آن چه درپائین آمده است، قسمتی ازیک رمان نیست گزارشی میدانیست از وضعیت فاجعه بار امروز بخشی از سیستان وبلوچستان که توسط یک روزنامه نگارپخش شده است.
زندگی در سیستان و بلوچستان آخر الزمانی است!
اینجا در نوار مرزی ایران و افغانستان؛ ملک قیمتی ندارد و خانههای بدون مشتری زیادی متروکه شده است .مزارع و باغها بدون قطرهای آب خشکیده و خریداری ندارند و بیآبی گاو و گوسفندان را تلف کرده است. کشاورزان میگویند نزدیک به سه سال است که حتی یک بوته عدس نکاشتهاند اما دولت خسارت طرح “نکاشت” را به کشاورزان پرداخت نکرده است.
افغانستان آب را بطور کامل روی سیستان قطع کرده و مرزنشینان تمام دار و ندارشان را به بحران آب باختهاند. حالا منبع درآمد بسیاری از آنها تنها یارانه ماهانه ۳۰۰ هزار تومانی است که حدود ۶ دلار میشود و زندگی با آن نمیچرخد. چهرههای تکیده، دهانهای بیدندان و لباسهای مندرس گواه وضعیت معاش مرزنشینان سیستانی است.
در قُرقُری و تختشاه قایقهای بهگلنشسته و وارونه کنار تابلوهای «شنا ممنوع» دیده میشوند اما از اسکله تنها لاستیکهای سیاه لنگرگاه به جا مانده و برهوتی با خاک ترکخورده و شور. در حوالی هامون نام خانوادگی بیشتر روستانشینان صیاد و صیادی است اما از پیشینه اجدادی، تنها تورهای صیادی آویزان به دیوارها مانده که زیر نور آفتاب پوسیدهاند.
صحنهها در سیستان آخرالزمانی است. خورشید مثل آتش گداخته جهنم است و تا چشم کار میکند برهوت است و برهوت. لایههای ضخیم نمک بر خاک کنار جاده برق کورکنندهای دارد. خاک مثل مردهای کف به لب آورده است.
در جاده، گردباد زوزه میکشد و شنهای روان را پیچ و تابخوران به هوا میبرد. حسن شهدادی، معلم زابلی میگوید جاده تا صدمتری کور است و اهالی میگویند طوفان شن و نمک باعث شیوع آسم در منطقه شده است.
موج مهاجرت آدمها و مشاغل سبب شده که گاهی اهالی برای خرید یک نان ساده پنجاه دقیقه در گرمای چهل درجه پیادهروی کنند و اولین سلمانی یا بقالی سی تا چهل کیلومتر با آنها فاصله داشته باشد.فروشگاه لوازم خانگی یا کتابفروشی که وجود خارجی ندارد!
مالک یک دفتر معاملات مسکن در زابل میگوید “در مقابل هر ۷۰ درخواست فروش، تنها دو درخواست خرید داریم و مردم دستهدسته در حال مهاجرت هستند.”
*****
آب، نبض حیات در کره خاکی است. بحران آب، یکی از بزرگ ترین چالش های عصر حاضر است که می تواند علت بسیاری از تحولات اسفبارجهان باشد. فقدان و کمبود منابع آبی، به عنوان یک عامل اثرگذار می تواند سد راه توسعه کشورها شود و در نتیجه ایجاد ظرفیت های جدید، بسیار پرهزینه خواهد بود. در ایران کمبود آب یکی از عوامل محدود کننده اصلی توسعه فعالیت های اقتصادی هم اکنون ودر دهه های آینده به شمار می رود. منطقه سیستان و بلوچستان به علت نوسانات شدید آب هیرمند، با منشاء طبیعی یا انسانی، به صورت دوره ای با بحران آب مواجه بوده که اینک به شکل خشکسالی نمایان شده است. درطول بیست سال سیستان و بلوچستان ، بخصوص بخش شمالی آن گرفتار شدیدترین نوع خشکسالی بوده است. اگرچه در برخی از برهه ها سیلاب هایی از کشور افغانستان به سمت سیستان روانه می شد و کام تشنه هامون نشینان را تر می کرد، اما در سال های اخیرهمین سیلاب ها هم به سرابی دور از ذهن تبدیل شد.
با آغاز آبگیری بند کمال خان در افغانستان که بر روی رودخانه هیرمند احداث شده بود، دیگر عملا سیلاب از این کشور به سمت جمهوری اسلامی ایران وارد نمی شود و سیستان از اواخر سال گذشته خشک ترین شرایط را تجربه می کند.
محمد سرگزی، رئیس مجمع نمایندگان سیستان و بلوچستان در این زمینه بیان کرد: در گذشته بادهای ۱۲۰ روزه سیستان نعمتی بزرگ برای اهالی سیستان و بلوچستان محسوب میشد، اما امروز در سایه بحران بی آبی تبدیل به معضل جدی شده که با خود مهاجرت را به همراه داشته است.
طبق بررسیهای صورت گرفته سیستان تا چندماه دیگر آب نخواهد داشت و براساس همین پیش بینی حدود نیمی از جمعیت زاهدان و نیمی از مردم سیستان با مشکل بی آبی روبرو خواهند شد.
سرگزی ادامه داد: تنها ذخیره آب آنها چاه,نیمههاست که آنها هم در حال خشک شدن هستند و هیچ گونه منابع آبی برای تامین آب شرب وجود ندارد و این کمبودها خبر از یک مهاجرت بزرگ دیگر از سیستان میدهد.
وی گفت: جمعیت سیستان در دهه ۵۰ قریب به ٥٠٠ هزار نفر بود، بعد از گذشت نزدیک به نیم قرن جمعیت سیستان به کمتر از ۴۰۰ هزار نفر رسیده است، دلایل متعددی از قبیل خشکسالی، بی آبی، از بین رفتن کشاورزی، عدم امکانات، هجوم ریزگردها و بادهای غبار آلود ۱۲۰ روزه و… مردم این خطه را مجبور به مهاجرت کرده است.
استان سیستان و بلوچستان به لحاظ وسعت جغرافیایی با بیش از ۱۱ درصد از مساحت کشور، بعد از استان کرمان دومین استان پهناور کشور است. میانگین سالانه بارش استان از میانگین کشوری کمتر است و پوشش گیاهی بسیار تنکی دارد. بیشتر نقاط این استان، آبوهوای گرم و خشک دارد و سالهاست از کمآبی رنج میبرد، میزان بارندگی در این استان از ۴۴ میلیمتر در میرجاوه تا ۱۶۸ میلیمتر در نیکشهر متفاوت است. این استان حدود ۳۷۰ کیلومتر مرز آبی در کرانه شمالی دریای عمان دارد و بهرغم برخورداری از جاذبههای گردشگری بسیار متنوع طبیعی، صنایع دستی سنتی، نتوانسته است به عنوان یکی از قطبهای گردشگری در کشور مطرح شود.
بیآبی در سیستان و بلوچستان، دامپروری، کشاورزی و صیادی روستاییان را نابود کرده و زندگی آنها را با شرایط عجیبی مواجه کرده است. هیچ ذخیره آبی وجود ندارد و تنها انبوهی خاک، زمینهای کشاورزی فرسود و ساکنانی که از ۱۰۰ به ۱۰ و از ۱۰ به یک رسیدهاند. در جنوب استان سیستان و بلوچستان که آن را بلوچستان میخوانند، دیگر قطرهای آب در زیر زمین نیست، بارانی نمیبارد و روستاها نه آب برای کشاورزی دارند، نه آب برای خوردن.
حکومت اکنون حیات مردم سیستان، بلوچستان را به حق آبه سد کمال خان گره زده است شوآف های نمایشی مقامات حکومتی ، ووعده وعیدها جهت حل این فاجعه تاکنون هیچ سودی نداشته ، برای نمونه نماینده خاشدر مجلس، اسماعیل حسینزهی با اشاره به این که دستور ابراهیم رئیسی برای پیگیری حقآبه ایران تا کنون هیچ نتیجه مشخصی درعمل نداشته به خبرگزاری تسنیم گفته است: «وقتی دستوری صادرمیشود که قابلیت اجرا ندارد، مردم منطقه را بیش از پیش نسبت به حلوفصل تنش آبی در سیستان سرخورده میکند.»
حسینزهی افزوده است: «در سنوات گذشته پروتکلی بین دولت ایران و افغانستان امضا شده بود تا حقآبه ایران از مبدأ کشور افغانستان جاری شود اما متأسفانه این پروتکل از سوی طرف افغان نه در آن دوره و نه پس از قدرت گرفتن طالبان اجرایی نشده است.»
جمهوری اسلامی ، نظامی فشل و ناکارامد است ، سیستمی که تعهدرا به معنی وفاداری به ئیدولوژی حاکم بر تخصص وعلم ارجح دانست، افراد نالایق و فاسد را در تمامی مناسب قرار داد، و در طی زمان حکومتش در هر عرصه ای بحران و فاجعه آفرید. عدم داشتن راه حل برای مشکلات و تعریف کشور داری به مصائب یک سیستم تمام پلیسی و سرکوبگر ، فاسد و رانتی ، اکنون بحرانهای آفریده که اگر واقع بینانه به آنها نگریست هرکدام یک فاجعه است، که بعضا غیرقابل جبران است. بحث محیط زیست بطور عام یک معضل جهانی ست، و آب در کنار هوای سالم و غذا استراژیک ترین نیاز برای ادامه حیات بشر است، با نگاهی به کشورهای همسایه ایران نظیر عربستان و دبی که ازنظر جغرافیایی در منطقه گرم وخشک جهان قراردارند و امروز چه ازنظر تامین آب وچه از نظر سرانه محیط زیست به هیچ عنوان قابل قیاس با ایران نیستند، حتی طالبان بعنوان یک سیستم بدویی به مراتب از جمهوری اسلامی بهتر عمل میکند، در سالهای اخیرامنیتی کردن مسئله محیط زیست ،ارائه آمارهای نادرست ، انکار فجایع محیط زیستی ودستگیری و زندانی و کشتن فعالان محیط زیست،شانه خالی کردن از بارمسئولیت در این زمینه و بهانه تراشیها نظیر اینکه بحران ریزگرد مقصر عراق است، بحران آب در جنوب بپای کشورهای حاشیه خلیج فارس است و در جنوب شرقی تقصیر افغانستان و در غرب تقصیر ترکیه، نه تنها از واقعیت این فجایع نمی کاهد بلکه هر روز اثرات ملموس آن و عدم داشتن راه حل از طرف حکومت نمایان تر می گردد. مهاجرت پدیده ای بسیار پیچیده و در صورت عدم برنامه ریزی و مهندسی آن فاجعه بار است، دراین مورد بخصوص اولا توجه به اینکه سیستان – بلوچستان یک زمان قطب کشت محصولات غله ای بوده و اکنون خود نیز به یک مصرف کننده تبدیل گشته یک سوی قضیه است، جابجایی جمعیتی در سطح وسیع در حالی که نه امکان تامین امکانات زندگی نظیر مسکن، آموزش، بهداشت برای آنها ممکن است، باعث افزایش فقر ،بیکاری،رشدحاشیه نشینی ، ناهنجاری ، درکل شیفت مهاجرت ازیک نقطه به نقطه دیگر بصورت دومینه ای میگردد. واقعیت این است تا این حکومت برسرکار باشد ، ما فاجعه در پی فاجعه داریم، مردم باید بدانند هرچه عمر این سیستم طولانی تر باشد، عمق فجایع بیشتر وحل آن در آینده دشوار ترخواهد بود .
*****