جهان هنوز در چنگال کرونا است. هنوز مشخصاتِ دنیای پساکرونا بدرستی روشن نیست. با اینحال تاثیراتِ تاکنونی سیاسی و اقتصادی کرونا و چشم اندازهای آن بدرجه زیادی روشن است. پیامدهای انسانی این بحران و راستگرائی بیشتر در سیمای فکری و ایدئولوژیک حاکمین جهان مُسجل است. امروز روشن است که بحران اقتصادی ناشی از کرونا تاکنون چه برسر مردم کارگر و زحمتکش آورده است. بیکاری چند صد میلیونی و چشم انداز بیکارسازی وسیع تر، دورنمای فقر و فلاکت و حتی قحطی در مناطقی از جهان غیر ممکن نیست. با اینحال دنیای پساکرونا هر مشخصاتی داشته باشد، یک چیز مسلم است و آن اینست که جنبشهای سیاسی و طبقاتی در مقیاس جهانی و در ایران نیز، خود را برای بعد از کرونا آماده میکنند. کرونا بالاخره با هر درجه از تلفات انسانی، لطمات اجتماعی و اقتصادی، تمام میشود. دنیای بعد از کرونا دنیای کشمکش برسر سهم بازماندگان از جهانی است که سرمایه و سرمایه داری برای مردم قرن بیست و یکم به ارمغان آورده است.
اینروزها بعضاً نشریات غربی و سخنگویان بورژوازی از “بازگشت مجدد مارکس” و نوعی “سوسیالیسم” سخن میگویند. حتی امنیتی ها و ژورنالیست-بسیجیهای رژیم اسلامی فرصت را غنیمت شمردند که علیم کمونیسم یاوه بگویند و از “کرونائیسم بعنوان صورت جدیدی از مارکسیسم” سخن بگویند. این آه و ناله های بورژوازی انعکاس یک وحشت اجتماعی و طبقاتی از عملکرد و کارنامه سیاه خویش است که از زبان قلم به مزدهایش جاری میشوند. آینده سوسیالیسم البته توسط اینها تعیین نمیشود، نهایتا اینها هم باید نان بخورند و در سنگر تبلیغات ضد کمونیستی جّد و جهد کنند. آینده کمونیسم و سوسیالیسم را جنبشی تعیین میکند که در برابری و رفع تبعیض و نفی استبداد و استثمار ذینفع است نه کسانی که برای مَرمت و تداوم نظم قصابخانه ای بورژوازی “جهاد“ میکنند.
پساکرونا امروز سوالی است که بیشتر از دوران وحشت کرونا بر ذهن و عمل طبقات اجتماعی و جنبش هایشان سایه افکنده است. درست مانند یک جنگِ مهیب، یک بمبارانِ اتمی، یک تراژدی بزرگِ انسانی، که بالاخره روزی تمام میشود. اما صحنه سیاست و جدال طبقات و سهم انسان امروز در دوره جدید سوال مهم و استراتژیکتری است که باید به آن جواب داد. طبقه کارگر جهانی و جنبش کمونیستی طبقه کارگر نیز باید این سوال را در مقابل خود بگذارد، مصافهای ایندوره را بشناسد و به سنگرهای مبارزه سیاسی و طبقاتی معطوف شود.
در ایران نیز سران حکومت اسلامی از هم اکنون به استقبال دوره پساکرونا رفته اند. روحانی میخواهد چند میلیونی را به کشتن بدهد تا نفسِ جامعه انفجاری را در سینه حبس کند. رئیسی جلاد از هم اکنون با زبان آخوندی “مقابله با جرم” دم و دستگاه سرکوب قضائی سرمایه را برای تقابل با کارگر و اعتراض توده ای گرسنگان روغنکاری میکند. جنبشهای ارتجاعی از حکومتی تا اسلامیون حاشیه حکومت و سلبریتی های نان خورشان و “مردم خیّر” مورد اشاره خامنه ای نیز همینطور. اینها دلشان برای کسی نسوخته است، حتی وجدان مُعذبِ لیبرالی شان را التیام نمیدهند، اینها وحشت کرده اند و در کابوس هایشان رژه دهها میلیون گرسنه و عصبانی “آبانماهی” را می بینند. اینها خود را برای مواجهه با اعتصاب و اعتراض و خیزش انقلابی آماده میکنند.
جنبش طبقه کارگر و رهبری رادیکال و سوسیالیست آن و مارکسیست ها و کمونیست ها نیز باید در صفی واحد و محکم برای پساکرونا آماده شوند. بدترین کار میتواند این باشد که خود را به مسائل خرد و ریز مشغول کنیم و در متن این بحران و بعد از آن از عینک دنیای قبل از کرونا به مسائل بنگریم. جامعه ایران خیزش انقلابی آبان ٩٨ را از سر گذرانده و سرکوبِخونین موفق نشد این جامعه را مرعوب کند. بحران کرونا برای رژیم اسلامی موقتاً وقت خرید اما اینهم دو لبه بود. در ایران دستگاه لفت و لیسِ دین بی آبرو بود اما در متنِ این بحران کُلِصنعتِ دین در جهان و در ایران بیش از کُلِ تاریخِ مکتوب بی اعتبار شد. دور نیست روزی که مردم انقلابی و خشمگین برج و باروی مذهب و نمادهای آنرا برسر برپا دارندگانشان ویران کنند.
مهمترین حلقه سیاستِ کارگری در ایندوره گرفتن ابتکارِ عملِسیاسی برای دوره پساکرونا است. این حلقه وصل آبانماه ٩٨ به دوره جدید و تداوم آنست. برای اینکار تلاشهای متعددی باید صورت بگیرد اما عجالتاً و در مناسبتِ اول مه، روز جهانی کارگر، ضروری است طبقه کارگر در مقابل بورژوازی حرفِروشنِ خود را بزند و رئوس مانیفستِ طبقه خویش را اعلام کند. کارگران باید خود را در قامتِ “دولت سایه” ببینند و راه حلِ خود را برای معضلاتِ کلیدی و محوری امروز اعلام کنند. خواستهائی که در خیزشهای توده ای دیماه ٩٦ و آبانماه ٩٨ ریشه دارند و در ایندوران بیماری و بیکارسازی وسیع و سیاست کشتار جمعی طبقه کارگر، بورژوازی تلاش دارد آنرا گامها عقب براند.
کارگران ضروری است در باره تامین معیشت و رفاه همگانی، پرداخت فوری و یکجای کلیه حقوقهای معوقه، بیمه بیکاری مُکفی برای کلیه افراد آماده بکار، حق بی چون و چرای کُلِ ساکنین ایران برای برخورداری از تغذیه مناسب، طب و درمان و بهداشتِمناسب و رایگان، آموزشِ رایگان، نفی سیاست تشدید فقر و فلاکتِ عمومی که خود را بعنوان مثال در دستمزدهای چند بار زیر خط فقر اسلامی بیان میکند، دفاع از حاشیه نشینان، دفاع از کودکانِ کار و حقِ کودکان برای برخورداری از امنیت و سلامت و بهداشت و آموزش و یک زندگی شاد و ایمن، دفاع از مهاجرین و کارگرانِ مهاجر، اِسکانِ معتادین و بی مسکنان با رعایت شأن و کرامتِ انسانی آنان، دفاع از زندانیان سیاسی و آزادی فوری آنان، آزادی کلیه زندانیان تا فائق شدن کامل به بحران کرونا، قرنطینه مناطقِ مخاطره آمیز با تامین نیازهای تدارکاتی و اقتصادی و بهداشتی آن، برابری بیقید و شرط زن و مرد و رفع هر نوع تبعیض، ایجاد سازمانهای شورائی در مراکز کار و محلات و حق کلیه ساکنین ایران برای دخالتِ مُستقیم و مُستمر در مُقدراتِ خویش سخن بگویند. کارگران باید در مقام دولت و قدرتِ آلترناتیو ظاهر شوند و به مصافِ قانون و دولتِبورژوازی بروند. دوره پساکرونا برای طبقه کارگر دوره جدالِحادتر با بورژوازی مرتجع اسلامی و کلیه جنبشهای دستِراستی ضدّ کارگری است.
سیاوش دانشور
١٧ آوریل ٢٠٢٠