مقالات

مبارزه علیه جنگ یا جنگ طلبی احمد بابائی

مبارزه و مقاومت علیه ستم، هرنوع ستمی، برحق و قابل حمایت هست. اما هر مبارزه و مقاومتی برحق و قابل حمایت نیست. مبارزه کارگران در مقابل کارفرما و دولت، برای افزایش دستمزد، بهبود سطع معیشت و رفاه را همه ما حمایت و تمجید میکنیم. مبارزه و مقاومت زنان علیه قوانین مردسالاری، علیه تبعیض و نابرابری را تحسین میکنیم. مبارزه و مقاومت معلمان برای اجرای رتبه بندی، همسان سازی، آموزش رایگان و با کیفیت را مبارزه ای حق طلبانه میدانیم. تمام این اعتراضات و مبارزات و مقاومت‌ها در مقابل سرکوب و تهدید را برحق و امر خود می‌دانیم.

اما “مقاومت” در جنگی که ذره ای از منفعت اکثریت کارگران و شهروندان جامعه در آن نیست را چرا باید بپذیریم؟ همراهی با یکی از طرفین جنگ و شرکت در “مقاومت” آنها معنی ای جز این ندارد که ما در صف سرمایه داران و با سیاست سرمایه داران و برای هدف سرمایه داران می جنگیم. این مقاومت مردم علیه جنگ نیست، همراهی با یک طرف جنگ است.

حالا در اوکراین چه امکانی برای مقاومت بدون اینکه کنار ناتو و زلنسکی و فاشیستها باشید وجود دارد؟ هیچی. این حرکت “مقاومت” نیست، شرکت در جنگ است. اما مگر جنگهای ارتجاعی جز این بوده اند، آیا این جنگها بجز خانه خرابی و نابودی و آوارگی خاصیتی هم داشته اند؟ ما همواره در یک حالت جنگی بسر میبریم. طبقه حاکم در جنگ روزمره با ما کارگران است. این اعلان جنگ همیشه بوده و تا نظام طبقاتی هست وجود خواهد داشت. اما جنگ سرمایه داران ابعاد بزرگتر و ویرانگری توسط دو نیروی دولتی مرتجع است که به جامعه تحمیل میشود. اینجا وضعیت بسیار مشخص است و باید حرف روشنی زد.

فرض کنیم که مقاومت علیه جنگ افروز را قبول کنیم و بخواهیم برای مقابله در شهرهای اوکراین و خیابان‌های کیف علیه ارتش روسیه بجنگیم. سوال اینست چگونه؟ احتمالا با چوب و سنگ کاری از پیش نخواهیم برد. اینجا توپخانه است و دورّن و موشکهای بالستیک و بمب‌های ویرانگر که از هوا و زمین و دریا برسر مردم می‌ریزد. برای در امان ماندن و مقابله با آتش این توپخانه، نیاز به تسلیحاتی هست که اگر همردیف آنها نباشد، دست‌کم قابل استفاده برای دفع این حملات باشد. اما این ابزار جنگی در هر کشوری دست ارتش و نیروی زبده و آموزش دیده آن قرار دارد. یعنی نیروهای اهل مقاومت باید به ارتش و نیروهای دولتی و تحت سازمان آنها بپیوندند تا بتوانند اصولا در جنگی شرکت کنند. کسانی که از “مقاومت توده ای مردم اوکراین” حرف میزنند، اگر بایدن و سران دولتها و زلنسکی را کنار بگذارید که میخواهند با تیتر مقاومت به جنگ شان وجهه توده ای و حمایت مردمی بدهند، هر نیت خیری که سخنگویان آن داشته باشند، سیاست شان رفتن به جبهه سربازان ارتش و دولت مربوطه است. آنها اگر روی حرفشان پیگیر باشند الان باید در کنار گردان آزوف و ارتش اوکراین مشغول جنگ باشند.

بنابراین تشویق به مقاومت در این شرایط که ناتو، کشور اوکراین را به میدان جنگ خود تبدیل کرده است، یعنی کمک کردن به تداوم جنگ سرمایه داران، یعنی شریک شدن در جنگ طلبی دولتها، یعنی باطل کردن پیشاپیش هرگونه ادعای مخالفت با جنگ! این سیاست “نه به جنگ” و “توقف فوری جنگ” را خنثی می‌کند و جریان مدافع “مقاومت” را به موافقان جنگ سرمایه داران تبدیل خواهد کرد. ما میگوئیم در جنگ سرمایه داران که برای استثمار شدیدتر کارگران جنگ براه می اندازند شرکت نکنید. در جنگی که از مردم اسیر بعنوان سپر انسانی استفاده میکنند، شرکت نکنید. این ارتجاع محض است. بر علیه کارگر اوکراینی و روسی است. نه به جنگ سرمایه داران!

١٠ مارس ٢٠٢٢