مقالات

ستون اخبار مبارزات کارگری و اعتراضات اجتماعی تهیە و تنظیم: سپیدە امیرعسگری و آرش کلهر

 

کارگران هفت‌تپه: این انتخابات، بازی به نفع جنایت و خون است

نه به انتخابات؛ انگشت در خون عزیزان خود نمیزنیم!
این انتخابات مضحکه نیست، بازی به نفع جنایت و خون است. قبلا میگفتیم در مضحکه انتخابات شرکت نمیکنیم اما حالا ضمن اینکه میگوییم در انتخابات شرکت نمیکنیم میگوییم این دیگر حتی یک مضحکه نیست بلکه دست بردن در حوضچه ی خون است. هر کسی انگشت برای رای دادن رنگی کند عین این است که دارد به خون عزیزان ما انگشت میزند. هر کسی رای بدهد انگار در صحنه اعدام عزیزان ما شرکت میکند و خودش زیرپای اعدامی را خالی میکند.

شرکت کردن در این انتخابات از بیشرفی هم بدتر است و شرکت مستقیم در جنایت های حکومت است. حکومتی که فقر و بدبختی و کشتار و سرکوب و جنایت، اقدامات عادی و هر روزه اش شده است. حکومتی ها به درستی میگویند هر کسی رای ندهد یعنی با نظام مخالف است. ما رای نمیدهیم و میگوییم نه تنها با نظام مخالفیم بلکه میخواهیم سر به تن این نظام نباشد. میخواهیم تن به سرش هم نباشد. کلیت این نظام از بالا تا پایین دست در خون جوانان و عزیران ما داشته و دارد و همه اینها در این فقر و کثافتی که در جامعه هست نفش دارند.

اگر چند فرد بیشرف و خودفروخته و دلقک دربار از میان هفت تپه به همراهی فعالان کارفرمایی و ماموران دولتی ها در اینجا و آنجا به جلسه ی انتخاباتی و تبلیغاتی رفته اند، آبروی نداشته خود را به نمایش گذاشته اند. آنها که برای این انتخابات، تبلیغ میکنند از خود آنها که کاندیدا شده اند بیشرف ترند. ما در این حمام خون و بازی جنایت شرکت نمیکنیم. نه تنها آنرا تحریم میکنیم و رای نمیدهیم بلکه فعالانه علیه آن هم صحبت میکنیم و از همه میخواهیم متحدانه علیه این بازی جنایتکارانه حکومتی که نامش انتخابات است شرکت نکنند و علیه آن باشند.

کارگران، هیج منفعتی در ادامه و بقای این نظام استثمار و سرکوب و جنایت ندارند و به همین دلیل متحدانه علیه انتخابات تبلیغ میکنند. همکاران باشرف ما در هفت تپه وارد این بازی خونین نمیشوند و آنانکه در این میدان جنایت که نامش انتخابات برای تایید نظام است شرکت میکنند، چیزی از شرف و انسانیت نمیداننند.

جمعی از کارگران هفت تپه
چهارشنبه – ۹ اسفند ۱۴۰۲

رای نمیدیم
بیانیه شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران در خصوص نمایش انتخابات

فرهنگیان، دانش‌آموزان، مردم ایران
در زمانه ای قرار گرفته‌ایم که «مردم» توسط حکومت، به ابزاری برای مشروعیت‌بخشی و تداوم قدرت مطلقه خود نیازمند سازوکاری است به نام ” انتخابات ” که از قضا به واسطه فلسفه سیاسی و بنای ایدئولوژیک خود هیچ اعتقادی به آن ندارد. «انتخابات» نه یک شیوه برای دخالت در تعیین سرنوشت و کرامت انسان، که روشی برای حذف از طریق مشارکت در این سازوکار غیر دموکراتیک می‌باشد.

شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران با بیش از دو دهه فعالیت در عرصه‌های آموزشی و فرهنگی و تلاش برای بهبود شرایط آموزش و پرورش، به ناکارآمدی دولت و مجلس در حل بحران‌های فرهنگی، اقتصادی، زیست محیطی، اجتماعی، سیاست داخلی و خارجی – که محصول بی‌تدبیری‌ها و سوء مدیریت خود حکومت است – اذعان دارد و بنا به دلایل زیر انتخابات نمایشی مجلس را تحریم می‌کند. و اطمینان دارد مردم با عقلانیت و مسئولیت اجتماعی خود، همگام با ما به این کنش تاثیرگذار خواهند پیوست.

۱) وجود نهادهای انتصابی، غیر انتخابی و غیر پاسخگو با داشتن قدرت مطلق از صدر تا ذیل حکومت.
۲) در انحصار قرار دادن کامل حوزه‌های اقتصاد، سیاست، فرهنگ، قضاوت و امنیت به زیر مجموعه‌های همان نهادهای انتصابی.
۳) محدودیت تام در انتخاب شدن و انتخاب کردن بواسطه اعمال منویات همان نهادها از طریق نهاد انتصابی شورای نگهبان.
۴) قرار گرفتن تمامی مجلس در برابر مردم، هر زمان که خواستار مطالبات حقوقی و قانونی خود بوده‌اند، به نفع حکومت؛ به طوری‌که مجلس‌نشینان در عوض این که وکیل‌الرعایا باشند، وکیل‌‌الحکومه شده‌اند.
۵) عدم نظارت مجلس که وظیفه ذاتی اوست در بحران‌هایی همچون گرانی، بیکاری، غارت ثروت و منابع عمومی توسط رانت خواران وابسته به نهادهای انتصابی و نیز نهادهای اقتصادی دارای ثروت‌های کلان.
۶) مردم مجلس را در زندگی واقعی خود احساس نمی‌کنند، چرا که تصمیم‌گیری و تصمیم‌سازی در عرصه‌های مختلف در اختیار صاحبانِ قدرتِ غیر انتخابی است.
۷) حذف قطعی اصل سی قانون اساسی و کالایی کردن آموزش به قصد انباشت سرمایه و ایجاد سود برای عوامل قدرت غیر پاسخگو.
۸) به محاق بردن اصول ۲۶ و ۲۷ قانون اساسی که سازوکاری برای مشارکت مردم در تعیین سرنوشت خویش بود و عدم رسیدگی به زندانی کردن، اخراج، تبعید و پرونده‌سازی علیه کنشگران در عرصه آموزش، کار و زنان که خواستار احیای این اصول هستند.
۹) پیوستن اکثریت نمایندگان به باندهای کوه‌خواران، زمین‌خواران، وارد کنندگان و صادر کنندگان کالا بصورت قاچاق. و گماردن نزدیکان غیر متخصص خود در مشاغل کلیدی کشور.
۱۰) عدم رسیدگی و نظارت بر امنیت شغلی، افزایش حقوق مطابق با تورمِ معلمان، کارگران، کارمندانِ شاغل و بازنشسته و نیز نمایندگان منتخب بازنشستگان در صندوق‌های بازنشستگی و عدم جلوگیری از غارت ثروت آنان توسط منتصبین نهادهای حکومتی در این صندوق ها.
۱۱) تصویب قوانینی که منجر به فرودست‌سازی اکثریت مردم و سرمایه‌سازی بی‌رویه برای سرمایه‌داران وابسته به حکومت می‌شود و در سرکوب مردم هر زمان قدرت نیاز داشته باشد از هیچ خشونتی دریغ نمی‌ورزند.
۱۲- در این شرایط جایی برای نهادهای دموکراتیکی مانند مجلس نمی‌ماند، الا این که از محتوا خالی شود تا «همه چیزمان مثل همه چیزمان» گردد. همانطور که سال‌هاست همین اتفاق افتاده است

شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران
دهم اسفند ۱۴۰۲

بازگشت کارگران متحصن فولاد به کار
بالاخره مدیریت فولاد در صورت ظاهر عقب نشست و کارت مسدودی کارگران متحصن جلوی درب اصلی فولاد باز شد و به سر کار برگشتند. این اقدام بدنبال نشستی با این کارگران صورت گرفته است. در عین حال بخشهائی دیگر از کارگران گفته اند این بازگشت به کار حاصل اعتراض و اعتصاب کارگران بود و خواست و مشکل کارگران فولاد فقط بازگشت به کار همکاران تعلیقی نبود بلکه خواستهای دیگر مانند اجرای صحیح طبقه بندی مشاغل و همسان سازی حقوق ها و تعیین وضعیت همکاران شفقی و خلع ید از علی محمدی هم هست. این کارگران تاکید کردند در نشست فوق هیچ توافقی از جانب کارگران فولاد اعتبار ندارد و تصمیمات کارگران فولاد از طریق خرد جمعی ساخته میشود.

ادامه تحصن و راهپیمایی اعتراضی کارگران گروه ملی صنعتی فولاد
کارگران گروه ملی فولاد در اعتراض به تعلیق از کار و ممنوع الورودی شماری از همکاران معترض و اجرای ناقص طرح طبقه بندی مشاغل، همچنان در اعتصاب بسر می برند. روز دوشنبه هفتم اسفندماه، کارگران گروه ملی از ورود علی محمدی مدیرعامل فاسد به محوطه شرکت جلوگیری کردند. رفع تعلیق از کار و ممنوعیت ورود کارگران به محل کار خود، اصلاح آیتم های طرح طبقه بندی، همسان سازی دستمزدها با شرکت های فولادی مشابه، قراردادی شدن نیروهای پیمانکاری و استعفای مدیر عامل از خواسته های اصلی کارگران گروه ملی فولاد است.

اعتصاب کارگران نیروهای شرکت پتروشیمی نگین مکران
کارگران نیروهای شرکت «پتروشیمی نگین مکران» در اعتراض به عدم پرداخت معوقات حقوق و دستمزد خود دست به اعتصاب زدند.
پتروشیمی نگین مکران چابهار «شرکت سازه پیمانکاری»، «شرکت آوای جهان بین» سه ماه هست که به کارگران حقوق ندادند.

تجمع اعتراضی کارگران ارکان ثالث مجتمع گاز پارس جنوبی
روز شنبه پنجم اسفند ماه کارگران ارکان ثالث و پشتیبانی شرکتهای پیمانکاری، پالایشگاه‌های پنجم، ششم و نهم مجتمع گاز پارس جنوبیتجمع اعتراضی برپا کردند

تجمع اعتراضی کارگران شرکت نفت فلات ‌قاره، منطقه سیری
کارکنان منطقه عملیاتی نفت و گاز سیری شرکت نفت فلات قاره در تاریخ ۶ اسفندماه بار دیگر نارضایتی خود را از وضعیت حقوق و دستمزد به تصویر کشدند.

اعتصاب کارگران ماشین‌سازی تبریز در اعتراض به عدم پرداخت معوقات
کارگران شرکت ماشین ‌سازی تبریز در اعتراض به عدم پرداخت حقوق و مزایای خود دست به اعتصاب زدند.
بنابر گزارش‌های منتشر شده، مسئولین کارخانه ماشین‌سازی با هدف ممانعت از برگزاری تجمعات اعتراضی، روزهای چهارشنبه و پنجشنبه را تعطیل اعلام کرده‌اند.

تجمع اعتراضی پرستاران و کادر درمان شیراز
پرستاران و کادر درمان شیراز در اعتراض به تعرفه های پایین و غیر واقعی و اضافه کار اجباری پرستاری و وعده های بی عمل و تو خالی مسئولان دست به تجمع زدند.
این دومین تجمع اعتراضی پرستاران کادر درمان شیراز است

تجمع سراسری بازنشستگان مخابرات کشور
روز دوشنبه ۷ اسفند جمع‌هایی از بازنشستگان مخابرات در شهرستان‌های ارومیه، تهران، سنندج، اهواز، اراک، مریوان، رشت، بندرعباس، اردبیل، خرم‌آباد، قروه، تبریز، اصفهان و … در اعتراض به عدم‌ رسیدگی به مطالباتشان از جمله اجرای کامل آئین‌نامه پرسنلی و استخدامی سال ۸۹ و رفع مشکلات بیمه درمانی، مطابق تجمعات هر هفته‌ی دوشنبه‌های اعتراضی، مجدداً مقابل شرکت مخابرات دست به تجمع زدند.

تجمع اعتراضی مشترک بازنشستگان کشوری و تأمین اجتماعی در اهواز
روز سه‌شنبه ۸ اسفند ۱۴۰۲، جمع‌هایی از بازنشستگان تأمین‌اجتماعی، کشوری و فرهنگیان بازنشسته اهواز مجدداً و در اعتراض به وضعیت بد معیشتی و عدم تحقق خواسته‌هایشان مقابل ساختمان استانداری خوزستان دست به تجمع زدند.

راهپیمایی و تجمع اعتراضی بازنشستگان تامین اجتماعی شوش
چهارشنبه ۹ اسفند بازنشستگان در اعتراض به فقر و نداری، در اعتراض به پایین بودن و نامساعد بودن دستمزدها، در اعتراض به فساد، دزدی و غارت در اعتراض به تبعیض و نابرابری ها راهپیمایی و تجمع اعتراضی نمودند

تجمع اعتراضی خانواده‌های خدمه کشتی غرق ‌شده سانچی روبروی امامزاده صالح در شمال تهران
خانواده‌های می گویند که عزیزانشان از «کشتی خارج شده‌اند و هم اکنون در اختیار اطلاعات سپاه هستند».‌ این خانواده‌ها قبلا هم گفته بودندکه در تماس‌های مشکوکی به آنها گفته شده بود که شماری از این خدمه زنده هستند. ‌نفتکش سانچی در ۱۶دی‌ماه ۹۶ در برخورد با یک کشتی چینی در نزدیکی سواحل شانگهای چین آتش گرفت و پس از ۹ روز سوختن غرق شد.یک هفته بعد از تصادف و آتش‌سوزی، به دروغ در خبرها گفتند، همه‌ی ۳۲ خدمه کشتی سانچی در آتش کشتی کشته شده اند این یک دروغ بزرگ بود و جسد ۲۹نفر هرگز پیدا نشد.

تجمع اعتراضی خانواده های بیماران SMA مقابل وزارت بهداشت
سه شنبه ۸ اسفند خانواده‌های بیمارانSMA در هوای بسیار سرد و زیر بارش برف سنگین مقابل وزارت بهداشت تجمع اعتراضی برگزار کردند تا بتوانند مسئولان را متقاعد کنند که برای بقاء عزیزان و جگرگوشه‌های خود دارو وارد کشور کنند اما حکومت نه گوشی برای شنیدن دارد و نه چشمی برای دیدن.

مرگ یک کارگر ساختمانی در کیش
افشین توتازهی مینگل، کارگر ساختمانی که برای کار از محل زندگی‌اش در روستای ملک‌آباد بخش کورین زاهدان به کیش رفته بود، در یک حادثه کاری جان خود را از دست داد. او که تنها ۱۸ سال داشت، حین کار در جزیره کیش دچار حادثه شد. افشین برای کارگری به کیش رفته بود و صبح روز شنبه پنجم اسفندماه، در ساختمان محل کارش در حال کار بوده که با سقوط بالابر مصالح ساختمانی بر روی سرش، از ناحیه سر به شدت مجروح شد و جان خود را از دست داد.

تیراندازی و زخمی کردن دسته جمعی کولبران
شامگاه روز شنبه ۵ اسفندماه ١٤٠٢، بیش از ١٠ کولبر بر اثر تیراندازی مستقیم نیروهای هنگ مرزی در مرز نوسود زخمی شدند. تاکنون از هویت این کولبران و جزئیات حمله اطلاع دقیقی در دست نمیباشد.

انسان زدایی ازکارگران مهاجر
مقام‌های قضایی و مسوولان شهرداری تهران، در تلاش برای بی اهمیت جلوه دادن مرگ پاکبان جوان، تا دو هفته پس از وقوع این جنایت کوشیدند هویت مقتول و ابعاد حادثه را مخفی نگه دارند، اتفاقی که نتیجه نژادپرستی نهادینه شده است. چون اساسا چنان از افعانستانی ها انسان زدایی شده که به راحتی می‌توان آنها را به قتل رساند بدون اینکه هزینه ای برای بانیان آن به دنبال داشته باشد یا آنها نیازی به پاسخگویی ببینند. الیاس محمدی روز ۲۰ بهمن به دست فردی با بیرحمی از پل عابر پیاده به بیرون پرتاب و به قتل رسید. براساس صحبتهای یکی از افرادی که الیاس محمدی، پاکبان کشته ‌شده را می‌شناخت، می‌گفت: «او در یک میوه‌فروشی به ‌نام ارزان ‌سرای دهقان، روبروی منزل ما در خیابان سازمان ‌برنامه شمالی مشغول به ‌کار بود. جوانی بسیار مودب و سربه ‌زیر و مظلوم بود. شب‌ها هم برای شهرداری کار می‌کرد و با پول آن، برای برادرزاده‌هایش که دوقلو هستند، کادو و لباس می‌خرید. عاشق دو برادرزاده‌اش بود. برادرش هم قبلا در همین میوه‌فروشی کار می‌کرد و حالا در بلوار کاشانی زندگی می‌کند. اعلامیه ترحیم الیاس، تنها یک ‌روز روی مغازه میوه‌فروشی ماند و بعد از شهرداری تهران آمدند آن را کندند و به مالک میوه‌فروشی گفتند حق ندارد درباره این جوان با کسی صحبت کند.

انتقال شریفه محمدی به زندان لاکان رشت
روز ششم اسفند ماه شریفه محمدی بعد از هشتاد و سه روز ممنوع ملاقات بودن و تحمل بازجویی و شکنجه از زندان سنندج به زندان لاکان رشت منتقل شد.

ربوده شدن پدر محسن شکاری پس از خروج از منزل توسط ماموران رژیم
پدر محسن شکاری روز سه‌شنبه ۸ اسفند ساعت هفت صبح، پس از خروج از منزل توسط چند لباس شخصی بازداشت می شود. تاکنون از علت بازداشت و وضعیت کنونی وی تا لحظه ی تنظیم این‌خبر اطلاعی در دست نیست و خانواده ی وی به شدت نگران هستند. محسن شکاری یکی از بازداشت ‌شدگان خیزش انقلابی ۱۴۰۱ ایران بود که در هفده آذر ۱۴۰۱، پس از ۷۵ روز بازداشت، توسط جانیان رژیم اسلامی اعدام شد. اعدام او موجب برانگیخته‌شدن خشم عمومی در ایران و جهان شد.

سامان یاسین : حکم اعدام را به ۱۸ ماه بلاتکلیفی در زندان ترجیح مي دهم
سامانیاسین با نگارش نامه ای خطاب به رئیس قوه قضاییه اعلام کرده است که از ۱۸ ماه بلاتکلیفی به ستوه آمده و حتی محکومیت به اعدام را به این وضعیت ترجیح می دهد. سامان صیدی در این نامه ضمن اشاره به اینکه وی با مشکلات روحی و جسمی دست و پنجه نرم میکند و مسئولان زندان از اعزام او به مراکز درمانی خودداری می کنند، نوشته است: لطفا به من بگویید مرتکب چه جرمی شده ام؟ اگر مجرمم پس حبس بدهید، اگر مجرم نیستم منع تعقیب بزنید. من تحمل زندان و بلاتکلیفی به جرمی که نه شما می دانید و نه من را ندارم. سامان صیدی (یاسین) در تاریخ دهم مهرماه ۱۴۰۱، در جریان اعتراضات سراسری توسط نیروهای امنیتی در تهران بازداشت شد. وی در تاریخ هفتم آبان ماه سال گذشته، از بابت اتهاماتی چون “محاربه، اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرم و اقدام علیه امنیت ملی” در دادگاه عمومی و انقلاب تهران محاکمه و به اعدام محکوم شد. نهایتا در دی ماه همان سال، پس از نقض حکم اعدام در دیوان عالی کشور، پرونده وی جهت رسیدگی مجدد به شعبه هم عرض ارجاع داده شد.

بیانیه مشترک جمعی از فعالین جنبش داخل کشور علیه مضحکه انتخابات در جمهوری اسلامی؛ از دریای خون نمیگذریم و بار دیگر “نه” خود را در تداوم انقلاب زن زندگی آزادی، قاطعانه اعلام میکنیم!
رژیم اسلامی در صدد برگزاری یک مضحکه انتخاباتی برای مجلسی است که در متاخرترین جنایت هولناک، حکم اعدام “قتل عمد حکومتی” معترضین در انقلاب زن زندگی آزادی را تصویب کرده است.
همه ما میدانیم این مضحکه انتخاباتی، هیچ مشروعیت و ارزشی برای اکثریت مردم به تنگ آمده از بی‌حقوقی و استثمار و فقر و فلاکت و سرکوب ندارد. با این حال حکومت برای داغ کردن تنور انتخابات، برای جلب توجه، و پر واضح است در برابر اعتراضات موجود که در ادامه انقلاب زن زندگی آزادی به اشکال مختلف در جریان است، همچون دوره های قبل، حتی اقدام به زیر پا گذاشتن ارزشها و ارکان خود کرده و در برابر “حجاب اجباری” که عامل قتل حکومتی زنان و نوجوانانی چون مهساژینا امینی و آرمیتا گراوند است، در این روزها انعطاف بخرج میدهد. از طرفی از جیب و سفره خالی مردم هزینه های نجومی میکند تا مشتی مفت خور دیگر را بر صندلی قدرت بنشاند تا یک دور دیگر برای بدبختی و فلاکت مردم، قانون تصویب کنند.
از نظر ما همه مناسبات این حکومت از جمله برگزاری مضحکه انتخاباتی‌اش کاملا محکوم است و هیچ تلاشی از جانب حکومت نمی تواند ذره ای تاثیر در جلب توجه عموم مردم و کشاندن جمعیتی پای صندوق های رای داشته باشد؛‌ این تلاشها تنها در جهت خود اثباتی حکومت در برابر مردم بپاخاسته علیه وضع موجود است؛ مردمی که جانیان نشسته در مجلس اسلامی را هرگز نماینده خود نمی دانند، بلکه نماینده دستگاههای سرکوب و نماینده رژیمی میدانند که مردم را میکُشد و زبانش هم دراز است. این مفت خوران نه تنها نماینده ما زنان و مردم ایران نیستند بلکه باید به جرم صدور احکام جنایت علیه بشریت، و همدستی در جنایات حکومتی، پای میز محاکمه در دادگاههای عادلانه و بین المللی با نمایندگان واقعی مردم از زنان، دانشجویان، دانش آموزان، کارگران، معلمان، بازنشستگان، زندانیان سیاسی و خانواده های دادخواه، محاکمه شوند.
ما جمعی از فعالین جنبش نوین رهایی زن، معلمان پیشرو و زندانیان سیاسی سابق، قطعا بر این باوریم که فریاد جامعه ایران همان فریاد “رای ما سرنگونی” است که سال ۱۴۰۰ مادران آبان در میدان آزادی تهران سر دادند؛ ما معتقدیم فریاد جامعه “فقر فساد گرونی میریم تا سرنگونی” است که سال ۱۴۰۱ در کف خیابانهای سراسر کشور سر داده شد. ما معتقدیم رای جامعه به تنگ آمده ایران، “انقلاب زن زندگی آزادی” است که ادامه آبان ۹۸، ادامه اعتراضات و اعتصابات قدرتمند کارگران و معلمان و بازنشستگان و دانشجویان برای معیشت و منزلت و عدالت اجتماعی و علیه ظلم و ستم، و نتیجه یک انقلاب زنانه در لایه های عمیق جامعه است که سالهاست زنان در صف مقدم آن علیه ارکان و بنیان های زن ستیز حکومت آپارتاید جنسی و جنسیتی، بوده و هستند.
بنابراین بار دیگر “نه” قاطع خود را به این مضحکه انتخاباتی و کلیت نظام حاکم اعلام کرده و و تاکید داریم جمهوری اسلامی با هیچ تلاشی نمی تواند در جدال با جامعه ایران پیروز شود. این قدرتِ همبستگی و اعتراض اکثریت مردم ایران و انقلاب زن زندگی آزادی است که پیروز این جنگ نابرابر خواهد بود.
اسامی امضا کنندگان به ترتیب حروف الفبا:
رها احمدی – مدافع حقوق زنان و کودکان
کوکب بداغی پگاه – فعال صنفی معلمان
نصرت بهشتی – معلم بازنشسته، فعال حوزه زنان و کارگری
فرشته دیدنی – فعال حقوق زنان
سارا سیاهپور – فعال صنفی معلمان
حدیث صبوری – فعال حقوق زنان، زندانی سیاسی سابق
نرگس ظریفیان – فعال حقوق زنان
منیره عربشاهی – زندانی سیاسی سابق و فعال حقوق زنان
رادا مردانی – فعال جنبش معلمان
خدیجه مهدی پور – فعال سیاسی
پوران ناظمی – فعال حقوق زنان