در این نگاه کوتاه قصد من پرداختن به کل تاریخ ۱۶ آذر، روز دانشجو نیست. میخواهم از جای دیگری شروع کنم که اکنون سیزده سال از آن گذشته است. از جایی شروع کنم که به نظر من فصل جدیدی را در جنبش اعتراض سیاسی جامعه ایران گشود. ۱۳ آذر سرخ سیزده سال قبل نقطه عطف مهمی بود. نقطه عطفی که بدون پیشینه نبود. حرکت نوینی که چند سال قبلترش پروسه تعیین مسیر سیاسی خود را با پرچم و پلاتفرم سیاسی آزادی و برابری و به میدان آمدن رهبران و چهره های جوان و کمونیست شروع کرده بود. در آن سالها جمهوری اسلامی، رهبران و فعالین این جنبش را با “ستاره دار” کردن از دانشگاه و تحصیل محروم میکرد. جمهوری اسلامی غافل از این بود با اینکار آنان را به عنوان “ستارگان” مبارزات آزادیخواهانه و برابری طلبانه در آن زمان به جامعه معرفی کرد. اکنون هم نباید گذاشت آن تجربه درخشان شامل مرور زمان شود و دستاوردهای آن را باید یادآوری کرد.
سیزدهم آذر سال ۱۳۸۶ صرفا آکسیونی در یک روز نبود. بلکه سرآغاز علنی یک جدال سیاسی بود که در طول یکسال بعد آن ادامه پیدا کرد. دستگیری رهبران و فعالین اصلی دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب را چند روز قبلتر از ۱۳ آذر ۱۳۸۶ شروع کردند. فکر میکردند مانع برگزاری مراسمهای سرخ ۱۳ آذر در آن سال میشوند. اشتباه کردند و متوجه نبودند که صف دیگر و نسل دیگری از رهبران و فعالین آزادیخواه و برابری طلب یورش رژیم را خنثی میکنند. عزم و اراده برافراشتن پرچم آزادی و برابری را در روز ۱۳ آذر به نمایش میگذارند. این اتفاق افتاد و این کشمکش بعد از ۱۳ آذر آن سال با دستگیریهای بیشتر، با اعمال شکنجه و اذیت در زندان و بعدها با گرفتن جان رفیق فراموش نشدنی و بسیار فداکاری چون علیرضا داودی و درعین حال با حمایت و همبستگی در داخل و خارج کشور ادامه پیدا کرد. این نبرد سیاسی در ابعادی گسترده و در پهنه بین المللی ادامه پیدا کرد. بعد دیگر این جدال بستن وثیقه های سنگین به دستگیر شدگان ۱۳ آذر ۸۶ بود. جمهوری اسلامی از این جنبش گروگان گرفته بود. جنبش آزادیخواهی و برابری طلبی با ابتکار و همت خود گروگانهایش را آزاد کرد. جنگ روانی وزارت اطلاعات و وبلاگهای وابسته اش در سیزده سال قبل و حتی سالهای بعدتر بخش دیگری از ادامه این جنگ با شگردهای پاخورده و نهایتا ناکام بود.
سیزدهم آذر سال ۸۶ حرکتی از اعماق جامعه را رو آورد. مطالبات و آرزوهای برحق کارگر، زن و انسان تحت استثمار جامعه را از عمق به سطح آورد. پرچم حرکت نوین و متفاوتی را حتی نسبت به سابقه خود ۱۶ آذر برافراشت. بگذارید توضیح دهم. اگر بپرسند ۱۶ آذر از کجا شروع شد و اعتراض به چی بود؟ ناظر آگاه برای شما توضیح میدهد که ۶٧ سال قبل به هنگام سفر نیکسون معاون ریاست جمهوری وقت آمریکا به ایران، “در اعتراض به کودتای سال ۱۳۳۲ و در اعتراض به رژیم سلطنت و وابستگی آن به آمریکا و اساسا حول دو خواست “استقلال ملی و علیه استبداد” اعتراض دانشجویی در دانشگاه تهران اتفاق افتاد. سه تن از دنشجویان در مقابله با نیروهای سرکوبگر حکومت سلطنتی جان باختند. از آن زمان روز ۱۶ آذر به عنوان روز اعتراض دانشجو ثبت شد. اما اگر بپرسند سیزدهم آذر ۱۳۸۶ چگونه اتفاق افتاد و برای چی بود؟ گفته میشود پلاتفرم آزادی و برابری مطرح بود. علیه جنگ و سرکوبگری و دانشگاه پادگان نیست مطرح بود. اتحاد با جنبش کارگری و جنبش زنان مطرح بود. میگویند مارکسیستها و کمونیستها به میدان آمدند. دستگیری و زندانی دادند و صدای جدیدی را مطرح کردند. میگویند یک حرکت جدید با کاراکتر جدید و با افق سیاسی جدید و رهبران جوان و کمونیست عرض اندام کرد. تا همین جا یک حرکت نوین و یک روز مهم دیگر در تاریخ سیاسی ایران ثبت شد. سالها بود غیاب پرچم چپ و کمونیستی را حس میکردیم. سیزدهم آذر سال ۸۶ ندایی در راستای پاسخگویی به این خلاء بود.
اکنون آزادی و برابری میتواند پرچم هر حرکت اعتراضی رادیکال در جنبش کارگری، جنبش زنان و هر جنبش اجتماعی خواهان تغییر در جامعه باشد. این تغییر و دستاورد مهمی در فضای سیاست ایران است. در فرصت مناسب دیگر به همه ابعاد تجارب، ابتکارات درخشان و درعین حال کمبودها و مولفه هایی که حرکت دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب (داب) را در مقابل جمهوری اسلامی ضربه پذیر کرد، باید پرداخت. اما تا همینجا صف آزادیخواهی و برابری طلبی در دانشگاه و میان دانشجویان میتوانند به مبارزات و دستاوردهای خود مفتخر باشد. در سیزدهمین سالگرد ابراز وجود موثر مبارزاتی دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب (داب) در دانشگاه تهران و تعداد دیگری از دانشگاههای ایران به تلاشهای مبارزاتی، سیاسی و اجتماعی و متشکل آن نسل جوان پرشور و کمونیست باید درود فرستاد.
***