چه کسی فکر می کرد که دختری ۲۱ ساله از شهری نه چندان شناخته شده در ایران در مدت ۳۵ روز نامش و هشتگش مهسا امینی ۲۷۵ میلیون بار تکرار شود؟ اتقاقی که در نوع خود بی نظیر است. در تاریخ دیگر نمی توان از قتل عامدانه مهسا امینی بعنوان یک جرقه نام برد. بدون شک خواهند نوشت بمبی منفجر شد و نه تنها ایران بلکه سراسر جهان را درنوردید. از لحظه انتقال مهسا امینی در ۲۵ شهریورماه تا اکنون ۲۸ مهرماه جهان با انقلابی از نوعی دیگر روبرو شد. شعر و داستان، هنر طراحی و نقاشی و به تصویر کشاندن مبارزات مردم ایران ابعادی جهانی یافت.
اما جنایتکاران اسلامی به قتل مهسا بسنده نکردند. حدیث و نیکا و اسرا و سیاوش بدنبال مهسا و صدها نفر دیگر قربانی شدند و کمتر ساعتی است که چهره های جوانان دیگری برروی صفحات سوشیال میدیا ظاهرا نشوند که قربانی بیرحمی و جنایت رژیم اسلامی شده اند. خصوصیت همه این عزیزان و فرزندان دلبندمان که بیرحمانه در خاک می غلطند، نه تنها نشان از اسلامی بودن آنها را نمیدهد بلکه جوانانی را با آرزوها، شادیها و شلیطنت های همسن و سالانشان در بقیه جهان تداعی می کند. آنچه که امروز همه دنیا با هم از راست و چپ بر آن معترفند خصلت بی چون و چرای انقلاب است که مهر زنان را برخود دارد.
رضا پهلوی که این روزها بیش از بیش به طوطی خوش آواز رسانه های غرب تبدیل شده است در تجمع مقابل سازمان ملل گفت: “انقلاب ایران برای زنان و توسط زنان است”. اما کار از این هم گذشت و اکنون سران کشورهای اروپایی و نمایندگان احزاب در پارلمان اروپای متحد سخن از “انقلاب زنان و پشتیبانی از زنان ایران” را بعنوان یکی از اولویتهای خود قرارداده اند و یکی بعد از دیگر گیس شان را به لبه های تیز قیچی میسپارند. کسانی که روزی در معیت دولتهای خودی برای احترام به “فرهنگ مردم” در تهران قرارداد اقتصادی بستند و به خدمت خامنه ای رفتند. اخیرا هم پتیشنی که بلندترین پیشتن امضا شده اینترنتی عصر ماست از طرف گروهی ایرانی ساکن کانادا، “ایرانیان برای عدالت و حقوق بشر”، خواهان دخالت کشورهای گروه ۷ برای اخراج دیپلمات های ایرانی شده اند. دیپلمات ها و سفیرانی که تک تکشان برای توطئه و قتل اپوزیسیون در خارج از ایران و جاسوسی کردن و ایجاد مراکز اسلامی برای تبلیغات اسلام سیاسی باید محاکمه شوند. مثل اینکه عده ای یادشان رفته یا میخواهند یادشان برود که دولتهای اصلی همین گروه ۷ امروز از جمله آمریکا و فرانسه و انگلستان در دوره انقلاب ۵۷ در گودالوپ توانستند سرنوشت انقلاب ایران را عوض کنند و خمینی را بلافاصله در ماه به مردم نشان دادند.
اما با همه این تلاشها همین الان حرکت انقلابی در ایران خصوصیت بسیار بالاتری از همه اینها را نشان رفته است. این خیزش انقلابی اگرچه بر آتش حجاب اسلامی شکل گرفت اما نه امروز بلکه حتی از همان روز اول به میدان آمدنش خصوصیت یک انقلاب اجتماعی بزرگ را برای تغییراتی بنیادی در خود داشت. جمهوری اسلامی در دورهای مختلف توانسته است تا حدی “بدحجابی” را تحمل کند اما آنچه که در تابستان امسال شروع شد و در شهریور بمب اعتراضات سراسری را با قتل مهسا امینی منفجر نمود، نه فقط حجاب اسلامی بلکه هرآنچه که اسلامی، ضد انسان، عقب مانده است را نشانه گرفت. مردم آزادی و رفاه، زندگی شایسته انسان و سرنگونی جمهوری اسلامی میخواهند. این آن خصوصیتی است که راست اپوزیسیون ایران می خواهد آن را آگاهانه نادیده بگیرد. انقلاب زنان را برجسته میکند اما خصوصیت برابری طلبانه و ضد سرمایه داری آن را مسکوت میگذارد.
جمهوری اسلامی کارش تمام است. سرنگونی انقلابی با قدرت مردم آزادیخواه و طبقه کارگر می تواند کل دم و دستگاه سرمایه داری در ایران را جمع کند. امواج این پیروزی بسرعت خاورمیانه و کشورهای دیگر را دربرمی گیرد. جدال دو قطب چپ و راست در جامعه ایران یک جدال واقعی برسر منافعی واقعی است. این نبرد طبقات در دوره انقلابی برسر آینده است. لذا انقلاب نه تنها برای طبقه کارگر ایران و اردوی آزادیخواهان از اهمیت حیاتی برخوردار است و باید بیوقفه برای پیشروی و رهبری و پیروزی آن تلاش کرد. در عین حال سرمایه داری جهانی و اپوزیسیون بورژوائی و امثال رضا پهلوی بیکار نمی نشینند. علم کردن چهره های باصطلاح “ملی” که ظاهرا به هیچ جبهه و گروهی متعلق نیستند، صحنه دیگری از تلاشهای اپوزیسیون راست است. کسانی که متحدین خود را در میان فاشیستهای اواکرئینی و کهنه داعشیها می یابند، بدون شک ظرفیت راه حل های مختلف برای خفه کردن حرکت انقلابی را نیز دارند.
صف های پرخروش تجمع های همه با همی امروز همیشگی نخواهد نبود. این صف در خارج هم پلاریزه میشود. هفته های آینده روزهای سرنوشت سازی را می تواند در خود داشته باشد.
٢٠ اکتبر ٢٠٢٢