مقالات

چلبی های پلاستیکی این جنگ قدرت سیاسی است، شوی سیاسی نیست سیاوش دانشور

موجی از خوشبینی و نگرانی میان طیف های مختلف بدنبال پیام رضا پهلوی میان سیاسیون و فعالین اپوزیسیون دیده میشود. خوشبینی از اینرو که پروژه های تاکنونی برای آلترناتیو سازی شکست خورده است و امیدی به صف ناامید و دیپرس به میان نیروهای پراکنده و ناامید این خط اعم از سلطنت طلبان و جمهوریخواهان و ملیون و قوم پرستان برده است. رضا پهلوی فی الحال کوله بار شکست چند پروژه «پرسر و صدا» و توخالی را حمل میکند و میان هوادارانش به این دلیل که دیگر حوصله شاهی ندارد و یا ادعای رهبری و قبول مسئولیت ندارد مورد انتقاد شدید است. با اینحال نحله های مختلف اپوزیسیون بورژوایی جانی تازه گرفتند و مجیزگویان از راست فاشیست فرشگردی تا جمهوریخواه و ناسیونالیست و انواع چپ های صورتی را امیدوار و الکن کرده است. در طیف مقابل با موجی از نگرانی روبرو هستیم. نگرانی ای که بخشا پایه مادی دارد و به تجارب رویدادهای منطقه و تجربه ۵۷ ایران متکی است. این تصور که سناریوی انقلاب ۵۷ پشت در سیاست ایران است، بیش از هر زمانی قوت گرفته است.

آنچه که سخنان تکراری و کسالت آور و بدون اعتماد بنفس این بار رضا پهلوی را با دوپینگ رسانه ها بیشتر از سابق مورد توجه قرار داده است، اساسا دور جدید برآمد توده ای علیه حکومت منحوس اسلامی و وضعیت بشدت بحرانی حکومت، دورنمای بن بست مذاکرات برجام و امکان اعمال فشار بیشتر و حتی امکان گسترش درگیری نظامی در منطقه، و بالاخره اظهارات خامنه ای در مناسک مرگ خمینی جنایتکار است. این اپوزیسیون امیدش را به کسی بسته است که حتی نمیتواند متن از قبل آماده شده برای وی را از رو درست هم بخواند.

واقعیت اینست که جنگ کارگران و مردم بجان آمده با حکومت به مراحل جدید و تعیین کننده ای رسیده است. امکان سرنگونی حکومت بیش از هر زمان وجود دارد و مردم عاصی دنبال منفذ و فرصتی برای تعیین تکلیف هستند. به این معنا، و زمانی که سقوط نظام اسلامی مسجل شود، تلاش برای شکل دادن به آلترناتیوی جایگزین توسط دولتهای غربی قویتر میشود و ماتریال آن را از نیروهای داخل رژیم، اپوزیسیون مجاز، تکنوکراتها، جمهوریخواهان و ملی اسلامی های تازه دمکرات و رژیم سابقی ها سرهم خواهند کرد. اپوزیسیون بورژوایی فاقد رهبر، هراندازه به دمکراسی قسم بخورد و ادای تمرین دمکراسی دربیاورد، همانطور که همه دیدیم، در چشم به هم زدنی به مشتی مجیزگوی این «سرمایه سیاسی» و چلبی ایرانی بدل شد. ظاهرا برسر هرچه توافق نباشد، تا اطلاع ثانوی برسر اینکه چلبی ایرانی رضا پهلوی است توافق دارند.

این دمکراتهای بدلی و چلبی های پلاستیکی حتی از خود رضا پهلوی کمتر اعتماد بنفس دارند. کسانی که علیه کمونیستها زبان و ادبیات فاشیستی دارند اما حاضرند هرچه جلویشان بگذارند مزمزه کنند. آنچنان از «شاهزاده» سخن میگویند که گویی هفت پشت شان نانخور و وردست دربار شاهان بوده اند. و این ابدا غیرمنتظره نیست، این جماعت همانهایی هستند که عمدتا جمهوری اسلامی و خمینی را روی کول گرفتند و بخشا تا همین اواخر هوادار رژیم سفاک اسلامی بودند. برای بورژوازی ایران شمایل شخصیتی که نمایندگی شان کند ثانوی است، آنچه مهم است نیاز واقعی این طبقه در دوره های تعیین کننده و سرنوشت ساز است.

برای جنبش طبقه ما، برای کمونیسم کارگری، این جنجال رسانه ای تکراری ابدا جدید و شوکه کننده نیست. ما توهمی به سیاست و اهداف بورژوازی ایران نداریم. ما تردید نداریم وقتی امواج خیزش انقلابی زبانه بکشد، با هزار و یک شیوه تلاش خواهند کرد در مقابل مان نقطه سازش قرار دهند، بعضا سیاستهای معرفه جنبش ما را بقاپند، موقتا به سازشی با طبقه کارگر تن دهند و در مقابل قدرتگیری کمونیسم سنگربندی کنند. امروز برای انزوا و حاشیه ای کردن جنبش ما تلاش خواهند کرد و فردا گلوله هایشان را به سمت مان نشانه خواهند رفت. این بورژوازی است، هار و مرتجع و سرکوبگر، ضد کارگر و ضد آزادیخواهی و بشدت ضد کمونیست.

آنچه در جریان است یک جنگ قدرت است. کلیدی ترین سوال در دوره های بحران سیاسی و انقلابی مسئله قدرت سیاسی است. آنها، بورژوازی، برای اعاده و بازسازی قدرت طبقه شان تلاش می کنند. در این راه هیچ مرزی نمی شناسند و به هر رذالتی دست خواهند برد.

برای ما چه بعنوان حزب سیاسی و چه بعنوان جنبش طبقه کارگر و اردوی آزادیخواهی و برابری طلبی نیز این جنگی برسر قدرت سیاسی و برسر آینده است. ما کمترین توهمی نداریم که برای پیروزی نه فقط رژیم اسلامی و ارکانهای قدرتش بلکه کل نظم بورژوائی را باید درهم بکوبیم. راه حل میانی ای وجود ندارد. این دوره عقاید سانتی مانتال و وسط ایستادن نیست، این دوره جنگ است و از قانون جنگ سهمگین طبقاتی تبعیت می کند. هر کارگر و کمونیستی که از قانون این نبرد تبری جوید، تنها راه سلاخ خانه انقلاب و اهداف انقلابی و سوسیالیستی را هموار میکند.

چلبی های پلاستیکی، مستقل از اینکه راجع به خود چه میگویند و یا چه وعده ای به ما می دهند، اما ناچارند بزودی ردای رضاخان ها و خامنه ای ها را برتن کنند. ناچارند از ارتش و سپاه و بورکراسی و ماشین سرکوب و دستگاه مذهب و مالکیت خصوصی دفاع کنند. ناچارند تضمین کننده سرکوب کمونیسم و کارگر در ایران باشند و گرنه دربان کاخ سفید و وزات خارجه آمریکا حتی جواب سلامشان را نمی دهد. دمکراسی کشک ترین متاع تبلیغاتی در ایندوران تحول است. بورژوازی به نماینده صالح و خشن و صریح خود نیاز دارد. کمونیسم و کارگر نیز بیشتر از هر زمان.

چلبی های ما پایه اجتماعی دارند اما تنها میتوانند از طرق کودتائی و رژیم چینج به قدرت دولتی نزدیک شوند و موظفند که دستگاه نظم کنونی را حدالمکان از گزند ضربات انقلاب مصون دارند. آنها تنها با کودتا و اشکال دست بدست کردن قدرت و حداکثر دخالت کنترل شده مردم میتوانند سرکار بیایند.

ما با انقلاب و روی دوش اردوی کارگری و انقلابی به قدرت نزدیک می شویم و سر کار می آئیم. شرایط نبرد برای دو طرف ابدا یکسان نیست، امکانات یکسان نیست، دشمنان ما بشدت قوی اند و حتی از درون نیز مورد حمله قرار می گیریم. اما ما در این جنگ با تمام قدرت و امکانات جنبش مان و در صف اول شرکت می کنیم. این جنگی برسر قدرت سیاسی است و نه نصایح خردورزانه و نسخه های پوچ و ایده آلیستی. در صف مقابل ما فاشیسم عریان و فاشیست های با نقاب و بالقوه صف کشیده اند. بورژوازی ایران تمدن ندارد، سنت دمکراتیک ندارد، مبشر هیچ درجه از آزادیخواهی و انساندوستی در آن مملکت نبوده است. تاریخ شان مملو از جنایت و تائید جنایت و کرنش به حکومت جنایتکاران است. جای هیچ توهمی نباید وجود داشته باشد، جنگ به معنای وسیع کلمه تازه آغاز شده است و راوندهای مختلف و متضادی خواهد داشت.

در قیاس با بورژوازی نیروی اجتماعی و طبقاتی ما در جامعه وسیع و هولناک است اما بدون رهبری قاطع و سازمان مناسب دوره انقلابی، بدون فداکاری انقلابی و کارگری، پیروزی سهل است، پیشروی های تاکنونی هم از دست میرود و بخش مهمی از نیروی طبقه ما را صف ارتجاع سیاسی می بلعد. جنبش ما باید سیاسی و روشن بین و انقلابی باشد، هر ذره تزلزل و سیاستهای مذبذب و معدلگیری و سازشکاری با کمپ راست و بورژوازی در این دوران، تنها گور چپ و کارگر و کمونیسم را می کند. هر کسی میتواند هرچه بخواهد و برای هرچه تلاش کند، کارگران و جنبش آزادیخواهی و برابری طلبی، کمونیسم ایران، چلبی نمیخواهد و محکم در مقابل این سناریوها و هر دولت بورژوائی به هر طرق لازم خواهد ایستاد. معادله ایندوره اینست: یا ما یا بورژوازی!

۶ ژوئن ۲۰۲۲