درمورد جنگ حزب دمکرات علیه کومه له در دهه ۶۰ کتاب و نوشته و پروتکل و صورتجلسات متعددی موجود است که لازم است نسل جوان امروزی خود با مراجعه به آنها از افتادن به دام دروغپردازیهایی از قبیل اظهارات اخیر مصطفی هجری بپر هیزد . اظهارات مصطفی هجری در تلویزیون بی بی سی تنها انکار واقعیت ودروغ در مورد آن تاریخ خونبار تحمیلی از جانب حزب دمکرات نیست ، بلکه ادامه همان راهی است که حزب دمکرات با پیش گرفتن آن مومجب آن جنگ تحمیلی و نهایتا شکست و انشقاق خود شد . این اظهارات می خواهد به احزاب سیاسی و جریانات چپ وضد سرمایه داری در کردستان اعلام کند که امروز و بخصوص در اوضاع پر تحول کنونی حزب دمکرات در تحمل مخالفین همانی است که بود . اما این تهدیدهای غیر مستقیم بدون دلیل وتنها در هوا پرتاب نمی شود .
این حضرات می خواهند به جمهوری اسلامی و همچنین تمام جبهه ملون اپوزیسیون راست بگویند در تحولات آتی برای سرکوب “ماجراجویی “ جریانات چپ آماده اند . این از یک طرف برای ساخت وپاخت احتمالی با جمهوری اسلامی بدرد می خورد و از طرف دیگر در صورت شانس قدرت گیری جریانات راست پرو غرب در تحولات پیش رو می تواند دستمایه و امتیاز وکارتی در دست حزب دمکرات برای معامله و بده بستان باشد .
البته حزب دمکرات برای به عهده گرفتن این نقش از صفر شروع نمی کند . در اواخر دهه ۵۰ و اوایل دهه ۶۰ که جامعه کردستان تحت تاثیر جریانات چپ علیه جمهوری اسلامی در جوش وخروش بود ، در اثنا مذاکرات همیشگی با جمهوری اسلامی ، کومه له وجریانات دیگر چپ را ماجراجو و هرومرج طلب خطاب می کرد . اما جمهوری اسلامی وقعی به این آمادگی آنها برای سرکوب “ ماجراجویان “ نگذاشت و خود توسط گله حزب الهه و حاکمین شرع وارد میدان شد .
اشتباه است اگر ظرفیتهای ضد مردمی و ضد دمکراتیک حزب دمکرات را تنها به جنگ علیه کومه له محدود کرد . اینها که در اوایل انقلاب از تبعید برگشته و بعد از یک دوره طولانی رکود وغیبت سیاسی ، خیزش مردم آنها را دوباره به میدان فعالیت کشانده بود ، اطلاع زیادی از جامعه نو کردستان و دگرگونیها و پیشرفتهای اجتماعی آن و به تبع آن آرایش سیاسی جدید جامعه کردستان ایران نداشتند . این بود که به سیاق ۲۰ سال قبل از آن تفنگ برنو به دست دوباره به همان کاری مشغول شدند که ۲۰ سال قبلتر از آن دست کشیده بودند ۰ یعنی جمع آوری بقایای مالکین و عشایر و طوائف عتیقه از یک طرف و بدنبال واسطه گشتن به منظور مذاکره وسازش با حکومت مرکزی .
ضدیت حزب دمکرات با آزادی خواهی و دفاع از طبقات استثمارگر از همین مقطع شروع شد . در مقابل تشکل و اتحادیه دهقانان و مردم زحمتکش که برای دفاع از حقوق پایمال شده اشان توسط ملاکین و فئودالها بپاخواسته بودند ، از مالکان و زمین داران پشتیبانی کرده و به اذیت وآزار مردم زحمتکش و حمله به شورا و اتحادیه هایشان پرداختند . اعلامیه و نوشتجات آن زمان سازمانهای سیاسی کردستان پر است از اخبار و افشاگری از این اعمال ضد مردمی حزب دمکرات و دفاع آنها از مالکین و سرمایه داران بخصوص در مناطق شمالی کردستان .
اما آن زمان شهرهای کردستان کانون مبارزه ای توده ای ومیلیتانت علیه جمهوری اسلامی در دفاع وحفظ دستاوردهای انقلاب بود . فضایی توده ای ، چپ وعدالتخواهانه تحت هژمونی سازمانها و عناصر چپ در جریان بود . فضا وروندی که حزب دمکرات اساسا با آن بیگانه ونظاره گر منفعل و البته مخالف آن بود . اما بعلت توده ای بودن آن ، قدرت وجرئت مقابله با آن را نداشت . تنها زمانیکه شهرها دوباره به تصرف جمهوری اسلامی درآمدند و جمهوری اسلامی جنبش توده ای را سرکوب کرد و نیروهای مسلح احزاب به بیرون از شهر ها رفتند ، آنموقع بود که حزب دمکرات در غیاب جنبش توده ای و رادیکال شهری برای ساکت کردن مخالفین خود وسوسه شد و دست به اسلحه برد و جنایاتی آفرید که شرح موجز آنها بوفور در دسترس است .
حزب دمکرات ابتدا از حمله به سازمانهای کوچکتر وبه اصطلاح غیر کردستانی مانند سازمان پیکار ، آرخا ، اتحادیه کمونیستها ، سازمان اقلیت ، کومه له یه کسانی و غیره شروع کرد وبا مقاومت و مشکل جدی ای روبرو نشد . اما از ابتدا هم معلوم بود که جنایات حزب دمکرات در حق این سازمانها در عین حال هشدارغیر مستقیمی هم به کومه له آن دوران بود که در تاریخ جدید تحولات کردستان حزب دمکرات را به مصاف طلبیده بود واز نظر سیاسی در افشای ماهیت طبقاتی آن توهمی نداشت و دفاع از آزادی سیاسی و عقیده را که عمدتا خود ودیگر سازمانهای چپ در دل انقلاب ۵۷ برای آن جنگیده بودند ، حق مسلم خود و مردم کردستان می دانست .
بر خلاف ادعاهای پوچی از قبیل احساساتی وتحریک شدن پیشمرگانشان در مقابل تبلیغات کومه له و غیره ، در واقع تصمیم در باره مقابله مسلحانه با کومه له در بالاترین سطح رهبری حزب دمکرات گرفته شد . آنها وجود این رقیب چپ منتقد خود را تحمل نمی کردند و بدرست احساس میکردند سروری و یکه تازی اشان در کردستان زیر سۆال رفته و به چلنج کشیده شده است . بهمین خاطر برنامه جنگ علیه کومه له را طراحی و اجرا کردند . اما محاسباتشان اشتباه از آب درآمد ودرمقابل کومه له کمونیست آن زمان شکست خوردند .
اما امروز پس از گذشت بیش از سه دهه ازتحمیل آن جنگ خونین به کومه له ، چرا دبیر اجرایی این حزب دوباره به نقطه اول برگشته است و تبلیغات طبقاتی کومه له علیه حزب دمکرات را علت آن جنگها قلمداد می کند ؟ علت آن تنها نمی توانددرس نگرفتن از گذشته باشد . بنظر می رسد بو بردن از تحولات سیاسی در ایران وبه تبع آن درکردستان و همچنین بهم خوردن توازن بین حزب دمکرات و رقیب دیرین او یعنی کومه له ، بخصوص در پرتو اتحاد دوباره جناحهای حزب دمکرات دراین وسوسه شدن و کرکری خواندن نقش داشته باشد .
کومه له ای که زمانی با صلابت و استواری حزب بورژوازی در کردستان را سر جای خود نشاند ، امروز بخش عمده آن به میدان سیاست همان حزب دمکرات اسباب کشی کرده است وشریک افقهای ناسیونالیستی آن شده است . تازه اگر در این شراکت هم بازی داده شوند . سکوت سازمان ابراهیم علیزاده و سازمان زحمتکشان ها در مقابل سخنان مصطفی هجری بخاطر رعایت مناسبات دیپلماتیک یا لطمه خوردن مرکز همکاری احزاب کردستانی نیست . بلکه خود اینها هم ادعاهای هجری را قبول دارند . قبول دارند که دیگر نباید علیه حزب دمکرات بعنوان حزب پشتیبان طبقه سرمایه دار در کردستان تبلیغ کرد . نباید دیگر جنایات حزب دمکرات درحق مردم وسازمانها سیاسی را افشا کرد . موقعیت وچرخش این رقبای سابق و توهم به خود اتحاد دوباره جناحهای حزب دمکرات آنها را به این موقعیت به اصطلاح برتر فرستاده است .
اما چپ وکمونیست واقعی در کردستان که امروز دیگر خارج از دایره شعب گوناگون کومه له ، درجامعه کردستان فعال و دارای اتوریته میباشند ، باید درمقابل این تهدیدات جدی باشند . جنبش عدالتخواهانه و سوسیالیستی در کردستان باید در تحولات آتی با تکیه برقدرت و نفوذ توده ای از عمیقترین آزادیهای سیاسی دفاع کند و ماجراجویی احزاب ناسیونالیست را با نیروی اجتماعی خنثی ومنزوی کند و در صورت تعرض آنها به آزادی بیان و مردم زحمتکش و نا امن کردن جامعه ، آمادگی همه جانبه مقابله با آنها را داشته باشد .
همایون گدازگر
۲۴ شهریور ۱۴۰۱
۱۵ سپتامبر ۲۰۲۲