مسئله سرنگونی رژیم اسلامی بیش از هر زمان به خواست اکثریت عظیم کارگران، مردم آزادیخواه و جنبشهای اعتراضی تبدیل شدە است. زمینە ایجاد این شرایط را مبارزات بخشهای مختلف طبقە کارگر، فرهنگیان، بازنشستگان، جنبش آزادی زن، دانشجویان آزادیخواه و مردم عاصی از تبعیض و ستم فراهم کردە است. کشمکش اصلی امروز برسر سرنگونی حاکمیت اسلامی سرمایه و تعیین تکلیف نظام آتی است.
مبارزات کارگری و برآمدهای توده ای مردم زحمتکش علیه وضع موجود، مبارزه علیه فقر و فلاکت، اعتراض به تبعیض و گرانی و همصدائی گسترده برای حق سلامتی و آموزش و بهداشت، ایران را به جامعە اعتراضات پیشرو و آزایخواهانه بدل کرده است. کمتر کشوری در جهان هست که اعتصاب کارگری و خیزش توده ای در مقیاس ایران جریان داشته باشد. این در شرایطی است که سرکوب لجام گسیخته، ممنوعیت احزاب سیاسی و سازمانهای کارگری، حق شهروندان برای تشکل و ابراز وجود سیاسی ممنوع است و هر تلاش آزاداندیشانه برای بهبود و تغییر با سد دستگاه سرکوب و نهادهای امنیتی روبرو میشود.
بیش از ٢٦٠٠ اعتصاب بزرگ و کوچک در سال، جدال روزمره علیه تبعیض و بیحقوقی و فساد و اختناق، خیزشهای توده ای برای نان و آب و نیازهای اولیه مردم، توازن قوای سیاسی را تغییر داده و موانع سرکوب را بدرجه ای عقب نشانده است. سراسری شدن اعتراضات کارگری در شکل رشته ای و متعاقب آن ایجاد هم جهتی و همزبانی وسیع تر بخشهای مختلف مردم معترض در خواستها و شعارها، پیشروی شایان و مسیری است که تاکنون طی شده و باید آگاهانه و مبتکرانه در اشکال قویتری دنبال شود. تغییر تناسب قوای سیاسی، به همان درجه ای که تاکنون ممکن شده است، حاصل مبارزات کارگری و جانفشانی صدها رهبر سیاسی، عملی و اجتماعی است و تداوم آن نیز در گرو داشتن نقشه راهی برای درهم شکستن شرایطی است که منافع طبقه سرمایه دار و حکومت حافظ آن را حراست میکند.
اعتصابات و اعتراضات شکوهمند بخشهای مختلف کارگران، معلمان و بازنشستگان در دوره اخیر، اگرچه با هزینه زیادی برای پیشروان این مبارزات تمام شده است، نه فقط عقب نشینی هائی به حکومت تحمیل کرده بلکه در ایجاد آگاهی عمومی و ضرورت گسترش مبارزه متحدانه برای پیشروی نقش ایفا کرده است. خصلت ضد سرمایه داری و ضد تبعیض مبارزات کارگری در کلیه شاخه های آن، علیرغم کمبودهائی که اینجا و آنجا دیده میشود، تکیه گاه مهمی است که تاکنون اجازه سؤاستفاده به موج سواری نیروهای راست و اپوزیسیون بورژوائی نداده است. مبارزات کارگری در شرایط امروز بدرست از دریچه خواستهای بلافصل رفاهی و بیرون کشیدن حقوق پایمال شده از حلقوم سرمایه داران و دولت حامی آنها صورت میگیرد. این مبارزات خود عامل تغییر تناسب قوا، گسترش کمی و کیفی آن، همینطور بسیج افکار عمومی و مردم ناراضی و ستمدیده روی خواستهای واقعی است. سوال اصلی برای طبقه کارگر ایران در جامعه ملتهب کنونی تنها تحقق خواسته های بلافصل نیست بلکه فتح سنگرهای جدید و از نظر سیاسی در راس جنبش عمومی قرار گرفتن برای آزادی و برابری و رفاه همگانی است. تحقق کامل همین خواستهای بلافصل نیز به رادیکالیزه شدن اعتراضات و ابراز وجود قویتر طبقه کارگر در مقیاس جامعه گره خورده است. لذا در ایندوران که سیاست کل بورژوازی در حکومت و در اپوزیسیون، تداوم و بازسازی شرایط استثمار خشن و استبداد و نابرابری سرمایه داری است، طبقه کارگر راهی جز نفی کل اوضاع مشقت بار کنونی ندارد.
کارگران در ایندوران بیش از هر زمان به تشکل و تحزب، به راه حل طبقاتی و روشن بمثابه آلترناتیو حکومتی نیاز دارند. در دوره حاضر جنبش کارگری توانسته است با اتکا به مجمع عمومی و اراده و عمل مستقیم توده کارگران، خلاء ممنوعیت تشکلهای توده ای کارگری را بدرجه ای جبران کند و به نیازهای روز مبارزه کارگری جواب دهد. ضروری و مبرم است که این مسیر آگاهانه دنبال شود. گسترش و منظم کردن مجمع عمومی، شکل دادن به یک جنبش مجمع عمومی بعنوان ستون فقرات و پایه جنبش شورائی کارگری، نیاز بلافصل امروز و ایجاد پایگاه های قدرت کارگران در تحولات آتی است. کارگران در مبارزه جاری و در کشمکش برسر قدرت سیاسی به حزب سیاسی خود نیاز دارند. حزبی که نماینده استقلال سیاسی و تشکیلاتی طبقه کارگر و دخالت مستقل طبقه کارگر در تحولات جاری با پرچم مستقل و سوسیالیستی است.
کارگران کمونیست و سوسیالیست، رهبران عملی مبارزات کارگری!
دوره حاضر وظایف خطیری را روی دوش شما میگذارد. هزاران اعتصاب و اعتراض محصول تلاش سازمانگرانه و رهبری و درایت سیاسی شماست. دوره حاضر باید دوره عروج و عرض اندام شما بعنوان رهبران سراسری مبارزه اجتماعی و طبقاتی باشد. تقویت و انسجام شبکه های کنونی در هر کارخانه و رشته معین تا ایجاد اتحادهای وسیع تر فرافابریکی، امر و تخصص شماست. مبارزات توده ای محرومان و زحمتکشان علیه فقر و فلاکت تنها میتواند با هدایت سیاسی و دخالت آگاهانه پیشروان طبقه کارگر دورنمای پیروزی داشته باشد.
حزب کمونیست کارگری – حکمتیست بخشی لاینفک از مبارزه جاری کارگران برای بهبود و تغییر و حزبی برای واژگونی نظم سرمایه داری بعنوان مسبب مشقات کنونی است. فراخوان ما اینست که متحزب شوید، به کمتر از کسب تمام قدرت و ایجاد یک حکومت کارگری رضایت ندهید. با تکیه به شبکه محافل کارگری و رهبران عملی و واقعی کارگران اتحاد خود را تقویت و پایه های یک جنبش شورائی- کارگری قدرتمند را ایجاد کنیم. طبقه ای که هر روز جهان و جامعه را روی دوش کار و تولید خویش سرپا نگهمیدارد و بازتولید میکند، خود نیز میتواند آنرا اداره کند. باید تناسب قوا را با مبارزات جاری هر روز تغییر داد و در شرایط مناسب کنترل مراکز کار و کارخانه ها را بدست گرفت. باید هر خلاء قدرت را با قدرت کارگری پر کرد و این قدرت را پایه قدرت سراسری فردا در حکومت انقلابی و کارگری قرار داد.
رفقای کارگر، فرهنگیان، بازنشستگان، رهبران عملی و اجتماعی کارگری و مبارزات توده ای، مردم رنجدیده و منکوب شده تحت حاکمیت سرمایه، زنان و مردان آزادیخواه و ضد تبعیض، این حزب شماست! نبض این حزب با جنبش طبقه کارگر و امر آزادی جامعه میزند و قوت و ضعف آن تابع افت و خیز این جنبش است. ما در این جنگ و نبرد طبقاتی علیه کلیت بورژوازی مرتجع در یک سنگریم. کنگره دهم حزب کمونیست کارگری – حکمتیست به مبارزات درخشان و تلاش قهرمانانه شما درود میفرستد. فراخوان ما اینست که برای یک پیروزی کارگری و سوسیالیستی، برای کسب قدرت سیاسی و برپائی حکومت کارگری آماده شویم!
پیشنهاد دهندگان: رضا کمانگر، سیاوش دانشور
سپتامبر ٢٠٢٢