مقالات

قاتل کشتار جمعی ۶۷ را “رئيس جمهور میکنند” جنبش آزادیخواهی در بوته آزمایش رحمان حسین زاده

صندوق چرخانی و رای گیری برای تعیین “رئیس جمهور” در حکومت اسلامی همیشه مضحکه و امسال از همیشه مضحکه تر، نمایشی پوچ تر و اسم گذاری “انتخابات” بر روی آن بیش از هر زمان توهین به شعور انسانها در یک جامعه هشتاد میلیونی متنفر از گانگستریسم اسلامی است. بساط امسالشان بیش از هر دوره ای سوت و کور است. از هم اکنون آمارهای جعلی و قلابی منابع حکومتی، عدم شرکت اکثریت عظیم مردم را پیش بینی و حتی تبلیغ میکنند. خامنه ای و سپاه پاسداران گرداننده این معرکه گیری برخلاف گذشته قید “حضور مردم” و کسب “مشروعیت ” حتی فرمال هیچ وقت نداشته نظامشان را زده اند. قضیه یک دست کردن حاکمیت و فشرده و محکم کردن صف گانگستریسم برای مقابله با کابوس به میدان آمدنهای بسیار گسترده تر و کوبنده تر از دی ماه ۹۶ و آبانماه ۹۸ توده مردم جان به لب رسیده از دست این حاکمیت سیاه است. آنها خوب میدانند، کارگر و توده مردم، در فکر گردآوری نیرو و سازمانیافته کردن صفوف خود برای تعرض نهایی و درهم پیچیدن کلیت این نظام اند. با کوته بینی و به زعمشان برای مقابله با موج درهم کوبنده اعتراض توده ای به ساختار گانگستری چنان فشرده و ارتجاعی نیاز دارند که “موی لای درز” آن نرود. اما کورخوانده اند. با چنین ترفندهایی هم نمیتوانند نظامشان را از سقوط نجات دهند.

قرار است یک قاتل را “رئیس جمهور” کنند
نتیجه برگماری مهره های تعیین شده شورای نگهبان تحت نام کاندیدا و تایید بی چون و چرای سردسته جنایتکاران خامنه ای بر آنها یعنی شاخص ترین قاتل از میان همه قاتلین جمهوری اسلامی را این بار با اسم و لباس “رئیس جمهور” در مقابل مردم قرار میدهند. تردیدی نیست همه مقامات رده بالا و سران جمهوری اسلامی و همه کاندید شده های ریاست جمهوری از دوره بنی صدر تا دوره کنونی روحانی و هفت نفر اخیر از قاتلین و جنایتکاران رژیم فاشیستی مذهبی بوده و هستند و آنها که زنده میمانند، با همین عنوان در فردای پیروزی مردم باید محاکمه و به سزای اعمالشان برسند. در این تفاوتی نیست!

اما این بار برجسته کردن رئیسی، یک معنای فراتر از نمایش “صندوق چرخانی و رای گیری” برای مردم ایران، برای افکار عمومی جهان، برای همه نیروهای آزادیخواه و دادخواه، برای همه مبارزین ضد اعدام در ایران و دنیا و برای شاهدان قتل عامهای دهه شصت و بویژه برای شاهدان و زجردیدگان هالوکاست اسلامی سال ۶۷ را دارد. این رژیم و سردسته جنایتکاران و سپاه پاسداران و شورای نگهبان و کل این حکومت مخوف با قلدری و گستاخی وقیحانه این پیام را میدهند که “قاتل شاخص نظام، عضو گروه مرگ ۶۷ فرزندانتان، کسی که تبحرش سازماندهی اعدامهای جمعی” است، دقیقا به دلیل همین تجربه و تبحر جنایتکاریش برکرسی “رئیس جمهوری” می نشانیم. این دیگر صحنه گردانی نمایش “انتخابات” نیست. این دهن کجی به کل مبارزات آزادیخواهانه و دادخواهانه علیه نسل کشی و قتل عامهای جمعی دهه شصت، این دهن کجی به همه مبارزات جانانه علیه اعدامها و در یک کلام شاخ و شانه کشیدن به مردمی است که قصد گسترش مبارزه تا سرنگونی جمهوری اسلامی را در دستور دارند. مساله اینست این اعلام قلدری و گانگستریسم آیا پاسخ شایسته را از مردم مبارز و جنبش آزادیخواهانه میگیرد؟

جنبش آزادیخواهی در بوته آزمایش!
جنبش آزادیخواهانه برای کوتاه کردن دست جمهوری اسلامی از سر مردم در این مقطع خاص با مصافی شاخص روبرو است. جمهوری اسلامی گستاخانه وانمود میکند، این همه اعتراض و مبارزه علیه اعدامهای دسته جمعی و نظام سراپا جنایتش را به حساب نمی آورد! گویا در بر همان پاشنه میچرخد و قتل عام و اعدامها توسط ماهرترین آدمکش اش این بار سازماندهی میشود. این گستاخی و قلدری از جانب مردم و همه جنبشهای اعتراضی رادیکال و در یک کلام توسط جنبش آزادیخواهانه لازمست پاسخ بگیرد. این کارهای ویژه از همه نیروها، کمپینها و نهادهای آزادیخواه و به ویژه از ما نیروهای چپ و کمونیست میخواهد. مسئله این است آیا این کارهای ویژه را در دستور میگذاریم؟ اعلام قلدری و برجسته کردن شخص رئیسی در عین حال پاشنه آشیل این رژیم هست و میتواند به زانویش درآورد. به شرطی که جنبش آزادیخواهانه آن کارهای ویژه را در همین رابطه در دستور بگذارد. خوش خیال نیستم و قطعا منظور این نیست، در سه هفته باقی مانده، میشود، جمهوری اسلامی را از اسم گذاری “رئیس جمهور” بر قاتل رئیسی پشیمان کرد. اصلاً صورت مسئله این نیست. صورت مسئله این است با تشدید ابتکارات مبارزاتی در داخل و در خارج کاری کرد که جمهوری اسلامی هزینه سنگین گستاخی خود را بپردازد. بسیار تضعیف شده تر و ضربه خورده تر این بساط را پشت سر بگذارد. اما مهمتر بعد از پایان مضحکه “انتخابات” و تعیین رئیسی جلاد، حق به جانبی بالاتر مبارزاتی در جنبش اعتراضی و آزادیخواهانه به وجود می آید و فرصت برای تعرض همه جانبه تر علیه جمهوری اسلامی فراهم میشود. در نتیجه سازماندهی بیشتر و گسترده تر بخشهای مختلف و معترض جامعه را در صف جنبش سرنگونی و جنبش آزادیخواهانه را باید ممکن کرد. با چنین پتانسیل مبارزاتی جهش به طرف سرنگونی را میتوان سرعت بخشید.

یک جنبه مهم، افکار عمومی جهانی و بخش پیشرو و مترقی بشریت را به اعتراض علیه حاکمیت قاتلان اسلامی و رئیسی ها فراخواند. کاری کرد، پایتخت کشورهای اروپایی به عرصه دائمی به تنگ در آوردن سران جمهوری اسلامی تبدیل شود. کاری کرد رئیسی جلاد از ترس اعتراضات گسترده نتواند پای به این کشورها بگذارد. دولتهای مختلف به ویژه در اروپا و غرب را به خاطر بند و بست و معامله و زیر بغل گرفتن حکومت قاتلان اسلامی زیر فشار اعتراضی گرفت. در اروپا و هر جا که ممکن است وکلای مترقی و باتجریه پرونده جنایات رئیسی را آماده و امکان دستگیری وی را فراهم کنند.

اکنون وقت آن است جنبشهای اعتراضی رادیکال، نیروهای چپ و کمونیست و همه کمپینها و نهادهای آزادیخواه و ضد اعدام، وکلای مترقی با ابتکارات مختلف گستاخی جمهوری اسلامی را به عرصه تعیین تکلیف جدی با این رژیم و سرنگونی آن تبدیل کنیم. همه ما و جنبش آزادیخواهی در بوته آزمایش هستیم.

***