بریتانیای کبیر با مرگ ملکه الیزابت دوم و تاجگذاری چارلز سوم و نخست وزیری لیز تراس به کانون خبری رسانه های جهان بدل شده است. کاخ باکینگهام و داونینگ استریت شماره ١٠ و کلیسای کانتربری به هزینه طبقه کارگر انگلیس مشغول مراسمهای ارتجاعی با تشریفات مفصل است.
ملکه الیزابت دوم که امروز با تمجید سران و نمایندگان سرمایه های بزرگ و دنیای دمکراسی مشایعت میشود، بعد از ٧٠ سال سلطنت در سن ٩٦ سالگی درگذشت. سلطنت و نظام سلطنتی، این میراث برده داری و جهالت و خونریزی و کولونیالیسم، هنوز در قرن بیست و یکم و در دنیای پست دیجیتال با رایحه مذهب و کلیسا بمثابه دوقلوی تاریخی اش، “متبرک” و توسط دمکراسی بازار رسمیت می یابد. سلطنت با هر توجیهی نظم مبتنی بر حقارت عمومی است. یک دستگاه بریز و بپاش و مفتخوری با هزینه های نجومی از جیب طبقه کارگر و مالیات دهندگان است. ملکه الیزابت دوم تنها بر بریتانیای کبیر سلطنت نمیکرد، وی تا روز مرگش و منبعد پسرش چارلز سوم، پادشاه کشورهای موسوم به “اتحادیه کشورهای مشترک المنافع”، یعنی همان مستعمرات قدیم امپراطوری بریتانیای کبیر بود، که در حال حاضر پانزده کشور این اتحادیه با قریب یک سوم جمعیت جهان را سرپرستی میکند.
چارلز سوم در سلطنت موروثی جانشین ملکه الیزابت دوم است و بزودی مراسم تاجگذاری و سوگند به تداوم این بربریت کاپیتالیستی را برگزار میکند تا با تحویل گوی و عصای سلطنتی و برسر نهادن تاج طلائی خالص توسط اسقف اعظم کلیسای کانتربری، سند سلطه بر طبقه کارگر و مردم تحت قیمومیت اش را امضا کند.
مرگ ملکه الیزابت دوم با برکناری بوریس جانسون این دلقک فاشیست و ورود خانم لیز تراس به داونینگ استریت شماره ١٠ همزمان شد. لیز تراس، این شاگرد و طرفدار پروپاقرص مکتب فون هایک و بازار آزاد، در اولین اظهاراتش خطاب به پادشاه جدید چارلز سوم عنوان کرده است: “ما به او وفاداری و التزام خود را اعلام میکنیم، همچون مادر او که برای بسیاری و به مدت مدیدی بیدریغ از خود گذشتگی کرد”! خانم تراس که در اذهان عمومی خاطره مارگارت تاچر دوم شیر دزد بچه ها را تداعی میکند و از بوریس جانسون با دل گشاده ای قدردانی کرد، هدف اولش را درهم کوبیدن کارگران معترضی قرار داده است که شیپور اعتراضات برعلیه جنگ و سیاست ریاضت اقتصادی را در اروپا بصدا درآورده اند.
اما این تملق و چاکرمنشی رهبران دمکرات جهان به لیز تراس محدود نشد، از جو بایدن و باراک اوباما و دونالد ترامپ و جاستین ترودو تا امانوئل مکرون و اولاف شولتز و مایکل دی هیگینز رئیس جمهور ایرلند، از ولیم الکساندر پادشاه هلند و ملکه ماکسیما تا شاه فیلیپ و ملکه ماتیلدا در بلژیک و نارندرا مودی نخست وزیر هند به تمجید از ملکه الیزابت دوم پرداختند. حتما در مراسم تشییع ملکه و بمناسبت تاجگذاری چارلز سوم، خاندانهای طفیلی سلطنت و رهبران دولتهای سرمایه داری هر کدام بسهم خود در تمجید از این نماد ارتجاع و بیحقوقی و استعمار و استبداد و جنگ طلبی سنگ تمام خواهند گذاشت. اما از آنجا که خاندان سلطنتی، تاریخا بجز مفتخوری و جنایت هنر دیگری نداشته اند، در پیامهای تاکنونی بجز عباراتی فرمایشی و دیپلماتیک و شخصی چیزی از کارنامه ملکه دستگیرتان نمی شود؛ “ملکه خوش قلب”، “ملکه باوقار و شوخ طبع”، “شخصیتی باثبات و خردمند”، “باذکاوت و مهربان”، “یک حاکم با ثبات و بیبدیل”، “بانوئی بی همتا و زیبا”، تمام آنچه بود که در وصف وی بیان شد.
بدون تردید از کسانی که کارنامه قطوری از تحمیل فقر و جنایت علیه بشریت در کره خاکی دارند، انتظار دیگری نمیرفت. قرار نبود و نیست سابقه جنایت بریتانیای کبیر در مستعمرات و جنگهای متعدد، نقش کاخ باکینگهام در اشاعه ارزشهای واپسگرای ویکتورین و سرکوب طبقه کارگر از زبان اسلاف و متحدین آنها جاری شود. قرار نیست رسانه های قلم بمزد از کودکان گرسنه در بریتانیا و نژادپرستی و تربیت و اشاعه تروریسم اسلامی و کودتاها و جنگها کلمه ای بزبان بیاورند. اینها چه جمهوریخواه چه سلطنت طلب، چه دمکرات یا کانسرواتیو، از یک طبقه واحدند و منافع و سلطه سیاسی و اقتصادی طبقه بورژوازی را حراست و نمایندگی میکنند. آنها در تمجید از ملکه و هفتاد سال سلطنت و چاپیدن اموال عمومی، ناچارند تحت عنوان کسی که “خود را وقف انجام وظیفه و خدمت به مردم کرد” نام ببرند چون خودشان نیز از همین جنس اند.
سلطنت و نظام سلطنتی به دوران عتیق و حاکمیت جهالت دستگاه مسیحیت و مذهب تعلق دارد که در بخشی از کشورهای جهان در عصر سرمایه داری نونوار شده و حتی بصورت نمادین بمثابه یک سوپاپ اطمینان برای دوره های بحران سیاسی حاد تر و خشک میشود. هر زمان طبقه کارگر در این کشورها و حرکت برای برهم زدن نظم کنونی اوج بگیرد، همین دمکراتها درب پارلمان را تخته میکنند و پادشاه را بعنوان ناجی و حافظ ملک و ملت و کشور به جلو صحنه میرانند. تا به طبقه کارگر و امر سوسیالیسم مربوط است، سلطنت و نظم سلطنتی یک خاکریز بورژوازی برای تداوم وضع موجود است که در طویله دمکراسی های لیبرال پروار میشود تا حافظ منافع امروز و فردای سرمایه باشد. ملکه الیزابت دوم بعنوان کسی که رکورد دار طولانی ترین زمامداری سلطنتی در جهان بود، تنها یک عنصر از این دستگاه مخوف و واپسگرا و ضد کارگری است.
سیاوش دانشور
٩ سپتامبر ٢٠٢٢