مقالات

قرارداد جمهوری اسلامی و چین؛ جنجال اپوزیسیون بورژوایی جاوید حکیمی

جمهوری اسلامی از قرار معلوم قراردادی بیست و پنج ساله با چین بسته است. حکومتی که توان دفاع از یک سرمایه گذاری بیست و پنج ماهه با زالوهای “خودی” را ندارد حالا با بوق و کرنا از قراردادی بیست و پنج ساله با کفتار سرمایه داران چینی خبر می دهد. سرمایه گذاری ملزوماتی دارد عینی و خارج از میل و اراده و درک و فهم دانشمندان حوزه و نویسندگان توضیح المسائل. جامعه ای با رژیم سیاسی هزار شقه، جنبش های اعتراضی حاضر در میدان و طبقه کارگر عصبانی و آماده دخالت در اوضاع، بستر مناسبی برای سرمایه گذاری درازمدت نیست. اگر اینطور بود خاورمیانه حال و روزی دیگر داشت.

آشکار است این توافق نامه بیشتر کاربست سیاسی برای رژیم دارد تا گشایش اقتصادی. می خواهند به جامعه پیام بدهند ما می مانیم چون حامیان بین المللی داریم. حکومت “نه شرقی نه غربی” به دریوزگی هم برای شرق و هم برای غرب افتاده است. با این همه تا همین جا نفس انتشار خبر برای رژیم ارمغانی نداشته جز افزایش بحران و بی ثباتی بیشتر. حکومت اسلامی حقیقتا به وضعیت بغرنج و غریبی گرفتار آمده است؛ بدون خارج شدن از انزوا و باز کردن دروازه کشور به روی سرمایه گذاران خارجی حریص و آماده استثمار خشن طبقه کارگر، از پس تامین هزینه سنگین قوای سرکوبگر خودش هم برنمی آید. از سوی دیگر، تن دادن به عقد قراردادهای خفت بار برای بقای حکومت یعنی مواجه شدن با فوران خشم توده ها آنهم در اوج تشتت سیاسی میان باندهای مختلف حکومتی. هیچ مَفرّی برای نجات جمهوری اسلامی متصور نیست.

اما خبر معاهده چهارصد میلیارد دلاری میان ایران و چین در اپوزیسیون راست غوغایی بپا کرده است تماشایی. صد و اندی سال است بورژوازی باصطلاح “لیبرال” ایران عُرضه یک مبارزه نیم بند با مذهب، برداشتن لچک از سر زنان و گرفتن حق ابتدایی ایجاد تشکل کارگری را نداشته اما تا دلت بخواهد حول این یا آن قرارداد اقتصادی جنجال بپا کرده است. شیرین عبادی فعال حقوق بشر از بی حقوقی مطلق انسان در اسلام و سنگسار زنان، اینقدر خونش به جوش نیامده که از شنیدن این خبر. حق هم دارند؛ در سنگسار سخن از جان انسان در میان است و در این قراردادها پای میلیاردها دلار پول. بورژوازی دلال که می گویند یعنی همین. برنده جایزه نوبل فرموده اند قرارداد فی مابین دولت ها بی اذن و اجازه ملت ممنوع و ادامه داده اند یا مجلس را- همان طویله اسلامی که هرازچندگاهی با لگد و فحش از هم استقبال می کنند- در جریان مفاد توافقنامه قرار می دهید یا تاریخ شما خائنین را نخواهید بخشید! تو گویی کشتن صد هزار انسان، زنده بگور کردن نازنین ترین جوانان در گورستان خاوران و تباه ساختن زندگی سه نسل، برای محکوم ساختن این جنایتکاران کافی نیست. در قاموس بورژوا، داعشی ها باید “وطن بفروشند” تا “خائن” شناخته شوند.‌ وانگهی خائن به چه؟ مگر خرید و فروش، تجارت آزاد، قانون مقدس مناسبات مطلوب همگی شما نیست؟

پهلوی چی ها نیز قرارداد فوق را به معاهده “ترکمانچای” تشبیه کرده اند؛ مقایسه ای به غایت بی ربط. ترکمانچای مربوط به عصر استعمار کهن بود و دوره اشغال شهرها حال آنکه تفاهم نامه ایران و چین توافق داوطلبانه دولتهای بورژوائی است و البته همانقدر عادلانه که قرارداد بین دولتهای رکورددار اعدام و گرگهای سرمایه دار.

ناگفته پیداست این دعوا و داد و قال ها نه به خاطر عشق به “مام‌ میهن” که بر سر سهم خواهی است. هر طیف بورژوازی در حاکمیت و در اپوزیسیون می خواهد خودش پای ثابت این معاملات نان و آبدار باشد و با دول مطلوب خودش. اگر این قرارداد با آمریکا و اروپا بود همین ها جشن می گرفتند و برعکس طرفداران روسیه و چین عزادار بودند.

موضع ما کمونیست ها در قبال معامله با چین و اصولا تمام قراردادهای اسارتبار امپریالیستی با هر کشوری، همان است که در عمل توسط لنین اتخاذ شد؛ لغو کلیه قراردادهای اسارتبار دول سرمایه داری با یکدیگر و بخشودگی همه بدهی های تحمیلی. این است سیاست کمونیستی و کارگری ما. در تقابل با این سیاست کارگری، میهن پرستان ملی و اسلامی از وثوق الدوله تا محمد جواد ظریف ملقب به امیرکببر چه کرده اند؟

وثوق الدوله برای پر کردن جای خالی شوروی و مقابله با گسترش انقلاب اکتبر، کل ایران را به مُلکِ طلق انگلستان درآورد. بر اساس قرارداد ١٩١٩، انگلستان انحصار امتیاز نفت شمال را علاوه بر جنوب بدست آورد و در مقابل متعهد به “پاسداری از استقلال و حفظ تمامیت ارضی” ایران گردید. ملاحظه می کنید کوشش بورژوازی برای حفظ “استقلال و تمامیت ارضی” از همان ابتدا معطوف به دریوزگی نزد اربابان امپریالیست بوده است. قرارداد فوق اما فرجام خوشی برای وثوق الدوله نداشت و با اعتراض شدید “میهن پرستان” مواجه شد و در هوا معلق ماند. از جمله این “مهین پرستان”، سفیر آمریکا در تهران بود. وی با انتشار اطلاعیه ای در مطبوعات تهران این قرارداد را یکجانبه، تحمیلی و بشدت ناعادلانه توصیف کرد. پس از مدتی جار و جنجال و به میدان کشاندن مردم بمثابه سیاهی لشکر بورژوازیِ میهن پرست، مجلس در جلسه ۲۲ نوامبر ۱۹۲۱ باز هم پنهانی و بدون هيچگونه بحثی، قرار واگذاری امتياز استخراج نفت مناطق شمالی ايران را اینبار به شرکت آمریکایی «استاندارد اويل» واگذار کرد. مدت اين قرارداد ۵۰ سال بود. حالا خون میهن پرستانی که پشتیبانی وزارت خارجه انگلستان را داشتند به غلیان آمد و توده ها را به خیابان کشاندند. همان توده های گرسنه ای که از این قراردادهای پنهان و آشکار یک ریال هم عاید آنها نمی شد و همواره نیازمند قرص نانی بودند. این معامله هم به خاطر اعتراضات خیابانی و عدم موففیت دولت در کنترل وضعیت، سر نگرفت و شرکت آمریکایی با ناامن دیدن فضا، عطای قرارداد را بر لقایش بخشید و رفت.

چنانکه ملاحظه کردیم داستان اپوزیسیون سلحشور و شیفته معامله های نان و آبدار خلاصه شده در “مرگ بر انگلیس”، “مرگ بر آمریکا” و حالا “مرگ بر چین”! همان ها که پیشتر از شعار “دشمن ما همینجاست، دروغ میگن آمریکاست” ذوق مرگ می شدند، اکنون کوشش غریبی می کنند برای جا انداختن فریاد “مرگ بر چین” در جامعه. این آخری قرار است در شرایط قطبی شدن جامعه و جدال چپ و راست، یک تیر و دو نشان بزند. هم با لغو قرارداد فوق، آن را به مثابه یک دستاورد و پیروزی بزرگ راست جامعه به کارگران و زحمتکشان بفروشند و هم “مرگ بر کمونیستی” باشد برای تسویه حساب با اردوی چپ و مدافع آلترناتیو سوسیالیستی. عوامفریبی بی حد و حصری می خواهد چین ذوب شده در بازار آزاد را “کمونیستی” معرفی کردن!

تکرار و تاکید می کنیم؛ کارگران و کمونیست ها چه امروز در هیئت اپوزیسیون حکومت و چه فردا در قامت دولت کارگری، با هر نوع قرارداد پنهان و آشکار اسارتبار دول سرمایه داری مخالف هستند و سر سوزنی به آن متعهد نخواهند بود. طبقه کارگر متکی بر مجامع عمومی و جنبش شورایی نه چیزی برای پنهان کردن دارد و نه تن به هیچ پیمان خفت بار با هدف استثمار خشن و دوشیدن شیره جان انسان ها را میدهد.

١ آوریل ٢٠٢١