مقالات

یادداشتها،

تور انتخاباتی ” پناه بردن به خدا”!

اگر دقت کنید، در مناسبت نمایش انتخابات، تور ویژه ای هست که طی آن، کاندیداهای رد صلاحیت شده “به خدا پناه می برند”! تا ذهن یاری می کند این داستان از رفسنجانی شروع شد که نمیتوانست و نمیخواست رودرروی خامنه ای بایستد و “به خدا پناه برد”! در ادامه به لاریجانی و جهانگیری و دیگران هم رسید. عبارت اسلامی “به خدا پناه می برم”، اسم رمز بی عرضگی است که تمکین سیاسی به اراده و امر خامنه ای و شورای نگهبان را با لحن عاشورائی و مظلوم نمائی استتار می کند. از احمدی نژاد تا لاریجانی ها و اصلاح طلبان، حرف مفت زیاد میزنند و شعار زیاد میدهند. هدف گرم کردن تنور نمایش حکومتی است که خود پرسوناژهای آن هستند. وقتی هم کنارشان می گذارند، نه عرضه جیک زدن دارند، نه چنین قصدی دارند و نه اساسا می خواهند حکومت شان را با چالشی روبرو کنند. هیچکدامشان بدون حکومت اسلامی معنی ندارند.

سیاست اعمال فشار و شعار دادن برای معکوس کردن روند تصمیم گیری و تغییر ترکیب کاندیداها شکست خورد. نهایت هدف نق و نوق های اصلاح طلبانه اینبود که خامنه ای “حکم حکومتی” بدهد و یکی دو نفر دیگر را وسط این مضحکه برقصاند. خامنه ای اما اینکار را نکرد، از رای گماشته هایش در شورای نگهبان کاملاً حمایت کرد و به دلواپسان انتخابات و نظام در عین حال گفت که شماها هنوز خودی هستید و صلاحیت دارید، نگران نباشید!

در جدال سینه چاکان متفرقه نظام اسلامی که هر یک دیگری را به نابودی نظام و “ساختارشکنی” متهم میکند، “پناه بردن به خدا” پرچم بی عرضه ها است که میدانند نباید کاری کنند که پای مردم منزجر از نظام شان را وسط بکشند. چنین حماقتی نخواهند کرد، همه شان میدانند به هر دلیلی پای جامعه را وسط بکشند، مردم آنجا که آنها می خواهند سوت پایان بزنند نخواهند ایستاد، بلکه بسرعت از روی لاشه نظام رد خواهند شد. با علم به اینست که جملگی زیر عبای خامنه ای پنهان میشوند.

***

رئیسی، قاتل اعظم آمد!

رژیم اسلامی حکومت قاتلین و تیر خلاص زن ها و چاقوکشان حزب اللهی است. عنصری در این حکومت پیدا نمی شود که راسا در دوره ای از حیات منحوس رژیم اسلامی مرتکب جنایت نشده باشد و یا جنایت حکومتی را تائید نکرده باشد. اما میان قاتلین، کهنه کار و آماتور وجود دارد. یکی از آدمکشان حرفه ای ابراهیم رئیسی سرجلاد قوه قصابیه است.

ابراهیم رئیسی همراه با مصطفی پورمحمدی، مرتضی اشراقی و حسین‌علی نیری، اعضای “گروه مرگ” منسوب خمینی بودند که تنها در تابستان سال ٦٧ بیش از ٤٠٠٠ زندانی سیاسی را در محاکمات دو دقیقه ای اعدام و اجساد نیمه جان آنها را دستجمعی در خاوران ها شبانه دفن کردند. ابراهیم رئیسی فقط قاتل معمولی نیست، او در لیگ آدمکشان حرفه ای است. حال رئیسی قاتل اعظم قرار است بدستور رهبر طویله اسلامی رئیس جمهور شود.

بعنوان کسی که رفقای عزیز و همرزمان انقلابی و کمونیستم را امثال رئیسی و شرکای جنایتکارش در دهه شصت کشته اند، نفس آمدن نام این افراد آزارم میدهد. فکر میکنم در این حس بسیاری شریک من باشند. نام ننگین رئیسی ها هر بار ما را به آن دهه خونین و فراموش نشدنی پرت می کند. تصور کنیم حال و روز مادران و پدران و بستگان عزیزانی که توسط این جانیان کرور کرور بقتل رسیدند و هنوز از قبر جگرگوشه هایشان هم خبر ندارند. اینروزها برای این عزیزان تلخ و بسیار تلخ است.

نام رئیسی در گوش ما یادآور یک هولاکاست اسلامی است که دو پرده بزرگ آن در دهه شصت روی صحنه آمد و حکومت اسلامی را مستقر کرد. رئیسی تنها یک نام نیست، او نماد قساوت و بیرحمی بورژوازی اسلامی در کشوری است که یک انقلاب را بخون کشیدند.

در مناسبت مضحکه انتخابات، ورق زدن پرونده های قطور جنایت، نور انداختن روی آمران و عاملان و مسببین آن به تقویت حافظه تاریخی جامعه کمک می کند. فرصت مناسبی است که مادران و پدران داغدار علیه رئیسی و حکومت رئیسی ها صدای اعتراض را بلندتر کنیم.

***

رد صلاحیت ها و عاشورای اصلاح طلبان

در نمایش مضحک خامنه ای و منصوبانش که در جمهوری اسلامی نام بی مثمای “انتخابات” گرفته است، بار دیگر جانفدایان و قسم خوردگان کهنه کار و کسانی که برای نظام جنایت کرده اند، رد صلاحیت شدند. این بازی بالائی ها است و دخلی به داشتن کلمه صلاحیت ندارد. سالهاست که “صلاحیت” نداشته کل نظام در خیابان و کارخانه رد و حکمش صادر شده است. اینجا جنگ کرکس ها است، جنگ برسر سهم و لفت و لیس و رانت و استراتژی بقای نظام است. خط حاکم اینست که خروجی نمایش انتخابات، رژیمی فشرده تر برای تقابل با جامعه و پایان دادن به بازی دو جناح است.
تاج زاده مفلوک چطور باید داد بزند که از خامنه ای دلش بیشتر برای نظام می سوزد؟ میگوید علیه سیاستهای “ساختارشکنانه شورای نگهبان” معترض است اما اگر له هم شوند علیه نظام اقدام غیر مسالمت آمیز نخواهد کرد! به این میگویند اولترا سرسپردگی! اینکه تاج زاده و اصلاح طلبان را به بازی راه ندادند و هنوز از خامنه ای دوآتشه تر سنگ نظام را بر سینه میزنند؛ نشان میدهد اصلاح طلبان چه ظرفیت کثیف و خطرناکی در تقابل با عمل انقلابی و سرنگونی خواهی کارگران و مردم زحمتکش دارند!

تاج زاده کهنه حزب اللهی تازه دگراندیش طرفدار رهبری اصلاحات توسط خامنه ای، باید نان بخورد و از رانت حکومت برخوردار باشد. اما کسانی که حتی اجازه ندارند مثل تاج زاده علم نوکری خامنه ای را بر دوش بگیرند ولی هنوز از “شرکت در انتخابات” سخن میگویند، باید مورد مطالعه قرار بگیرند. برای اینکار عاشورای تاج زاده و اصلاح طلبان ماتریال مناسبی بدست نمی دهد. این فضاحت حاصل بن بست کل رژیم اسلامی است که در سیر آن و در هر مرحله ابواب جمعی خود را از مدار بیرون می اندازد.

نکته جالب داستان برای ما که بیرون کل این ماجرا کار می کنیم، اینست که هیچ ادا و اطوار و ترفندی موجب گرم کردن بازار این مضحکه نخ نما و تکراری میان مردم نشده است. شکست جمهوری اسلامی در این نمایش مسجل است. ما تنها باید با دخالت در اوضاع این شکست را سنگین تر و همه جانبه تر کنیم تا در موقعیت بهتری برای هجوم قرار بگیریم.

٢٧ مه ٢٠٢١
***