کنگره هشتم حزب

بیانیه کنگره ٨ حزب حکمتیست )کنگره اکتبر( درباره اوضاع جهان جهان نیازمند انقلاب کارگری عظیمتری است

بیانیه کنگره ٨ حزب حکمتیست )کنگره اکتبر( درباره اوضاع جهان جهان نیازمند انقلاب کارگری عظیمتری است

 

(مصوب کنگره به اتفاق آرا)

روز پس از روز، درصد کوچکتری از غولهای سرمایه، سهم بزرگتری از ثروت جهان را میبلعند و از نو در تکاپوی سیری ناپذیر برای تصاحب سهم بازهم بزرگتر گلو پاره میکنند. همزمان اکثریت عظیم طبقه میلیاردی کارگر روز به روز با تنزل بیشتر سطح معیشت دست و پنجه نرم میکنند. در هراس از کابوس فقر فراگیرتر و بیکاری هولناکتر، روزگارشان تباهتر میگردد. اما دمی از تلاش برای بالاتر بردن اتحاد صفوف خود باز نمیایستند تا بتوانند بر این بردگی و فرودستی فزاینده فایق آیند. این منطق مبارزه طبقاتی جهان امروز است. یک دهه پس از بحران اقتصادی ٢٠٠٨- ٢٠٠٧ که نتایج آن در یک سو تشدید استثمار طبقه کارگر و در سوی دیگر تشدید رقابت شعبات مختلف بورژوازی جهانی بر سر تصاحب سهم بیشتر سود حاصل از استثمار جهانی طبقه کارگر بوده است.

شکاف افزائی بیسابقه طبقاتی و بر مبنای آن رشد بیشتر نابرابری به حادتر شدن مبارزه طبقاتی همچون موتور محرک تحولات جامعه منجر شده است. جناحهای مختلف بورژوایی، غرق فساد و گندیدگی و جنگ افروزی، جز تشدید استثمار، جز افزایش خطر گسترش مدام جنگها، پیشه دیگری پیش پای خود و نظام وارونه شان نمیگذارند. از این رو پاسخی هم برای درهمریختگی و نابسامانی اوضاع جهان ندارند. در مقابل، طبقه کارگر برای رهایی خود و بشریت از این اوضاع غیر قابل تحمل، قد برافراشته است. نیروی اجتماعی قدرتمندی که پیشاپیش بشریت تشنه رهایی میتواند این نظام وارونه را زیرورو کند و بر ویرانخانه آن، جامعه آزاد و برابر سوسیالیستی، جامعه شایسته انسان قرن ٢١ بنا سازد.

رویدادهای سالهای اخیر جهان، نشان از تحرک و تقابل همزمان دو روند غالب دارد.

– در یک سو راستترین جناحهای بورژوازی به جست و خیز افتاده اند تا در کشورهای معین زمام دولت را بدست بگیرند. ساطور تفرقه راسیستی، فاشیستی، قومی و مذهبی را بر سر مردم گرفته اند و این داعیه چرکین را در سر میپروراند که با احیای نفوس مرده قرون پیشین در قرن ٢١ جامعه را طبق الگوی جانیان تاریخ معاصر سلاخی کنند. در صددند پندار ضد انسانی خود را به جزء ثابت ایدئولوژی مسلط طبقه حاکم بدل سازند، کردار جنایت بارشان را در ساختار دولت و سیاست جاری حاکمیت سرمایه جا دهند و شمشیر شکاف اندازی مذهبی و نژادی را همواره روی سر جامعه نگهدارند. ترامپ و پوتین و امثال مارین لوپن، اسلام سیاسی تا مغز استخوان ضد بشر در ایران و شعبات تروریست آن در عراق و سوریه و لبنان و یمن، رژیمهای اسلامی ترکیه و عربستان، دارودسته های تروریسم اسلامی داعش و بوکوحرام و طالبان و القاعده و حزب الله و حشد شعبی و غیره، هر یک با ابزار ایدئولوژیک دم دست خود و با شیوه و عملکرد ویژه خود در آشفته بازار کنونی جهان تاخت و تاز میکنند.

– در سوی دیگر بر زمینه مبارزات جهانی طبقه کارگر، بر زمینه اثبات مجدد برحق بودن مارکس در پی بحران ٢٠٠٨- ٢٠٠٧، بر زمینه بازگشت شبح کمونیسم، نیروهای اجتماعی پیشرو، بویژه صف رزمنده نسل جوان پردانشِ دارای آرزوهای بلند و توقعات بالا اما محروم از ابتدائی ترین ملزومات زندگی شایسته انسان، به میدان آمده اند تا در برابر دژخیمان افسارگسیخته ای که به جان بشریت افتاده اند، بایستند و مقاومت کنند. منشا اجتماعی این روند ایستادگی، وجود اعتراض طبقاتی کارگر و توقعات انسانی برخاسته از نیازهای واقعی زندگی توده های اعماق جامعه است. در عرصه جنبش کارگری، برجسته ترین نمونه ها ازجمله مبارزات وسیع کارگران در فرانسه در برابر تعرضات ضدکارگری ماکرون و بورژوازی فرانسه به معیشت و شرایط کارشان، مبارزات مداوم کارگران در ایران برای ایفای حقوقشان و بهبود معیشت و شرایط مبارزه شان است. در این سالها جریانات لیبرال و رفرمیست و سندیکالیست و آنارشیست، در تلاش بوده اند و هستند که برای پس نشاندن و به حاشیه راندن شبح مارکس و شبح کمونیسم، نیروی اعتراض کارگران و نسل جوان و زنان و توده های ناراضی اعماق جامعه را به بیراهه بکشند و بعضا هم برچسب “ضد سرمایه داری” بر تلاشهای خودشان زده اند.

برآیند تقابل این روندها بار دیگر اثبات میکند که انتخاب تعیین کننده در مبارزه طبقاتی جهان امروز، انتخاب بین کمونیسم انقلابیِ رادیکال طبقه کارگر در یک سو و در سوی دیگر جریانات بورژوایی و خرده بورژوایی لیبرالیسم، سندیکالیسم، رفرمیسم و آنارشیسم سترون و بی فرجام است. کمونیسم اصیل کارگری در تمایز بنیادی با همه ترندهای لیبرال و رفرمیست، در پاسخ به بحرانها، معضلات و مشقات سرمایه داری بر مبرمیت انقلاب کارگری، لغو کار مزدی و برقراری مالکیت اشتراکی تاکید میکند.

اوضاع جهان: بی نظمی فراگیر
جهانِ پس از بحران اقتصادی ٢٠٠٨- ٢٠٠٧ درگیر چرخه جدیدی از جدال قدرتهای جهانی و دولتهای منطقه ای تازه عروج کرده سرمایه داری برای تجدید تقسیم بازارها و مناطق نفوذ بوده است. جنگ و جدالهای مرتبط با این چرخه جدید در سالهای اخیر شتابی سرسام آور گرفته و خرابی دهشتناک در مناطق مورد نزاع به بار آورده است که پایان آنها به چشم نمیآید. جهان دهه پرآشوب و پرتحولی را از سر گذرانده که ماحصل آن بروز یک بی نظمی فراگیراست. در این فضای بی چشم اندازی، رقابت قدرتهای بورژوایی در مقیاس جهانی و منطقه ای و سربرآوردن نیروهای محلی برای کسب سهم درخورِ وزن خود از انباشت حاصل از استثمار جهانی طبقه کارگر بیشتر از همیشه تشدید شده است.

به موازات تلاش ترامپ و دولت آمریکا برای بازگرداندن سرکردگی جهانی آمریکا و “تجدید عظمت آمریکا”، رقیب جهانی آن، پوتین با تکیه بر ناسیونالیسم عظمت طلب روسی و داعیه تبدیل شدن به یک قطب قدرت جهان در برابر آمریکا به میدان آمده است. اتحادیه اروپا پس از رفراندم خروج بریتانیا (برگسیت) و تلاشهای دوگانه ترامپ و پوتین برای تقسیم و تضعیف آن، نگران از افت وزنه جهانی اش به جنب و جوش هراسان افتاده تا موقعیت کنونی خود را حفظ کند. دولت چین به امید بازیابی برتری تجارت آسیائی قرون گذشته با ایجاد “جاده ابریشم” قرن بیست و یکمی، در مسابقه کسب مقام “تاجر اول” دنیا دوندگی میکند. دولت ترکیه با رویای احیای امپراتوری مدفون و تقسیم وراثت شده عثمانی به تکاپو افتاده است. رژیم اسلامی ایران که توهم رژیم شاه درباره تبدیل شدن به قدرت اول منطقه را به ارث برده است، دست به مصادره تاریخ کوروش و میراث ایران کهن زده است و با تکیه بر تفرقه آفرینی مذهبی، دارودسته های تروریسم اسلامی خودرا به قصد تسخیر کشورها و تامین کریدورهای صدور نفت و گاز، در اکناف خاورمیانه پراکنده است. دولتهای عربستان و مصر و خلیج با تکیه بر پیکر نحیف اتحادیه عرب به جنگ و جدال ویرانگر با رژیم اسلامی ایران برخاسته اند. بر متن این رقابتها، در باتلاق خونین سوریه و عراق، تروریسم اسلامی داعش مجال عروج مییابد، داعیه حکومت در سر میپروراند تا سرانجام در همان باتلاق آفریدگاه خود غرق گردد.

خاورمیانه: میدان جنگی به وسعت منطقه
خاورمیانه که در دوره پس از جنگ دوم جهانی “کانون بحران” نام گرفته بود، امروز در ادامه بحرانها و جنگهای حاصل از رقابت دولتهای امپریالیست در این منطقه استراتژیک، به میدان جنگهای گسترده و طولانی بدل گشته است. سوریه پس از شش سال جنگ “نیابتی”، اکنون صحنه جنگ مستقیم قدرتهای جهانی روسیه و آمریکا و دولتهای ایران و ترکیه است. وحشت بی پایان این جنگ به رغم کنفرانسهای متعدد ژنو و آستانه همچنان ادامه دارد. پایان داعش در سوریه که با تصرف رقه به مرحله تعیین کننده رسیده است، پایان جنگ سوریه نیست. در عراق هم با تصرف موصل و پایان تقریبی داعش، جنگ پایان نیافته است. تهاجم نظامی دولت عراق و حشد شعبی و پاسداران رژیم اسلامی ایران با رضایت آمریکا در کردستان عراق، آغاز رشته جنگهای جدیدی است که پایان دادنشان دشوار است. جنگ دولتهای عربستان و خلیج در یمن با انصارالله حوثی و رژیم اسلامی حامی آن نشان از پایان ندارد. جنگ دولت ترکیه در کردستان و دستگیری و سرکوب اهالی جای پروژه “پروسه آشتی” نشسته است.

جنگهای اخیر خاورمیانه و چشم انداز ادامه آنها پس از شکست داعش، گواه روشنی است که داعش مخلوق جنگ افروزان اصلی حاضر در صحنه، مخلوق دولتهای عراق و سوریه و ایران و مولود باتلاق خونینی است که با لشکرکشی ٢٠٠٣ دولتهای آمریکا و بریتانیا به عراق آفریده شد. پس از تروریسم اسلامی داعش، نسخه دیگر تروریسم اسلامی در قامت “حشد شعبی” برای اشاعه ترور در منطقه توسط رژیمهای اسلامی ایران و عراق سازماندهی و آماده جنگ شده است.

رژیم اسلامی حاکم بر ایران، لکه ننگ چرکینی بر پیشانی بشریت است. همه قدرتهای امپریالیستی بی استثناء در به قدرت رساندن آن از روز اول و بقای آن تا به امروز شریک بوده اند. رژیمی مسلح به تروریسم اسلامی که طی چهار دهه به موازات قدرتهای امپریالیست، حافظ استثمار و سرکوب عریان کارگران و محرومان با تکیه به استبداد و خفقان و اعدام، از عاملان اصلی ایجاد تفرقه و دشمنی مذهبی و قومی، اشاعه ترور و جنایت علیه بشریت، در ایران و خاورمیانه و جهان بوده است. به زیر کشیدن رژیم اسلامی ایران به نیروی اجتماعی کارگران، زنان، نسل جوان رادیکال و میلیتانت و توده های محروم اعماق جامعه، گام بزرگی در مسیر رهایی بشریت از نظام گندیده سرمایه داری است.

مساله فلسطین همچنان حل نشده باقی مانده است. ادامه ستمگری دیرین بر مردم فلسطین اشغالگری و کشتار، محاصره اقتصادی، شهرک سازی و سر باز زدن از مذاکرات، یکی از فاحش ترین شواهد ضدیت دولت قومی مذهبی اسرائیل و قدرتهای امپریالیست و “جامعه ملل” حامی آن با ابتدائی ترین حقوق مردم ستمدیده است. بارزترین گواه این واقعیت است که قدرتهای امپریالیست خالق اصلی “کانون بحران” خاورمیانه، خالق اسلام سیاسی و تروریسم منبعث از آن، خالق و ادامه دهنده جنگهای جاری خاورمیانه هستند. اخیرا با امضای قرارداد صلح حماس و فتح در قاهره و تسلیم اداره غزه از جانب حماس به سلطه حاکم بر کرانه غربی، امکان جدیدی برای رفع بن بست مذاکرات و ازسرگیری گفتگو به سوی راه حل دو دولت و برقراری دولت مستقل فلسطین پدید آمده است. حزب حکمتیست همواره از تشکیل دولت مستقل فلسطین بر مبنای مرزهای ١٩٦٧ همچون راه حل این معضل سیاسی حمایت کرده است.

مساله کرد یک گرهگاه سیاسی منطقه خاورمیانه است که به حل سیاسی و عادلانه دست نیافته است. این مساله در هر یک از کشورهای ترکیه، ایران، عراق و سوریه ویژگی سیاسی مشخص دارد. راه حل استقلال در کردستان عراق با رای اکثریت بالای رای دهندگان در رفراندم ٢٥ سپتامبر، به پشتوانه حقوقی و پشتیبانی مردمی متکی گردید اما توسط تهاجم نظامی دولت عراق به کرکوک و مناطق کردنشین قیچی شد. حزب حکمتیست خواهان حل فوری مساله کرد است. از سالها پیش طرح برای حل سیاسی، عادلانه و کارساز این مساله از راه برگزاری رفراندم را ارائه داده است. در جریان رفراندم اخیر کردستان عراق حزب حکمتیست از رفراندم و رای به استقلال حمایت کرد و پس از رفراندم اعلام داشت که از رای مردم کردستان به استقلال دفاع میکند.

پاسخ سوسیالیستی به اوضاع جهان
از آنجا که همه ترندهای مدافع سرمایه روز پس از روز عیانتر نشان میدهند که جز تشدید استثمار و سرکوب طبقه کارگر و جز تشدید رقابت و جنگ میان خود، پاسخ دیگری برای بحرانها و معضلات سرمایه داری ندارند، ضرورت و مبرمیت آلترناتیو سوسیالیستی به عنوان پاسخ کمونیسم کارگری بیشتر از همیشه عیان میگردد. حزب حکمتیست مجددا تاکید میکند که پاسخگویی سوسیالیستی تنها با دست بردن به قدرت سیاسی در ضعیف ترین حلقه های نظام سرمایه داری گلوبال و پیشروی بیوقفه تا انقلاب کارگری، تا رهایی از بردگی مزدی و برقراری مالکیت اشتراکی بر وسائل تولید میسر میگردد.
رژیم اسلامی حاکم بر ایران یکی از حلقه های ضعیف و پرتناقض حاکمیت سرمایه در جهان است. طبقه کارگر در ایران این واقعیت را باید در مبارزه به پیروزی رساندن آلترناتیو سوسیالیستی خود به کار گیرد. به زیر کشیدن رژیم اسلامی و از این راه به هزیمت کشاندن اسلام سیاسی و تروریسم گسترده آنان، خدمت بزرگی به رهایی بشریت و اهداف سوسیالیستی کارگران جهان است. طبقه کارگر یک طبقه جهانی میلیاردی است. تقویت و تحکیم همبستگی انترناسیونالیستی در سطح جهان یک رکن مهم استراتژی جهانی طبقه کارگر برای برچیدن نظام سرمایه داری و یکی از مهمترین ملزومات پیروزی آن در کسب قدرت و خلع ید سیاسی و اقتصادی از بورژوازی است.

سال ٢٠١٧، صدمین سالگرد انقلاب اکتبر، یادآور عظمت تاثیرگذاری انقلاب کارگری ١٩١٧ روسیه بر یک قرن گذشته جهان است. سرچشمه واقعی این یادآوری، ضرورت عروج کمونیسم انقلابی و نیاز صدها برابر جهان امروز به انقلاب کارگری عظیمتری است. شیپور انقلابی کردن جهان و زیرورو کردن اوضاع موجود باید از نو نواخته شود.انقلاب اکتبر اثبات این حقیقت بود که طبقه کارگر بدون کمونیسم و حزب کمونیستی خود به جائی نمیرسد. کارگران جهان با کاربست خلاقانه تجارب تاریخی پرافتخار انقلاب کارگری١٩١٧ روسیه و درس آموزی از نارسائیهای آن، و مسلح به حزب سیاسی کمونیستی خود، میتوانند زنجیرهای سنگین بردگی مزدی، این سنگ بنای استثمار و ستم سرمایه داری را از دوش خود و کل بشریت بردارند و برای همیشه این نظام را به گور بسپارند. امروز صدها بار روشن است که رهائی انسان در گرو رهایی از انقیاد سرمایه، در گرو برقراری جامعه آزاد و برابر کمونیستی است. جامعه ای که در آن شکوفائی آزادانه هر انسان شرط شکوفائی آزادانه همگان است.
کنگره هشتم حزب کمونیست کارگری – حکمتیست (کنگره اکتبر)
چهاردهم ابان ١٣٩٦- پنجم نوامبر ٢٠١٧