مقالات

یادداشتها، سیاوش دانشور

 

سرنگونی حکومت در داخل و خارج
سفارتخانه های رژیم باید بسته شوند!

روز پنجشنبه ٢٢ سپتامبر، کمونیست ها و انقلابیون در شهر استکهلم سوئد، به سفارت جمهوری اسلامی این مرکز جاسوسی و لجستیکی تروریسم تعرض کردند. زمان آن رسیده که این اقدام بفوریت در کشورهای اروپا و سراسر جهان بصورت زنجیره ای آغاز شود. بین داخل و خارج کشور دیوار چینی وجود ندارد. مبارزه علیه رژیم اسلامی در خارج ادامه مبارزه در داخل کشور است. فضای مبارزاتی در خارج کشور ضروری است همراه با تلاش برای سرنگونی این حکومت جنایتکار و ضد زن و ضد جامعه در داخل کشور متحول شود. نباید پذیرفت در خیابانهای تهران به روی زنان و مردان آزادیخواه و انقلابی شلیک کنند و در خارج آب خوش از گلوی حکومتی ها و عواملش پائین برود. نباید پذیرفت حکومت هر روز از کارگران و زنان و مردان معترض قربانی بگیرد و خارج کشور صرفا محکوم کند و مشغول جلب نظر دولتها و پارلمانهائی باشد که منفعت شان معامله و تجارت با حکومت اسلامی است. این پاسیفیسم سیاسی و کلاه خود را چسپیدن قابل قبول نیست. بستن سفارتخانه های رژیم و قطع روابط سیاسی و دیپلماتیک دولتها با حکومت تروریستی در ایران خواستی دیرینه است. اما امروز بیش از هر زمان این خواست برای تحقق زمینه دارد. سرنگونی حکومت در داخل و خارج باید همزمان صورت گیرد.

فراخوان ما اینست که همه جا تعرض به پایگاه های حکومت اسلامی اعم از سفارتخانه ها و کنسولگیری ها تا مراکز و نهادهای باصطلاح “فرهنگی” آن گسترش یابد. مماشات با حکومت اسلامی قابل قبول نیست. ما این را به مهساها، به زنان و مردانی که در خیابانهای سراسر کشور با دست خالی و با شهامت و جسارت می جنگند بدهکاریم. بساط تروریسم و تحجر رژیم جنایتکار اسلامی را باید همه جا جمع کرد. سفارتخانه های رژیم اسلامی باید بسته شود و این تنها بقدرت یک مبارزه گسترده و رادیکال و توده ای در خارج کشور ممکن است.

٢٢ سپتامبر ٢٠٢٢

زیر ذره بین
در باره قتل مهسا، خیزش توده ای و جایگاه نیروهای سیاسی

١- سلطنت طلبان: مردم ایران فراخوان رضا پهلوی برای عزای عمومی را به ارزنی نخریدند. برعکس، با اعتراض عمومی سونامی وار خروشیدند. رژیم اسلامی و حکومت خامنه ای ها استاد عزاداری اند. مردم از فرهنگ عزاداری منزجرند. مردم عزا نگرفتند بلکه بدرست از لحظه بدرقه مهسا فریاد زدند و اعتراض کردند. رضا پهلوی شرایط را مناسب اعتراض نمیدانست لذا میخواست مردم مویه کنند، زانوی غم بغل بگیرند تا ایشان و شرکا بتوانند فکری به حال پروژه ورشکسته شان بکنند. توهم نباید داشت که راستها یک خطر واقعی علیه تلاش کارگران و مردم برای آزادی اند. اما در میدان واقعی و تا این لحظه نه تنها «روح» رضا شاه احضار نشده است بلکه زنان با برداشتن حجاب و آتش زدن آن خمینی را هم در گور لرزاندند. «آخوندهای خوب» و دین اسلام مورد علاقه رضا پهلوی دارد زیر پای مردم له میشود.

٢- مجاهدین: تمام هنر خانم مریم رجوی و فرقه اش لابیسم سیاسی و تقابل با آخوند است. “آخوند باید گم بشه” شعار مجاهدین است برای اینکه نگویند “حکومت اسلامی باید گم بشه” و دست مذهب از سر مردم کوتاه! چون خودشان اسلامی اند و همفکر همان آخوندها هستند. ایشان و خانمهای مجاهدین محجبه اند و در عاشورا سینه میزنند و کاسه داغ تر از آش اسلام اند. تناقض برای مجاهدین اینستِ؛ حال که زنان آزادیخواه در مقیاس توده ای حجاب پرت می کنند و سمبل تحقیر و بردگی زن را به آتش می کشند، سازمان ایشان کی قرار است کشف حجاب کند؟ چرا باید مردمی که حجاب و اسلام نمیخواهند به ایشان و یا سلفی ها و اخوانی های «خبات» و «مکتب قرآن» نوع ایشان دل ببندند؟ فعلا سیاستهای اولترا راست و ضد کارگری بازار آزادی و طرفداری از رژیم چینج و غیره که با رضا پهلوی در آن اشتراک دارند بجای خود محفوظ. مجاهدین ابدا خوشحال نیستند که زنان اینگونه قد علم کردند و به اسلام و حجاب بمثابه سمبل بردگی زن حمله می کنند.

٣- اصلاح طلبان و جمهوریخواهان: تکلیف اصلاح طلبان حکومتی مانند مهاجرانی و امثالهم روشن است. اینها حقوق بگیر حکومت اند و نقش چماقدار رسانه ای و دفاع از اسلام و حکومت اسلامی را دارند. اما طیف بیرون حکومتی موسوم به جمهوریخواه و «دگراندیش» و فرقه های متعدد آن هم چنگی بدل نمی زنند و حرفی مستقل برای گفتن ندارند. اختلاف تاریخی «مشروطه -مشروعه» و «سلطنت و جمهوری» تنها در محافل اینها پژواک دارد و ربطی به سیاست واقعی ندارد. نهاد «شورای مدیریت گذار» که عمده این طیف و ناسیونالیست های قومی و سلطنتی را گردهم آورده، هنوز در فاز مسالمت جویی با حکومت اند و با دوپینگ وسیع رسانه ای و رانت مالی نهادهای مختلف هنوز کسی جدی شان نمی گیرد. دوران اینها تمام شده و در سیاست واقعی سلطنت طلب و اسلام زده و غیر سکولارند. جمهوریخواهی و لیبرالیسم و سکولاریسم این نیروها بعد از دهه های متمادی و بدلیل اسلام زدگی و سلطنت زدگی شان، شبیه فرزند ناقص الخلقه است. «لائیک» های این جریان بجای سلطنت طلبی، شاید بدلیل رقابت خانوادگی و شاید بدلیل نفوذ ایده های پست مدرنیستی، قوم پرستی و برجسته کردن هویت اتنیکی را انتخاب کردند. به هر حال این نیروی بینابینی مانند پاندولی بین ناسیونالیسم و ناسیونالیسم و اسلام دوران میکند. برخورد این نیروها به رویدادهای اخیر و قتل عمد مهسا امینی یک نمونه زنده است.

٤- ناسیونالیسم قومی: جریانات متفرقه ناسیونالیسم کرد از حزب دمکرات تا زحمتکشانی ها و بقول خودشان «احزاب کردی»، حال بهتری از موئتلفین سلطنت طلب و جمهوریخواه و اصلاح طلب شان ندارند. در استراتژی سیاسی، کل این نیروها بادبان امیدشان را به آمریکا و تلاش برای تغییر رژیم از بالا بسته اند و یا در جد و جهد برای «مذاکره» با رژیم اسلامی اند. فراخوان این نیروها برای اعتصاب عمومی بدنبال قتل مهسا و خریدن فرصت سه روزه گویای سیاست آنهاست. به این سیاست باید تلاش عقب مانده الصاق هویت کردی به مهسا و تحریک قومی علیه مرکز نشینان را اضافه کرد. سیاستی که در نطفه خفه شد و اتفاقا این مردم تهران بودند که پیشرو اعتراض شدند و «ما همه مهسا هستیم» گفتند و به نبرد پرداختند. فراخوان اعتصاب نشان داد که اولا نبض اوضاع دست شان نیست و از فضای جامعه ایران و کردستان بشدت عقب اند. ثانیا هدف سیاسی مشخص داشتند و میخواستند به رژیم بگویند که میتوانند مردم را کنترل کنند و از این دریچه امتیاز بگیرند. ثالثا اعلام کنند که «آشوب گر» نیستند، مدنی چی هستند و «احساس مسئولیت» می کنند. به فراخوان اینها با همین استدلال ها «جبهه متحد کرد» یعنی همان اصلاح طلبان حکومتی و جریان آدمکش «مکتب قرآن» مفتی زاده ای ها ملحق شد. این صف متلون قومی – اسلامی بطور محدود و برای ساعاتی بازاریان را به اعتصاب کشاند و عصر دوشنبه سوت پایان کار را زدند و تداوم «مبارزه مدنی» را توصیه کردند.

٥- تراژدی اعتصاب: به صف متلون و ارتجاعی فوق دو جریان مدعی چپ یعنی «کومله» آقای ابراهیم علیزاده و «حزب کمونیست کارگری» به رهبری اقای حمید تقوایی جداگانه ملحق شدند. اینبار دیگر از هم صف شدن با اصلاح طلبان جبهه متحد کرد و آخوندهای مکتب قران تردیدی بخود راه ندادند و حتی تلاش نکردند کلمه ای در اینمورد بزبان بیاورند. هواداران اعتصاب عمومی سعی کردند با کلیشه های نامربوط مثل «اعتصاب مدرسه انقلاب است» و «اعتصاب و اعتراض تناقض ندارد» و «از هر اعتراضی باید حمایت کرد»ُ، صف ارتجاعی و ضد زن فوق را با عبارات چپ و پرخاش به کمونیست ها بزک کنند. ما که از روز قبل اعلام مرگ مهسا گفتیم مهسا را کشتند و فراخوان اعتراض عمومی دادیم، نگفتیم که اعتصاب و اعتراض علیه هم اند یا عباراتی از این قبیل. ما این درک ابتدایی ماتریالیستی را یادآور شدیم که تاکتیک سیاسی باید با شرایط و تناسب قوا و اوضاع جامعه تناسب داشته باشد، اعتصاب عمومی نسخه ای برای تمام فصول نیست و امروز از اوضاع عقب است و بنفع رژیم عمل میکند. تازه اعتصابی که برای سه روز بعد دعوت شده، از سه روز قبل موج اعتراضی شروع شده بود. اما مرغ ناسیونالیسم یک پا داشت و موئتلفین تاکتیکی ناسیونالیسم و اسلامیون، هر کدام با محاسبات خود، قصد نداشتند “از فضا عقب بمانند”!

سیاست و تاکتیک اعتصاب عمومی در همان ساعات اول در سقز و دیواندره محکم جواب گرفت و در دیگر شهرها مثل کامیاران حتی بازاری ها هم ملحق نشدند. خروش عظیم دانشگاههای سراسر کشور و شهرهای ایران در همان دوشنبه بجای خود محفوظ. معلوم شد که تاکتیک اعتصاب عمومی بی ربط به زمان و مکان طرح شده و لااقل اینبار بشدت از اوضاع عقب است. لازم به تاکید است که تاکتیک اعتصاب عمومی برای ناسیونالیسم کرد و اسلامیون ابدا تاکتیک اشتباهی نبود و اتفاقا منطبق با سیاست مسالمت جویی و خط مذاکره و بند و بست با رژیم اسلامی بود. اما برای دو جریان دیگر تنها آبروریزی ببار آورد چرا که در اعتراض به قتل زنان هم صف جریاناتی شدند که ضد زن بودن آنها معرفه است. این دو جریان بازندگان اصلی این واقعه بودند. در عین حال صفبندی ای که ایجاد شد گوشه دیگری از پلاریزه شدن جامعه و جایگاه نیروهای سیاسی را نشان داد.

این رویداد البته بیانگر واقعیت عظیم دیگری بود که همواره توسط ناسیونالیسم کرد و ناسیونالیسم چپ انکار میشد و آن پتانسیل رادیکالیسم و نفوذ کمونیسم در کردستان و جامعه ایران بعنوان یک جریان اجتماعی و ریشه دار است.

٢٠ سپتامبر ٢٠٢٢

در باره یک شعار
می کشم می کشم آنکه که خواهرم کشت!

قتل حکومتی مهسا مانند بمبی در ایران منفجر شده و مسئله زن را در جهان به جلو صحنه رانده است. قتل حکومتی مهسا نظم آپارتاید جنسی و در مرکز آن حجاب اسلامی را مورد تهاجم قرار داده است. زنان همه جا دستجمعی حجاب برمیدارند و حجاب به آتش می کشند. هیچ زمان مانند امروز جنبش آزادی زن چنین تعرض میلیتانت و قدرتمندی نداشته است. زن در سیاست ایران بیش از هر زمان به یک فاکتور تعیین کننده تبدیل شده است.

مردم ایران فرسنگها با مدنی چی های واپسگرا فاصله دارند و در تقابل شان با حکومت آپارتاید درس مدنیت و شعور سیاسی به مرتجعین ضد زن و شرق زده و اسلام زده میدهند. مهسا برخلاف تلاش عده ای فرصت طلب و نان به نرخ روز خور بدلیل «کرد بودن» کشته نشد، بلکه بدلیل «زن بودن» و آزاده بودن به قتل رسید. تهران جرقه اعتراض را زد و مانند سونامی سراسر کشور را درنوردید.

شعار فوق میگوید زن مرز ملی و قومی ندارد، حقوق زن جهانی است، دشمن زنان معرفه اند و زن ستیزی حکومتی خصلت قومی و ملی ندارد. شعار فوق زن را بیش از پیش به جلو صحنه میراند و آموزش تمدن و همبستگی و حقوق یکسان و برابری میدهد. برخلاف تلاش ورشکسته اصلاح طلبان و جمهوریخواهان واپسگرا، قوم پرستان و مکتب قرانی ها و سلفی ها که ساطور بدست تلاش دارند زنان را شقه شقه ملی و قومی کنند، شعار فوق دشمن واحد زن ستیز حکومتی را هدف قرار میدهد و زیر پای قومگرایان و اسلامیونی را خالی میکند که ضد زن بودن آنها شهره آفاق است.
این آگاهی عمومی و انقلابیگری را باید ارج نهاد و قدر دانست. سیاست در اینروزهاست که خود را به روشنی آفتاب نشان میدهد و پرده های استتار را برمیدارد. درود بر زنانی که اینروزها در شهرهای ایران مانند شعله های آتش زبانه می کشند و تاریخ می سازند. آینده از آن شماست!

٢٠ سپتامبر ٢٠٢٢

سقز
درگیری جوانان با نیروی سرکوب

مردم معترض سقز امروز دوشنبه به اعتراض ادامه دادند. نیروهای امنیتی به مردم با گاز اشک اور حمله کردند. از میدان هەلو تا میدان آزادی، چهار راه آزادی، میدان مخابرات و خیابان ساحلی درگیری در جریان است. سرکوبگران به معترضین از چم (رودخانه) سقز و پل ورودی به طرف حمال آباد (بهارستان) به مردم با گاز اشک آور شلیک کردند.
عصر قرار است اجتماعات گسترده شکل بگیرد. درود بر مردم فهیم سقز. خیابان سنگر ماست!

١٩ سپتامبر ٢٠٢٢

دانشگاه ها در اعتراض علیه زن ستیزی

درود به دانشجویان آزادیخواه
امروز دوشنبه دانشجویان آزادیخواه در بیشتر دانشگاه ها از جمله امیر کبیر، پلی تکنیک، هنر، تربیت مدرس، بهشتی و طباطبایی در اعتراض به زن ستیزی دولتی و قتل فجیع مهسا امینی دست به اعتراض و راه پیمایی زدند. دانشجویان آپارتاید جنسی را محکوم و از آزادی زن و زندگی و حق اعتراض دفاع می کنند. نیروی حراست و بسیج دانشگاه نیز برای به سکوت کشاندن دانشگاه و سرکوب صدای اعتراض دانشجویان فعالانه تلاش می کنند.

جوانان شهر دیواندره کردستان نیز در جنگ خیابانی با نیروهای حکومتی اند. دیواندره امروز دوشنبه به اعتراضات سراسری پیوست. امروز عصر قرار است در اصفهان و تهران و کرج و سنندج و … اجتماعات اعتراضی برگزار شود.

در حال حاضر و بنا به گزارش ها نیز بخشی از بازار و بازاریان سنندج و برخی شهرهای دیگر نیز در اعتصاب بسر میبرند.

١٩ سپتامبر ٢٠٢٢

درود بر مردم سنندج سرخ

امروز یکشنبه سنندج سرخ دوباره خروشید. زنان جلودار اعتراضات اند، حجاب ها را پرت کردند و یکصدا علیه جنایتکاران اسلامی ضد زن فریاد میزنند. دانشگاه هنرهای زیبای تهران و مهاباد نیز امروز تجمع و اعتراض داشتند.

مهسا را کشتند ولی مانند بمبی در سیاست ایران منفجر شد و خود را به راس اخبار کشورهای اروپا و آمریکا تحمیل کرد.

گفتیم جنایتکاران تاوان سختی پس خواهند داد. این هنوز آغاز راه است. مهسای عزیز نام و تصویر زیبای تو جهانی شده است.

#مهسا_امینی
#حجاب_سوزان

١٨ سپتامبر ٢٠٢٢

مهسا کشته شد اما حکومت را بهم ریخته است
در باره «کمیته حقیقت یاب» مجلس

مجلس اسلامی راجع به قتل مهسا امینی «کمیته حقیقت یاب» تشکیل داده و میگویند «گشت ارشاد باعث خشم و نفرت در جامعه شده است»! عجب کشف بدیعی! محمد خاتمی و اصلاح طلبان از سوراخ بیرون آمدند تا وظیفه دفاع از نظام را در بحرانی که کل حکومت و جامعه را درنوردیده انجام دهند.

تشکیل «کمیته حقیقت یاب» توسط حکومت قاتلین اسم رمز زمان خریدن است. همه میدانند که فردا جنایت و مصیبتی دیگر خلق می کنند و زمان خریدن موضوع امروز را حاشیه ای می کند.

گشت ارشاد، گشت کشتار باید فورا منحل و از خیابانها جمع شود. باید دست مذهب از سر زنان کوتاه شود. باید دخالت در زندگی خصوصی مردم اکیدا ممنوع شود. آزادی پوشش باید تماما برسمیت شناخته شود و هیچ احدی حق دخالت در آن را نداشته باشد. اما باید ساده دل و خام اندیش بود که مشکل را تنها گشت کشتار و «رفتار غیرقانونی» آن دانست. مشکل خیل آخوند دایناسورها هستند که روزمره از تریبون ها علیه زنان تحریک میکنند. مشکل قوانین ضد زن و نظام آپارتاید جنسی است. مشکل کسانی اند که سر سفره حاکمیت قتل و جنایت نشسته اند و از این بساط لفت و لیس دفاع میکنند. مشکل خود جمهوری اسلامی است.

نه فقط گشت کشتار بلکه ارتش ضد زن و نهادهای امر به قتل و تجاوز منحل شوند. نه فقط گشت کشتار بلکه همه قوانین اسلامی و دخالت در زندگی خصوصی مردم ملغی شوند. گشت کشتار یکی دو تا نیست. هر روز قلدرهای شهرداری از دستفروشان و محرومان قربانی میگیرد. هر روز سیستم امنیتی و اطلاعاتی مهساها را زیر شکنجه و فشار و پرونده سازی سرکوب می کنند.

مردم، زنان و مردان آزادیخواه!
هر زمان که خشم عمومی شعله ور میشود،‌ سوپاپ های اطمینان حکومت با وظیفه کنترل اوضاع بمیدان می آیند. بی دلیل نیست بانیان تحمیل حجاب اسلامی و پیشکسوتان چاقوکشی و چماقداری در آن مملکت ادای «مصلح اجتماعی» درمیاورند و از رعایت «حقوق قانونی ملت» سخن میگویند.

حرف ما اینست که دیگر کافی است، لطفا خفه شوید، دوره مسخره بازی اسلامی مدتهاست سپری شده است. زنان و مردان آزادیخواه به کمتر از سرنگونی نظام ضد زن اسلامی رضایت نمی دهند. اگر یک ذره به حقیقت پایبند هستید، از نظام زن کش و کارگر کش و آزادی کش رسما جدا شوید، از مردم طلب بخشش کنید و اطلاعات تان را در مورد بیش از چهار دهه جنایت حکومت افشا کنید. آنوقت میتوانید مطمئن باشید که مردم برخورد مناسبی با شما خواهند کرد.

حقیقت به روشنی آفتاب است. حقیقت اینست که حکومت اسلامی تا مغز استخوان فاسد و قاتل و متجاوز و ضد زن و ضد جامعه است. مرگتان باد!

#مهسا_امینی
#حجاب_سوزان

١٨ سپتامبر ٢٠٢٢

مهسای عزیز با احترام و فریاد بدرقه شد
درود بر مردم آزادیخواه تهران و سقز

امروز مردم شهرهای کردستان علیرغم تمهیدات رژیم خود را به سقز رساندند. حکومت شبانه از طریق هوایی پیکر مهسا را به تبریز و از آنجا به سقز منتقل کرد و قصد داشت صبح زود وی را دفن کند. خانواده مهسا اما اجازه ندادند. راه ها و جاده ها عامدانه بسته شد اما مردم شهرهای اطراف توانستند بخشا خود را به محل برسانند. اسلامیون و حکومتی ها قصد داشتند مراسمی اسلامی برگزار کنند که مردم ممانعت کردند و با شعار دادن علیه حکومت اعدام و وابستگان حکومت مهسا را بدرقه کردند. سپس تظاهراتی گسترده در شهر برگزار شد و مردم عصبانی با نیروی سرکوب درگیر شدند. حکومت با گاز اشک آور و ماشین آب پاش و شلیک گلوله های ساچمه ای مردم را بعد از ساعاتی متفرق کرد. تعدای از معترضین زخمی شدند.

فضای شهرهای ایران و کردستان سراپا اعتراض است و قلب دهها میلیون انسان از جنایت حکومت اسلامی بدرد آمده است. حکومت تلاش میکند با تهدید و تفنگ و سرکوب مردم را خانه نشین کند. در این میان جریانات ناسیونالیست کرد هم مردم کردستان را به خانه نشینی تحت عنوان «اعتصاب عمومی» برای روز دوشنبه دعوت کرده اند. درست است یکی حکومتی است و یکی اپوزیسیون، اما با هر تفاوتی نتیجه هر دو سیاست یکی است: خانه نشینی و سکوت! اعتصاب عمومی نسخه ای برای تمام فصول نیست. در شرایط مشخصی میتواند تاکتیک مناسبی باشد اما امروز بشدت از اوضاع عقب است و پیشاپیش مهر شکست بر پیشانی آن توسط مردم آزادیخواه در تهران و سقز کوبیده شده است.

اعتراضات را باید ادامه داد. مهسا یکی از دهها میلیون زنی است که توسط حکومت جنایتکار اسلامی هر روزه مورد تعرض قرار میگیرند. مهسا را بدلیل زن بودن، بدلیل عدم رعایت حجاب اسلامی کشتند. هنر ناسیونالیسم اما اینست که در بدترین شرایط دست به تحریک قومی بزند، بین مردم دیوار بکشد، بحث «زن کرد و فارس مرکز نشین» راه بیاندازد و صفوف اعتراض برحق مردم تحت ستم را ازهم بپاشاند. اینها کسانی هستند که در محل استقرارشان در کردستان عراق ۳۰۰۰ زن و امثال مهسا را قتل عام کردند ولی جیک شان درنیامده است اما در ایران نسخه خانه نشینی می پیچند. این واقعه یکبار دیگر تفاوت عمیق دو سیاست و دو روش برخورد و اهداف متفاوت را بروشنی بیان کرد.

وقت آنست که مردم دیگر شهرهای کردستان و سراسر ایران علیه زن ستیزی، زن کشی، آپارتاید جنسی و حجاب اسلامی بپاخیزند. حجاب ها را بسوزانید و رژیم زن کش و آزادی کش را مورد تعرض قرار دهید. نگذاریم حکومت نکبت اسلامی خامنه ای ها از این جنایت بسادگی عبور کنند. هزاران درود به مردم شریف و آزاده تهران و سقز.

#مهسا_امینی
#نه_به_آپارتاید_جنسی
#حجاب_سوزان

١٧ سپتامبر ٢٠٢٢