ستم ملی بر مردم کردستان یک قدمت تاریخی دارد وهم اکنون نیزو درطول بیشتراز چهار دهه توسط حکومت سیاه و سرکوبگر اسلامی به عناوین مختلف این ستم اعمال می شود و برای پیش برد اهداف ضد انسانی خود، کردستان را به پادگانی نظامی و امنیتی تبدیل کرده اند.اما باید پذیرفت که عواقب این ستم برطبقه کارگر و اقشارزحمتکش جامعه کردستان متفاوت است و باراین ستم را همه جانبه بر دوش می کشند. وقتی ستم و تبعیض ملی اعمال می شود به این معناست که دولت بورژازی در قدرت این مردم را نیز در تگناهای اقتصادی قرار می دهد و کمترین امکانات را به توسعه اقتصادی ، زیر ساختها و ایجادشغل وتامین معیشت اکثریت جامعه یعنی کارگران واقشار زحمتکش اختصاص میدهد و بیکاری و فقردامن اکثریت مردم را می گیرد وحاشیه نشینی گسترش می یابد .هر چند حقیقتا سایر مردم کارگر و زحمتکش در مناطق دیگرازجمله سیستان و بلوچستان و خوزستان و غیره وضع بهتری ندارند. بورژوازی و طبقات دارا در کردستان از این ستم کمترین ضرر را می بینند و چه بسا دست در کاسه دارند و شریک دزدند.
به این دلیل جامعه کردستان مثل همه جوامع دیگرجامعه ای طبقاتی است و برخلاف احزاب بورژوازی و ناسیونالیست که درراستای منفعت خوداین حقیقت طبقاتی را مخدوش وانکارمی کنند، جامعه به کارگر و سرمایه دارتقسیم شده است ،مبارزه طبقاتی در آن جاری است و جنبش های اجتماعی حول آن شکل گرفته اند و احزاب چپ و راست به نمایندگی از این جنبش ها حضور داشته و تا کنون این احزب نیزمبارزه برای پیشبرد اهداف خود با دولت بورژوازی حاکم را پیش برده وهم اکنون نیز حضورفعال دارند.
به همین دلیل است که رفع ستم ملی برای بورژوازی و اقشارمتمایل به آن در کردستان به زبان و لباس و دروس و آموزش زبان کردی ونهایتا سهیم شدن در قدرت محدود می ماند . برای کارگر و زحمتکش در کردستان که اکثریت شهروندان آن را تشکیل می دهند ستم مضاعف است ، هم طبقاتی است و هم ملی، و ناچارند که مبارزه خود راعلیه دولت بورژوازی حاکم وسرکوبگر، برای رفع همه تبعیض ها از جمله تبعیض و ستم ملی سازمان دهند .هم به عنوان مردمی که زبان متفاوتی دارند و موردتبعیض و سرکوب قرار می گیرند و هم به عنوان مردمی که زیر یوغ سرمایه داری استثمارو مورد تحقیرو سرکوب قرارمی گیرند .درنتیجه برای رفع ستم ملی در کردستان راه حلها نیزمتفاوت است وتا انجایی که به راه حل بورژوازی کرد و احزاب متعلق به این جنبش مربوط است در چند ساله اخیر ازطرح خودمختاری به فدرالیست شیفت کرده اند وبه عنوان راه حل مسئله کرد و رفع ستم ملی را نه به نفع اکثریت کارگر وزحمتکش آن جامعه ، بلکه به نفع اقلیت بورژوا و احزاب ناسیونالیست که اساسا تمایل به قدرت و حاکمیت بر مردم را هدف خود قرار داده اند، خاتمه بدهند . دلیل اینکه احزاب ناسیونالیست همیشه در فکر سازش و بند و بست از بالای سر مردم در کردستان بوده اند ،دراهداف آنان برای سهیم شدن در قدرت نهفته است.
در نتیجه از نگاه منفعت طبقه کارگرو مردم زحمتکش در کردستان اصولا مبارزه برای رفع این ستم درخدمت هموار کردن اتحاد ومبارزه طبقاتی و پایان دادن به تمام ستم و تبعیض طبقاتی است . برای طبقه کارگر و اقشار زحمتکش در کردستان مبارزه برای رفع ستم ملی در عین حال مبارزه برای تقویت اتحاد سراسری طبقه کارگراست . به همین دلیل و اسراربر این است که طبقه کارگرو اقشارزحمتکش در کردستان بخصوص در مبارزه علیه ستم ملی و سرکوبگری دولت سرمایه داری حاکم، باید صف خود را از احزاب ناسیونالیست جدا کنند ، واجازه ندهند که توهمات و احساسات ملی و ناسیونالیستی مبارزه طبقاتی انان را علیه کلیت بورژوازی خود ی و غیر خودی تضعیف کند و به نیروی انان برای پیشبرد اهدافشان تبدیل شوند. طبقه کارگرو اقشارزحمتکش در کردستان مادام که اکثریت جامعه را تشکیل می دهند با پلاتفرم وبرنامه خود برای رفع همه ستمها و تبعیضات مبارزه مستقل خود را می توانند پیش ببرند.
بطورمثال که بسیارعینی و ما با آن آشنا هستیم ، کردستان عراق است .بیشترازدودهه است که با به قدرت رسیدن احزاب بورژوازی کرد در کردستان عراق در نتیجه تحولاتی تحت تاثیر اوضاع جهانی به دنبال جنگ خلیج و سرنگون کردن رژیم بورژوازی عراق ، چیزی به اسم ستم ملی وجود خارجی ندارد.احزاب بورژوازی در قدرتند و هر کدام بر بخشی از مناطق کردستان و ثروت و سامان آن تکیه زده اندو امکانات آن را به نفع هم طبقه ها ی خود سازمان داده اند وکمترین سهمی ازاین ثروت به مردم کارگر و زحمتکش رسیده است .ستم ملی رفع شده است ، اما ستم و تبعیض طبقاتی به اکثریت کارگر و زحمتکش این جامعه ،توسط همین احزاب خودی اعمال می شود. هم اکنون مردم در کردستان عراق از تدریس زبان کردی و فرهنگ مخصوص به خود بر خوردارند و فشاری احساس نمی کنند، اما اکثریت همین مردم در فقرو فلاکت و تبعیض و نابرابری روزگار سختی را به سر می برند و طی سالهای گذشته در نتیجه عملکرد سرکوبگرانه واستثمارگرانه آنان در حق مردم ، توهمات ملی نسبت انان کاهش یافته است تا جایی که الان خواهان رفتن این احزاب از قدرت هستند.این تجربه آموزه ای است برای مردم کردستان ایران که بدانند احزاب ناسیونلیست که مدعی رفع ستم ملی هستند ، ستم ملی فقط ابزاری در دست آنان برای بند و بست و چانه زنی در امروز فردای تحولات برای داشتن سهمی از قدرت است و ازهم اکنون در تدارک تشکیل سپاه ملی وهمکاری برای حاکمیت و تقسیم قدرت برمردم در فردای تحولات ودر صورت خلا قدرت در کردستان می باشند.
بسیار روش است تا زمانی که جمهوری اسلامی در قدرت است، رژیمی که با هر نوع آزادی وحقوق ابتدایی مردم در همه جای ایران سرستیز دارد رفع ستم ملی نیزغیر ممکن است و تلاش احزاب ناسیونالیست برای حل مسئله کرد با هر طرح و برنامه ای با دولت بورژوازی حاکم با وجود مماشات و تمایل به سازش با آن عملی نیست وتجربه این را ثابت کرده است . در نتیجه مردم کارگر و زحمتکش در کردستان باید به افق و مبارزات سراسری چشم بدوزند و برای رفع هر نوع ستمی از جمله ستم ملی خود را با مبارزه کارگران و زحمتکشان و جنبش های انقلابی و ترقی خواه در سطح سراسری همراه کنند و به آن بپیوندد.تنها با سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی در نتیجه یک قیام سراسری وبا در هم شکستن ماشین سرکوب بورژوازی حاکم است که کارگرو اقشار زحمتکش در کردستان نیزمی توانند به آزادی و رفاه وخوشبختی برسند.
از نظرما راه حل انسانی مسئله کرد درکردستان ایران و رفع ستم ملی به عنوان یکی از معضلات واقعی جامعه کردستان ، در گرو سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی به دست اکثریت مردم کارگر و زحمتکش وایجاد شرایطی آزاد بدورازسرکوب و اختناق است . که درآن مردم کردستان در صورت تمایل به جدایی در یک رفراندوم آزاد رای به جدایی و تشکیل کشوری مستقل بدهند . با اینحال توصیه ما ماندن در چهارچوب کشورایران که همه مردم صرف نظراززبان و مذهب و ملیت مختلف به عنوان شهروندان متساوی الحقوق ، از حقوق وآزادی و رفاه و برابری بر خوردار باشند می باشد . و این را ه را کم مشقت تر به حال مردم می دانیم. به همین دلیل است که ما با طرح فدرالیسم و تقسیم کردن مردم به ملتهای مختلف و تفرقه و جدایی میان آنان مخالفیم ، آن را به ضررمردم کارگر و زحمتکش و آزادی و برابری میدانیم.