اجتماع اعتراضی بازنشستگان و مستمری بگیران جان به لب رسیده در روز ۷ بهمن، رویدادی با اهمیت در ادامه اعتراضات آنها و در روند تحولات سیاسی رو به پیش جامعه ایران بود. در این روز، بازنشستگان مطابق فراخوان و وعده ای که داده بودند، در اعتراض به فقر و تورم و گرانی و زندگی فلاکتبار اقتصادی، تجمع های اعتراضی وسیعی را در تهران و تعداد زیادی از شهرهای ایران برگزار کردند و خواهان حقوق پایمال شده و رسیدگی به وضعیت فلاکتبار معیشتی خود شدند. شرکت کنندگان در این اجتماعات اعتراضی با شعارهائی از جمله “فریاد ، فریاد – از این همه بیداد”، “گرانی و تورم، بلای جان مردم”، “تا حق خود نگیریم، از پای نمی نشینیم” و دهها شعار و مطالبه حق طلبانه دیگر در رابطه با معیشت و سلامت، اعتراض و نارضایتی خود را نسبت به فقر و فلاکت و بانیان وضع موجود به نمایش گذاشتند.
اعتراض و اجتماع بزرگ بازنشستگان و مستمری بگیران همزمان در چندین شهر به دلیل گستردگی آن بازتاب وسیعی در جامعه پیدا کرد و مورد استقبال قرار گرفت. این اعتراض وسیع و هماهنگ که با عظم و اراده ای قوی و سازمانیافته برگزارشد یکی از رویدادهای مهم این دوره در ادامه اعتراضات و اعتصابات کارگری بود که موجب خشنودی بسیار است و باید آنرا به سازماندهندگان و شرکت کنندگان آن تبریک گفت. حق طلبی بازنشستگان روز ۷ بهمن، نسبت به اوضاع نابسامان معیشتی خود، در عین حال، اعتراض و نارضایتی میلیونها کارگر و معلم و مردم فقر زده جامعه ایران است که از این زندگی جهنمی به تنگ آمده اند و بیوقفه در واحدهای تولیدی و صنعتی، معادن، مراکز آموزشی و مدارس، در مقابل ادارات دولتی برای حقوق از دست رفته خود به اعتراض و اعتصاب روی آورده اند.
بازنشستگان و مستمری بگیران سازمان تامین اجتماعی بخش ضعیف تر و محروم تر طبقه کارگر هستند که هر روز فقیرتر می شوند و از این همه بیعدالتی به تنگ آمده اند. آنها که سالهای طولانی کار کردند به امید روزی که پیر شدند از امکاناتی برخوردار باشند و دغدغه معیشت نداشته باشند. در جامعه تحت حاکمیت جنایتکاران اسلامی، نه تنها از این خبرها نیست و اهمیت جدی نسبت به معیشت و زندگی آنان وجود ندارد، تازه برای تامین حداقلی از زندگی در سن پیری باید اعتراض کنند و بجنگند. علاوه براین در شرایط کنونی جامعه ایران که بیکاری و فقر بیداد می کند، خانواده بازنشسته ها و مستمری بگیران ناچارند با وجود تنگناهای معیشتی، هزینه زندگی فرزندان بیکار خود را نیز تقبل کنند. هزاران دختر و پسر جوان تحصیلکرده، به دلیل بیکاری، ناچارند با خانواده خود زندگی کنند. بازنشسته ای که ماهی دو میلیون و هفتصد هزار تومان حقوق می گیرد، با تورم ۴۵ درصدی و گرانی سرسام آور و خط فقر۱۰ میلیونی، چگونه می تواند زندگی کند و هزینه زندگی خود و خانواده را تامین کند؟ آنهم درشرایطی که هزینه مسکن نیز همزمان با تورم و گرانی بیوقفه سیر صعودی دارد.
از هر زاویه ای به جامعه نگاه کنید، باید همه نابسامانیهای مردم را پای جمهوری اسلامی و حکومت مذهبی و عده قلیلی سرمایه دار مفتخور گذاشت. جمهوری اسلامی حتی در دوره ای که شیوع ویروس کرونا جان هزاران انسان را با خطر مرگ روبرو کرد، مسئولیتی به عهده نگرفت و رفتار و سیاستهای غیرانسانی اش تلفات سنگینی را به مردم تحمیل کرد. در ادامه شاهد بودیم که خامنه ای چگونه به بهانه ضدیت با آمریکا با زندگی مردم بازی کرد و تاکنون از خرید و تهیه یک واکسن معتبر خودداری کرده اند. در شرایطی که مردم برای نان شب محتاجند و از فقر وعدم امکانات بهداشتی و درمانی رنج می برند، فساد و دزدی و اختلاس از سر و کول جامعه بالا رفته و سران و آقازاده ها و وابستگانشان پولهای هنگفت را می دزدند و به خارج کشور منتقل می کنند. بجای تامین معیشت مردم و واکسن، به تروریستها و وابستگان خود در عراق و لبنان و سوریه پول و دارو می فرستند.
مردم حق دارند و باید از رفاه و آسایش و سلامت برخوردار باشند. دولت، هر دولتی مادام که اسمش دولت است، موظف است که معیشت و واکسن و امکانات سلامتی مردم را تضمین کند. دشمنی جمهوری اسلامی با امریکا و هرکسی به مردم ربط ندارد. مردم این دشمنی را نه خواسته اند و نه خواهان آن هستند. تولید موشک و بمب اتم را مردم سفارش نکرده اند تا امروز تنش میان جمهوری اسلامی و ارتش و سپاه با دولت امریکا و موشک پرانی سپاه را امر خود بدانند. جمهوری اسلامی با سیاستهای مخرب و جنگ طلبانه در خارج مرزها و با سیاست سرکوب و تحمیل فقر در درون کشور، زندگی مردم را با مشکلات جدی روبرو کرده است. باید به این اوضاع نابسامان پایان داد. این کار مردمی است که به همه چیز این رژیم، به اقتصاد، به فرهنگ و به همه زوایای سیاستهای آن معترضد و آن را قبول ندارند.
انسانها سازنده آینده خود در هر مرحله از تاریخ زندگی خود هستند. مکانیزم هر تغییری ولو کوچک به این اعتبار خود مردم و تلاش و مبارزه آنان برای این تغییر است. جمهوری اسلامی زخمهای عمیقی بر پیکر و روان مردم ایران وارد کرده است و در تناقضی مهلک با جامعه ایران است. این تناقضات و زخمها روز به روز عمیق تر و زندگی اکثریت مردم را با مخاطرات جدی تر اقتصادی، اجتماعی و روانی روبرو خواهد کرده است. جامعه برای نجات خویش ناچار است و باید که از این شرایط عبور کند. به تحولی عمیق و دگرگون کننده بیش از هر زمان نیاز هست. اجتماع اعتراضی بازنشستگان و مستمری بگیران در روز ۷ بهمن، گوشه ای از اعتراض برحق بخشی از ستمدیگان جامعه و در امتداد تحولی است که میرود به این شرایط جهنمی پایان دهد.
٩ بهمن ١٣٩٩