کشتار روزافزون کودکان و مردم عادی در غزه نفس را در سینه جهان حبس کرده است. دولتها و سازمان ملل و صنعت حقوق بشر با همه امکانات و اهرمها، ظاهراً ناتوان از رسیدن به یک آتش بس موقت و تامین کمکهای انساندوستانه فوری اند. اما فروکاستن جنگ به تقابل ارتش اسرائیل با شبه نظامیان حماس در غزه و حتی به مسئله تاریخی فلسطین، درعین آنکه این فاکتورها از اجزای صورت مسئله اند، توجه ها را از ابعاد گسترده تر و اهداف جنگ جاری دور میکند. میدان این جنگ غزه و بدرجه ای کرانه باختری است اما اهداف بسیار فراتری را تعقیب میکند. لابلای بمبارانهای مهیب و قتل عام بی تبعیض، در دود و غبار انفجار مناطق مسکونی و بیمارستانها و قطعه قطعه شدن غیرنظامیان و بیماران، در متن نسل کشی کودکان فلسطینی که یک سوم تلفات تاکنونی را بخود اختصاص میدهند، تولد همراه با چرک و خون یک نظم جدید را مشاهده میکنیم: رسمیت دادن مجدد به نظم آپارتاید با سیاست کولونیالیستی الحاق تتمه سرزمینهای فلسطینی، پاکسازی جمعی و قتل عام مردم گرسنه و بیمار در اردوگاه بزرگ غزه. این طلوع خونین “خاورمیانه جدید” است.
این اشتباه را نباید مرتکب شد که امثال بایدن و شرکای غربی و حامیان فالانژ تداوم قتل عام دولت اسرائیل در غزه، معنا و مصداق “جنایت جنگی”، “مجازات جمعی”، “نسل کشی”، “پاکسازی قومی” و “آپارتاید مذهبی و نژادی” را نمیدانند و یا از بی توجهی مطلق دولت اسرائیل به مصوبات سازمان ملل بیخبرند. برعکس، این نظم جهانی سرمایه داری است که پیشکسوت این روشها است، خود از خالقین و مجریان آنها بوده است و امروز در متن چرخش به راست جهانی بار دیگر به آپارتاید نژادی و مذهبی و روشهای متناسب با آن رسمیت میدهد. مسئولیت آنچه در غزه امروز اتفاق می افتد، بایدن و دولت آمریکا و ائتلاف دولتهای غربی و دولت اسرائیل و رسانه های بی شرمی هستند که ابزار توجیه هولاکاست در قرن بیست و یکم شده اند. فاشیسم تاریخاً محصول دمکراسی بوده است، همینطور اسلام سیاسی و تروریسم اسلامی.
امروز نیز ائتلاف نتانیاهو و فاشیستهای اسرائیلی تا انواع احزاب فاشیستی و حتی ضد یهود در اروپا، احزاب دست راستی در کشورهای مختلف از جمله در ایران، دولتهای دمکراسی و رسانه های مزدور؛ ائتلاف بزرگی است که کل این واپسگرائی در جوامع و روشهای جنایت جمعی و تروریسم کور را نمایندگی میکنند. در سوی دیگر، جنبش مرتجع و بورژوائی اسلام سیاسی از جمهوری اسلامی تا حماس، مسئله فلسطین را سپری برای جدال قدرت و منفعت خویش کردند و در سیاست و روش و عملکرد با نتانیاهوها فصل مشترک جدی دارند. هر دو بر آپارتاید مذهبی و نفرت قومی تکیه دارند و هر دو خواهان نفی مسئله فلسطین اند. در این میان نیروهای خواهان حل عادلانه مسئله فلسطین، مردم عادی در فلسطین و اسرائیل، بشریتی که این ترور و توحش و آپارتاید را نمیخواهد، هزینه این جنگ ارتجاعی را میدهند.
نتانیاهو و وزرای رسماً فاشیست وی، سیاست کابینه جنگی برای الحاق کامل سرزمینهای فلسطینی و پاکسازی قومی فلسطینیان و کوچاندن اجباری آنها از خانه و کاشانه شان با بهانه نابودی حماس، تنها پرده ای از جدال ارتجاعی در خارومیانه و جهان است. حماس یک نیروی تروریستی و ارتجاعی دست ساز خود این دولتهاست و تاکنون با حمایت همین دولتهای ارتجاعی سرپا مانده است. مسئله فلسطین بعنوان معرفه ترین مسئله ملی جهان در قرن بیستم، ٧٥ سال تاریخ خونین جنگ و اشغال و پاکسازی قومی پشت سر دارد. در کش و قوس معادلات سیاسی دوران جنگ سرد، در کشورهای منطقه از جمله در فلسطین، حماس و جنبش اسلامی پر و بال داده شد تا سکولارها و چپگرایان در مسئله فلسطین تضعیف و حاشیه ای شوند. خاصیت حماس اینبود که مسئله ملی فلسطین را به یک مسئله مذهبی و یک تقابل دینی بدل میکرد. حماس بهانه ای است که اسرائیل بتواند سیاست الحاق کامل را پیش ببرد و جمهوری اسلامی و جنبش اسلامی بتواند با سوءاستفاده از مسئله فلسطین در منطقه ابراز وجود و معامله کند. این دو در دست هم بازی میکنند، یکی به دیگری پلاتفرم میدهد، در واقع نتانیاهو و حماس، تروریسم دولتی و تروریسم اسلامی، هردو خواهان نفی مسئله فلسطین اند و ربطی به حل مسئله فلسطین ندارند. حل مسئله فلسطین نیز در گرو انزوای هر دوی اینهاست.
شهروندان کره خاکی شاهد یکی از هولناک ترین کشتارهای کودکان و مردم گرسنه و محرومی هستند که نه دستی در این جنگ و تروریسم کور دارند و نه راهی برای فرار از آن. آنها قربانیان هولاکاست غزه و نظم آپارتاید قومی و مذهبی اسرائیل اند. صنعت حقوق بشر مرده است چون رؤسایش جلو صحنه اند، سازمان ملل ناتوان تر از هر زمانی است، “بشر” طبق اصل اساسی آپارتاید مشمول فلسطینی ها نمیشود. مهمتر، دنیا هنوز باندازه کافی و موثر برای کشیدن لگام تروریستها بمیدان نیامده است، لذا ماشین جنگی دولت اسرائیل با فراغ بال و با حمایت مالی و نظامی و اطلاعاتی و سانسور دولتهای غربی به قتل عام و تهاجم هوائی و دریائی و زمینی ادامه میدهد. اسرائیل هر ده دقیقه یک کودک می کشد، هر روز بیمارستان و مراکز درمانی را مورد هدف قرار میدهد، سر سوزنی برای قطعنامه اخیر سازمان ملل ارزش قائل نیست، وعده نابودی کامل غزه را میدهد و همه اینها با عبارت مضحک “دفاع از خود” توجیه میشود. مسئولان بهداشت و درمان غزه از دستکم ۸۳۰۶ نفر کشته سخن میگویند که ۳۴۵۷ نفر آنها کودک، ۲۱۳۶ نفر زن و ۴۸۰ نفر از سالمندان بودند. سیستم درمانی و بیمارستانهای غزه بدلیل فقدان دارو و برق و غذا و امکانات اولیه در حال سقوط است. دولتهای منطقه خواهان پذیرش آواره ها نیستند چون میدانند راه برگشتی وجود ندارد. استقرار جان بدربردگان در گوشه ای از صحرای سینا و چادرنشینی جزو سناریوی پاکسازی قومی است. امید داشتن به دولتهای مدافع دمکراسی که خود بازیگر این سناریوی خونین هستند اشتباه بزرگی است. پیوند دادن مسئله فلسطین و حل آن به جریان تروریستی حماس و تبئین حمله تروریستی حماس به مردم عادی اسرائیل بعنوان “واکنش طبیعی و تاریخی مردم فلسطین به ستمهای اسرائیل” اشتباهی به همان اندازه مهلک است. این دو صورت مسئله اوضاع کنونی و حل مسئله فلسطین اند.
دنیا باید علیه این آپارتاید و کشتار بایستد. طبقه کارگر و مردم آزادیخواه جهان و منطقه خاورمیانه ضروری است علیه کل این اوضاع و آینده تاریکی که در پس این جنگ ترسیم میشود بپاخیزند. تروریسم و جنایت حماس علیه غیر نظامیان محکوم است اما این تروریسم کور با خاک یکسان کردن یک شهر و بازسازی هولاکاست در غزه را توجیه نمیکند. تروریسم هوائی و نسل کشی پاسخ تروریسم اسلامی نیست. کارگران کشورهای خاورمیانه و جهان هیچ منفعتی در برآمد فاشیسم و آپارتاید در خاورمیانه و جست و خیز جریانات فاشیستی در اروپا ندارند. مردم جهان از تروریسم اسلامی و مجازات جمعی بیزارند. ریاکاری دمکراسی و دفاع نظم سرمایه از تروریسم و آپارتاید را باید بمصاف طلبید. دولتهای اسلامی و استبدادی را باید در خاورمیانه سرنگون کرد. مسئله فلسطین باید بصورت عادلانه حل شود. پیشاپیش آمریکا و دولتهای غربی و ائتلاف ماشین جنگی اسرائیل را باید وادار به توقف فوری نسل کشی و بمباران در غزه کرد. مسئولین قتل عام هزاران کودک و مردم عادی و جنایت جنگی باید محاکمه شوند.
توقف فوری جنگ و بمباران مردم غیر نظامی!
علیه هولاکاست غزه و مجازات جمعی فلسطینی ها!
مرگ بر جمهوری اسلامی!
آزادی، برابری، حکومت کارگری!
حزب کمونیست کارگری ایران – حکمتیست
٩ آبان ١٤٠٢- ٣١ اکتبر ٢٠٢٣