مقالات

کارگران و اول مه، اعتصابات کارگران پروژه ای و پیمانی با سیاوش دانشور

کمونیست: از شنبه ٢ اردیبهشت اعتصاب کارگران پیمانی و پروژه ای آغاز و تا امروز حدود ١٠٠ شرکت صنعتی را دربرگرفته است. در آستانه اول مه روز جهانی کارگر هستیم. در این اوضاع و این مناسبت مهم، کارگران اعتصابی و سایر کارگران در مراکز تولیدی و خدماتی چه اقداماتی را باید در دستور بگذارند؟ شما چه می گوئید؟

سیاوش دانشور: شیپور اعتصاب کارگران پیمانی و پروژه ای شاغل در مراکز نفت و گاز از روز جمعه در چند شرکت با تحویل دادن وسائل و تخلیه کارگاه ها، زده شد. اما اعتصاب رسما از شنبه دوم اردیبهشت آغاز شد و خواست مرکزی آن افزایش دستمزد ٧٩ درصدی است. “کمپین ١٤٠٢” خواستهای دیگری هم در زمینه کاهش ساعت کار، نحوه انعقاد قراردادها، نسبت ٢٠-١٠ برای زمان کار و استراحت و خواستهای رفاهی هم دارد که اهم آنها در بیانیه رسمی کمپین منتشر شدند. اما اعتراض به مصوبه دستمزد نهاد کارفرمائی “شورای عالی کار”، خواست افزایش دستمزد ٧٩ درصدی براساس جدول حقوقی برای بخشهای مختلف کارگران پروژه ای، در مرکز قرار دارد.

در این چند روز استقبال و پیوستن کارگاه های مختلف به اعتصاب در قیاس با تجارب سالهای قبل بهتر بوده است. اینبار کارگران پیمانی و پروژه ای بجز نفت و گاز و پتروشیمی در معادن و کارخانجات فولاد و بعضا ماشین سازی وارد اعتصاب شدند. در حال حاضر مسائل مشخصی در اولویت قرار دارند؛

اولین اقدام سیاست گسترش اعتصاب است. میزان کارگران پیمانی و پروژه ای و شرکتهای پیمانکار شاغل در صنایع نفت و گاز و پتروشیمی و همینطور صنایع فلزی از فولاد و ذوب آهن و آلومینیوم تا معادن و ماشین سازی ها بسیار بیشتر است. بدرجه ای که کارگران پیمانی گسترده تر برسر افزایش دستمزد و قراردادهای مورد نظرشان وارد اعتصاب شوند، امکان پیروزی آنها بالاتر میرود. اقدام دیگر، پیوستن بخشهای دیگر کارگران در همین صنایع از جمله کارگران ارکان ثالث و کارگران با قراردادهای موقت به اعتصاب برای افزایش دستمزدها و گسترش تحرک اعتصابی است.

یک خلأ جدی در چند سال اخیر، عدم همبستگی کارگران رسمی شرکت نفت و گاز و پتروشیمی ها با اعتصاب و خواست برحق کارگران پیمانی و پروژه ای در همین شرکتها است. متاسفانه بخشهای معدودی از کارگران رسمی نفت که سیاستی حکومتی را دنبال می کنند، اعتصاب سال گذشته کارگران پیمانی را “تقبیح” کردند. اما بیشتر کارگران رسمی میتوانند و ضروری است در شکل مناسبی از اعتصاب و خواست افزایش دستمزد حمایت کنند. تفاوت دستمزدها و شرایط کار واقعی است، اما درهم شکستن این دو قطبی “رسمی – پیمانی و موقت” و ایجاد همبستگی طبقاتی جزو وظایف کارگران رسمی هم هست. متلاشی کردن سازمان کار و تقسیم کارگران بین پیمانکاران زالوصفت که عمدتا کارگزار همان شرکتهای مادر هستند، نه فقط اتحاد کارگران را با موانع جدی مواجه کرده بلکه با تحمیل قراردادهای متنوع و برده وار، دستمزدهای نازل و کار شاق و غیر ایمن، به جدایی های کاذب میان بخشهای مختلف طبقه کارگر افزوده است. این وظیفه رهبران عملی هشیار کارگران در مراکز صنعتی است که این دیوارها را فروبریزند و موانع را دور بزنند، با روشهای مقدور همبستگی کارگری را تقویت کنند و سیاست گسترش اعتصاب را پیش ببرند. همراهی بخشهای تولیدی با اعتصاب بخشهای ساخت و ساز و پروژه ها در هر شکلی مفید است. بویژه در اول مه، لازمست هر کارگری از اعتصاب به وضعیت فلاکتبار اقتصادی و اعتراض علیه تهاجم دولت به سفره خالی کارگران در سراسر کشور دفاع کند و با هر اعتراض و اعتصابی اعلام همبستگی کند.

یک مسئله مهم دیگر تاکتیک اعتصاب یعنی تخلیه محیطهای کار و بازگشت به منازل است. کارگران بصورت پراکنده در نقاط مختلف ایران زندگی می کنند، عدم حضور در محل کار و تجمع و سخنرانی و اعتراض، حلقه مفقوده اعتصاب کارگران پیمانی و پروژه ای است. این موضوع جدی است، کارگر اعتصابی نهایتا با چند همکار در محل زندگی خود است، قدرت وسیع اعتصاب را حس نمیکند، کار خاصی حین اعتصاب نمیکند، منتظر عقب نشینی کارفرمای بزرگ یعنی وزارت نفت در مقابل پیمانکاران و سپس توافق پیمانکار با کارگران برسر دستمزدهای مطرح شده است. این حلقه مفقوده در سال گذشته و متاسفانه در اواخر اعتصاب، با تشکیل چند مجمع عمومی استانی و سراسری از جمله در هفشجان بدرجه کمی جبران شد اما دیگر توان اعتصاب با بازگشت بکار تدریجی و تصمیم های فردی تحلیل رفته بود.

برای تقابل با تکرار چنین وضعیتی لازمست آگاهانه تجمعات مستمر در مراکز استانها و شهرها و مقابل مراکز دولتی ذیربط توسط کارگران اعتصابی صورت گیرد. لازمست مجامع عمومی کارگران دستکم در سطح استانی یا چند استان مرتبا برگزار شود، تا هم اتحاد کارگران اعتصابی حفظ و تقویت شود و هم با سیاستها و روشهای تطمیع کارفرمایان برخورد یکدست و متحدانه ای صورت بگیرد. برگزاری مجامع عمومی بویژه برای مقابله با سیاست اعتصاب شکنی ضروری است. اگر کارگر اعتصابی را در انزوای خود بگذارید، بعد از مدتی با فشار اقتصادی و مسائل دیگر روبرو میشود و با شرایط دیگری سر کار میرود. یا پیمانکاران با وعده دستمزد بهتر از پیوستن کارگاه های دیگر به اعتصاب جلوگیری می کنند. واضح است کارفرمایان نمیتوانند بسرعت همه کارگران ماهر و فیتر و جوشکار و غیره را جایگزین کنند اما در بازی کردن میان شکاف ها استادند و باید مانع آنها شد. این خلأ جدی تنها میتواند با تجمعات فعال کارگران و تشکیل مجامع عمومی و فعالیت برای گسترش اعتصاب پر شود.

روز کارگر بهترین زمان برای تجمع و طرح خواستها و جلب حمایت کارگری و مردمی از اعتصاب است. کارگران اعتصابی پیمانی و پروژه ای مناسب است در روز ١١ اردیبهشت ضمن برگزاری جشن روز کارگر همراه با خانواده های کارگری علیه فقر و فلاکت عمومی و شرایط برده وار کار ابراز وجود کنند و با صدای بلند خواست مرکزی کل طبقه کارگر ایران و اکثریت عظیم مردم را برای برخورداری از دستمزد مکفی و رفاه همگانی اعلام کنند.