کنگره چهارم حزب کنگره های حزب

کنگره ها //// سیاست کمونیستی باید به نیروی اجتماعی تبدیل شود (مصاحبه با رحمان حسین زاده در مورد کنگره چهارم حزب)

سیاست کمونیستی باید به نیروی اجتماعی تبدیل شود (مصاحبه با رحمان حسین زاده در مورد کنگره چهارم حزب)

اکتبر : اوضاع ایران٬ اختلافات جناحهای بورژوازی٬ تعرض وسیع به سطح معیشت طبقه کارگر و مردم محروم٬ فضای جنگی و موج اعدام٬ اعتراضات وسیع اما پراکنده طبقه کارگر برای دفاع از معیشت خود و.. فضای سیاسی ایران را شکل میدهد.  در چنین شرایطی کنگره حزب چه جایگاهی دارد؟

رحمان حسین زاده : فاکتورهای واقعی که شما به آن اشاره دارید، انعکاسی از تب و تاب سیاسی یک جامعه زنده است. پشت سر این فعل و انفعالات سیاسی کشمکش طبقاتی و اجتماعی شفافی در جریان است. فاکتورهای مورد اشاره که خیلی وقتها در مقابل همند اما به عنوان حلقه هایی از زنجیره تحولات سیاسی به هم مربوطند. در یک نگاه ساده کشمکش دو جناح بورژوازی سیاه و سبز برای نجات نظام اسلامی و گرفتن سهم بیشتر از اقتصاد و سیاست در آن جامعه، با هر توجیه و پوشش سیاسی دروغین و موئتلفین و متحدین متفاوت و رنگا رنگ، چیزی جز تلاش برای تامین سود آوری سرمایه و حفظ مناسبات و نظامی نیست که منفعت طبقه بورژوا را تضمین کند. و لازمه آن در جامعه ای با مشخصات ایران تعرض وسیع به معیشت طبقه کارگر و تحمیل سرکوب و اعدام است. در عکس العمل به این پدیده زشت و تلخ و ضد انسانی، دفاع جانانه طبقه کارگر از سطح زندگی و معیشت و موجودیت خود مبنای مبارزه گاه نهان و گاه آشکار مستمری است که طبقه کارگر در همین سه دهه علیه مناسبات استثمارگرانه، علیه زندگی زیر خط فقر، علیه نابرابری و تبعیض و ستم و علیه سرکوب و سلب آزادیهای سیاسی در مقابل یکی از هارترین دولتهای بورژوایی از خود نشان داده است. حال صورت  مسئله اینست،  این مبارزات مستمر طبقه کارگر چرا و بعد از سه دهه از مقاومت و مبارزه متنوع تناسب قوا را به نفع طبقه کارگر تغییر نداده است؟ چرا هنوز تحرک بخشهای مختلف بورژوایی، همانطور که متاسفانه در یکسال و نیم اخیر و در جریان جنبش سبزدیدیم، به بستر تحرک بخش مهمی از اعتراض توده کارگر و مردم حق طلب تبدیل میشود؟ پس درس مهم مقطع انقلاب ٥٧ که طبقه کارگر و صف آزادیخواهی یکبار برای همیشه دیگر نباید به نیروی ذخیره جناحهای بورژوایی تبدیل شوند، چی شد؟ راه پایان دادن به فعال مایشائی لایه های مختلف بورژوازی در صحنه جدال اجتماعی و سیاسی در گرو چیست؟ و مهمتر ملزومات عروج  آلترناتیو کمونیستی کارگری ساقط کننده بورژوازی و جمهوری اسلامی کدام است؟

کنگره چهارم در این مقطع خاص از تحولات سیاسی ایران و چشم در چشم این مسائل تعیین کننده تشکیل میشود. به نظر من کنگره در مقابل این انتخاب است یا به مثابه پرچمدار متحزب نیروی فعاله تغییر به این روندها و گرهگاهها جواب روشن کمونیستی و طبقاتی بدهد، یا به مثابه چپ کم توقع سنتی از خود متشکر غرق در مراسم سازمانی، “کنگره روتین” خود بشود. مباحثات و قطعنامه ها و جدلهای سیاسی که در هشت شماره اخیر نشریه کنگره رو به جامعه اعلام کردیم و از میان آنها تعدادی به خط مشی سیاسی و کمونیستی کنگره و حزب تبدیل میشوند، گواه اینست ما راه اول را انتخاب کرده ایم. نیاز زمانه را تشخیص دادیم.به اعتقاد من این  کنگره میتواند نقطه عطف مهمی  از حرکت بالنده کمونیسم طبقه کارگر ایران باشد.

اکتبر : یک سال و نیم از جنبش سبز و تحرکات زیر پرچم این جنبش گذشته است. حزب حکمتیست تنها حزب سیاسی است که تا کنون خطی متمایز و خلاف کل فضای اپوزیسیون جمهوری اسلامی را نمایندگی کرده است. با این وصف بخش زیادی از قطعنامه های ارسالی نمایندگان برای کنگره بحث از غیبت کمونیسم به عنوان یک قطب قدرتمند اجتماعی است که توانسته باشد صف متمایزی را سازمان دهد. این یعنی چه و نقش کنگره چهارم در رفع این معضل و نقش رهبری آتی حزب چه میتواند باشد؟
رحمان حسین زاده: اگر چه در قطعنامه های پیشنهادی هم به روشنی بیان شده، بگذار تاکید کنم که  بحث از “غیبت کمونیسم” به طور کلی نیست. چون به اعتقاد ما کمونیسم و گرایش کمونیستی در درون طبقه کارگر ایران یک جریان زنده و حی و حاضر و آکتیو است. به علاوه از نظرمن حتی نمیتواند صحبت از غیبت “پرچم سیاسی کمونیستی” مطرح باشد. به یمن آن تحرک مارکسیستی که منصور حکمت پرچمدار آن بود و امروز حزب حکمتیست تداوم بخش آن است، پرچم سیاسی کمونیستی در صحنه سیاست ایران موجود است. افق و صف سیاسی کمونیستی متمایزی که در یک سال و نیم گذشته و در تقابل با جنبشهای سبز و سیاه بورژوایی، حزب حکمتیست را از کل کمونیسم و سوسیالیسم بورژوایی ایران متمایز کرد، شاهد این مدعا است. اما نقطه عزیمت ما و قطعنامه های پیشنهادی بی تابی و تعجیلی است که پرچم سیاسی کمونیستی موجود باید در جنبش طبقه کارگر و در جنبش آزادیخواهی و برابری طلبی به نیروی اجتماعی و مادی تبدیل شود. ما با چشمان باز خلاء صف کمونیستی کارگری اجتماعی، قدرتمند، متشکل و سازمانیافته  را در جدال روزمره طبقه کارگر در دفاع از معیشت و مطالبات فوریش و در جدالهای سیاسی تعیین کننده با بورژوازی می بینیم. واقعیت اینست بخشهای مختلف گرایش کمونیستی ما پراکنده است. این را باید رهبران کمونیست کارگران و محافل کمونیستی کارگری در کارخانه و فابریک و محله کارگری تا محافل  کمونیستی  در دانشگاه و در میان جوانان و جنبش برابری طلبانه زنان و تا ما به عنوان بخش متشکل حزبی گرایش کمونیستی در داخل و خارج دریابیم. هرچند هر بخش در محدوده محل کار و زیست خود درگیر مبارزه و فعالیتهای با ارزشی هستیم، اما صف آرایی وسیعتر دشمنان طبقاتی، صف بندی محکمتر و اتحاد و همگرایی وسیعتر را از ما میطلبد. تمام تجارب تاریخی و سیاسی کمونیسم دخالتگر به ما میگوید، تحزب کمونیستی محور ایجاد چنین اتحاد و تشکل بخشهای مختلف جنبش کارگری و کمونیستی ما است. در این مقطع از تاریخ سیاسی ایران حزب حکمتیست جواب این مسئله است. این حزب میتواند و باید نیروی فعاله ایجاد چنین اتحاد و تشکل و صف بندی طبقاتی و جنبشی وسیع باشد. کنگره چهارم این حزب و سیاستهای مصوب و رهبری منتخب آن  اگر نقشی برای خود قائل است باید بتواند در این راستا این حزب را قابل انتخاب و قابل دسترس رهبران و فعالین کمونیست کارگران و همه کمونیستهای عرصه های اجتماعی بکند. همزمان انتظار اینست رهبران کمونیست کارگران و فعالین کمونیست این حزب را انتخاب کنند، پرچم سیاسی آن را بدست بگیرند، تا دست در دست هم به صف متمایز کمونیستی و کارگری اجتماعی مورد نظر شکل دهیم و با اتکا به آن شکاف در حاکمیت سرمایه، جدال در صفوف بورژوازی را به میدانی برای تعرض و پیشروی تعیین کننده و بهبود وضع کار و زندگی و تغییر تناسب قوا به نفع جنبشمان، جنبش طبقه کارگر و صف آزادیخواهی تبدیل کنیم.
***