جمهوری اسلامی اکنون بیش از هر زمانی در بن بست سیاسی و اقتصادی و فرهنگی قرار دارد و فاقد مشروعیت است. عدم توان حکومت در اداره کشور، فقر فراینده، عملکرد افتضاح در مقابله با بحران کرونا که هنوز در ایران درحال قربانی گرفتن است و به پیک هفتم رسیده است، تورم سر به فلک کشیده و قیمت هایی که افسارگسیخته در حال افزایش است، وعده های دولت انتصابی خامنه ای در تامین نیازهای مردم و ساخت مسکن و مبارزه با فساد، اکنون دقیقا بعد از یکسال از ریاست جمهوری رئیسی برای آن دسته قلیلی هم که امید واهی ای داشته اند، اکنون به وضوح آشکار گردید که مانند تمام وعده های دیگر حکومت کذب است. در عرصه بین المللی جمهوری اسلامی تلاش میکند از شکافها استفاده کند و موقتا تمام تخم مرغهایش را در سبد روسیه گذاشته تا فشار آمریکا و دول غربی را کاهش دهد. دولت روسیه و کرملین نیز نیاز دارد متحدانی مانند جمهوری اسلامی داشته باشد و از آن در جهت منافع خودش بعنوان کارت جانبی فشار استفاده میکند.
در داخل ما هر روزه شاهد ده ها و صدها اعتراض در گوشه و کنار کشور هستیم و تنها واکنش سیستم بازداشت و سرکوب است. الان مشکل حکومت فقط حجاب و سرکوب است. در بسیاری از مناطق کشور سیل آمده و مردم زیر آوارند و خانه و کاشانه شان را از دست داده اند و جمهوری اسلامی هنوز روضه میخواند. البته تنها عکس العمل حکومت مثلا در امام زاده داوود، پاک سازی حرم است و برای مردمی که آنجا زندگی میکنند کمترین اهمیتی قائل نشد. سیستم حاکمه به خوبی میداند که در آخر راه است و قطعا برای ماندن به وحشیانه ترین شیوه در حال دست و پا زدن است. این تز که در بخشی از بدنه حاکمیت در دستور کار گذاشته شده و ظاهرا اکنون دست بالا دارد، رفتن به سمتی است که حکومتی کاملا بسته و سرکوبگر با گاردی آهنین در برخورد با هرنوع سخن مخالفی ایجاد گردد که به ضرب زندان و دستگیری و خشونت بتواند برای مدتی ماندنش را تضمین کند.
جمهوری اسلامی بخوبی میداند که در بین مردم جایگاهی ندارد و نمی تواند بر حمایت مردم جهت بقا حسابی باز کند، پس ما شاهدیم که با تشدید سرکوب تلاش میکند به هرچیزی و هرکسی گیر دهد تا بتواند با گسترش خفقان مردم را ساکت کند. امری که تاکنون تاثیر مورد نظر را نداشته است. اما در عرصه بین الملل سیاست جدید حکومت ظاهرا رفتن به سمتی است که از قدرتهای جهانی برای بقایش تضمین بگیرد. این تضمین مسلما یک اهرم فشار میخواهد و البته از نظر حکومت داشتن سلاح اتمی، میتواند این اهرم فشار باشد.
جمهوری اسلامی در سالهای اخیر همواره فتوای خامنه ای را بعنوان توجیهی جهت اینکه “قصد ساخت سلاح اتمی را ندارد” بعنوان فاکت در چانه زنی های بین المللی عنوان میکرد. فتوایی که خامنه ای در ۲۱ آذر ۱۳۸۹ صادر کرد و در آن کاربرد سلاح اتمی را “حرام” اعلام کرد! اما در چند روز اخیر شاهد اظهاراتی سریالی از مقامات جمهوری اسلامی هستیم که به غرب سیگنال میدهند ما قادر به ساخت سلاح اتمی هستیم. حمید رضا صباغیان نماینده مجلس شورای اسلامی گفته ممکن است از آیتالله علی خامنهای رهبر جمهوری اسلامی خواسته شود فتوای مربوط به سلاح اتمی را تغییر بدهد.
به این گفته صباغیان توجه کنید: “دشمن بداند اگر گستاخی و تهدید آن ادامه یابد، در زمینه سلاح هستهای که زورگویان دارند از رهبر معظم انقلاب اسلامی خواهیم خواست که اگر صلاح بدانند استراتژی و فتوای ساخت سلاح هسته ای تغییر یابد و این برای جوانان ایرانی بسیار آسان خواهد بود”.
محمد اسلامی، رئیس سازمان انرژی اتمی روز دوشنبه ۱۰ مرداد در گفتگو با خبرگزاری فارس با اشاره به سخنان اخیر کمال خرازی، مشاور خامنه ای گفت: “ایران، توان فنی ساخت بمب اتمی را دارد ولی چنین برنامهای در دستور کار نیست”. اشاره او به مصاحبه روز ۲۶ تیر خرازی با شبکه الجزیره است که ادعا کرده بود: “ما توانستیم در عرض چند روز اورانیوم با غنای ۶۰ درصد تولید کنیم و میتوانیم به راحتی اورانیوم با غنای ۹۰ درصد تولید کنیم”. رئيس شورای راهبردی روابط خارجی و مشاور ارشد علی خامنهای افزوده بود: “بر کسی پوشیده نیست که ما توانایی فنی ساخت بمب هستهای را داریم اما تصمیم به انجام چنین کاری نداریم”.
در واقع ترجمه این سخنان یعنی گرفتن تضمین از غرب جهت بقای جمهوری اسلامی. ظاهرا از نظر سیستم این آخرین راهیست که حکومت برای بقا دارد، تبدیل شدن به کشوری داری سلاح اتمی. اما سوال این است این استراتژی واقعا میتواند ضامن بقای جمهوری اسلامی باشد؟ آنچه در واقع جمهوری اسلامی را به زانو درآورده است و به لبه پرتگاه سقوط برده و به نظر من حکومت نیز بخوبی میداند، نه بحث تحریم و پرونده اتمی ایران است بلکه مسئله عدم مشروعیت تمام عیار جمهوری اسلامی در داخل است. برخلاف آنچه حکومت در پروپاگاند تبلیغاتیش اعلام میکند خطری که بقای جمهوری اسلامی را تهدید میکند نه اسرائیل است و نه تحریمها. آنچه جمهوری اسلامی را نابود میکند دختری است که در اعتراض به حجاب اسلامی شجاعانه در مقابل سیستم می ایستد و البته بازداشت میشود، کارگری ایست که فریاد میزند ما کارفرمای مفتخور نمی خواهیم، بازنشسته ایست که فریاد میزند تا حقمان را نگیریم، آرام نمی نشینیم، معلمیست که میگوید حق مان را در کف خیابان میگیریم، دهه نودی ها و بچه های ها هفت و هشت ساله ای هستند که با سرود “سلام فرمانده” ای که تمام توان تبلیغاتی حکومت را در پشتش دارد، میرقصد و طنز میسازند و فرمانده را “پسمانده و درمانده” می نامند.
تفسیر سخنان فرماندهان سپاه چه میتواند باشد وقتی که میگویند “ما از دیپلوماسی التماسی به سوی دیپلماسی اقتداری میرویم و در داخل آرایش جنگی میگیریم”؟ این دقیقا اعتراف به این نکته است که جمهوری اسلامی فقط دنبال تضمین بقای خود بدست قدرتهای سرمایه داریست تا بتواند در داخل بزند و بماند. اما خامنه ای باید بداند سلاح اتمی هم نمیتواند بقایش را تضمین کند. بزرگترین ارتش های جهان در مقابل خیزش انقلابی و توده ای نتوانسته اند کاری صورت دهند. سیاهی و تاریکی شما را ٢٠ میلیون سپیده، طبقه کارگر معترض و عصبانی، مردم عاصی ای هستند که براستی دیپر چیزی برای از دست دادن ندارند. آینده شما را نسلی رقم میزند که بدهکار جمهوری اسلامی نیست و این داستان همیشه تاریخ حکومتهای استبدادی بوده است.
٣ اوت