مقالات

کمونیست می پرسد در مورد قتلهای ناموسی با پروین کابلی

کمونیست می پرسد
در مورد قتلهای ناموسی
با پروین کابلی
کمونیست:در ماههای اخیر بار دیگر موجی از قتل زنان با انگیزه ی ناموسپرستی در ایران اتفاق افتاد. با توجه به جنبش رادیکالی که برای آزادی زن در ایران وجود دارد چه دلائلی برای گسترش این مسئله می بینید و راه مقابله با آن چیست؟ جنبش سوسیالیستی چه وظایفی را برای توقف این وضعیت باید در دستور کار خود قرار دهد؟
پروین کابلی : جنایات علیه زنان تحت هر عنوانی که اتفاق می افتد باید هر انسانی از خود سوال کند چرا در این مطقع بار دیگر قتل سریالی زنان دوباره براه افتاده است؟ دلائل این جنایات و گسترش آن را در جامعه کنونی ایران جستجو کرد. ناموسپرستی هر تاریخی که داشته باشد به گذشته تعلق دارد. برای یافتن دلائل قتل زنان در دنیای امروز باید سیستم سیاسی – اجتماعی امروز جهان و ستم بر زن را در روابط جامعه امروزی مورد بررسی قرار داد. زن ستیزی در ایران اختراع جمهوری اسلامی نیست. اما جمهوری اسلامی بعنوان یک رژیم ضد زن، برای ادامه حیات به مانند یک نیروی ارتجاعی که تولید کننده و سازماندهنده عقب مانده ترین مناسبات، نیازمند گسترش و پایداری نظم موجود است. رژیم های سرمایه داری اساسا برای بقای خود به ستم بر زن و خشونت علیه زنان نیاز دارند. در ایران بعد از روی کار آمدن حاکمیت اسلامی و تشدید فرهنگ مذهبی و ضد زن شرایط لازم برای رشد بیشتر زن ستیزی و ناموسپرستی فراهم نموده است. وجود قوانین آپارتاید جنسی که بر افق اسلامی بنا شده است یکی از فاکتور ها و مکانیزمهایی است که راه را برای رشد فرهنگ مردسالاری و خشونت علیه زنان را فراهم میکند.
در تقابل با وضع موجود، زنان امروز نسلی آوانگارد و مدرن هستند و سرپیچی از قوانین و سنت های عقبمانده نشان از رشد و بلوغ سیاسی جنبش آزادی زن را بر خود دارد . خشونت علیه زنان بخشا ناشی از مقاومتی است که نشان میدهند. مقاومت زنان و تن ندادن به سنت های عقب مانده و رویکردانی از ساختارهای عقب مانده ای مانند خانواده که در جوامع مرد سالاری مانند جامعه ایران هنوز مقدس است جانشان را میگیرد. چاقویی که مردان ناموس پرست زنان را به قتل می رساند برای نگه داشتن نظم موجود است. زنانی که به دست عزیزان و همسرانی که ادعا میکنند عاشق آنها هستند کشته می شوند مناسبات کهنه خانواده و جامعه رازیر پا میگذارند و یا به گفته ی دیگر از خط قرمز عبور کرده اند. غیر از این فاکتورها فراموش نکنیم که خیزش انقلابی ۱۴۰۱ اُردنگی محکمی به چهار چوب قوانین ارتجاعی و ذهنیت عقب مانده مذهبی زد و بحث آزادی زن به بحثی جدی در جامعه ی ایران و میان مردم کوچه و بازار تبدیل شد. این اتفاق برای جامعه مرد سالار زنگ خطر اضمحلال خانواده را به صدا در آورده است. روشن است که زنان در ایران دیگر به مانند گذشته حاضر به تسلیم شدن و زیستن در روابط مرد سالاری نیستند و مدتهاست راه را برای پایان دادن به سلطه ی تبعیض و نا برابری آغاز نموده اند.
در هشت مارس روز جهانی زند، فعالین جنبش برابری و سوسیالیستی باید بر این اصل تکیه کنند که متهم اصلی در ادامه کشتار زنان فقط و فقط مناسبات سرمایه دارای و حکومت آپارتارید جنسی در ایران است. بدون سرنگونی این مناسبات، کشتار زنان پایان نمی پذیرد.
فعالین کارگری و سوسیالیست بیش از گذشته امر زنان را امر طبقاتی خود بدانند. جنبش آزادی زن یک متحد قدرتمند برای آزادی جامعه می باشد. کارگران پیشرو باید مبارزه علیه نابرابریها و امنیت زنان را در دستور کار و مبارزه خود قرار دهند. بدون برابری میان زن و مرد هیچ مبارزه ای برای یک دنیای برابر و بدور از ستم طبقاتی پیروز نمی شود. ستم علیه زنان و پایان دادن به کشتار زنان، اولویت مبارزاتی همه ی کارگران مبارزه و کمونیست و همیه آزادیخواهان طرفداربرابری زن و مرد می باشد تا اردوی علیه سرمایه را متحد کنند. تاریخا کمونیست ها و سوسیالیست ها پرچم برابری و دفاع ازح زنان را در دست داشته اند. راه دومی وجود ندارد.