قتل جورج فلوید توسط پلیس نژادپرست آمریکا موج وسیعی از واکنش جریانات چپ و راست را بدنبال داشتە است. جنایت سبعانه و آشکاری کە جامعه آمریکا را منفجر کرد و خیابانهای دهها شهر این کشور را بە صحنە اعتراض و رودرویی با پلیس بدل کرد. امواج این اعتراضات به آمریکا محدود نشد و در کشورهای زیادی علیرغم شرایط کرونائی اعتراضات گسترده شکل گرفته است. خشم بحق ناشی از تحقیر و کشتار و تبعیض سیستماتیک عدەای را خوشنود و بعضیها را دلواپس کردە است. یکی از این دلواپسان آقای منصور اسانلو است که مانند فرشگردیهای فاشیست کاسە داغتر از آش شده است. خب حق دارد، بقول خودش نان دولت امریکا را میخورد و به پرچم آمریکا سوگند خورده است! ایشان در سخنانی تهییجی کە خود در آن غرق شدە است، بە خدمات اجتماعی دولت آمریکا بە شهروندان این کشور از جملە پناهجویان پرداختە و می گوید: “شما کە پناهندە سیاسی هستید و مفت و مجانی اومدی تو آمریکا و از مزایای این کشور بهرمند شدەاید و بە پرچم این کشور قسم خوردەاید، بیمە بازنشستگی میگیری، با ماشین می برنتان خرید و حتی ناخنهایتان را می گیرند و … بر ضد سوگندی کە خوردەاید عمل میکنید”! اسانلو در مورد جورج فلوید و شخصیت او از موضع یک آخوند رجزخوانی میکند و او را بعنوان کسی کە پورن استار است و انگار کشتنش “مباح” است، آسمان و زمین را بهم میبافد. او در کمال وقاحت در موقعیت قاضی و دادستان ظاهر میشود و خود نیز حکم را صادر میکند کە “پلیس خواست او را نگە دارد و قصد مرگش را نداشتە و این یک قتل غیر عمد است”! همان سخنانی کە ترامپ و نژادپرستان تهی مغز آمریکا بر زبان میآورند.
آقای اسانلو پا را از این فراتر میگذارد و بە بهانە مرگ جورج فلوید و اعتراض طیفهای مختلف مردم از سیاە و سفید تا جریانات اسلامی و چپها و آنارشیستها و غیرە، یقه کمونیستها را میگیرد که از این اعتراضات حمایت کردند، ما کمونیستها را در کنار اسلامیستها میگذارد و حتی این حمایت را تکرار داستان انقلاب ٥٧ و حمایت از رژیم فاشیستی اسلامی قلمداد میکند! اسانلو در آستان بوسی سرمایه هر مرزی را رد میکند، به کمونیست ها و معترضین “یک عدە تروریست و اسلامی و چپهای دروغین و غارتگر و … کە از انسانیت بویی نبردەاند” خطاب میکند. رسماً و علناً دروغ میگوید، شانتاژ میکند، تاریخ تراشی میکند که؛ “اینهایی کە اسم خودشان را کمونیست گذاشتن و هنگام خودش در ایران گفتند عکس آقا تو ماهە مردم چە وقت خوابە” سیاست شان بود! براستی خجالت هم خوب چیزی است، ایشان توده ای بودند و حتی در ایران و در زندان نیز به این رژیم رای دادند، آنوقت به کسانی که از روز اول با این رژیم جنگیدند اینها را میگوید! انگار جامعه دارالمجانین است! و بالاخره اسانلو در کمال بیشرمی میگوید: “مگر آمریکا با این حرکات خللی بهش وارد میشود؟! پلیس آمریکا اینقدر باشرفند کە در مقابل معترضین زانو زدند، اما پلیس ایران جنایتکارند”.
اسانلو بعد از یک منبر آخوندی و فحاشی به کمونیسم و دفاع از رژیم سابقی ها و دولت و پلیس آمریکا، بخود میگوید من چپم نه اینها! من دلسوخته و نماینده کارگرانم و بنام کارگران ایران سخن میگوید و ما را متهم میکند کە در مورد آقای طالب زادە از فعالین شرکت واحد کە اوباشان اسلامی او را بە شلاق بستند و بعد روانە زندان کردند، سکوت کردەایم و با پر روئی آخوندی میگوید: “چپولەهای دروغگو کجاست اطلاعیەهایتان، چرا هیچی نمیگویید؟ همەتون مزدورید، چنین چپی از هر راستی نامردتر و کثیف تر و بی اعتبارتر است، خودم را از همە شما چپ تر میدونم.”! اسانلو در ادامە قتل برادرش را توسط رژیم جنایتکار اسلامی بە رخ ما میکشد و بعنوان خانوادە شهید قصد دارد حقالسکوت بگیرد. اسانلو در خوشخدمتی به سلطنت طلبان و جریانات راست و ارتجاعی همچون فرشگرد بە ما کمونیستها بە شیوە هیستریک حملە میکند کە گویا ما معنی آزادی را نمیدانیم و اگر میدانستیم “شاە را با خمینی” عوض نمیکردیم! اسانلو زیادی قاطی کردە و از محمود دولت آبادی مفلوک در بارگاە حکومت اسلامی تا ما کمونیستهای کارگری را کنار هم میگذارد، چشمانش را بسته و دهان باز کرده و بی پروا فحاشی میکند. و بالاخره مثل یک بازاری کهنه کار میگوید شما افتخارتان اینست که با عکس من در مقابل سفارتخانه رژیم رژه رفته اید!
خب مسئله ساده است و برای اسانلوی فالانژ شبه فرشگردی هم قابل فهم است. کمونیستها در مقابل رژیم اسلامی از زندانیان سیاسی دفاع کردند و دفاع خواهند کرد چون پرنسیپ دارند، مثل شما بی پرنسیپ و آستان بوس سرمایه دار و دیروز هوادار جناح اصلاح طلب و امروز پادوی سلطنت طلبان عهد عتیقی نیستند، این دفاع معنی اش دفاع از نظرات و هر عمل زشت هر زندانی نیست. ما طی این سالها امثال شما کم ندیده ایم. آدم باید خیلی اپورتونیست و نان به نرخ روز خور و بی چشم و رو باشد که چنین داستانی را سرهم کند و حق بجانب هم باشد!
اظهارات منصور اسانلو یکبار دیگر بر این واقعیت صحە میگذارد کە ضد رژیمیگری صرف برای کارگران و مبارزات آنان نە تنها ناکارآمد بلکە مضر است. سندیکالیستی که روزی طرفدار آخوندهای متفرقه و روزی طرفدار سلطنت و ترامپ و پلیس فاشیست آمریکا است، بیجا میکند بنام کارگر و به اسم کارگر حرف میزند. این نمونه نشان میدهد که مادام که کارگر فاقد یک درک و نقد طبقاتی و مارکسیستی و عمیقا ضد سرمایەداری نباشد، میتواند به نیروی هر جریان ارتجاعی بدل شود. این حکم در چنین مواقعی خود را بە وضوح نمایان میکند کە اسانلو، کارگری کە امثال صادقی و محجوب زبانش را بریدند، امروز بە دامان وحشی ترین رژیم کاپیتالیستی جهان افتادە و مشوق تملق گویی برای جنایات بی حد و حصر آن شده است. اسانلو خود را در اعماق لجن ترامپیسم و جریانات دست راستی غرق کردە و هنوز ادعای “چپ بودن” میکند؟! نه جناب اسانلو، شما مدتهاست و از روز اول آمدنتان بعد از کمی بازارگرمی در میان طیف راست جا خوش کردید و دیگر بە مجوز بیشتر برای پذیرش نیاز ندارید. شما “بفرموده” عمل می کنید؛ برای سیاست تان بازارگرمی میکنید و حمله به کمونیستها یک وجه مهم این پلاتفرم است. شما لایق همان فرشگردیهای فاشیست و سلطنت طلبهای دوآتشە عهد عتیقی و مرتجع و ضد زن و پلیس فاشیست آمریکا هستید.
اسم سندیکای واحد را نیاورید. حیف اسم رضا شهابی و حسن سعیدی و دیگران که در کنار شما بیاید. شما میخواهید هم از آخور بخورید و هم از توبره، این نمیشود. همان کارگران سندیکای واحد شما را از جنس ترابیان ها و محجوب ها میدانند. کارگران شریف و آگاە ایران مدتهاست با اینچنین تفکرات دست راستی تسویە حساب کردەاند و برای فعالین این خط ترە خرد نمی کنند. چند سال قبل رضا رخشان کە قصد داشت کارگران را بە سیاهی لشکر خامنەای جلاد در مضحکە انتخابات ریاست جمهوری تبدیل کند، جواب دندان شکن گرفت و اکنون شما نیز سرتان بە سنگ خواهد خورد تا کارگران را نسبت بە پرچم خونین آمریکا کە قسم خوردەاید بە آن “خیانت” نکنید، متوهم کنید. این خوشخدمتی و خوشرقصی ارزانی خودتان باد. کمونیستها و کارگران مبارز و پیشرو شما و دیدگاەهای از این دست را خوب می شناسند. جنبش کارگری شما را با نوک انگشتی کنار خواهد زد.
با تئوری محیرالعقول جناب اسانلو همە ما ایرانیان خارج کشور کە در این کشورها پناهندە شدەایم و بعنوان شهروندان این کشورها پذیرفتە شدەایم، باید بە پاس پذیرش و کمکهای دریافتی (هزینە مسکن، زیست و بە گفتە ایشان ناخن گرفتن و غیرە) بە عامل سرکوب و جاسوس این کشورها بدل شویم و در شناسایی کمونیستها و آزادیخواهان کشور میزبان و بقول ایشان “تروریست” بە سی آی ای و اینتلجنت سرویس و سازمانهای اطلاعاتی دولتها خدمات بدهیم، امری کە جریان فرشگرد و لابد شخص ایشان هم اکنون و در آیندە عهدەدار خواهند شد. اسانلو نمی فهمد که میلیونها ایرانی مقیم اروپا و آمریکا کە عمدتا کارکنان این جوامع هستند از معلم و کارگر و دکتر و رفتگر و پرستار و غیرە زندگی شرافتمندانه خود با کار خود تامین کردە و مالیات پرداخت میکنند، بخشا بە جریانات مترقی و ضد کاپیتالیستی این جوامع وصل هستند و بە فقر و بحران اقتصادی و بیحقوقی تحمیل شدە بە مردمان این جوامع چه بعنوان شهروند و چه بعنوان یک انترناسیونالیست معترض هستند. آنها خود را با کارگران این جوامع هم سرنوشت میدانند و اسانلو با استثمارگران و فاشیستها و پلیس سرکوبگر آنها.
ما از این انتخاب منصور اسانلو شگفت زده نیستیم، او میتوانست یک سندیکالیست باشرف بماند و برای احقاق حقوق کارگران مبارزه کند، در کنار جنبش کارگری این کشورها قرار گیرد و کار مثبتی بکند. اما ترجیح داده است در صفبندی سیاسی و طبقاتی کنار ضد کارگرها و سرمایه دارها و استثمارگرها صرفا بخاطر منافع شخصی اش بایستد. و اینهم عجیب نیست، کم کارگر و فعال کارگری و نویسنده و روشنفکر مدعی و توخالی ندیدیم که این سرنوشت رقت بار را انتخاب کرده اند. دهن دریدگی و لیچار گویی بە روشنترین و پیگیرترین کمونیستهای تاریخ معاصر ایران، صرفا در خدمت این منافع حقیر است. ما سندیکالیست نیستیم اما از هر تلاش سندیکالیست ها برای تشکل مستقل کارگری دفاع کردیم، چون مانند اسانلو رابطه کارگر و سرمایه دار و تقابل کارگر با حکومت را عوضی نگرفتیم. ما کمونیستهای کارگری و مدافعین قدیمی و جدی جنبش شورایی همواره از مبارزه کارگران و از فعالین کارگری از جمله فعالین شرکت واحد با سر افراشته دفاع کردیم. امر ما تقابل با رژیم هار اسلامی سرمایە بودە و نه مجیزگوئی خاتمی و کروبی و موسوی و رضا پهلوی. جنبش ما تا بزیر کشیدن این نظام ننگین ضد کارگر و استقرار حکومت سوسیالیستی و شورائی کوتاە نخواهد آمد.
سخنرانی ضد کمونیستی اخیر اسانلو به بهانه رویدادهای آمریکا بود اما در واقعیت آماده کردن رزومه ضد کمونیستی اش برای گرفتن سهمی در استراتژی دست راستی و رژیم چینجی راست ایران است. شاید او فکر میکند لخ والسای ایران شود اما اینهم برایش زیادی است. لخ والسا بالاخره رهبر جنبشی بود و اسانلو پادوی سلطنت طلبان است و حتی دوستان سابقش جواب سلامش را نمیدهند. اسانلو میتوانست به این لجنزار سقوط نکند، این سقوط محتوم نبود، اما انتخاب آگاهانه و از سر منفعت طبقاتی را نمیتوان با آرزوها یکی قلمداد کرد. وی امروز با این سخنان و این سیاستها منافع طیف مشخص و طبقه معینی را منعکس میکند، ادبیاتش هم کثیف تر از آنهاست. ایشان هم باید نان بخورد! جناب اسانلو، پیامتان را دولت آمریکا و سلطنت طلبان و جریان فاشیستی فرشگرد و آنهائی که باید بشنوند، شنیدند.
٥ ژوئن ٢٠٢٠