسیم. روشن است که تصمیمات بسیار سخت و پیچیده ای لازم است. احتیاج به ذهنیتی دارد که نسبت به این افق باز باشد.” اگر زبان دیپلماتیک و کَلَک مند ایشان را بشکافیم: میخواهند نقشه ای را به فلسطینیان بیاندازند. به گوشه ای دیگر منتقل شان کنند. این طرح دو دولت مستقل که بلینکن به آن اشاره دارد ربط چندانی به طرح توافق شدۀ دو دولت مستقل که دارد در بایگانی تاریخ خاک می خورد، ندارد. (جیمی کارتر نیز در یک گفتگو اعلام کرد که طرح دو دولت تنها طرح جوابگو است، البته با تغییرات لازم!)
“نظم جهانی”
دادگاه لاهه و برخورد آمریکا و دولت های غربی به آن، نظام جهانی را دچار بحران و لرزش جدی نموده است. حجاب فریب و دروغ نهادهای بین المللی، سازمان ملل، دادگاه بین المللی حقوق بشر، یونیسف و یونسکو و تمام این نهاد های فریب و دروغی که برای جنایات تروریسم دولتی پوشش سیاسی ایدئولوژیک می سازند، دریده شده است. آمریکا و غرب هر چه بیشتر در سطح جهانی ایزوله و آبرو باخته شده اند. دنیا بشکل محسوسی دارد از وسط ترک می خورد. تحت فشار انفجار آمیز شهروندان دنیای سرکوب شده، غارت شده و وحشیانه استثمار شده، برخی دولت های باصطلاح “جنوب” به جنب و جوش افتاده و دارند با مقولات دوره جنگ های آنتی کولونیالیستی سخن می گویند. آفریقای جنوبی یک نمونه شاخص است؛ حملات نامیبیا به دولت آلمان در مورد نسل کشی درنامیبیا، نمونۀ دیگری از این جنگ فعلا لفظی است.
دنیای سرمایه داری در بحران عمیقی دست و پا می زند. دولتمردان جنگ، ویرانی و کشتار را راه برون رفت از این بحران تشخیص می دهند. نزدیک به دو سال جنگ و کشتار و ویرانی در اوکراین و صرف میلیاردها دلار برای سلاح و بمب به گسترش جنگ در خاورمیانه و نسل کشی در غزه انجامید. جنگ هم اکنون دارد به آفریقا کشیده می شود. رهبران غرب در داوس قول دادند که اجازه نخواهند داد پوتین برنده شود. امانوئل ماکرون گفت:”اگر به روسیه اجازۀ بُرد بدهیم، با این خطر مواجه خواهیم شد که قوانین تثبیت شدۀ نظم جهانی دیگر محترم شمرده نخواهد شد.”
“نظم جهانی” مقوله کلیدی است. از پایان جنگ سرد، آمریکا به سرکردگی غرب دنیا را به جنگ و ویرانی کشانده است تا رهبری خویش بر “نظم نوین” را تثبیت کند. میلیون ها انسان فقط در خاورمیانه به قتل رسیده اند. میلیون ها نفر آواره و در بدر شده اند. فقر در منطقه بیداد می کند. مدنیت از آن رخت بربسته است. و این جنگ هنوز ادامه دارد.
نظم جهانی تَرک برداشته است. این ترک روز به روز عمیق تر می شود. روشن است که از ابتدا و همیشه آمریکا به زور بمب و موشک بعنوان رهبر، بخوان قلدر، جهان شناخته شده است. اما این زورِ قلدر منشانه باید با یک اعتبار سیاسی- ایدئولوژیک تزئین شود. این اعتبار کاملا زدوده شده است. آمریکا و غرب هر گونه اعتبار سیاسی، ایدئولوژیک و اخلاقی خود را در چشم جهانیان از دست داده اند. این مشکل مهم و پیچیده ای است که غرب با آن دست بگریبان است.
تحمیل یک پروژۀ قلدر منشانه بعنوان نقشۀ جدید دو دولت مستقل از روز اول شکست خورده است. آنها دارند روی سه فاکتور حساب می کنند: 1- درد و رنج و استیصال طاقت فرسای مردم غزه. آنچنان سرکوب شان کرده اند که اطمینان دارند به هر چیزی رضایت می دهند. مردم ساکن ساحل غربی نیز از سرکوب و کشتار جانشان به لب رسیده است. 2- دولت های منطقه را کاملا همراه کرده اند، یا با زور یا با رشوه. دیدیم که حتی حزب الله و حماس نیز قصد دخالت در جنگ علیه اسرائیل را ندارند. 3- سازمان هایی که ادعای رهبری در فلسطین دارند، الفتح و حماس، تا پوست و استخوان فاسدند.
اما این تلاش با مقاومت و مخالفت جهانی روبرو خواهد شد. میلیون ها نفری که در حمایت از مردم فلسطین و در محکومیت نسل کشی اسرائیل و آمریکا به خیابان ها آمدند در برابر چنین نقشه ای به اعتراض بلند خواهند شد. این جنبش همبستگی به مردم فلسطین پشتگرمی می دهد تا برای خواست عادلانۀ خود ایستادگی کنند. آینده ناروشن و شرایط وخیم است. اما امید به تغییر، امید به یک دنیای بهتر زنده است.