با مرگ رئیسی، جلاد دهه ۶۰ جنبش ناسیونالیسم کرد و کاسه لیسان درگاه جمهوری اسلامی در ابراز نگرانی و همدردی گوی سبقت را از هم ربودند. صفوف ملون احزاب این جنبش و اقمار رنگارنگ و هم خانواده پ ک ک و مزلوم کوبانی تا احزاب اقلیم کردستان در کمال بیشرمی در مرگ قاتل سالهای ۶۰ که به قاضی القضات مرگ معروف بود ابراز تاسف کردند و اشک ریختند.
واکنش و اقدامات این طیف در صدور بیانیه و راهی کردن هیئت های سربزیر عزاداران به تهران و قرار گرفتن در کنار هیئت حاکمه جمهوری اسلامی نمایشی شنیع از ظرفیت ارتجاعی و عمیقا ضد مردمی این احزاب و سران این جریانات است که بوضوح در کل این پروسه میشد مشاهده کرد.
ما کمونیستها انتظار بیشتری از جنبشی که در عزای حسین و عاشورا و تاسوعا سینه میزند و سیاه پوش است نداریم، اما این درجه از بیشرمی دیگر حتی برای اینها هم زیاد است. جریاناتی که مدعی دفاع از مردم کردستان هستند و هر جا که منافعشان اقتضا میکند برای مردم کردستان سینه چاک میکنند، در مرگ قاتلین مردم و فرزندان آنان با خفت و خواری در کنار حکومتی قرار میگیرند که عامل کشتار و سرکوب همین است.
در میان این طیف و این نمایندگان سخیف جنبش ناسیونالیسم کرد، احزاب اقلیم کردستان در ابراز ارادت و صاحب عزا بودن در مرگ جانیان رژیم اسلامی بیشتر از همه مسبوق به سابقه هستند. مجلس عزاداری قاسم سلیمانی تنها پرده کوچکی از این نوکری و همراهی بی چون و چرا بود. لباس دیپلماسی پوشاندن بر تن این عزاداری و شریک مصیبت بودن زیادی گل و گشاد است.
کل هیئت هایی که در مراسم رئیسی و همراهانش شرکت داشتند بیشتر از یک یا دو نفر نبودند، هیئت اقلیم کردستان با صفی متشکل از رئیس اقلیم و رئیس دولت اقلیم نخست وزیر و معاون وی به اضافه چندین وزیر و سیاستمدار ریز و درشت سیاهپوش حضور داشتند، دیدنی بود. این هیئت با ادای احترام به رئیسی نشان دادند خود آنها کجا ایستاده اند! از منظر طیف وسیع انسانهای آزادیخواه و مخالفین جمهوری اسلامی این اقدام دقیق ترین تعبیر سرسپردگی و کاسه لیسی است.
بیانیه ها، ابراز تاسف و تسلیت و حضور چشمگیر و سخاوتمندانه در مراسم قاتلی که هزاران خانواده را با کشتن فرزندانشان داغدار کرده جز دهن کجی به خانواده های دادخواه و داغدار معنای دیگری ندارد. البته که دلارهای ارسالی قاسم سلیمانی و جانشینان وی هم از عوامل مهم این درجه از “غم و اندوه”است.
در سرسپردگی سران اقلیم کردستان همین بس که با محجبه کردن ۱۵۰۰ زن و دختر در کردستان در یک روز سیاستی را که جمهوری اسلامی در اجرای آن مطلقا ناکام مانده، با کمک جریانات ارتجاعی اسلامی اجرا کردند و پاداش آن را هم گرفتند.
هزاران زن در حکومتی کشته شد که سران آن داعیه دفاع از مردم کردستان را دارند. خیل عظیم عشیره این رهبران با پول و سرمایه امریکا و دیگر دول غربی صاحب ثروت های افسانه ای شدند و این در حالی است که روزانه بر تعداد کوخ نشینان و مردمی که محتاج نان شب هستند افزوده میشود!
از میان این جریانات متعلق به جنبش ناسیونالیسم کرد ریاکارتر و رسواتر از همه جریان پژاک است که در مقام اپوزیسیون جمهوری اسلامی ظاهر میشود و داعیه جنگ با این حکومت سرکوبگر را دارد و در عین حال شریک سیاسی و متحد استراتژیک کل این جریانات ماتم زده است که با “غم و اندوه”فراوان، خود را شریک غم خامنه ای و سران جمهوری اسلامی میدانند!
این درجه از ریاکاری، دروغگویی و همزمان بیشرمی حقیقتا بیسابقه است! گوی سبقت را از کل جنبش ناسیونالیزم کرد ربوده اند. اینان کبک وار سر را زیر برف کرده و فکر میکنند مردم کردستان در کره مریخ زندگی میکنند به وسائل ارتباط جمعی دسترسی ندارند و بیخبرند که پژاک شریک دزد و رفیق قافله است. ادعای دروغین اپوزیسیون بودن و همدردی شرکا و متحدین سیاسی شما با مرگ رئیسی نه تنها از نظر مردم کردستان پنهان نمیماند که در تاریخ رسوایی شما تا روزی که جمهوری اسلامی سرنگون شود ثبت خواهد شد.
جمهوری اسلامی و سران جنایتکار این حکومت مسبب چهار دهه تحمیل فقر، فلاکت و سرکوب و اعدام و آپارتاید جنسی علیه مردم ایران هستند. احزاب جنبش ناسیونالیسم در کردستان با ابراز این میزان از تاثر و تالم بر خلاف ادعا و تبلیغات دروغین، هر بار ثابت میکنند که تعلق خاطر و چشم امید آنها به بیت رهبری و فرماندهان سپاه پاسداران بسیار بیشتر و عمیق تر از تعلق آنها به مردم کردستان است. این جنبش و احزاب متعلق به این جنبش علنا و عملا در کنار جانیان و سرکوبگرانی قرار دارند که مبارزین و آزادیخواهان را به چوبه دار آویختند. سران و رهبران این جنبش در فردای سرنگونی باید در مقابل مردمی جوابگو باشند که عزیزانشان از نوروز خونین سنندج تا جنبش انقلابی ۱۴۰۱ بدست سرکوبگرانی که برای آنها عزیزند و مرگشان مایه تاسف و تاثر است، به قتل رسیدند.
ابراهیم رئیسی برای ما نسل انقلابیون ۵۷ تجسم قمه کشی علیه زنان معترض به حجاب، دستگیری و بازداشت جوانان انقلابی و اعدام های گروهی در بیدادگاهها و محاکمات یک دقیقه ای است.
عمر رئیسی برای محاکمه شدن در یک دادگاه مردمی و جوابگویی به مردم دادخواه و داغدار کفاف نداد، در فردای سرنگونی اما شما را وادار به جوابگویی در محضر دادگاههای مردمی خواهیم کرد.
۲۹ می ۲۰۲۴
ملکه عزتی