کار از انکار و یا پنهانکاری و به حاشیه سپاری بحران جاری اقتصاد جهان گذشته است.
در همین روزها: اشاره دیوید مالپس رئیس بانک جهانی به افت اقتصاد جهان و افزایش شصت میلیونی جمعیت زیر فقر (١٩ مه)، تخمین جروم پاول رئیس فدرال رزرو آمریکا درباره ادامه بحران اقتصاد آمریکا تا اواخر ٢٠٢١ در کنارعوامفریبی غریب او که: “نظیر بحران دهه ١٩٣٠ سالها طول نخواهد کشید”! (١٧ مه)، برآورد پائولو جنتیلونی کمیسر اقتصادی اتحادیه اروپا از بحران اقتصادی اتحادیه اروپاهمچون: “شدیدترین رکود اقتصادی تاریخ” اتحادیه (٦ مه)، توافق آلمان و فرانسه بر اختصاص پانصد بیلیون یورو به ترمیم پیامدهای بحران اقتصادی اتحادیه اروپا (١٨ مه)، اجندای اقتصادی کنگره در حال برگزاری دولت چین (از ٢١ مه) و شواهد دیگری از حال و روز خراب اقتصادهای دیگر جهان ازجمله اقتصاد رو به سقوط ایران، گواهی میدهند که سردمداران سرمایه جهان به وجود بحران اقتصادی توام با پاندمی کورونا اذعان دارند و همزمان در مورد آمادگی مقابله با “تندپیچهای پیش رو” هشدار میدهند.
امواج اقیانوس پیمای این بحران هر روز بخشی از پیکره جهانی سرمایه را به لرزه در میآورد. امواج قاره پیمای پاندمی کورونا هم صدها هزار جان را قربانی میگیرد و صدها میلیون روان را به تباهی و پریشانی میکشاند. پابپای دو بحران همزمان، امواج پانیک پراکنی بورژوازی، هرجا به شیوه ای، فاجعه را فاجعه بارتر کرده است. بحرانها مصیبت بارند، بورژوازی با سلطه و سودجوئی آنها را مصیبت بارتر میکند. بر آنها مهار نمیزند، از آنها برای راه اندازی مجدد چرخ سودآوری سرمایه بهره برداری میکند، پیامدها را هم بر گرده کارگران و محرومان و شهروندان جامعه میشکند. ضربه سنگین کورونا اقتصاد جهان را از لب پرتگاه بحران به درون بحران انداخت و به همه جهان سرایت داد. بحران اقتصادی هم به سرایت جهانی کورونا میدان داد. کروکودیل کووید-١٩ بر پشت اژدهای بحران اقتصادی کره زمین را دور زد و اکنون پابپای هم با امواج پی درپی بشریت را میکوبند.
موجی بر موجی میتازد و بشریت را به موقعیت قربانی میاندازد، به جانیان حاکم و دشمنان بشر دستاویز میدهد که نقش ناجی بازی کنند. جانی در نقش ناجی! با وقاحتی بیسابقه برایمان تکلیف تعیین میکنند. این میزهای وقاحت را باید به رویشان برگردانیم. در تندپیچهای اساسی این دوران، بشریت تشنه رهایی میتواند از قربانی بحران به قهرمان دوران بدل گردد. پرچم رهایی سوسیالیستی کارگری را برافرازیم و با بکار انداختن اراده کارگران در پیشاپیش صف محرومان جامعه و انسانهای بپاخاسته تشنه رهایی سلطه سیاسی و اقتصادی بورژوازی و نظام بردگی مزدی را براندازیم. طرحی نو برای جامعه انسانی و فرد فرد انسانها دراندازیم، در این مسیر گامهای بلند و استوار برداریم و پی در پی پیش برویم.
دو رشته پاسخ طبقاتی
بحران توامان جاری تندپیچهای خطیری پیش روی بشریت گذاشته که بیگمان دو طبقه اصلی جامعه – بورژوازی و پرولتاریا – با دو مجموعه پاسخ طبقاتی متضاد به مقابله آنها میروند. تشدید رقابت بخشهای مختلف بورژوازی جهانی یکی از پیامدهای این بحران است که یک مورد بارز آن رشد بیسابقه رقابت و تشدید بیسابقه خصومت میان بورژوازی و دولتهای حاکم در آمریکا و چین است که هم اکنون جلو چشم جهانیان جریان دارد. واضح است که برنده یا بازنده شدن هیچیک از بخشهای رقیب یا متخاصم بورژوازی جهانی کوچکترین سودی به جامعه بشری نمیرساند و دود آن نه دیر بلکه زود به چشم جهانیان خواهد رفت.
هدف مشترک بورژوازی از تشدید رقابت صفوف طبقه سرمایه دار جان به در بردن سرمایه داری از بحران است. اما هدف مشترک چگونه از مسیر رقابت پیش برده میشود؟ تضاد واضح سرمایه داری در این است که سرمایه دائما خودگستر است و یک راه خودگستری سرمایه در دوره بحران این است که سرمایه بزرگتر یا مقتدرتر برود امکانات سرمایه کوچکتر یا متکی به قدرت ضعیفتر را بالا بکشد. (ماهیهای بزرگ ماهیهای کوچک را میبلعند). تضاد بنیادی سرمایه در جهان امروز این است که دریای شناوری آن اقتصاد جهان است حال آنکه رقابت و تخاصم بخشهای مختلف ناگزیر از تونل اقتصادهای کشوری میگذرد و ناگزیر توسط دولتهای حاکم بر قلمروهای کشوری پیش برده میشود. چنین است که رقابتها و تخاصمات میان بخشهای مختلف بورژوازی، بویژه میان قدرتهای بزرگ و جهانی سرمایه میتواند در دوره بحران به جنگهایی در قالبهای گوناگون از محدود و منطقه ای و نیابتی تا بزرگ و جهانی کشانده شود. چنین تندپیچهایی را در پرتو تئوری و دیدگاه مارکسی و در همان حال با نگاه لحظه به لحظه کنکرت باید دید و سنجید.
تشدید رقابت میان بخشهای مختلف بورژوازی در این دوران بحران به کنار، بیگمان اصلیترین پیامد بحران جاری، تشدید تضاد طبقاتی میان دو طبقه اصلی جامعه بورژوازی و پرولتاریاست. از همان آغاز تا پایان دوران بحران، این جنبه از پیامدهای بحران بیشتر از هر تحول دیگری جای توجه مسئولانه و شایان دخالت فعالانه کمونیستها و فعالان و پیشروان کارگری است.
اگر همه تلاش بورژوازی در دوره بحران حفظ سلطه سرمایه داری و مناسبات استثمارگرانه سرمایه به هر قیمت، حتی هر جا لازم شود به قیمت جنگ افروزیهای محدود و منطقه ای یا فراگیر و جهانی است، برافراشتن پرچم آلترناتیو سوسیالیستی اصلی ترین عرصه مقابله پیشروان رادیکال طبقه کارگر و کمونیست با بحران سرمایه، برای به زیر کشیدن سلطه سرمایه و پایان دادن به مناسبات استثمارگرانه بنا شده بر مالکیت بورژوایی بر وسائل تولید و کار مزدی است.
تنها راه ریشه ای مقابله با بحران سرمایه از میان برداشتن همان مناسبات سرمایه دارانه است که بحران دوره ای و متناوب هر چند سال، نتیجه محتوم و ذاتی آن است. این تلاش اصلی، بیگمان قطبنمای همه تلاشهای دیگر طبقه کارگر برای مصون داشتن معیشت و شرایط مبارزات روزانه خود از تعرضات بورژوازی اعم از دولتها و بخش خصوصی است. مبارزه برای رفرم و اصلاحات رو به پیش و بهبود دهنده و یا مبارزه برای حفظ دستاوردهای کسب شده قبلی، علاوه بر هدف معین خود آن مبارزه، در همان حال تلاشی برای گردآوری نیروی طبقه و سازماندهی آن در راه تحقق انقلاب سوسیالیستی است. در قلمرو جغرافیای سیاسی ایران سرنگونی رژیم اسلامی از ملزومات اولیه تحقق این هدف است. سلطه سرمایه در ایران یکی از ضعیف ترین حلقه های سرمایه داری جهان است. نبرد بازو به بازوی کمونیستها و جنبش رادیکال کارگری در ایران برای برچیدن نظام سرمایه داری در این ضعیف ترین حلقه کاپیتالیسم گلوبال، بیگمان در شمار حساسترین و اساسی ترین تندپیچهای پیش روی اردوی کارگری و کمونیستی ایران و جهان است.
(جوانب و زوایای بیشتر این مبحث را در بخش دیگر این نوشته پی خواهم گرفت)
٢١ مه ٢٠٢٠ / اول خرداد ١٣٩٩