مقالات

۸ مارس؛ نقدی بر سیاستهای پوپولیستی و هویت تراشی! امیر عسگری

۸ مارس؛ نقدی بر سیاستهای پوپولیستی و هویت تراشی!

امیر عسگری
۸ مارس در پی مبارزات زنان آزادیخواه و فعالین چپ و کمونیست از جمله رزا لوکزامبورگ در قرن بیستم به عنوان روز جهانی زن شناخته شده و بویژه توسط فعالین چپ در جهان گرامی داشته میشود. در ایران تحت حاکمیت رژیم اسلامی و با تلاش های حکومت برای تحمیل اسلام سیاسی بر جامعه، فعالین جنبش آزادی زن همواره با سانسور، سرکوب، دستگیری و زندان بخاطر گرامیداشت این روز مهم روبرو میشوند.

به عنوان نیروهای آزادیخواه و برابری طلب گرامیداشت ۸ مارس تنها به منزله بزرگداشت یک تاریخ برای تقدیر از مقام زن نیست بلکه روز اعتراض به بساط سرمایه داری و تبعیضاتی است که از ماهیت این سیستم ضد زن بر نیمی از جامعه تحمیل شده است.

در جهان امروز با بدل شدن جنبش آزادی زن به یک جنبش پویا و رادیکال در سطح بین المللی و به همت مبارزات فعالین چپ و کمونیست در این عرصه در طول بیش از یک قرن بخش های مختلف جامعه اعم از راست و چپ با تعابیر مختلف همواره تلاش میکنند که خود را به نوعی در مبارزات جنبش آزادی زن سهیم کرده و یا اینگونه جلوه دهند. اما باید در این خصوص دقیق تر شد تا به ماهیت سیاسی و طبقاتی مدافعین این جنبش نگریست.

اینترسکشنالیتی و پوپولیسم در جنبش رهایی زن!
جناح های مختلف پوپولیستی همواره در تلاش برای حقنه کردن خود از طریق ارائه تحلیل های عامه فریبانه و اقداماتی پوپولیستی خاک بر چشم جنبش هایی پیشرو همچون جنبش رهایی زن بپاشد، از این رو همواره در جنبش مبارزاتی زنان شاهد آلترناتیو سازی ها، دسته بندی ها و هویت تراشی های روزانه با مضامینی غالبا فراطبقاتی و پوپولیستی هستیم.

برخلاف جریانات پوپولیستی بورژوایی، کمونیسم و کمونیسم کارگری فرمولبندی و تعریف دقیقی از مبارزه زنان در جهت آزادی از بند و بساط آپارتاید جنسی، دینی و استثمار طبقاتی دارد و همین دید طبقاتی را باید بطور دقیق معیار مبارزات جنبش آزادی زن قرار داد. در این صورت اگر با دید طبقاتی مبارزات زنان جهت رهایی و آزادی را معیار نقد و بررسی عملکرد جریانات مختلف در مبارزات زنان قرار دهیم، تصویری رنگارنگ با دسته ها و جریانات پوپولیستی برایمان نمایان میشود.

“اینترسکشنالیتی” در جنبش های فمینیستی دسته بندی های هویتی، قومی، جنسی و جنسیتی را وارد مبارزات زنان کرده و نتیجه تلاش اش موجب گسست بیشتر میان جنبش مبارزاتی زنان برای رهایی و دور شدن سیر مبارزات از ماهیت طبقاتی آن شده است.

بخش قابل توجهی از جنبش مبارزاتی آزادی خواهی زنان در جهان سرمایه داری غرب آلوده به “اینترسکشنالیتی” و هویت زدگی است، این هویت فقط به هویت قومی و ملی خلاصه نمی‌شود و به نوعی هدفمند تلاش در جدا کردن عامل اصلی تبعیضات از ماهیت سرمایه داری آن دارد. نمونه های فراوان این نوع نگاه پوپولیستی را در ناسیونالیسم عظمت طلب فارس، کرد، ترک، عرب و یا جنبش زنان کوییر و بخشی از عرصه مبارزات ال جی بی تی کیو که زنان نیز بخش مهم و تاثیرگذار آن هستند میتوان دید.

ناسیونالیسم با تعریف مشخص و خواست های زنان در یک جغرافیای معین، به نوعی از ابتدا تبعیض قومی و ملی را بر زنان در قالبی پست مدرنیستی رواج می‌دهد و مسئله تبعیضات و آپارتاید جنسی، مذهبی و طبقاتی قضیه را به مرحله ای دیگری که معلوم نیست چه زمان است موکول میکند.

همانند رویکرد پوپولیستی جریانات ناسیونالیستی نوعی از پوپولیسم در بخشی از عرصه مبارزاتی زنان ال جی بی تی کیو وجود دارد که صرفا مبارزات خود را به خلاصه به مبارزه جهت رسیدن به برابری های جنسی و هویتی، آن هم بشکلی رفرمیستی در چارچوب قوانین بورژوازی تعریف کرده و بصورت ریشه ای نگاه طبقاتی ضد سرمایه داری که موجب تمامی مصائب خود شده است به جامعه بزرگ ال جی بی تی کیو ارائه نمی دهند. در مبارزات جامعه رنگین کمانی این را باید در نظر داشت که فقط در یک حکومت کارگری-سوسیالیستی است که زنان و مردان آن جامعه با هر گرایش و تعریف جنسی و جنسیتی از حق و حقوق برابر نسبت به هم برخوردار بوده و اینگونه همجنسگرایان، دوجنسگرایان، ترنس ها و کوییر ها می‌توانند به آزادی و برابری در تمامی سطوح برسند.

در پراتیک مبارزاتی برای رهایی زنان از تبعیض، نابرابری و استثمار و آپارتاید جنسی گرایشات پوپولیستی در تلاش هستند تا از طریق همین پوپولیسم در عمل بخش های مختلف جامعه را با خود همراه کنند تا بتوانند اهداف سیاسی و طبقاتی خود را که دست آخر موجب تداوم سیستم سرمایه داری فعلی با کمی تغییر میشود را پیش ببرند.

پوپولیسم جناح های راست و چپ خود را دارد و حتی شاهد این هستیم که بخشی خود را چپ معرفی میکند و عملا اهداف سرمایه داری را پیش میبرد. این جناح چپ پوپولیسم از سر اپورتونیسم است که نیازمند به این نوع عملکرد سیاسی است تا بتواند در گردونه سیاسی باقی بماند. اقدامات جریانات پوپولیست دست آخر در بهترین شرایط به سرمایه داری و جناح های راست و چپ آن خدمت کرده و نه تنها دردی از زنان و مردان و در یک کلام زحمتکشان جامعه دوا نخواهد کرد، بلکه به بازار سرمایه و استثمار طبقاتی زنان با اشکال مختلف استحکام خواهد بخشید. بعلاوه اقدامات پوپولیستی انجام شده از سوی جناح های راست و چپ آن فقط به اصلاحات کوچک و مقطعی در افسار گسیختگی این نظام برده داری مدرن خواهد انجامید.

هویت تراشی جنسی در دل پوپولیسم به دور از مبارزات طبقاتی!
“اینتر سکشنالیتی” یکی از ترم های شناخته شده رخنه کرده در جنبش های فمینیستی در جوامع سرمایه داری بوده و با تقسم کردن جنبش آزادی خواهی زنان به بخش های مختلف از طریق هویت تراشی قومی و ملی و حتی دینی، دردی از نابرابری و تبعیضات تحمیل شده بر زنان در جامعه را دوا نخواهد کرد. تقسیم بندی های قومی، ملی، دینی و جنسی تنها کاری که میکند ایجاد کردن اختناق بین صفوف مبارزاتی زنان جهت آزادی و رهایی از تبعیضات اجتماعی، سیاسی و طبقاتی است.

هویت تراشی از دل عرصه مبارزات برای رسیدن به آزادی های جنسی و جنسیتی و رهایی از آپارتاید جنسی جریانات پوپولیست و بخصوص جناح چپ آن را وارد مبارزات ال جی بی تی کیو با متد بورژوایی کرده و شاهد آن هستیم که پراتیک سیاسی اتخاذ شده از سوی این جریانات پوپولیست که عموما جناح چپ بورژوازی هستند تعابیر غیر چپ و غیر سوسیالیستی را وارد سطحی از مبارزه شان کرده است. قطعا این را نیز باید تاکید کرد که این کمونیست است که باید در جهت احقاق حقوق پایمال شده ال جی بی تی کیو در ایران و جهان مبارزه کند، اما روش مبارزه برای تحقق این خواست مهم است و نباید پوپولیسم و یا متد مبارزاتی جناح های بورژوازی را رنگ کرده و به عنوان یک اکت چپ به جامعه فروخت.

همین گرایشات هویت زده پوپولیستی در مبارزات جنبش آزادی زن در جهان سرمایه داری با عملکردی غیر سوسیالیستی با علم کردن شعارهایی که ضدیتی با سرمایه داری و بند و بساط آن که عامل اصلی نابرابری های جنسی و جنسیتی شده است، با هدف تداعی شدن با جریانات سیاسی پوپولیست جناح های بورژوایی، نوعی همه با همی با این جریانات را در مراسماتی چون؛ “رژه افتخار“ و یا مناسبتهای مختلف ایجاد شده در نیم قرن گذشته در جوامع سرمایه داری مانند “V-Day“ به ورطه نمایش در می آورند.
این جریانات پوپولیستی و جناح چپ آن علاوه بر بدل شدن به اهرم پیش برنده مناسبتهای مختلف رفرمیستی، به مسائل روزانه جنسی و جنسیتی و هویتی بخشهای مختلفی برای به نمایش گذاشتن هویت گرایی و بدل کردن مبارزات جنبش آزادی زن از سطح مبارزات پیشرو طبقاتی جهت رهایی زنان از تبعیضات طبقاتی و اجتماعی و آپارتاید جنسی و مذهبی به بخشی کوچک از مسائلی می پردازد که بجای برطرف کردن ریشه ای مصائب زنان به نوعی حتی در مواردی موجب عادی سازی برخی از معضلات این بخش مهم از جامعه می‌شود.

بورژوازی به واسطه مبارزات زنان و مردان طبقه کارگر مجبور شده است تا بخشی از لجام گسیختگی اش علیه زنان را با حداقلی ترین شکل ممکن با ایجاد رفرم هایی ناچیز و قطره ای ساختار چهره ضد زن و پر از تبعیض اش را ترمیم کند. این را نیز باید دانست که بورژوازی بواسطه ماهیت طبقاتی استثمارگرانه اش هر شکلی از رفورم را که در چارچوب همین سیستم پر از تضاد طبقاتی، آن هم در حداقلی ترین شکل ممکن هم که ایجاد کند، همان حقوق اعطا کرده اش را به اشکال مختلف از زنان و مردان جامعه پس خواهد گرفت.

جناح چپ پوپولیسم در جنبش مبارزاتی زنان!
هر جریانی که ادعای ارتدوکس بودن پراتیک مارکسیستی اش را دارد تلاش میکند تا مشخصات و متد مبارزاتی طبقاتی خود را در آن عرصه مبارزاتی اتخاذ کرده و قبل از شروع به هر اکت سیاسی با این متد حرکت میکند و مرزبندی خود را با هر جریان پوپولیست و اپورتونیست و سانترالیست مشخص میسازد.

جناح چپ جریانات پوپولیستی بر خلاف جریاناتی که با متدولوژی مارکسیستی و کمونیستی کارگری حرکت میکنند، از پرنسیپ های مبارزاتی طبقاتی برخوردار نبوده و از سر اپورتونیسم سیاسی دست به هر اکت سیاسی زده و میخواهند در بهترین حالت بعنوان جناح چپ بورژوازی اکت خود را با مارک چپ به جامعه بفروشند.

متد مبارزاتی جناح چپ جریانات پوپولیستی نسبت به مبارزات جنبش آزادی زن مشخصا در چند سال اخیر خود را بیش از پیش نمایان ساخته و عملا بدون هرگونه پرنسیپ و مرزبندی طبقاتی با جریانات راست همان اکت های پوپولیستی ای را که راست ترین جریانات در دستور کار خود قرار داده اند را به نقشه عمل خود بدل کرده است.

این استراتژى و پراتیک پوپولیستی نه از سر نادانی و خامی بلکه از سر ماهیت تاریخی تمامی جریانات اپورتونیستی در دل چپ در قرن گذشته بوده است. بهترین خدمتی که جناح چپ بورژوازی میتواند به جنبش آزادی زن در فضای ایران و جهان انجام دهد از دسته رفورم هایی کوچکی است که در چارچوب دموکراسی غربی در چارچوب تناسبات سرمایه داری شکل گرفته است و تاکنون هیچ دردی از زنان مورد تبعیض این جوامع در عمل دوا نکرده است.

برای چپ و مارکسیسم کارگری تنها راه مبارزه اینست که با حضور زنان و مردان در کنار هم همزمان با مبارزه برای سلب قدرت از بورژوازی در تمامی سطوح، در گام بجلو های مبارزاتی به تضاد و تبعیضات طبقاتی و اجتماعی در تمامی بخش های جامعه خاتمه دهند. جنبش آزادی زن بخشی مهمی از طبقه کارگر جامعه است که در گام به جلوهای مبارزاتی باید کوشید تا از تبعیضات و نابرابری های طبقاتی و اجتماعی و جنسیتی رهایی یابد. در این مبارزه این فقط زنان نیستند که باید نماینده مبارزات جنبش آزادی زن باشند بلکه مسئله زن مسئله مردان و سایر بخش های جامعه ای است که میخواند به تبعیضات و تضادهای طبقاتی با یک انقلاب کارگری پایان دهند.

در ایران امروز نیز چپ و کمونیست در دل جنبش آزادی زن نگاهی دقیق به نوع مبارزه علیه آپارتاید جنسی و دینی حاکم در جامعه تحت حکومت هار اسلامی دارد و خواهان به زیر کشیدن آن به رادیکال ترین شکل ممکن بدون هرگونه چرخش به راست و رفتار پوپولیستی بجای مبارزات رادیکال انقلابی متکی به طبقه کارگر اعم از زن و مرد است. با توجه به مرزبندی های جدی ایجاد شده پس از خیزش انقلابی شهریور ۱۴۰۱ بین چپ و راست و به تناسب آن مرزبندی سیاسی و پراتیک عرصه های مبارزاتی در ایران و هژمونی گرایش چپ و کمونیست رادیکال، جریانات مارکسیستی که با نگاهی پراگماتیک به مسائل و عرصه مبارزه داشته اند و در بزنگاه های تاریخی راهکاری دقیق به دور از هرگونه پوپولیسم رو به جامعه ارائه داده اند دست بالا پیدا خواهند کرد و خواهند توانست نقش موثری در رهبری یک انقلاب کارگری ایفا کنند.

ریشه تبعیضات و نابرابری علیه زنان و مردان در ایران فقط با یک انقلاب کارگری و کمونیستی است که میتواند خشکانده شود. وظیفه فعالین آگاه و پیشرو تشکل یابی در سطوح مختلف با پراتیک رادیکال و مرزبندی خود با جریانات اصلاح طلب سابق، پوپولیست، ناسیونالیست، ملی گرا و مذهبی و با افقی سوسیالیستی جهت پیشبرد مبارزات در سطح مراکز شغلی، کارگری، محلات و دانشگاه است.

۲۹ فوریه ۲۰۲۴