بیش از یکصد و پنجاه سال پیش نقد مارکس به سرمایه داری و تغییر آن از طریق انقلابات کارگری می گذرد. سرمایه داری هر روز با عملکرد خود بر نیاز مارکس و انتقاد اجتماعی جنبش سوسیالیستی طبقه کارگر برای تغییر تاکید می کند. بویژه امروز و پس از شیوع پاندمی کرونا، بیش از هر زمانی این امر برای بشریت کارگر ملموس تر و ضروری تر شده است. در سرآغاز قرن بیست و یکم دیگر باید برای همگان روشن باشد که “جهان بدون فراخوان سوسیالیسم، بدون امید سوسیالیسم و بدون “خطر” سوسیالیسم، به چه منجلابی بدل میشود”، که تنها راه خلاصی انقلاب کارگری علیه وضع موجود است.
بیش از یکسال از شیوع پاندمی کرونا میگذرد. با شیوع کووید ١٩ و تلفات وسیعش جهان بار دیگر مبهوت شد و سئوالات زیادی در مقابلش قرار گرفت. در پس محدودیت های کنونی کرونا مسائل زیادی لانه کرده که بسرعت به صورت فریاد در پایتخت ها ظاهر خواهد شد. ادامه این “وضعیت” ممکن نیست. تا چه حد ثروتمندان باز ثروتمندتر و فقرا باز فقیرتر شوند، آیا این مسیر بی انتهاست؟ آیا جهان و طبیعت قادر است جنون سیری ناپذیر انباشت سرمایه از یکطرف و عدم دسترسی حداقل یک سوم از مردم کره خاکی به پیش پا افتاده ترین مواد بهداشتی مانند صابون و دستکش و ماسک یا فقدان آب آشامیدنی یا گرسنگی را تحمل کند؟ امروز برای هر انسانی که منفعتی در استثمار دیگر انسانها ندارد، باید روشن باشد که این نظام با نیازهای بدوی بشر هم در تناقض است و بنابراین باید آنرا از سر راه برداشت. بنای جامعه و جهانی ازاد و برابر و انسانی و همخوان با طبیعت پیرامونی اش تنها راه بقا است. معلوم شده وعده های “دموکراسی”، “جهان آزاد” و “اقتصاد سرمایه داری بهترین نظام اقتصادی است!” حاصلی جز دیکتاتوری سرمایه و جهان اسیر در فقر و بیماری تحت باغ وحش بازار و سرمایه داری نداشته است.
دولت آلمان در مقابله با پاندمی کرونا
صرف نظر از اقداماتی چون قرنطینه و لاک داون ها، دولت آلمان نیز بطور موثر در فکر مبارزه و شکست این ویروس نبوده و نیست. بعنوان مثال بیاد بیآوریم سرآغاز شیوع پاندمی کرونا را که مدیای رسمی برسر افزایش تختهای اورژانسی در بیمارستانها و مراکز بهداشتی از یکدیگر سبقت میگرفتند! آیا باور کسی می شود، در حالی که روزانه هزاران نفر در آلمان مبتلا به ویروس کرونا می شوند، تنها در شش ماه گذشته بیش از شش هزار تخت ویژه در بیمارستانها، که قرار بود برای درمان مبتلایان به کرونا استفاده شوند، نه تنها در آمار و ارقام بلکه بصورت واقعی ناپدید شده اند! کسی می تواند بپذیرد که در بحبوحه پاندمی کرونا و با آگاهی به اینکه در کشوری مثل آلمان تنها ١٠ درصد جامعه تا به امروز واکسن دریافت کرده اند، بیش از شش هزار تخت و دهها بیمارستان تعطیل شده اند؟ سال گذشته وزیر بهداشت آلمان فدرال، آقای ینس شپان، اعلام کرد که حداقل دویست هزار پرسنل در بخش بهداشتی کمبود شغلی وجود دارد. ولی امروز با گذشت یکسال از پاندمی کرونا، نه تنها این کمبود رفع نشده بلکه از تعداد پرسنل بهداشتی حداقل شش هزار نفر هم کاسته شده است؟
براساس آمار وزارت کار، درآمد میانگین مزدبگیران آلمان تنها ظرف یکسال گذشته ٠.9 تا ١.9 درصد منفی بوده است. در کنار رشد نزولی دستمزدها، بخش اعظم مزدبگیران در آلمان یا ورشکسته یا کارهای خود را کلا از دست داده اند و یا مجبور به کار نیمه وقت شده اند که راه حل جدی برای گذراندن امور زندگی آنان نیست. یکی پاندمی مرگبار دنیا را دربرگرفته ولی بیمارستانها و تختهای ویژه درمانی عملاً مفقود میشوند، جیب نمایندگان احزاب بورژوائی و شرکتهای تجاری پرتر می شود، حتی دولت فدرال آلمان جرئت نمیکند از شرکتی مثل آمازون بخواهد که بصورت رایگان دهها هزار کارگر و کارکن خود، که در تنگترین فضای ممکن مشغول بکارند، تست کرونا بگیرد.
انحصار دارو ممنوع!
در شرایطی که بیش از هر زمانی مراکز مجهز درمانی و بیمارستان، تست و واکسن برای شهروندان جهان حیاتی شده است و روزانه حداقل ١٥ هزار نفر جان خود را بر اساس آمار اعلام شده و نه غیر رسمی از دست میدهند، همچنان سه تا چهار کنسرن داروئی که واکسن کرونا را در انحصار خود دارند و سرگرم درآمدزائی چند صد میلیاردی برای خود هستند. مطلقا هیچ حزبی حکومتی در غرب نه تنها به کار آنان اعتراض نمیکند بلکه روسای آنان را به کاخهای ریاست جمهوری دعوت و مدال قهرمانی هم به آنان میدهند! همزمان روزانه هزاران نفر تلف میشوند، میلیونها ورشکسته و یا شغل خود را از دست می دهند و مادران و پدران پیر فرزندان خود را ملاقات نمی کنند. همه باید در خانه ها بمانند، نیمه وقت کار کنند و در مجموع ارتباط اجتماعی خود را بشدت کاهش دهند یا قطع کند! چرا مقدرات ما را انحصار و منافع تعدادی شرکت “خصوصی” در دست گرفته است؟ تازه این پایان کار نیست! یکی از روسای شرکت دارو سازی فایزر در گفتگوئی با تلویزیون اتریش معتقد است که احیانا شهروندان جهان هرسال دو بار، باید واکسن کرونا فایزر را بزنند تا بطور واقعی در مقابل این ویروس به احتمال ٩٥٪ واکسینه باشند!
در کنار تلفات تاکنونی و مرگ و میر وسیع روزانه، که عمدتا از محرومان جامعه اند، بیکارسازی چند صد میلیونی، عدم پرداخت دستمزدها، لغو قراردادهای رسمی و دراز مدت تر کار، کاهش درآمدها و گرانی مواد غذائی و بهداشتی، بی خانمانی و افزایش هزینه مسکن و انرژی و شانه خالی کردن حکومتهای سرمایه در حفظ جان و معیشت طبقه کارگر، از دیگر مشقات ایندوره است. در مقابل وضعیت اسفبار اقتصادی و اجتماعی و سلامتی طبقه کارگر، طبقه سرمایه دار توانسته به انباشت سرمایه خود همچنان بیافزاید. در این میان حکومتهای غربی که کارگزار شرکتهای بزرگ هستند، برای پرسنل پزشکی که وظیفه درمان جامعه را به آنان سپرده اند، در همان مجالس کشوری که واگذاری بلاعوض چند هزار میلیارد دلاری به شرکتهای بزرگ را تصویب کرده اند، زحمت کشیده و به احترام آنان ایستاده و دست میزنند! توماس میدلدورف نویسنده کتاب “آینده را از دست دادید”، معتقد است که برای درک رشد “غیر قابل باور سرمایه تنها از هنگام شیوع پاندمی کرونا، مهم است که نگاهی به بورس و خرید و فروش سهام و بخصوص بخش تکنولوژی در بنگاههای جهانی خرید و فروش سهام بیندازیم”. شرکت اتومبیل سازی تسلر، آمازون، گوگول و کو بعنوان مثال در کنار صدها میلیاردر که در سال گذشته، درآمدهای افسانه ای خود را با حمله به طبقه کارگر و زحمتکشان جهان چند برابر کرده اند. براساس آمار رسمی اعلام شده و با وجود کشف واکسن ویروس کرونا، تنها از اوایل ژانویه ٢٠٢٠ تا اواخر ماه فوریه یعنی ظرف مدتی کمتر از دو ماه حداقل ١٥٠٠٠ نفر جان خود را روزانه بخاطر ابتلاء به ویروس کرونا در سراسر جهان از دست دادند.
پاندمی کرونا و جمهوری اسلامی
در ایران ویروس کرونا و ویروس جمهوری اسلامی باهم جنایتی عظیم علیه مردم صورت دادند. کرونا برای فاشیستهای اسلامی نعمتی بود برای تنفس و جلوگیری از سرنگونی، ابزاری کارا بود برای سرکوب و عقب راندن جامعه ای معترض که آمده بودند تا بساط شان را برچینند. در ایران کرونا بیزنس جدید و پرسودی شد با آدمکشی و نمایش فرهنگ متحجر اسلامی. حکومت جنایتکار اسلامی نه فقط هیچ مسئولیتی مشابه دولتهای هم سنخ خودش بعهده نگرفت بلکه تا توانست مردم را چاپید و به بهانه های مختلف هزینه های زندگی طبقه کارگر و زحمتکشان را روزانه سنگین تر کرد. تورم افسار گسیخته است و گرانی مواد غذائی، بهداشتی و درمانی و تامین مسکن به معضل لاینحلی بدل شده است. در این اوضاع دستمزدها همچنان چند برابر زیر خط فقر تعیین می شود.
سال کرونا
سال گذشته را “سال کرونا” می خوانند. این اما نصف واقعیت است، سال گذشته سال “یورش به طبقه کارگر” هم بود. دولتها بر حملات خود به طبقه کارگر افزودند و سرمایه داران را فربه تر کردند. تازه قرار است وامهای میلیاردی بلاعوض به شرکتهای بزرگ هم بدهند. بر همگان و بخصوص طبقه کارگر باید روشن باشد که پس از پاندمی کرونا، برای تامین بدهی هایشان حملات بیشتری به سطح معیشت طبقه کارگر خواهد شد. اما کارگران میتوانند در مقابل این اوضاع سدی ببندند.
جواب طبقه کارگر ایران
کارگران همین امروز در عین حال برای دستمزدهای جوابگوی تامین لوازم زندگی و حق سلامت و واکسیناسیون مبارزه می کنند و تامین اینها را حق فوری خود و وظیفه دولت میدانند، در عین حال میدانند بدون پایان دادن به جمهوری اسلامی چیزی درست نمی شود. هر روز ما پاندمی است. مادام که یک حکومت ضد کارگر حامی سرمایه دار، حالا با عمامه یا با کراوات، سر کار است، جان و حرمت انسانها فدای منفعت آنان خواهد شد. طبقه ما به این وضعیت باید پایان دهد و پایان میدهد. ما برای حفظ جان و حرمت خود و اکثریت عظیم جامعه، برای آزادی و یک زندگی سعادتمند باید به عمر ننگین جمهوری اسلامی و نظم سرمایه داری پایان دهیم. بدون انقلاب کارگری، رهائی و آزادی از منجلاب سرمایه داری ممکن نیست.
امروز در ایران یک کمونیسم کارگری بی تخفیف و یک طبقه کارگر رزمنده و رادیکال حضور دارد. شاید در کم کشور جهان علیرغم وجود سازمانهای کارگری این درجه روشن بینی طبقاتی میان جنبش کارگری دیده شود. طبقه کارگر ایران امروز از یکسو در خط مقدم مبارزه با بربریت اسلامی سرمایه ایستاده و از سوی دیگر در جنگی نابرابر با پاندمی کرونا است. برزخ کرونا تعدیل یا تمام میشود و از هر سو جدال اوج میگیرد. ایران از اولین کشورهائی است که سرمایه داری با یک موج انقلابی کارگری و جنبش شورائی روبرو خواهد شد. حزب کمونیست کارگری – حکمتیست به این سنت مبارزاتی تعلق دارد و پرچم انقلاب این طبقه را برافراشته است.
١ آوریل ٢٠٢١