مصاحبه ها

جنگ در اوکراین: جهان به کدام سو میرود! گفتگوی تلویزیون پرتو با رحمان حسین زاده

ابوبکر شریف زاده: جنگ روسيه و اوکراین با ویرانگری تمام در جريان است، موضع حزب کمونیست کارگری – حکمتیست در این رابطه چیست؟

رحمان حسین زاده: عنوان جنگ روسیه و اوکراین که خیلی ها اینروزها بیانش میکنند، گمراه کننده است، به دو دلیل: این جنگ ادامه جدال و کشمکش وسیعتر جهانی است، که قدرتهای اصلی جهان پر از نکبت سرمایه داری بانی آن هستند. در یک طرف روسیه و متحدینش و مشخصا با همگامی محتاطانه چین، در طرف دیگر و در مقابل ناتو با محوریت آمریکا و همراهی اتحادیه و اروپا. قدرتهای بزرگ کاپیتالیستی هرکدام دنبال سهم خواهی بیشتر در جهان چند قطبی ثبات نیافته کنونی هستند. ثانیا جنگ در تعادل قوای نظامی به شدت نابرابر و یکطرفه از جانب روسیه به مثابه یک ابرقدرت نظامی در جغرافیای اوکراین شروع شده است. در نتیجه عنوان “جنگ روسیه و اوکراین” به شدت نارسا و وارونه است. حزب ما در این مورد اعلامیه ای منتشر کرده ، که علاقمندان را به مطالعه آن فرامیخوانم. ما جنگ و جدال قدرتهای ارتجاعی امپریالیستی و در این مورد مشخص جنگ آغاز شده توسط روسیه در اوکراین را ارتجاعی و ضد کارگری و ضد انسانی، و نفرت انگیز میدانیم و علیه آن هستیم. به نظر ما جنگ آغاز شده توسط پوتین هیچ توجیهی ندارد. این جنگ باید متوقف شود. راه موثر متوقف کردن و پایان دادن به آن قبل از همه در گرو اراده آگاهانه کارگران و مردم ستمدیده و ضد جنگ در خود روسیه و اوکراین است، که علیه “بورژوازی خودی” علیه هیئت حاکمه های بورژوایی و مسبب جنگ در روسیه و در اوکراین به میدان بیایند، خواستار توقف جنگ و کنار رفتن دولتهای پوتین و زلنیسکی و به دست گرفتن سرنوشت خود و به دست گرفتن اداره جامعه باشند. همبستگی و اتحاد طبقاتی و انسانی بین کارگر و مردم روسیه و اوکراین که چندین دهه با هم زندگی کرده و همسرنوشت بوده اند، را احیاء کنند. از نظر ما کارگران و مردم روسیه و اوکراین نباید به گوشت دم توپ جنگ حاکمان بورژوایی مرتجعی چون پوتین و زلنیسکی تبدیل شوند. وقت آنست سربازان فرزندان مردم کارگری و زحمتکش اسلحه هایشان را نه به روی همدیگر، بلکه بر روی هیئت حاکمه های مسبب جنگ برگردانند. این همان سیاستی که حزب بلشویک تحت رهبری داهیانه لنین مظهر آزادیخواهی و انسانیت در جنگ جهانی اول برخلاف سوسیال شوونیستهای انترناسیونال دوم در پیش گرفت و حاصلش انقلاب کارگری اکتبر بود. به علاوه در سطح جهانی لازمست، بشریت آزادیخواه و مترقی در رأس آنها کارگران و ما کمونیستها با برافراشتن پرچم “نه به جنگ سرمایه داران” جنبش توده ای کارساز برای متوقف کردن این جنگ را به میدان کشید. این چکیده سیاست ما در قبال جنگ و کشمکش در اوکراین است.

ابوبکر شریف زاده: ه نقش قدرت‌های جهانی در این جنگ اشاره کردید، گویا مسئله در خواست دولت‌ اوکراین برای عضویت در ناتو و مخالفت دولت روسيه با آن، عامل شروع این جنگ است، این ادعا چقدر واقعی است؟

رحمان حسین زاده: مسئله عضویت یا عدم عضویت اوکراین در ناتو نه علت این جنگ، بلکه یکی از معلولهای اهداف وسیعتر و ضد انسانی قطب ها و دولتهای درگیر در این کشمکش جهانی است. اگر مسئله این بود، از راه بده بستانهای معمول بین دولتها و “دیپلماسی” به نتیجه میرساندند. همانطور که از سالها قبل و مشخصا از سال ٢٠١٤ تقاضای عضویت اوکراین در ناتو مطرح بوده و به دلیل پیچیدگیها و مشکلات سر راه آن، مداومأ به عقب انداخته اند. حتی در این مورد دولت اوکراین اعلام آمادگی کرد، فعلا این تقاضا را به تأخیر میندازد و این به معنای این بود، که میشود به قول خودشان از مسیر “دیپلماسی” راهی برای آن پیدا کنند. دوطرف تحت پوشش “عضویت یا عدم عضویت” اوکراین در ناتو، دنبال تصفیه حسابهای پایه ای تری به قیمت تحمیل تباهی بر زندگی مردم هستند. در اینجا مسئله مهم اینست که “عضویت یا عدم عضویت” در ناتو صورت مسئله طبقه کارگر و مردم محروم نیست. این صورت مسئله بورژوازی ناسیونالیست حاکم در روسیه است که در رقابتهای بورژوایی مخالف گسترش دامنه عمل ناتو، و در مقابل، صورت مسئله بخشی از بورژوازی پروغربی در اوکراین است که میخواهد به ناتو و اتحادیه اروپا بپیوندد. باید مواظب بود، کارگران و آزادیخواهان به دام صورت مسئله جناحهای بورژوایی نیفتند. اگر قدرت در روسیه و یا اوکراین به دست کارگران باشد، کلیه معاهدات اسارتبار بورژوا-امپریالیستی و از جمله مربوط به ناتو را لغو میکنند و براتحاد و ائتلاف و همبستگی کارگری و انسانی در این کشورها پافشاری میکنند. به نظرم در این مورد دولت پوتین مسئله عضویت اوکراین در ناتو را بزرگ جلوه داد و بهانه کرد، برای هجوم نظامی اش. واقعیت اینست دلایل پایه ای تری دولت روسیه را وادار به این لشکرکشی کرد.

ابوبکر شریف زاده: اين جنگ چرا اکنون شروع شده و اهداف طرفین چیست؟

رحمان حسین زاده: اینکه چرا در این مقطع شروع شده، به نظرم یک دلیل مهمش اینست، هیئت حاکمه روسیه و پوتین بیش از هر دوره ای رقیب جهانی اش یعنی دولت آمریکا را در موقعیت ضعیف میدید. ناکامیهای آمریکا در تحمیل “سرکردگی اش بر جهان و طرح نظم نوین جهانی و طرح خاورمیانه بزرگش” و مشاهده ناکامیهای هیئت حاکمه آمریکا در خاورمیانه، عقب نشینی از عراق و افغانستان آن هم با آن شیوه مفتضح، هیئت حاکمه ناسیونالیست روسیه را وسوسه کرد که وقتش است با زور نظامی سهم خواهی خود را به عنوان یک قدرت بزرگ در معادلات جهانی تثبیت کند. به ویژه به همراهی چین به عنوان غول اقتصادی در حال پیشرفت امروز و دیگر قدرت جهانی امیدوار است.

اهداف طرفین چیست؟ هر کدام اهداف چند لایه ای دارند. اهداف فوری دولت روسیه، لغو تقاضای عضویت اوکراین در ناتو و به این معنا محدود کردن دامنه عمل ناتو در شرق اروپا، کنار زدن دولت زلینسکی و اگر بتواند سرکار آوردن دولت نزدیک به خود، قدرتمند کردن موقعیت خود در میان جمهوریهای جدا شده از شوروی که مبادا از سیطره روسیه خود را جدا کنند. چنانکه این اهداف فوری را متحقق کنند، در گام بعدی و به عنوان هدفی میان مدت ملحق کردن اوکراین به روسیه. اما هدف بلند مدت و اساسی ناسیونالیسم عظمت طلب روسی اکنون قد علم کرده در مقابل آمریکا و غرب اینست یکبار دیگر به عنوان یکی از معدود قدرتهای بزرگ جهانی همردیف چین و آمریکا و … موقعیتش را در معادلات جهانی به حساب آورند.

در طرف مقابل، هدف فوری آمریکا و ناتو و اتحادیه اروپا کشاندن روسیه به ماجراجویی و گیرانداختن در جنگ و به زعمشان باتلاق اوکراین، تضعیف اساسی موقعیت اقتصادی و حتی نظامی روسیه، منزوی کردن سیاسی اش در مناسبات جهان و از این طریق به شکست کشاندن جاه طلبی های ناسیونالیسم روسی و پوتین. گسترش دامنه عمل کارکرد ناتو در کشورهای همجوار روسیه و از جمله در اوکراین. متحد کردن بیشتر ناتو و بلوک غرب و بر این اساس آمریکا میخواهد با جبران شکست ها و ناکامیهای تاکنونی، داعیه رهبری جهانی خود را احیا کند. که البته دیگر داعیه ای عبث مربوط به گذشته است.

ابوبکر شریف زاده: کدام طرف به رسیدن به اهدافش نزدیک‌تر است، آیا امکان تبدیل آن به جنگ بزرگ جهانی وجود دارد؟

رحمان حسین زاده: ما این مصاحبه را در پایان روز چهارم و آغاز روز پنجم جنگ انجام میدهیم، در نتیجه هنوز برای قضاوت قطعی زود است. آنچه می بینیم، اگر چه روسیه قدرت مخرب نظامی را به جهان نشان داده، منطقه دنباس و آن دو جمهوری را مستقل کرده، اما در به دست آوردن هدف فوری اش که به اشغال درآوردن سریع اوکراین و مشخصا کی یف پایتخت و ساقط کردن دولت زلینسکی با مشکل جدی روبرو شده و موفق نشده است. برعکس شمارش معکوس به ضرر روسیه شروع شده است. مقاومت ارتش و بخشی از مردم اوکراین شکل گرفته است. امید به ایستادگی در جبهه دولت و ارتش و آن بخش از مردم ناراضی از سیاستها و اقدامات روسیه بیشتر شده است. این ایستادگی حتی کوتاه مدت دو هفته ای و یک ماهه هم اتفاق بیفتد، شکست مهمی برای روسیه خواهد بود. نگرانی از این وضعیت است که پوتین دستور آماده باش به نیروی هسته ای داده و به این معنا تهدید هسته ای میکند و به نظرم این یک تهدید جدی است و اصلا نباید دست کم گرفته شود. آمریکا و غرب با یورش نظامی روسیه در یکی دو روز اول در شوک فرو رفتند، اما با دیدن مقاومت در اوکراین اعتماد بنفس گرفته اند. روند در مسیر اهداف آمریکا و غرب رقم خورده و دنبال اجرای سریع نقشه های خود علیه روسیه هستند. فوری ترین سلاح دم دستشان “تحریم اقتصادی” را در ابعاد وسیع و تقریبا با حمایت جهانی اعمال کرده اند. این واقعه کمک کرده، شکافهای آمریکا و اتحادیه اروپا و درخود ناتو کاهش پیدا کند و همگامی و اتحاد ایجاد کنند. ناتوی از مدتها قبل زیر سئوال رفته، حتی از جانب مکرون رئیس جمهور فرانسه، اکنون تقویت شده و ضرورتش را یادآور میشوند. آمریکای ضعیف شده و دولت بایدن ضعیف تر یکهو خود را در موقعیت رهبری ناتو و ائتلاف کنونی علیه روسیه یافته است. ناسیونالیسم اوکراینی با نقش محوری زلنیسکی موقعیت خود را محکم کرده و دولت اوکراین بیشترین حمایت جهانی را به دست آورده و روسیه منزوی شده است. این معادلات همگی به ضرر روسیه است و البته هنوز معادلات شکننده اند و بسرعت میتواند تغییر کند. میپرسید، آیا خطر تبدیل آن به یک جنگ بزرگ جهانی وجود دارد؟ در واقع همین الان این جنگ در ابعاد جهانی هست، نه در قالب شکل نظامی گسترش یافته در چندین کشور و در اروپا. اما جنگ و تحریم اقتصادی و تردد مقامات بالای کرملین و جدال سیاسی و رسانه ای و به زودی در شکل سایبری ابعاد جهانی پیدا کرده است. فعلا جغرافیای جنگ نظامی محدود به اوکراین است، تازه در این عرصه هم تجهیزات دولتهای ناتو برای دولت کنونی اوکراین سرازیر شده است. در هر حال این مخاطره هست که به یکی از کشورهای همجوار اوکراین کشیده شود، یعنی کشورهای عضو ناتو، آنوقت بسرعت به جنگ نظامی روسیه ، ناتو و در واقع به جنگ جهانی دیگری آنهم در شرایط وجود سلاحهای هسته ای طرفین تبدیل میشود. براستی دنیا و بشریت بر لبه پرتگاه ماندن و نماندن به دست نظام افسارگسیخته کاپیتالیستی قرار گرفته است.

ابوبکر شریف زاده: آیا این جنگ تاکنون بر معادلات جهانی تأثیر گذاشته است؟ واقعا جهان به کدام سو می‌رود؟

رحمان حسین زاده: در همین چند روز کاملا تاثیر گذاشته است. تهاجم روسیه به اوکراین از بطن رقابت و کشمکش جهان چند قطبی ثبات نیافته ناشی شده است. ناسیونالیسم عظمت طلب روسی به رهبری پوتین قلدر میخواهد در این وضعیت وزنه جهانی خود را در قامت یکی از قدرتهای بزرگ ردیف اول همچون آمریکا و چین بالا بکشد. تا این لحظه به عنوان قدرتی که نظم جهانی موجود را با توان نظامی مخرب به مصاف طلبیده، قد علم کرده است. تغییر معادله و تغییر تناسب قوای بین قدرتهای جهانی کلید خورده است. پیشروی و یا ناکامی و شکست یکی از طرفین اصلی درگیر یعنی روسیه و ناتو و آمریکا سیمای جهان را تغییر پایه ای خواهد داد و معادلات جهانی جدیدی پدیدار میشود. همانطور که مناسبات و سیمای جهان بعد از جنگ جهانی اول و دوم و جنگ سرد و بعد از فروپاشی بلوک شرق تماما تغییر کرد. این بار هم چنین اتفاقی در حال وقوع است. یک مسئله دیگر که البته بعد از کشتار انبوه و ویرانگری فراوان حالت بینابینی توافق و سازش مبتنی بر “باخت باخت” طرفین هم محتمل است. در آنصورت هم معادلات جهانی تغییر اساسی پیدا میکند. آنچه روشن است معادلات جهانی کنونی و در آینده به قبل از هجوم نظامی روسیه به اوکراین برنمیگردد، بلکه خود این جنگ بخشی از تغییر در معادلات تاکنونی است. در این بطن جهان به طرف بربریت نظم سرمایه گام میگذارد.

در این میان و تاکنون قطب جهانی کارگر و مردم و بشریت مترقی و آزادیخواه زیر فشار ظلم و استثمار و کشمکش و خرافه ناسیونالیسم و مذهب و جنگ نیابتی و غیر نیابتی قدرتها و دولتهای نظم جهنمی سرمایه کمر خم کرده و به شدت تحت فشار است. صورت مسئله اینست آیا این نیرو، این غول خفته، نیروی کارگر و مردم در سطح جهانی و در سطح کشوری، با صف متمایز و روشن بین و سازمانیافته قد علم میکند و درست همانند انقلاب بلشویکی در جایی، در کشور و یا کشورهایی این بساط استثمار و جنگ و خون بورژوازی را به مصاف میطلبد و جارویش میکند؟ با اراده و نیروی عظیم طبقاتی و انسانی نوری براین دنیای تاریک میتاباند؟ در میان این همه تحلیل و تفسیر و کش و قوسهای بسیار پیچیده دوره کنونی، صورت مسئله کمونیسم کارگری و ما و هر کارگر و فعال کمونیست و آگاه باید بر این وجه مسئله فوکوس کند. باید راه نجات انسان به دست خود انسان را هموار کنیم. در غیر اینصورت مسیر جهان کنونی چیزی جز تباهی برای زندگی میلیاردها انسان ندارد.

ابوبکر شریف زاده: به واسطه این جنگ تاکنون قتل و کشتار و مرگ و ویرانی فراوان و آوارگی و همزمان تحریمهای اقتصادی آمریکا و غرب تحمیل شده، نظر شما در مورد این فجایع چیست؟

رحمان حسین زاده: مشاهده ویران شدن زیر ساختهای اقتصادی و تولیدی و اماکن زندگی و آموزش و تحصیل و مرگ و میر و صدمه دیدن غیر نظامیان و حتی نظامیان بی اراده شده و صف وسیع آوارگان دل هر انسان دردمند را به درد میاورد. ما خود را در کنار درد و محنت این مردم رنجدیده و آواره میدانیم. از مسببین آن متنفریم و از سازندگان و شروع کنندگان این جنگ منزجریم. اگر روسیه یورش نظامی را با همه اثرات فاجعه بارش شروع کرده، همزمان آمریکا و متحدینش جنگ دیگری به نام “تحریم اقتصادی” را ظاهرأ علیه دولت روسیه، اما در واقع علیه میلیونها انسان سازمان داده است. ما بارها گفتیم تحریم اقتصادی سلاح کشتار جمعی است که توسط آمریکا و غرب بکار گرفته میشود. تجربه تلخ آن را سالها است ما مردم ایران دیدیم که برخلاف پروپاگاند پوچ اپوزیسیون بورژوایی نه تنها موجب کنار رفتن جمهوری اسلامی نشده بلکه بهانه ای به دست این رژیم سیاه داده که با تعرض گسترده به سطح معیشت مردم، فقر گسترده تری را تحمیل کند. تحریم اقتصادی در عراق هم به این شکل بود و اکنون هم این مردم بخت برگشته روسیه اند، که باید تاوان اثرات تحریم اقتصادی غرب را پس بدهند و رژیم ستمگر و فاسد پوتین همه صدمات ناشی از این تحریم را بر دوش میلیونها شهروند روسیه تحمیل میکند و به ابزاری برای ادامه حاکمیت سیاهش تبدیل میشود. تحریم اقتصادی، سیاستی جنایتکارانه و محکوم است و درست همانند خود این جنگ مورد نفرت و انزجار ما است.

ابوبکر شریف زاده: جمهوری اسلامی رسما از جنگ دولت روسيه حمایت کرده، این چه عواقبی برای رژيم و حتی مردم ایران خواهد داشت؟

رحمان حسین زاده: همانطور که قابل پیش بینی بود، جمهوری اسلامی از معدود حکومتهایی است که زورگویی میلیتاریستی و هجوم نظامی روسیه به اوکراین را توجیه و حمایت کرده است. قبل از هر چیز ماهیت سراپا گند و ارتجاعی سیاستهای جمهوری اسلامی را یکبار دیگر و برای هزارمین بار جلو چشم جهانیان میگیرد و طبعا با نفرت روبرو میشود. به علاوه سرسپردگی این رژیم به حکومت پوتین را مجددأ تاکید میکند. جمهوری اسلامی در کنار قمار بزرگ پوتین قرار گرفته، به این امید، و به زعمشان از حاصل احتمالی “پیروزی” تقریبا غیر محال پوتین، آنها هم سهمی ببرند. اما جنبه دیگر این قمار، ناکامی و عقب نشینی و شکست احتمالی پوتین در این ماجرا است، آنوقت مؤتلفین روسیه و پوتین هم از چنین ناکامی نصیب خواهند برد و ضرر بسیار خواهند کرد. جنبه بد مسئله آنجا است که جمهوری اسلامی عواقب سرخورد گی اش را در این زمینه هم بر روی مردم سرشکن خواهد کرد. این در صورتی است که همه شواهد نشان میدهد، حمله نظامی پوتین به اوکراین مورد انزجار مردم است. این ماجرا بار دیگر به ما کارگران و مردم آزادیخواه در ایران نشان میدهد، که تنها راه موثر اینست جنبش سرنگونی را به فرجام پیروزیش برسانیم. جمهوری اسلامی را سرنگون و به جایش سیستم متکی به اداره شورایی کارگر و مردم و تضمین کننده آزادی و برابری و رفاه همگانی را جانشین کنیم.

ابوبکر شریف زاده: به عنوان‌ سؤال آخر، کارگران و کمونیستها در روسيه و اوکراین و جهان چگونه‌ به اين جنگ برخورد کنند و چه آلترناتیوی را باید طرح کنند؟

رحمان حسین زاده: در پاسخ به سئوال اول به این موضوع پرداختم و اینجا دوباره رئوس سیاست کمونیستی در قبال این جنگ و کشمکش که ابعاد جهانی دارد، دوباره تاکید میکنم:

۱- کارگران و مردم ستمدیده جهان و آزادیخواهان و کمونیستها به ویژه در روسیه و اوکراین لازم است به عنوان جنگ امپریالیستی به عنوان کشمکش مخرب قدرتهای جهانی ضد مردم و در این مورد زورگویی میلیتاریستی روسیه نفرت و انزجار خود را از آن اعلام کنند. با آگاهگری و سازمانگری مؤثر و توده ای نیروی مادی اعتراض با پرچم و شعار “نه به جنگ سرمایه داران” را به میدان کشیم. همین جا تاکید کنم، که ما در موضع رسمی اعلام شده حزب از عبارت “محکوم میکنیم” استفاده نکردیم، چون این عبارتی پاسیو و غیر موثر است که همگان از دبیر کل بی خاصیت سازمان ملل تا بایدن و بوریس جانسون و دبیرکل ناتو و همه سران مرتجع دولتهای سرمایه داری آن را تکرار میکنند. ما فراتر از آن و در صدایی رسا گفتیم؛ “جنگ و کشمکش قدرتهای امپریالیستی و در این مورد زورگویی میلیتاریستی روسیه را ارتجاعی و ضد کارگری و ضد انسانی میدانیم و از کارگر و مردم و آزادیخواهان در سطح جهان به ویژه در روسیه و اوکراین میخواهیم علیه این جنگ و بانیان آن به میدان آیند”. به این ترتیب با مانورهای ارتجاع جهانی و ناتویی زیر نام “محکوم میکنیم” نباید تداعی شد.

۲- به نظر ما طبقه کارگر روسیه و اوکراین و کمونیستها در این دو کشور وظیفه طبقاتی و سیاسی مهمی را در این دوران سخت و حساس تاریخی به عهده دارند. وقت آنست با پرچم مبارزه با “بورژوازی خودی” و برای ساقط کردن هیئت حاکمه های بورژوایی مسبب این جنگ به میدان بیایند. همانطور که در روسیه سال ۱۹۱۷ تحت رهبری حزب بلشویک و رهبری داهیانه لنین مظهر انقلاب و آزادیخواهی حاکمیت بورژوایی وقت را سرنگون و انقلاب کارگری را ممکن کردند. اکنون و دوباره حرکت خلاف جریانی و کمونیستی را میطلبد که به دام فضای سنگین ناسیونالیستی نیفتند و سیاست طبقاتی و کارگری و انترناسیونالیستی را احیاء کنند. همین جا به “رهبری حزب کمونیست روسیه کنونی و شخص گنادی زیوگانف دبیر کل آن” و کل احزاب همپالگیشان در جهان باید ننگ و نفرت فرستاد که به نام “چپ و کمونیست” در کنار ارابه جنگی پوتین ناسیونال شوونیست روسیه ایستاده و از این جنگ جنایتکارانه حمایت میکنند. نکته دیگر به ویژه به کمونیستها و آزادیخواهان در اوکراین مربوط است که در دل این مقاومت و ایستادگی در مقابل اشغالگری روسیه بتوانند صف جنبش مقاومت و برحق اما متمایز و متفاوت از حرکت و جنبش تحت رهبری دولت زلنیسکی و یا جریانات ناسیونالیست و بخشأ فاشیست در اوکراین را سازمان دهند. اینکار سختی و پیچیدگی خود را دارد، اما ضروری و لازمست آن را ممکن کرد.

۳- در سطح جهان گسترش اعتراض و مقابله با این جنگ و حمایت از کارگران و مردم اوکراین و مقاومت و مبارزات آزادیخواهانه و مترقی آنها وظیفه کارگران و مردم حق طلب و همه ما کمونیستها است. با پرچم “این جنگ باید متوقف شود”، با شعار “نه به جنگ سرمایه داران” و “دست قدرتهای جهانی، امپریالیسم روسیه و آمریکا و ناتو از سر مردم کوتاه” باید به میدان آمد. وظیفه ما آزادیخواهان است جنبش قوی ضد جنگ سرمایه داران، متفاوت از جنبش ضد جنگ ساخته و پرداخته دولتهای بورژوایی و ناتویی را سازمان دهیم.

۴- جنبش آزادیخواهانه و کمونیستی در کنار مقابله موثر با قلدری میلیتاریستی روسیه، با ترفندها و توطئه ها و نقشه های آمریکا و ناتو باید مقابله کند. تحریم اقتصادی را به عنوان سلاح کشتار جمعی مورد اعتراض و نفرت قرار دهد. در یک کلام علیه قدرتهای جهانی و امپریالیستی و دولتهای مرتجع همراه آنها لازمست نیرو جمع کرد و مبارزه انقلابی را سازما ن داد. این تنها راه کارساز پایان دادن به استثمار و ستم و جنگ و کشمکش قطبهای بورژوا امپریالیستی و دولتهای مرتج متحد آنها است. ما به به عنوان کارگران و کمونیستها و آزادیخواهان ایران باید سهم خود را ایفاء کنیم. حزب ما در این راه و بنا به امکانات خود گامهای لازم را برمیدارد.

***