مقالات

دیدگاه منصور حکمت درباره حزب و قدرت سیاسی، حزب و جامعه، حزب تمام عیار سیاسی (به مناسبت روز حکمت -٢٠٢٠/ ١٣٩٩) فاتح شیخ

در دایره سه بخشی تیتر بالا کلیدِ مساله “حزب سیاسی” است. حزب تمام عیار سیاسی است. از دید منصور حکمت کمونیسم کارگری در سه ظرفیت، سه وجه نمایان میشود: وجه جنبشی طبقاتی، وجه حزبی سیاسی، وجه دیدگاهها و نگرش به جهان (مبانی کمونیسم کارگری – پنج اثر چاپ ٢٠١٩ ص٢٤٧). در این سه وجهی اگر دقت کنید وجه “حزبی سیاسی” حلقه میانی دو وجه دیگر است. دیدگاه و نگرش “فراحزبی” برای حزب سیاسی از همین موقعیت، از تعلق حزب سیاسی کمونیستی به وجه جنبشی طبقاتی کمونیسم سرچشمه میگیرد و نه برعکس.

چرا این سه موضوع؟
از میان گنجینه وسیع فکری سیاسی منصور حکمت این سه موضوع مرتبط به هم را برای معرفی در “روز حکمت” امسال انتخاب کرده ام. چرا؟ آخر امسال روز حکمت وسط یک بحران بیسابقه اقتصاد جهانی افتاده که با فاجعه زیستی کورونا تواما و به شدیدترین شکل بشریت را میکوبند. کروکودیل ویروس کورونا سوار بر پشت اژدهای بحران اقتصادی ٢٠٢٠ کره زمین را دور زدە اند علاوه بر قربانی گرفتن صدها هزار جان و پریشان کردن صدها میلیون روان انسانها، تا همینجا صدها میلیون بیکار به ارتش صدها میلیونی سابق بیکاران جهان افزوده اند. این دو بحران توامان، تحولات عظیمی در جهان به بار خواهند آورد و تندپیچهای اساسی حساسی پیش روی بشریت خواهند گذاشت. ایران یکی از ضعیفترین حلقه های سرمایه داری بحرانزده جهان است. اقتصاد آن در پرتگاه فروپاشی است. حاکمیت اسلامی آن تماما فرسوده و رو به سقوط است. این جامعه در این شرایط با تندپیچی اساسی روبروست که دو چشم انداز و دو آلترناتیو تحول در آن محتمل است: آلترناتیو اول کمونیسم بازو به بازوی جنبش رادیکال کارگری رژیم اسلامی سرمایه را ساقط میکنند، نظام جهانی سرمایه را میشکافند و شیپور استقرار سوسیالیسم را مینوازند. آلترناتیو دوم راست بورژوایی با حمایت قدرتهای جهانی و منطقه ای سرمایه داری در این فرصت به قدرت چنگ میزند، نظیر همان بلا را سر کمونیسم و کارگر ایران میآورد که رژیم اسلامی جایگزین رژیم شاه آورد. پس در این شرایط دست بردن کمونیسم به قدرت سیاسی به معنی واقعی کلمه حیاتی است. برای دست بردن به قدرت، کمونیسم و کارگر به حزبی سیاسی نیاز حیاتی دارد، حزبی که چشم به قدرت دوخته باشد. حزب سیاسی هم نه سر خود بلکه از کانال مکانیسمهای اجتماعی میتواند قدرت سیاسی را تصرف کند. وگرنه با جست و خیز خارج از مکانیسم جامعه به معادلات سیاست راه نخواهد برد. فقط جست و خیز خواهد کرد. اینجاست که دو بحث “حزب و قدرت سیاسی” و “حزب و جامعه” دو چراغ روشنگر راه مبارزه کمونیستها و فعالان پیشرو جنبش رادیکال کارگری هستند.

منصور حکمت در بحث “حزب و جامعه” با بررسی رابطه حزب و جامعه، مکانیسمهای اجتماعی خیز برداشتن و دست بردن به قدرت سیاسی را مشروح و منسجم و جهتدار و جانبدار توضیح داده است. در آن اثر خواندنی شیرین، او رابطه حزب بیست سال پیش را با جامعه بیست سال پیش بررسی کرده است. واضح است که امروز لازم است که با کاربست همان متد و دیدگاه، رابطه حزبیت سیاسی موجود را با جامعه سال ٢٠٢٠ بررسی کنیم.

مسیر بیست ساله
نگاهی به متد و دیدگاه
منصور حکمت مسیر بیست ساله کمونیسمی که خود در راس رهبری فکری و سیاسی و حزبی آن بود را مرور میکند. وقتی ابتدا با تئوری کمونیسم مارکس در بریتانیا آشنا میشود به تناقض آشکار آن با کمونیسم موجود و مسلط زمان در شوروی و چین و بلوک شرق پی میبرد. رابطه کمونیسم با مارکس سوال آن وقت است و پی جواب آن میگردد. با فروزش انقلاب ١٩٧٩/ ١٣٥٧ ایران سوال بعدی رابطه کمونیسم با انقلاب میشود. جدال فکری سیاسی با چپ پوپولیست حاضر در آن انقلاب با پرچم مارکسیسم انقلابی او را به ضرورت حزب سیاسی کمونیستی میرساند. برای تلاش در راه تشکیل حزب کمونیستی، آن وقت سوالِ کمونیسم و حزب؟ سوال روز میشود. تلاش او برای تشکیل حزب کمونیست ایران در راس اتحاد مبارزان کمونیست همراه با نیروی انقلابی کمونیست کومه له دارای نیرو و نفوذ اجتماعی سیاسی آن زمان، راه تشکیل حزب کمونیست ایران را هموار کرد و سوال بعدی به رابطه کمونیسم و طبقه؟ تبدیل شد. این سوال (رابطه کمونیسم و طبقه دیگر) نه در چارچوب فکری پیشین مارکسیسم انقلابی جواب میگرفت و نه در ساختار حزب کمونیست موجود میگنجید. آنگاه لزوم رجوع اجتماعی و پراتیکی به وجه جنبشی طبقاتی کمونیسم برجسته میشود. جواب آن کمونیسم کارگری است. میگوید اگر به آن مسیر بیست ساله نگاه کنی، گذار از هر سوال به سوال بعدی منطق رو به پیش و هدفمند و نتیجه بخشی دارد. نتیجه گیری آن شد که باید از موقعیت گروه فشار به موقعیت حزب سیاسی گذر کرد.

حزب تمام عیار سیاسی
در بحث “حزب و جامعه” منصور حکمت پروژه حزب سیاسی را تا آخرین حلقه پراتیک روشن میکند، خود راسا پیشبرد و پراتیک کردن آن پروژه را هدایت میکند. کنفرانس برلین در تقابل با جریان دو خرداد و عمر خریدن خاتمی برای رژیم اسلامی، تصویر یک حزب سیاسی مرتبط به قدرت سیاسی در ایران را به روشنی در برابر دید جامعه گرفت. رضا خاتمی برادر محمد خاتمی و رئیس حزب مشارکت اسلامی با افسوس یک دوخردادی گفت: با انعکاس کنفرانس برلین در صدا و سیمای رژیم (بر متن نزاع دو جناح رژیم) نام حزب کمونیست کارگری به همه خانه های ایران رفت. پس از آن ابراز وجود قدرتمند حزب در کنفرانس برلین، کنگره سوم حزب با ابتکار تام و تمام منصور حکمت با عظمت کامل و برای اولین بار در حیات احزاب اپوزیسیون ایران به طور علنی برگزار شد. آن کنگره تصویر حزب سیاسی کمونیستی طبقه کارگر را گام بلند دیگری جلو برد. با این همه منصور حکمت در افتتاحیه آن کنگره بزرگ و افتخارآفرین میگوید: ما هنوز در حرکت به سوی حزب سیاسی هستیم. روز بعد از کنگره جدال معروف “سلبی و اثباتی” میان منصور حکمت و حمید تقوایی همچون نتیجه بدیهی کنگره سوم نقطه برش واضحی در عیان کردن تفاوت راه و دیدگاه منصور حکمت و حمید تقوایی در ارتباط با حزب سیاسی و رابطه حزب با تحولات جاری جامعه را نشان داد. منصور حکمت در بحثهای بعد از کنگره سوم تا زندگی مجالش داد برای تبدیل حزب خود به “حزب تمام عیار سیاسی” در هر دو عرصه فکری و سیاسی مایه فراوان گذاشت.

مسیر بیست ساله دوم؟
از مرور آن مسیر بیست ساله توسط منصور حکمت بیست سال گذشته است. هجده سالش در فقدان آن عزیز. با همان متد و دیدگاه مسیر بیست ساله دوم را اگر بررسی کنیم به چه نتیجه ای میرسیم؟ در ارتباط با گذر از موقعیت “گروه فشار” و پیشبرد پروژه حرکت به سوی حزب تمام عیار سیاسی، آیا حلقه آخر پراتیک آن را به دست گرفته ایم؟ آیا آن پروژه “فریز” شده؟ آیا حرکتی که با هدایت او به نقطه رضایت او نرسید، به عقب برگشته؟ آیا شعبات حزب منصور حکمت پس از او به موقعیت گروه فشار عقبگرد کرده اند؟ چنین سوالاتی اگر از دید رهبری احزاب موجود ممنوع الطرح هم باشند خواه ناخواه طرح میشوند و بجاست آگاهانه توسط فعالان کمونیست متحزب و غیرمتحزب طرح شوند. مهم این است بر این نگرش و متد کمونیستی تاکید شود که هدف راه انداختن جنبش سوال نیست بلکه راه انداختن جنبش جواب درست به سوالهای واقعی است. جواب کمونیستی به مساله رابطه حزب و طبقه در شرایطی که صف پیشرو و رادیکال طبقه کارگر با قدرت و خوشبینی و پایداری بیسابقه ای به میدان آمده است، در شرایطی که فعالین رادیکال سوسیالیست در سالهای اخیر پرچم “شورا” را همچون پرچم هویتی جنبش رادیکال خود برافراشته اند. و به گفته منصور حکمت “اساس هویت کمونیسم کارگری بحث شورا و عمل مستقیم عده زیاد مردم است” (مبانی کمونیسم کارگری – پنج اثر چاپ ٢٠١٩ ص ٣١٩).

پرسش روز
هشدار و فراخوان روز
روز حکمت و گرامیداشت او اگر تنها به وصف دیدگاه حکمت یا معرفی آثار او محدود بماند مصداق ریختن بحر در کوزه است. (گر بریزی بحر را در کوزه ای – چند گنجد؟ قسمت یکروزه ای) متاسفانه اینجا و آنجا شاهد مصرف روزانه از گنجینه میراث فکری سیاسی منصور حکمت هستیم. اگر جریانی تن به روتین و روزمرگی داده، کاربست اجتماعی کمونیسم کارگری حکمت را به کاربست مصرف روزانه روشنفکران ناراضی و محدودنگری خرده بورژوازی تنزل داده است. در روز حکمت پرسش روز را باید پرسید: پروژه حزب تمام عیار سیاسی تا کجا پیش رفته است؟ حزبی که در قلمرو سیاست سراسری در جدال قدرت نیروئی باشد که جنبش رادیکال فی الحال فعال طبقه کارگر را نمایندگی کند، هدایت کند، سازمان دهد، اتحاد سراسری آن را تامین کند، در عرصه نبرد با بیکاری نسل جوان کارگران بیکار را به میدان بیاورد و سازمان دهد که بر اثر بازتاب بحران اقتصادی جهان در اقتصاد ایران تا همینجا جمعیت چند میلیونی قبلی بیکاران سر به چندین میلیون زده است. حزبی که مهمتر از همه اینها در تندپیچ اساسی پیش رو هماهنگ با اردوی کارگری و کمونیستی بتواند دست به قدرت سیاسی ببرد، فرصت را از دست ندهد. به طبقات استثمارگر در حاکمیت و در اپوزیسیون فرصت تعرض به کمونیسم و کارگر ندهد. پرسش روز در عین حال هشدار و فراخوان به اردوی کارگری و کمونیستی است. پرسشی حیاتی که جواب سرراست میطلبد، بی پرده پوشی. در کمال شفافیت.

یاد عزیز منصور حکمت را با کاربست اجتماعی دیدگاه او گرامی بداریم.
به گنجینه بزرگی که برای نسل امروز به جا گذاشته قدر بگذاریم.
٢٨ مه ٢٠٢٠/ ٨ خرداد ١٣٩٩