مصاحبه ها

نظام سرمایه داری محیط زیست انسانها را در آستانه نابودی قرار داده است! در باره سند مصوب کنگره نهم حزب گفتگو با ملکه عزتی و پروین کابلی

نظام سرمایه داری محیط زیست انسانها را در آستانه نابودی قرار داده است!
در باره سند مصوب کنگره نهم حزب
گفتگو با ملکه عزتی و پروین کابلی

کمونیست هفتگی: کنگره نهم حزب سندی در باره محیط زیست با عنوان: “نظام سرمایه داری محیط زیست انسانها را در آستانه نابودی قرار داده است!” را تصویب کرد. این سند در خطوط کلی چه میگوید و چرا سرمایه داری را مسئول وضعیت کنونی محیط زیست میداند؟

ملکه عزتی: بله این سند در کنگره نهم حزب ارايه شد و به تصویب رسید. در خطوط کلی این سند فشرده ادعانامه ما کمونیستها علیه تخریب محیط زیست توسط سرمایه داری و عدم اقدام جدی و اساسی از سوی حاکمان و سران کشورهایی است که بیشترین سهم را در تخریب محیط زیست دارند. همزمان این سند اعلام میکند در همین دنیای امروز و با پیشرفت علم و تکنولوژی مبارزه جدی و قاطع با تخریب محیط زیست امکان پذیر است. علیرغم بینش و نگاه نیروها و احزاب چپ و پوپولیست که پیشرفت تکنولوژی و صنعت را از عوامل تخریب و نابودی محیط زیست میدانند، ما در این سند اعلام کردیم بر این باور نیستیم. ما معتقدیم همین امروز و با پیشرفتی که در تمام زمینه ها موجود است میشود و میتوان از محیط زیست مراقبت کرد و مانع تخریب طبیعت و سرمایه های موجود در آن شد به شرطی که نیرو و امکانات مالی به این امر اختصاص داده شود. اما سرمایه داری و فلسفه سودآوری سرمایه مانع اقدامات جدی و اساسی در این رابطه است. ما اعلام کردیم هر چند باور ما این است که این معضل همین امروز میتواند قابل حل باشد اما با توجه به فاکتور اصل سودآوری افسار گسیخته سرمایه به هر قیمتی و استفاده غیر مجاز از منابع طبیعی در دنیا این تنها ما کمونیستها هستیم که با عزم راسخ به جنگ تخریب محیط زیست میرویم و خط پایانی بر این نابودی خواهیم کشید.

کمونیست هفتگی: آیا تخریب محیط زیست و اِعمال کنترلی بر وضعیت وخیم فعلی در جامعه سرمایه داری ممکن نیست؟ چرا سیاستهای تاکنونی دولتها و اقدامات پیشگیرانه جوابگو نبوده اند؟

پروین کابلی: انسان امروز با توجه به آگاهی و دخالتگری که در مسائل اجتماعی دارد در تمام اتفاقاتی که در اطرافش در جریان است در مورد محیط زیست هم فعالانه تلاش میکند که تاثیرگذار باشد. به نظر من همین تاثیر گذاریست که امروز جنبشهای مختلفی را هم در جهان علیه تخریب کره زمین، آلودگی هوا، تغییرات جوی سازمان داده و مردم یاد گرفته اند تا جایی که برایشان امکان دارد دخالت فعال داشته باشند. امکانات بشر امروز پاسه خیلی چیزها از جمله معضل محیط زیست را ممکن کرده است. اگر اراده ای باشد، بله ممکن است اگر عملی نمیشود به مسائل دیگر مربوط است و نه فقدان امکانات.

همین سیاستهای حداقلی دولتها، آنهم نه همه شان، اساسا بخاطر تمایل و فشاری است که مردم از پائین می آورند و دولتها را مجبور به اتخاذ یک سری اقدامات معین نموده اند. به نظر من تا حدودی تاثیر دارد و این تلاشها را نباید کلاً بی اهمیت تلقی نمود. اما این کافی نیست و بشدت از روندی که در جریان است عقب است. زنگهای خطر به صدا درآمده اند. دانش و تکنولوژی سالهاست که نشان داده که باید در اینمورد اقداماتی اساسی را در دستور گذاشت. اما چرا این آگاهی و تکنولوژی موجود بکار نمی آید؟ جواب را باید در ماهیت سیستمهای موجود یافت. دولتها نماینده مردم نیستند تا بتوانند شرایط را به نفع ادامه حیات و محیط زیست تغییر دهند. برخلاف پروپاگاند دولتهای سرمایه داری کره زمین از ازدیاد زاد ولد در خطر نیست بلکه این حرص و ولع سرمایه داری برای سود بیشتر است که کره زمین را رو به نابودی سوق داده است. منطق سرمایه روشن است. تولید نه برای بهتر زیستن بلکه اساسا در اختیار سودآوری قرار دارد. امروز تمام مایحتاج بشر از خورد و خوراک گرفته تا پوشاک و وسایل زیستی طوری تولید میشوند که بیشترین سود را به جیب سرمایه دار برگرداند. غیر از این جنگهایی که از جمله برای فروش اسلحه به مردم در نقاط مختلف جهان تحمیل میشود و هر روزه زندگی هزاران انسان بیگناه را به نابودی میکشند را میشود یک عامل دیگر تخریب محیط زیست نامید. پایه اصلی بسیار از جنگها بر اساس دستیبابی به منابع طبیعی است. دولتها و سرمایه داران حامیان این سیاستها هستند به همین دلیل نمیتوانند سیاستهایی بنیادی اتخاذ نمایند که به این روند پایان بخشد.

کمونیست هفتگی: دور جدیدی از جنبش اعتراضی در دفاع از محیط زیست توسط نسل جدید و جوانان در سالهای اخیر راه افتاده است. این جنبش چه حرف جدیدی در قبال محیط زیست دارد و راه حلش چیست؟

ملکه عزتی: نگرانی نسل جوان از وضعیت وخیم محیط زیست و تلاش و اعتراضشان قابل تقدیر است. آنها دنیا و کره خاکی را بخودشان و به آیندگان متعلق میدانند و از عملکرد و بی مسئولیتی دولتها و احزاب حاکم عصبانی هستند. یک رگه نسبتا قوی در این اعتراضات حتی مخالف احزاب محیط زیستی پارلمانی است و منافع و محاسبات کاسبکارانه آنها را ندارند. اما خط حاکم براین اعتراضات علیرغم نگرانی برحقی که دارند مسئولین واقعی این اوضاع را زیر سوال نمیبرد. لذا با این سیاست من این جنبش را به نوعی ادامه حرکات همان نهادهایی میدانم که تا امروز در این زمینه فعالیت کرده اند. همان احزاب سبز و ارگانهایی که به اشکال مختلف تلاش میکنند قوانینی را بعنوان مثال به فعالیت صنعتی و تولیدی اعمال کنند و بدرجه ای فاکتور محیط زیستی را وارد فعل و انفعالات اقتصادی کنند. مسئله ای که هر روز بیشتر از دیروز با تناقضات حرکت سرمایه با این قوانین روبرو میشود و آنها هم خود بخشی از این پروسه هستند. بطور کلی حرف تازه ای برای گفتن ندارند. سیاست جدید و پیش برنده ای ندارند. به منشا اصلی نابودی محیط زیست نمیپردازند. به ریشه های این تخریب دست نمیبرند. از همان هایی که در این نابودی روزافزون سهم بسزایی دارند میخواهند که اقداماتی جهت جلوگیری از این تخریب و نابودی منابع زیست و طبیعت انجام بدهند. انگشت اشاره کماکان و عمدتا بطرف رشد بی رویه تکنولوژی است. هنوز باورهای پوپولیستی بر این اعتراضات حاکم است. اما یک اصل مهم این اعتراضات حضور نسل جوان و معترضی است که حاضر به سکوت نیست و نمیخواهد نظاره گر خاموش تخریب و نابودی طبیعت برای نسل های بعد باشد. این شور و هیجان در این نسل قابل احترام است. اما اگر در همین حد باقی بماند و منجر به اقدام عملی مهمی نشود در حد تبلیغات و ویترین سازمان ملل باقی خواهد ماند. تبدیل به سپر دفاعی سرمایه داری در این رابطه خواهد شد. هر چند وقت یکبار یا نمایندگان آنها به کنفرانسها و سمینارها دعوت خواهند شد و سخنرانی خواهند کرد و تشویق هم میشوند اما در اساس در بر همان پاشنه ای خواهد چرخید که تا امروز شاهد آن بوده ایم. تخریب بیشتر و رشد بیمارگونه سرمایه داری که فقط در خدمت تامین بیشتر زندگی لوکس تعدادی معدود خواهد بود و در مقابل زندگی صدها میلیون انسان در کره زمین در معرض نابودی قرار میگیرد. تا زمانی که نقش صاحبان قدرت و سرمایه و انحصار تکنولوژی توسط این اقلیت در این اعتراضات برجسته نشود و فعالین این جنبش اعتراض خود را متوجه نفس موجودیت و حاکمیت انحصاری سرمایه و نقش آن در تخریب محیط زیست نکند در سطح همین اندازه از اعتراضات باقی خواهد ماند. احزاب طرفدار محیط زیست سالهاست به کشتی هایی که به صید نهنگ میروند حمله میکنند، اعضایشان به آن کشتیها رنگ میپاشند و مانع حرکت آنها میشوند، اما تا به حال قادر نبوده اند به ممنوعیت این قانون یک قدم هم نزدیک شوند. جنگلهای آمازون در شرف نابودی هستند آنها هنوز خودشان را با طناب به درختان میبندند. کسانی که این تحرکات را سازمان میدهند در نفس خود قابل احترام هسنتد اما واقعیت دنیای موجود چیز دیگری است. سرمایه داری امروز این اعتراضات را که پایه واقعی و اجتماعی دارند، به کریدورهای سازمان ملل هدایت میکند ولی به کمترین تعهدات خویش در این زمینه پایبند نیست.

این نسل تازه پا به میدان گذاشته اگر همان راه را ادامه دهند که به نظر چنین میرسد به همان سرنوشت احزاب سبز و طرفداران محیط زیست تبدیل خواهند شد.

کمونیست هفتگی: در ایران مسئله محیط زیست در وخیم ترین موقعیت است و دولت و هیئت حاکمه اسلامی نیز بجای انجام اقداماتی در باره این مسئله مهم به فعالین محیط زیست حمله میکند و برایشان پرونده سازی امنیتی میکند. این سند راجع به وضعیت محیط زیست در ایران و جنبش انقلابی سرنگونی چه میگوید و چه توقعی دارد؟

پروین کابلی: شما به مسئله مهمی اشاره کردید. حکومت ایران یک دیکتاتوری فاسد و جنایتکار است. بدلیل فساد و دزدی و چپاولگری که جمهوری اسلامی و حامیانش در ایران در چهل سال گذشته در پیش گرفته اند روند تخریب منابع طبیعی و آلودگی محیط زیست انسانها و از بین بردن حیوانات و جنگلهای طبیعی به نسبت مناطق دیگر دنیا سرعت بیشتری داشته است. خشکسالی های چندین ساله در مناطقی مانند سیستان و بلوچستان و کم آبی در بسیار از نقاط، طوفانهای شنی، سیل، خشک شدن رودخانه و دریاچه ها، از بین رفتن گونه های جانوری، تنوع زیستی و در پی همه این جابجا شدن جمعیت از مناطقی که دیگر قابل زیست نیست، میبایستی برای هر حکومتی یک هشدار جدی باشد.

مردم مترقی و پیشرو در ایران مدتهاست به این خطر واقفند. از چندین سال پیش جنبش های خودجوش مردم برای مبارزه با این روند شکل گرفته است. مثلا در بسیاری از مناطق مردم با همیاری به گردآوری و پاکسازی تالاب ها و یا جنگها می پردازند. درخت کاری میکند، آموزش میدهند و تلاش میکنند اذهان عمومی را متوجه خطری که در پیش است بکنند. برای کودکان مدارس جنگل شناسی ایجاد کرده اند. همه اینها با شدیدترین سرکوب دولت مواجه شده است. دلیل این را باید فقط در این دانست که این روند به نفع انباشت سرمایه دلالان محلی و دولتی نیست. فروش جنگلها اگر متوقف شود در وهله اول سود مقاطعه کاران دولتی و انواع و اقسام آیت اله ها را از بین میبرد. زمینهایی که در مسیر جاری شدن سیل ساخته میشود اساسا در دست بساز و بفروش ها است. در همین راستا است که میبینم جمهوری اسلامی با وحشیانه ترین روشها برای مقابله با این روندی که از میان مردم شکل گرفته مقابله میکند. فعالین جنبش محیط زیست را اعدام و زندانی میکند.

پیام سند مصوب کنگره حزب روشن است. ما میگوئیم محیط زیست انسانها برای انسانهائی که در آن زندگی میکنند مهم است و به این توجه داریم. ما میگوئیم انسان و طبیعت تخاصم و دشمنی ذاتی باهم ندارند و این تناقض و تضاد مصنوعی مثل بسیاری از تضادهای تصنعی دیگر میتواند حل شود. اگر این مشکل هر روز حاد میشود مانعی وجود دارد، منافعی وجود دارد و توجه را به برداشتن این مانع و این منافع جلب میکنیم. مبارزه علیه تخریب محیط زیست و نجات زندگی و طبیعت در گرو سرنگونی جمهوری اسلامی در وهله اول و سیستم سرمایه داری در قدم بعدی است. علیرغم پیشرفت تکنولوژی و دست آورد بشر، سود آوری سرمایه امکان یک زندگی امن و سالم را از مردم سلب نموده است. تا زمانی که سرمایه داری حاکم است بطور ریشه ای نمیتوان از تغییر برای این وضعیت صحبت کرد. این سند روشن و قاطع اعلام میکند که پیروزی بر تخریب محیط زیست و نابودی آن تنها در گرو پیروزی آلترناتیو کارگری میباشد. محیط زیست یک مسئله جدی طبقه کارگر است. طبقه کارگر بعنوان سازنده هر روزه جامعه منافعی در تخریب محیط زیست ندارد اما سرمایه داران دارند.

کمونیست هفتگی: چرا در یک نظام سوسیالیستی مسئله محیط زیست میتواند دگرگون شود؟ جامعه چه تصویری باید از اقدامات آتی یک دولت انقلابی کارگری در قبال بحران محیط زیست باید داشته باشد؟

ملکه عزتی: تفاوت یک نظام سوسیالیستی با نظام سرمایه داری در پایه ای ترین سطح اینست که سوسیالیسم یک جامعه انسان محور است و سرمایه داری یک جامعه سود محور. سوسیالیسم یک نظام اقتصادی- اجتماعی بر اساس رفع نیاز فرد و اجتماع است و سرمایه داری براساس حرص و ولع سیری ناپذیر عده ای قلیل و فردپرستی مبتذل فرد بورژوا. نظام سوسیالیستی در پی رفع تناقض انسان و طبیعت است و سرمایه داری بدنبال ویرانی کره خاکی بخاطر کسب سود بیشتر. لذا در جامعه ای كه توسط يك دولت انقلابی كارگری اداره ميشود از نظر ما كمونيستها مبنا تامين سود و امكانات در جهت رفاه يك اقليت كوچك نيست بلکه بدوا لغو امتیازات این اقلیت ناچیز است. آنچه كه در خدمت رفاه و خوشبختی عموم مردم باشد نميتواند همزمان ويرانگر و مسبب تخريب محيط زيست و زندگی همان انسانها باشد. تامين رفاه عمومی و استفاده از نعمات طبيعی بر اساس نياز، و نه سوداندوزی عده ای قليل مانع خواهد شد كه منابع طبيعی و محيط زيست تخريب و آلوده شود. يك حكومت انقلابی كارگری با هدف استفاده از منابع طبيعی در جهت تسخير بازار فروش و به اسارت در آوردن انسانها قطعا قدمی برنخواهد داشت. شهروندان آزادی که برای ارتقا زندگی و شکوفائی خلاقیت فردی و جمعی شان تلاش میکنند، علی القاعده خانه خود را به آتش نمی کشند. در حکومت کارگری با انقلاب اقتصادی و الغای مناسبات بورژوائی مبتنی بر مالکیت خصوصی و بردگی مزدی مالکیت اشتراکی را بر همه دارائی ها اعمال خواهد کرد و لذا اصولا فرصتی برای تداوم سیاستهای سرمایه داری و اینجا تخریب محیط زیست فراهم نخواهد شد. آنجا از بازار و رقابت وحشیانه سرمایه داران و صدور سرمايه خبری نیست و هر آنچه كه در تضاد با طبيعت و حفظ منابع طبيعی و محیط زندگی انسانها باشد قطعا ممنوع اعلام میشود. آلودگی هوا بخاطر توليد خارج از مصرف و عرضه آن در بازار قطعا پايان خواهد يافت. شكوفايی و رشد و رفاه جامعه نبايد در تضاد با حفظ طبيعت قرار بگيرد. هارمونی مابين طبيعت و انسان بايد در بالاترين شكل ممكن حفظ شود. امروز جمعيت فقر زده در بسياری از كشورها خصوصا در قاره آفريقا شاهد بحران زباله در طبيعت محل سكونت خويش هستند. آنها قربانيان زباله گردی و بازيابي فلزات و مواد بيماری زايی هستند كه بخاطر تامين معاش و گذران زندگی به آن روی آورده اند، آنها در فقر مطلق و بيشرمی بورژازی هر روزه با مرگ روبرو میشوند. اين فاجعه قطعا و مطلقا در يك حكومت انقلابی كارگری اتفاق نخواهد افتاد. اين بايد تصوير انسانهای امروز از يك آينده مرفه و سعادتمند در يك حكومت سوسیالیستی باشد. اگر فكر ميكنيم بحران محيط زيستی امروز نتيجه مستقيم عملكرد نظام سرمايه داری است و ضيافتهای شيك سران اين كشورها بطور واقعی بدنبال راه حل عملی جهت حل بحران محيط زيست نيست، بايد تضمين كنيم در يك حكومت انقلابی كارگری اين وضعيت تغيير ميكند. مسئله محیط زیست امری صرفا کشوری نیست و ابعاد منطقه ای و جهانی دارد اما تصور اینکه یک جامعه و مجموعه ای از جوامع میتوانند بسرعت این بحران را تخفیف و بر آن فائق آیند مشکل نیست. بسیاری از ابزارها و وسائل مورد استفاده امروز که تخریب گر محیط زیست هستند صرفا بدلیل ارزان بودن آنهاست و گرنه میتوان با استفاده از انرژی پاک و توانائی های علمی و تکنولوژیک به بهترین وجهی بسرعت بر مشکلات عدیده فائق آمد. این میتواند منطق و تصويری باشد که جامعه از یک حکومت انقلابی کارگری و سوسیالیستی داشته باشد.

کمونیست هفتگی: این سند مصوب کنگره حزب چه فراخوانی راجع به خواست توده ای در قبال بحران محیط زیست دارد؟ آیا این سند حل این بحران و یا تخفیف جدی آنرا به سوسیالیسم موکول میکند؟

پروین کابلی: همانطور که قبلا گفتم حل بحران یا دستکم امکان تخفیف جدی آن همین امروز در همین جامعه وجود دارد و مبارزه جاری نیز قصد دارد که بورژوازی هار را بدرجه ای افسار زند و وادار به رعایت حداقل هائی کند. اما اگر این بحران حل نمیشود و هر روز تشدید میشود دیگر به رقابت و منافع سرمایه داران و دولتهایشان برمیگردد که ظرفیت آنرا دارند در چند ساعت دنیا را نابود کنند. لذا حل بحران محیط زیست در گرو پیروزی آلترناتیو سوسیالیستی است. این سند بروشنی میگوید که؛ “سرمایه داری امروز علیرغم ظرفیتهای عظیم علمی و تکنولوژیکی قصد کنترل و حل بحران محیط زیست را ندارد و مشخصا حل بحران محیط زیستی وخیم در ایران به پیروزی کارگری در تحولات آتی گره خورده است. ما بروشنی اعلام میکنیم که احزاب بورژوائی ایران بنا به ماهیت سرمایه دارانه و دفاعشان از تداوم وضع موجود، قادر نیستند کمترین بهبودی در وضعیت محیط زیست ایجاد کنند، حل این بحران کار طبقه کارگر و کمونیست هاست”.

طبقه کارگر و زحمتکشان جامعه بیشترین ضرر را در تداوم این وضعیت متحمل شده و میشوند. راه دیگری وجود ندارد. حتی در کشورهایی که مردم حق اعتراض و متشکل شدن دارند سیستم حاکم بر جامعه نتوانسته و قادر نیست راه حلی جدی برای این روند را ارائه دهد. ما هیچ چیزی را به فردا موکول نمیکنیم. چنبش سرنگونی جمهوری اسلامی وارد مقطعی سرنوشت ساز شده است. مردم دیگر حاضر به قبول وضع موجود نیستند. محیط زیست و آلودگی هوا یک بحران جدی را در زندگی مردم موجب شده است و علت اصلی این بحران هم متوجه جمهوری اسلامی است. تنها با سرنگونی جمهوری اسلامی و پیروزی آلترنایتو سوسیالیستی امکان دستیبابی به یک محیط امن و سالم امکانپذیر میباشد.
***