اول مه را تبریک میگویم. خطر ویروس کرونا موانع و محدودیتهای زیاد در مقابل متینگها و رژه های کارگری امسال ایجاد کرده و به این معنا به داد کاپیتالیسم و دولتهایش رسیده تا فشاراعتراض کارگری را موقتا هم بوده در اول مه امسال از سر بگذرانند. با وجود این محدودیتها، اما تحرک و جنب و جوش کارگری در مناسبت اول مه از جمله در جنبش کارگری ایران قابل مشاهده است و باید درود فرستاد به سازماندهندگانش که به سرمایه داری و دولتهایش اعلام میکنند، نمیتوانند ماه مه را از ما بگیرند.
اما در این سمینار و در این فرصت معین قرار است من در نوبت خودم به جنبه های دیگری از موضوع بپردازم. سخنران قبلی رفیق آذر ماجدی به کارکرد ضد انسانی سرمایه داری در قبال پدیده کرونا پرداخت، آن نکات را تکرار نمیکنم. واضح است، اشاعه ویروس کرونا از هم اکنون و در ادامه هم تاثیرات عمیقی بر سیمای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و ایدئولوژیک دنیا گذاشته و میگذارد. بعضی از مولفه های این تاثیرات منفی خود را نشان داده و اما بسیاری مولفه های مخربتر آن بعدا بروز پیدا میکند و تنگناهای بزرگی بر سوخت و ساز کار و زندگی نرمال جوامع میگذارد. اما هر چه باشد از این دوره عبور میشود. بازسازی دنیای ضربه خورده از کرونا و بعد از کرونا در دستور قرارمیگیرد. تصور من اینست ضرباتی که فاجعه کرونا بر نان و جان و سلامت انسان و بر پیکر اقتصاد جهانی وارد میکند، عقب گردی که بر بشریت تحمیل کرده و میکند، با بحران و تلاطمات بزرگ امثال جنگ جهانی دوم قابل مقایسه است. کاپیتالیسم ضد انسان که با عدم پاسخگویی خود به نیازهای پزشکی، بهداشتی و معیشت مردم تشدید کننده این اوضاع است، در راستای سازماندهی مجدد سودآوری و تحکیم سلطه سرمایه داری ازهم اکنون نقشه بازسازی دنیای ضربه خورده از کرونا و بعد از کرونا را در دستور گذاشته است. لذا در این شرایط سئوال گرهی در مقابل جنبش طبقه کارگر و مشخصا جنبش سوسیالیستی طبقه کارگر اینست، آیا طبقه کارگر و کمونیستها در قبال چنین اوضاعی نظاره گرند یا دخالتگر؟ تردیدی ندارم پاسخ فعالین کارگری و کمونیست تاکید بر دخالتگری است. آنوقت سئوال بعدی اینست با کدام افق سیاسی و مهمتربا کدام ابزار؟ در پاسخ من دو محور را در مناسبت اول مه امسال و در این سمینار برجسته میکنم.
تجربه کرونا بیشتر از هر رویداد فاجعه بار دیگر برملا کرد، آنچه برای کاپیتالیسم مهم است ترجیح سود بر حیات انسان است. جنگهای جهانی اول و دوم، با همه قتل عامها و مصائب بیشمارشان با شفافیتی که در این دوره می بینیم، نتوانستند سودپرستی سرمایه را در سطح جهانی اینچنین آشکار کنند. به همین دلیل در بازسازی جهان بعد از جنگ جهانی دوم، بخشهای وسیعی از طبقه ما و بشریت دنبال لیبرالیسم به عنوان شاخه دیگری از کاپیتالیسم در قامت شکست دهنده فاشیسم رفتند.بخشهای وسیعی به دنبال دولت گرایی اقتصادی تحت نام “سوسیالیسم” رفتند و تازه این تجربه مثبت تر بود. بخشهای وسیعی زیر پرچم سوسیال دمکراسی با الگوی دولت رفاه آنها رفتند. یعنی بخش اعظم بشریت به این خودآگاهی نرسیده بود، که برای همین ترندهای بورژوایی که زیر پرچم آنها قرار گرفته اند، سود بر انسان ارجحیت دارد. اما در این فاجعه کرونا مخرج مشترک همه این ترندها یکی است. ترجیح سود بر انسانیت. این فرصتی است برای یک تعرض همه جانبه به همه ترندهای کاپیتالیسم. اگر یک محور هویتی اول مه روز جهانی کارگر “نه” گفتن به سرمایه داری است. امسال شفافتر از هر دوره ای پیام طبقه کارگر جهانی و طبقه کارگر ایران باید نه گفتن قاطع و همه جانبه و عمیق به همه ترندهای کاپیتالیسم ضد انسان باشد. چنین “نه” گفتنی را تنها جنبشی و افق و آلترناتیوی میتواند، بگوید که در ماندگاری هیچ بخشی از بورژوازی نفعی نداشته باشد و این چیزی جز افق و آلترناتیو کمونیستی نیست. اما نه هر کمونیسمی؟ به معنای دقیقتر باید مشخص کرد، کدام کمونیسم؟ واضح است کمونیسم لغو کار مزدی! کمونیسم مانیفست کمونیست و مارکسی! کمونیسم کارگری آغاز قرن بیست و یکم! و البته اگر این نوع کمونیسم هم در حصار طرح نقد و افق و تبلیغ و ترویج باقی بماند، کافی نیست و کار به جایی نمی برد.
مبرمیت کمونیسم متشکل و متحزب!
اگر طبقه کارگر و کمونیسم بخواهد مهر خود را بر بازسازی دنیای لطمه خورد از کرونا و بعد از آن بکوبد، به کمونیسم متشکل و متحزب و سازمانده و رهبر در راس جنبش طبقه کارگر نیاز است. واقعیت تلخ اینست، جنبش طبقه ما در سطح جهانی، منهای جامعه ایران، با خلاء و کمبود چنین کمونیسم متحزبی روبرو است. نقطه امیدی که هست، به دنبال انقلاب سال ۵۷ و تاکنون گام به گام مارکسیسم و نهایتا کمونیسم کارگری متحزب در ایران قد علم کرده است. اما با اذعان به بسیاری کمبودها و محدودیتهایی که داریم و سد راهمان است. به نظرم امروز و در مناسبت اول مه ۲۰۲۰ لازمست هر فعال و کارگرکمونیست در هر جای این دنیا بر پرکردن خلاء کمونیسم متشکل و متحزب پافشاری کند. بر مبرمیت تلاش بی وقفه برای ایجاد تحزب کمونیستی در جنبش طبقه کارگر تاکید کند. تا آنجا که به ما کمونیستها در ایران مربوط است، برای فایق آمدن بر محدودیتهای فراوان سد راه حزب و جنبشمان فعالیتهای گسترده و موثر و دگرگون کننده را باید در دستور بگذاریم. خلاصه کنم، ابزار جنگ طبقاتی مان را برای بازسازی دنیا در مسیر منافع طبقه کارگر و انسانیت، در راستای دگرگونی اساسی همانا سازماندهی انقلاب کارگری حدادی کنیم. به نظرم این میتواند قطب نما و پیام اصلی کارگران کمونیست در اول مه امسال در بطن فاجعه کرونا باشد. مصائب فاجعه کرونا بار دیگر توجه به آلترتیو رهایی انسان از نکبتهای دنیای موجود را جلب کرده و میکند. آلترناتیوی که همه سوخت و ساز جامعه، از جمله تولید در خدمت رفاه، سعادت و سلامت و تامین زندگی و معیشت انسان باشد، نه اینکه جزو حاشیه های سودپرستی نظم موجود. انسانیت به چنین چشم انداز و آلترناتیوی می پیوندد و اینجا به محور دوم بحثم که تاکید بر همبستگی طبقاتی و انسانی است، میرسم.
در شروع فاجعه کرونا بخشی از رهبران و ایدئولوگهای بورژوازی جار زدند، دوره بازگشت به بستن مرزها و محدوده های ملی، دوره انزواطلبی و به هم زدن مناسبتها و قراردادهای فراکشوری و جهانی است. دوره تفرقه و تقدیس “دولت – ملت ها” است. طبعا ترند راست افراطی کاپیتالیسم به چنین جهتی نیازمند است و آگاهانه آن را صیقل میدهد. اما نقطه مقابل این حرکت ضد تاریخی و ضد انسانی، حتی برای مقابله با خطر ویروس کرونا بسیار زود معلوم شد، همبستگی انسانی چه جایگاه بزرگی را در سطح جهان و در خود کشورها دارد. همکاری و یاری رسانی انسانی در سطح جهانی و از جمله در ایران نشانه های گویای عطش انسان به همسرنوشتی و همبستگی است.
بر بستر چنین زمینه ای آلترناتیو کمونیستی و کارگری میتواند پرچمدار احیای اتحاد و همبستگی بین المللی طبقه کارگر و صف انسانیت باشد. اما چنین روندی صرفا با تبلیغ و ترویج حاصل نمیشود. آلترناتیو سوسیالیستی و کمونیسم کارگری باید در کشور مشخص و در جغرافیایی به قدرت برسد. الگوی آزادیخواهانه و برابری طلبانه خود را به کرسی بنشاند. توجه طبقه کارگر جهانی را به خود جلب کند. از این زاویه طبقه کارگر و کمونیسم ایران اولین و مستعدترین کاندید سازماندهی انقلاب کارگری و کسب قدرت سیاسی است. حضور جنبش سوسیالیستی کارگری سرزنده و تجربه کسب کرده در جدال طبقاتی چهار دهه اخیر، سابقه و پیشینه معتبر کمونیسم و وجود کمونیسم کارگری متحزب و متشکل و قابل انتخاب ما، اهرمهای مهم ساقط کردن بورژوازی و قدرت گیری آلترناتیو کمونیستی و کارگری در ایران است. این واقعیت رسالت تاریخی طبقاتی مهمی را در مقابل طبقه کارگر و ما کمونیستها در ایران قرار داده است. در روز اول مه امسال با چشمان باز این موقعیت را باید دید و برای تحقق این رسالت آستینها را بالا زد.
***