مقالات

دو قطبی های کاذب جایگزین جدال واقعی آلترناتیوها جاوید حکیمی

درست در گرماگرم سقوط متروپل و اعتراض گسترده زحمتکشان ابادان و کل خوزستان، ناگهان خبری مبنی بر اولتیماتوم به قوای سرکوبگر حکومت از جانب باصطلاح سران قبایل لر و شیوخ عرب منتشر شد۔ به رغم آگاهی عمومی در خصوص گزافه بودن این تهدید میان تهی، انتشار آن اما در فضای ملتهب جامعه بی تاثیر نبود بدین معنا که لایه های تحتانی و منفعلِ توده ها را اندکی امیدوار و پیشاهنگان جامعه را قدری نگران ساخت۔ در نهایت چنانکه انتظار می رفت رژیم میدان را از بیم این محافل غیبی خالی نکرد و خبری هم از سواران مسلح نوادگان سردار اسعد بختیاری و شیخ پشم الدین های مرتجع نشد۔ بدینسان زمینه برای صحت این فرضیه قوت گرفت که این هارت و پورت های توخالی محتمل است کار وزارت اطلاعاتی ها با هدف خالی کردن خیابان توسط معترضین خشمگین باشد۔
متعاقب ابراز وجود این شاخه های بی وجود کمپ راست، پیام ویژه شاهزاده رضا پهلوی به هم میهنان عزیزش تیتر نخست رسانه ها گردید۔ اگر شیوخ مرتجع عرب و لر لاف تصرف شهر با سواران مسلح و سرود دایه دایه را می آمدند شازده اما به سیاق همیشگی جز سخنرانی زنده مقابل اصحاب رسانه و دوربین های متعدد چیزی در چنته نداشت۔‌ فشرده پیام ویژه نامزد ریاست جمهوری و سلطان سوگند خورده چنین بود: هم میهنان عزیزم، به نیروی اتحاد و یگانگی و با ایجاد ساز و کاری در داخل، ایران را از فرقه تبهکار پس بگیرید۔ بدانید در این راه تنها نیستید۔ من با شما هستم۔ به زبان آدمیزاد یعنی هم‌ میهنان عزیزم، دشمن را بگیرید و ببندید و بدهید دست منِ پهلوان۔ بورژوازی ایران از آغاز همین بوده، گزافه گو و بی مایه۔ پرمسلم است واژگونی حکومت اسلامی از رهگذر کنفرانس های خبری و رجزخوانی های آبکی نمی گذرد۔ خاصیت در بوق کردن این الدورم بلدورهای رسانه ای و لاجرم توخالی، حاشیه بردن جدال واقعی طبقاتی و در سایه قرار دادن رهبران راستین طبقه کارگر و اقشار زحمتکش است۔

اکنون دیگر مسجل شده است که حکومت اسلامی و نیز اپوزیسیون بورژوایی بطور همزمان و با اهداف متفاوت در پروژه رواج دو قطبی قلابی شاه و شیخ، رضا پهلوی و خامنه ای ذینفع هستند و به جد آن را دنبال می کنند۔‌ حیرت انگیز اما واقعی است که عوامل وزارت اطلاعات ضمن شناسایی و بازداشت رهبران و سازماندهندگان تظاهرات بر سر قضیه سرقت آب و همچنین در ماجرای سقوط متروپل، در عین حال خود مبتکر شعار کاملا بی ربط “رضا شاه روحت شاد” وسط جمعیت می شوند۔ در واقع حکومت به این طریق مستقیما به پاشنه اشیل اپوزیسیون راست حمله می کند چرا که اولا این شعار، فریاد مرگ بر دیکتاتور را از حیز انتفاع ساقط و عملا آن را مضحک جلوه می دهد؛ ثانیا رضا پهلوی را به مثابه رهبر معترضین و دشمن اصلی حکومت معرفی می کند. اخوندها خوب می دانند این شیر بی یال و دُم و اِشکم همانقدر برای رژیم اسلامی خطرناک است که احمد شاه قاجار برای سلسله پهلوی۔

از سوی دیگر رضا پهلوی نیز که تقریبا در هیچ عرصه ای از اعتراضات داغ و خونین اجتماع ردپایی ندارد، بر بستر خیزش توده ها و شعارهای انحرافی توسط وزارت اطلاعات، ناگهان مجالی می یابد برای خودنمایی نزد مردم و خودفروشی نزد صاحبان سرمایه؛ امری که این روزها بازار آن بشدت داغ است و به احزاب و افراد چپ نما نیز سرایت کرده است؛ به قول مولانا هر یک بتر از دیگر۔ مشکل این شیر ژیان دشت ایران فقط این نیست که با فعالیت سیاسی و سازماندهی و امور مربوط به مبارزه بکل بیگانه است بلکه حتی توانایی یک سخنرانی مهیج و شورانگیز و بسیج کننده را هم ندارد۔ جایی که انتظار می رود به مثابه رهبر توده های خشمگین، با فریادهای آتشین و برخاسته از دل شهر را به آشوب بکشد، از روی متن و توام با تپق با عجز و لابه از مردم تمنا می کند کمتر خشونت به خرج دهند، قوای سرکوبگر کمتر قتل عام کنند، گروهها و سازمان های سیاسی کمتر یکدیگر را تخریب نمایند و لاطایلاتی از این دست۔ بطور کلی خمیرمایه این بشر را برای هر امری ساخته باشند به کار سیاست نمی آید؛ شاید هم برای هیچ کاری۔

حقیقت این است امپریالیست ها هنوز و همچنان مماشات با حکومت اسلامی و رام کردن این اسب چموش را بر کلیه پروژه های تغییر از بالا و فشار از پایین ترجیح می دهند۔ وقتی آمریکایی ها در افغانستان زیر پای اشرف غنی را خالی کردند و قدرت را به فسیل های از غار برخاسته طالبان سپردند پرواضح است در ایران برای امثال رضا پهلوی تره خرد نکنند۔‌ جامعه ایران همانا بدان سبب که بشدت اماده یک انفجار اجتماعی است حتی اصلاحات سیاسی کوچک و کنترل شده از بالا طوری که پای توده ها به میدان سیاست کشیده نشود در آن غیر ممکن می نماید چه رسد به تغییرات اساسی در ساختار حکومت۔
چنین به نظر می رسد جمهوری اسلامی حتی اگر کشور را به منتهی الیه فروپاشی بکشاند و به رغم شیطنت هایی که اینجا و انجا علیه امپریالیست ها می کند همچنان از حمایت اشکار و نهان جهان سرمایه برخوردار خواهد بود۔ شاهد این ادعا واکنش امریکا و ناتو مقابل روسیه و پوتین در مقایسه با حکومت اسلامی و خامنه ای است۔ جهان نمی خواهد تن به ریسک رژیم چنج در ایران بدهد و به اعتبار می شود گفت اپوزیسیون بورژوایی حکومت اسلامی را به بازی گرفته است۔ اگر زلنسکی مترسکی دست ناتو بود برای مقابله با نفوذ روسیه، رضا پهلوی حتی جایگاه آن مترسک سر جالیزار را هم نزد آنان ندارد۔
خوب یا بد، درست یا غلط حکم این است؛ اکنون نه فقط انقلاب کارگری بلکه حتی سرنگونی حکومت اسلامی نیز دست طبقه کارگر ایران را می بوسد همچنانکه تاج و تخت پادشاهی را نیز کارگران نفت به باد دادند۔ درست به همین دلیل با هر خیزشی که پایه های حکومت عمامه سران را سست می کند بلافاصله جریانی سعی می کند با سر دادن شعار کذایی رضا شاه روحت شاد توده ها را منفعل و خیزش را اهسته اهسته به کما ببرد۔ مساله این نیست که فقط سربازان گمنام امام زمان این شعار را سر می دهند، سخن این است که این پروژه نه فقط علیه جنبش و آلترناتیو چپ طراحی شده بلکه با تراشیدن دشمن موهوم، در خدمت خروج حکومت از بحران ناشی از خیزش توده ها عمل می کند۔ بدینسان هر گونه امید بستن به اپوزیسیون راست و امید اتحاد با او ولو موقت و صرفا برای سرنگونی، افتادن در تله حکومت اسلامی و حامیان جهانی اوست۔