دیدگاه اعضای حزب

اسماعیل ویسی- مصافها و چشم انداز آتی کار کمیته کردستان، مبانی استراتژیک حزب حکمتسیت در کردستان

اسماعیل ویسی- مصافها و چشم انداز آتی کار کمیته کردستان، مبانی استراتژیک حزب حکمتسیت در کردستانمقدمه: آنچه در ذیل آمده است، بیان بسیار فشرده و موجزی است از تغییر و وجود شرایط و اوضاع و احوال سیاسی- اجتماعی و صفبندی های طبقاتی کنونی در جامعه کردستان که بر مبنای مؤلفه های واقعی، عینی و اجتماعی متکی هستند که در نتیجه مصافهای جدیدی پیش پای فعالیتهای آتی حزب کمونیست کارگری- حکمتیست در کردستان قرار داده است. لازم است در بطن تدوین و اتخاذ سیاست، تاکتیک و اولویتهای سراسری  حزب نسبت به آن حساسیت خاصی را داشت که خواهد توانست مبنای “استراتژی فعالیت آتی در کردستان” و چون قطب نمای سازمان حزب حکمتیست برای سازماندهی جنبش کارگری و دیگر جنبشهای اجتماعی، داشتن تصویر دقیق از وضعیت جامعه و مصاف های جنبش کمونیستی و کارگری باید استنتاج شود. تا حزب را در کردستان، به حزبی سازمان یافته و قوام گرفته، مطرح و مؤثر و یک پای قدرت و غیر قابل حذف در معادلات قدرت سیاسی، در دسترس و قابل انتخاب در ابعاد اجتماعی  قرار بدهد. که بتواند به مثابه حزب سیاسی کمونیستی طبقه کارگر و پرچمدار قطب جنبش کمونیستی کارگری و چپ در جامعه کردستان مبدل شود که در تلاطمات سیاسی- اجتماعی چون حزبی رهبر و سازمانده عمل کند. تلاطمات را در جهت منافع اکثریت توده مردم در تقابل با جنبش بورژوا ناسیونالیستی کرد، سوق بدهد.
موئلفه های اصلی:
– جامعه کردستان بخش تفکیک ناپذیر و ارگانیکی از اقتصاد سیاسی در ابعاد سراسری در ایران میباشد. به تبع آن هر فعل و انفعالی از لحاظ اقتصادی، سیاسی- اجتماعی و طبقاتی و مبارزاتی  انعکاس خاص خود را در کردستان خواهد داشت. در نتیجه مصافهای پیش روی کمیته کردستان در راستای جهتگیریهای سیاسی- اجتماعی و مبارزاتی سراسری حزب میتواند معنا و مفهومی عملی پیدا کند و نمیتواند جدا از “جدال اصلی عرصه های نبرد طبقاتی ” در ابعاد سراسری و تضاد طبقات اصلی اجتماعی “طبقه کارگر و طبقه سرمایه دار” باشد.
– سرمایه داری در ایران به نسبت 2 دهه قبل از رشد و گسترش وسیعی در ابعاد اقتصادی و اجتماعی و طبقاتی تر شدن جامعه برخوردار بوده است. این وضعیت در کردستان هم انعکاس مستقیم را داشته و به طبقات اصلی “سرمایه دار و کارگر” بعنوان طبقات اصلی اجتماعی در شکل هر چه عریانتر استثمار کننده و استثمار شونده، شکل داده است. بورژوازی کرد تلاش میکند در لفافه حل مسائل ملی و قومی به منظور سهم خواهی از قدرت سیاسی و شراکت در استثمار طبقه کارگر از سوی حاکمیت سیاسی بورژوازی در ابعاد سراسری، در کردستان به رسمیت شناخته شود.
– جنبش ناسیونالیستی در کردستان ایران به مثابه جنبش سیاسی بورژوازی کرد با بخش علنی احزاب سیاسی مربوطه آن مستقر در کردستان عراق، فراکسیون نمایندگان کرد زبان در مجلس شورای اسلامی، جبهه متحد کرد، انستیتوی کرد، انجمن کردهای مقیم مرکز و غیره در کنار سنت و فرهنگ و عادات ناسیونالیستی موجود در جامعه “اجزاء سیاسی متشکل جنبش ناسیونالیستی کرد” میباشند. ناسیونالیسم جنبشی اجتماعی و فعال در جهت دستیابی به منافع طبقاتی خود می باشد و تلاش میکنند نه تنها در قدرت سیاسی به بازی گرفته شوند، بلکه بعنوان بخشی از این سیستم و سهیم در استثمار طبقه کارگر در کنار بورژوازی در ایران از سوی جناح در قدرت “حاکمیت سیاسی” و همچنین جناح ها و دیگر گرایشات اپوزیسیون بورژوائی و راست برسمیت شناخته شوند. تلاش عملی و مواضع سیاسی جریانات و احزاب سیاسی جنبش ناسیونالیستی کرد در داخل و خارج ایران تاییدی بر این واقعیت است.

– اما، شرایط و اوضاع احوال کنونی جهانی، منطقه ای و داخلی. خارج از اراده موئلفه هائی در تقویت جنبش ناسیونالیستی کرد را بمیدان رانده است که موقعیت جنبش بورژوا ناسیونالیستی کرد را بطور واقعی و غیر قابل انکاری، در شرایط بهتری قرار داده است و بنوعی در معادلات سیاسی و آرایش و صف بندی دولتها و نیروهای بورژوائی حاکم در منطقه، سهیم شده و غیر قابل حذف می شود. که توهمات خاص خود را در ابعاد سیاسی- اجتماعی در جامعه کردستان بدنبال داشته و خواهد داشت. که بنوعی در کوتاه مدت بر مبارزه سیاسی- طبقاتی در جامعه کردستان تاثیرات منفی را خواهد، داشت.

– در تقابل نیز “جنبش کمونیستی و چپ و برابری طلبی و مدرنیسم اجتماعی در جامعه کردستان، جنبشی زنده، فعال و با پایه اجتماعی، محسوس و ملموس و مادی” می باشد. که در معادلات قدرت سیاسی در آن جامعه در حال حاضر غیر قابل حذف هست. اما، نباید غافل بود. زیرا این وضعیت اجتناب ناپذیر نیست و لازم است پایه های اجتماعی آنرا با توهم زدائی سیاسی- اجتماعی، هر چه بیشتر آگاهتر، محکمتر، سازمانیافته تر و وسیعتر کرد. تا بتوان در تقابل با جنبش بورژوا ناسیونالیستی کرد که نهایتا بر سر اداره و حاکمیت سیاسی جامعه کردستان، از روانگاه منافع طبقاتی قرار خواهد گرفت،  نه تنها غیر قابل حذف باشد، بلکه نتوانند “آزادی را از جامعه سلب کنند، سنت و فرهنگ ارتجاعی و فقر و فلاکت اقتصادی و سرکوبگری را به جامعه” تحمیل کنند.
– با برسمیت شناختن این مؤلفه ها میتوان و باید مصافهای اصلی و پیش روی کمیته کردستان را که میتوان از آن بعنوان مبانی استراتژیک حزب در کردستان نام برد، بر عرصه های اصلی نبرد طبقاتی ما بین کار و سرمایه در کردستان متمرکز کرد و نقشه عمل کاری و هدفمند و همه جانبه برای آن را تدوین کرد. تا به پرچمدار قطب کمونیستی و چپ در آن جامعه مبدل شد.
روش، سبک کار و  تبلیغ
– لازم است عملا شائبه های فعالیت صرفا ضد رژیمی گری، جنبشی کارکردن، کار مقطعی و سطحی در شیوه و سبک کار سیاسی، تبلیغی، سازمانی و … را با برسمیت شناختن مشکلات تاکنونی عملا بکنار نهاده و بر “فعالیت سازمانیافته و عمیق، بدور از آکسیونسیم، تبلیغات آژیتاسیونی غیر واقعی و صرفا ایدئولوژیکی، غیرهدفمند و فرقه گرایانه” در ابعاد اجتماعی و در جنبش طبقه کارگر در مراکز و محیط زیست و کارشان تاکید کرده و تلاش برای شکل دادن به انسجام طیف کارگران کمونیست و رادیکال و به هم بافتن شبکه های محافل رهبران عملی و فعالین کارگری و اجتماعی در ابعاد اجتماعی متمرکز شد و از این طریق بر همه فعالیت های سیاسی و اجتماعی آزادیخواهانه و برابری طلبانه در جامعه تاثیر گذاشت.
– در این راستا لازم است بر وضعیت کارگران و تقابل طبقاتی اجتماعی در کردستان اشراف داشت. و آگاه بر تحولات جامعه سرمایه داری در کردستان و مبارزات کارگران و مردم زحمتکش برای بهره مندی از زندگی بهتر باید پرچم جنبش “مطالبات اقتصادی” کارگران در ایران را تبدیل به پرچم مبارزاتی و هر نوع اتحاد طبقاتی – اجتماعی مبدل و برای نقش بر آب کردن و طرد خرافات و آراء و افکار و ترفندهای گرایشات متفاوت بورژوازی “اپوزیسیون و در حاکمیت” و رژیم اسلامی و استبداد و سرکوب آن در همه زمینه های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و طبقاتی و سازمانی متمرکز شد.
– برای جذب و جلب اعتماد کارگران کمونیست و رهبران عملی و فعالین اصلی در جنبش کارگری و اجتماعی به حزب، باید در فعل و انفعالات (جدل های ما بین گرایشات، کمونیستی و رفرمیستی “چپ و راست”) جنبش کارگری با طرح و برنامه روشن بمنظور شکل دادن به تحزب کمونیستی کارگری دخالت کرد و راه حلهای عملی و واقعبینانه را در پیش پای شان قرار داد.
– نظام اقتصادی، اقتصاد حکومت اسلامی در بن بست کامل قرار دارد و می توان تاکید کرد که ورشکسته شده است. عوارض زیانبار این وضعیت، بسته شدن و تعدیل نیروی کار در مراکز اصلی تولیدی می باشد که بیکار سازی وسیع و گسترش فقر و فلاکت در ابعاد معیشتی و زیستی در جامعه در ابعاد سراسری و بویژه در کردستان ایجاد و تحمیل شده است. بیکاری وسیعی در بعد میلیونها نفر وجود دارد که فاقد هرگونه تامین بیمه های اجتماعی و بویژه بیکاری می باشند. موج بیکار سازی و بیکاری در جامعه کردستان بسیار ملموس و محسوس می باشد. راه حل عملی پافشاری کارگران بیکار شده در کردستان تاکید بر خواست اساسی “تامین بیمه بیکاری مکفی” می باشد. لازم است این مطالبه به سرلوحه مطالبات اساسی کارگران بیکار شده قرار گیرد و حول آن، در ابعاد اجتماعی نیرو بسیج و متشکل کرد.
– اولویت کاری برای دستیابی به مطالبات سازمانی- اجتماعی و طبقاتی، تماس مستمر با کارگران کمونیست و رهبران عملی کارگری توده ای در ابعاد اجتماعی می باشد. ملموس و قانع کردن شرایط موجود و گام عملی و اساسی برداشتن شان برای تماس های مستمر با دیگر رهبران و محافل کارگری و توده ای در ابعا اجتماعی برای بهم بافته شدن شبکه محافل رهبران عملی و کمونیست، و دوری گزیدن از سبک کار مقطعی و بدون ربط به محیط کار و زیست می باشد. برای آن باید نقشه مند تلاش پیگیرانه نمود.
تشکل های توده ای کارگری
– بمنظور متحد کردن صفوف طبقه کارگر و جلب و جذب “فعالین و رهبران عملی و کارگران کمونیست و رادیکال” و برای متشکل و متحد کردن طبقه کارگر لازم است بر مبارزات اقتصادی و “ارائه نوع تشکل توده ای کارگری” برای پیشروی و فائق آمدن بر پراکندگی که اکنون بر آنان حاکم است، در محل کار و زیست شان بصورت هدفمند اقدام وتبلیغ نمود.
– ما فعال “جنبش شورائی”، جنبش مجامع عمومی کارگران هستیم مجامع عمومی بر رای مستقیم کارگران تکیه دارند. برگزاری مجامع عمومی را مناسب ترین شکل ممکن برای اتحاد و تشکل توده ای خود کارگران میدانیم. از آنجا که مجامع عمومی محتاج اجازه دولت نیستند، از آنجا که این مجامع کل کارگران و نه نمایندگان کارگران را در مقابل دولت و کارفرمایان قرار میدهد و از آنجا که این مجامع به صنف و رشته های مخلتف تولیدی محدود نمیشوند، امکان تشکل وسیعتر و پایدارتری را به طبقه کارگر در مبارزه خود علیه کارفرمایان و دولت میدهد. با این توصیف و در حال حاضر بنا به خصوصیات و موقعیت مراکز کاری کارگران در کردستان و پراکندگی آنان، تلاش برای ایجاد “سندیکا و اتحادیه” بر مبنای مجامع عمومی کارگران میتواند در دستور قرار بگیرد.
– در این راستا لازم است فعالین و کارگران کمونیست و رهبران عملی کارگری و توده ای را فراخواند که برای ایجاد سازمانهای توده ای علنی در محل کار و زیست خود مبارزه و تلاش کنند و عملا به پای ایجاد آن بروند. بدیهی است هر نوع سندیکا، اتحادیه، صندوق های کارگری، تعاونی و انجمن هایی که توسط کارگران در محیط ها و مراکز کاری و تولیدی “محیط کار و زیست” به منظور پیشبرد امر مبارزاتی و دستیابی به مطالباتشان سازمان می یابد، باید بعنوان تشکلهای توده ای کارگری برسمیت شناخته شده و با همه وجود از آنها دفاع کرد.
تشکل اتحاد کارگری علیه بیکاری
– همچنین لازم است بدلیل وجود بحران عمیق اقتصادی، و فقر و فلاکتی که دامنگیر کل جامعه ایران و از جمله کردستان و بویژه طبقه کارگر شده است و موج بیکار سازی وسیع کارگران، تلاش برای “متحد کردن کارگران بیکار و شاغل ” تحت عنوان “تشکل اتحاد کارگری علیه بیکاری” که اتحادی طبقاتی میباشد. چون اولویتی فوری برخوردار است و از مصافهای آتی در دستور قرار داده شود. تلاش نمود فعالین کارگری و اجتماعی را متوجه این امر خطیر کرد. خود را صاحب این عرصه کنند و عملا به پای مادیت بخشیدن بدان بروند.
سیاست سازماندهی ما در کردستان
– این جهت سیاسی- عملی در راستای روشن تر کردن “سیاست سازماندهی ما در کردستان” می باشد و به نوعی به ایجاد تجمع و محافل کارگری “با دیدگاهی کارگری و کمونیستی بر اساس ایجاد اتحاد  طبقاتی کارگران” و دامن زدن به رشد و گسترش و به هم بافتن “شبکه محافل کارگران کمونیست و رادیکال و رهبران عملی کارگری” کمک خواهد کرد و خواهد توانست در آینده پایه های “پایه های حزب حکمتیست در جامعه کردستان” در ابعاد اجتماعی را بر شانه های این تشکل ها و محافل واقعی قرار بگیرند، بنیاد نهاد که خواهد توانست عملا “تلفیق کار علنی- مخفی (کار علنی- قانونی) برای سازماندهی در محیط کار و زیست و هدایت و رهبری سیاسی مبارزاتی کارگران” را بطور تعیین کننده ای تامین کند و عملا “پایه های حزب حکمتیست در جامعه کردستان” در ابعاد اجتماعی و بر پایه طبقاتی کارگری تشکیل خواهد شد. در نتیجه تمرکز بر جنبش کارگری در کردستان که مصاف اصلی فعالیت آتی کمیته کردستان میباشد و تدوین چشم انداز از این زاویه در نقشه عملی هدفمند و استراتژیکی که جایگاه فعالیت آتی حزب در کردستان را هر چه بیشتر روشن خواهد کرد!
تاکید بر چند نکته:
– در تلاطمات سیاسی- اجتماعی آتی در ایران “تقابل جنبشهای اجتماعی چپ و راست” برای تعیین تکلیف سرنوشت حاکمیت سیاسی، واقعیتی انکار ناپذیر است. بطور تفکیک ناپذیری در سیر روند طبیعی تلاطمات سیاسی- اجتماعی در کردستان نیز چنین خواهد بود. اما، لازم است تشکیلات کردستان حزب در سیر روند این تلاطمات برای بدترین حالت ممکن که بنا به محاسبات اقتصادی- سیاسی جهانی و منطقه ای و نیروهای راست و سناریو سیاهی از رضا پهلوی راست پرو غرب گرفته تا فراخوان وحدت ملی و  فدرالیست چیهای کرد با ارائه آلترناتیو توسط دول غرب و نیروهای دسته راستی و دست نشانده شان شرایط را عوض  کنند و “سپردن سکان اداره جامعه کردستان” که از طریق جنبش بورژوا ناسیونالیستی کرد، تحمیل شود. باید آماد بود. و لازم است در تقابل با آن بطور ویژه “برنامه حزب حکمتیست برای حاکمیت مردم در کردستان” تدوین شود.
– تلاش برای مبدل و تداعی شدن حزب در کردستان بعنوان نماینده اصلی و پرچمدار “نه” توده کارگر و مردم زحمتکش به جمهوری اسلامی  و نیروی پیگیر برای سرنگون کردن آن، که مانع اصلی برسر راه هر نوع پیشروی  و دستاوردی است. همچنان از وظایف اصلی حزب ما در کردستان است.
– تبدیل شدن به نماینده و پرچمدار جنبش کمونیستی کارگری و قطب چپ جامعه حول پرچم حزب حکمتیست در بطن صحنه سیاست اجتماعی در تقابل با جمهوری اسلامی و جنبش بورژوا ناسیونالیستی کرد و احزاب مربوطه .
– تلاش برای گسترش و سازماندهی گارد آزادی در ابعاد اجتماعی.
– دخالت موثر در جنبش برابری طلبی زنان در کردستان وهدایت آن
– دخالت موثر در جنبش جوانان سکولار و مدرن برای خلاصی فرهنگی- اجتماعی.
-استفاده سازمانیافته و هدفمند از کشورهای همجوار بخصوص کردستان عراق
– داشتن طرح و برنامه ای مشخص برای کار در میان کارگران مهاجر ایرانی در کردستان عراق همچنان از وظایف اصلی حزب ما در کردستان است.
اسماعیل ویسی-17 مرداد ماه 1393- 8 ماه اوت 2014- esmail.waisigmail.com
***