کنگره هشتم حزب

قطعنامه در باره اوضاع سیاسی ایران ‘ ما به یک پیروزی کارگری چشم دوخته ایم! ‘ – مصوب کنگره هشتم حزب حکمتیست

قطعنامه در باره اوضاع سیاسی ایران

ما به یک پیروزی کارگری چشم دوخته ایم!

مصوب کنگره هشتم حزب حکمتیست به اتفاق آرا
آبان 1396 – نوامبر 2017

۱- حزب کمونیست کارگری – حکمتیست برای یک جامعه سوسیالیستی مبارزه میکند. فلسفه وجودی ما بعنوان حزب، امحای نظام سرمایه داری، خلع ید سیاسی و اقتصادی از طبقه بورژوازی، استقرار جامعه ای آزاد و مُرفه و خوشبختِ سوسیالیستی است که به دور باطل حاکمیت های استبدادیِ مذهبی و ناسیونالیستی یک قرن گذشته در ایران پایان دهد. اهدافِ برنامه ای و استراتژیک ما از طریق سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی و یک انقلابِ کارگری پیروزمند تحقق خواهد یافت. یک انقلاب کارگری پیروزمند در ایران، نه فقط میتواند اوضاع منطقه را عوض کند، نه فقط سرآغازی برای رهائی خاورمیانه از یوغِ مذهب، نژادپرستی و شکافِ قومی است، بلکه منشأ احیای کمونیسم در قلمرو جهانی و حلِ مسئله تروریسم اسلامی و بسیاری از مسائلِ قدیمی و لاینحل در دنیای امروز خواهد بود.

۲- شرایط کُنکرت سیاسی و تشدید بحرانهای تو در تو و پیچیده جامعه ایران، بیش از پیش ضرورت تغییر وضع موجود، هم در بالا و هم در پائین را، الزامی کرده است. جامعه ایران با مسائل حّاد و پیچیده ای روبرو است که جمهوری اسلامی توانائی حل هیچکدام از مشکلات اقتصادی و اجتماعی و محیط زیستی که خود موجب آن شده است را ندارد. به عبارت دیگر، خود این حکومت مانعی برسر راه هر نوع بهبود اقتصادی و زندگی روزانه طبقه کارگر و اکثریتِ عظیم جامعه است. این واقعیت را سران جمهوری اسلامی میدانند و بعضا به آن اعتراف میکنند. واقعیتِ بن بستِ همه جانبه رژیم اسلامی را هم بورژوازی ایران بخوبی میداند و هم کارگران و مردم منزجر از جمهوری اسلامی به آن پی برده اند. تناقضات و تشدید جدالهای درون حکومتی از یکسو ناشی از وضعیتِ بحرانی رژیم اسلامی و از سوی دیگر واکنشی به پتانسیلِ اعتراضی گسترده در جامعه علیه رژیم اسلامی است. تشدید بحران در بالا انعکاسی از تشدید فشار در پائین است. این جنگی برای بقای حکومت و تلاشی برای کنترل جامعه است. جمهوری اسلامی در چرخه تداوم سیاستِ صدور تروریسم اسلامی و جنگ افروزی و لشکرکشی در منطقه و سیاستِ امتیاز دادن به سرمایه داران خارجی برای توسعه سرمایه داری ورشکسته و بحران زده ایران، گیر افتاده است. راه اول، یعنی ادامه سیاستِ صدور تروریسم با موانع داخلی و خارجی گسترده روبرو است با اینحال جمهوری اسلامی از این سیاست عقب نخواهد نشست. راه دوم، متضمن پائین کشیدن ستونهای اساسی هویتی و ایدئولوژیک جمهوری اسلامی و لذا تامین امنیتِ کامل سیاسی و حقوقی سرمایه و دفاع از مشروعیتِ آنست، امری که در چهارچوب جمهوری اسلامی غیر ممکن است. مضاف بر تقابل دو روند اساسی داخلی، فاکتورهای جهانی و منطقه ای که سرمایه در آن بسر می برد، به ضرر جمهوری اسلامی عمل میکنند.

۳- در بالا، آخرین تلاشهای حکومتی برای وقت خریدن و مواجهه با اعتراضات داخلی، توافق موسوم به برجام بود. فشار تنگناهای عظیم اقتصادی و اجتماعی و وحشت از گسترش اعتراضات داخلی،  جمهوری اسلامی را علیرغم لفاظی های توخالی خامنه ای ناچار از قبول برجام کرد. واضح است که توقع دولتهای غربی و توقع جناح پرو غرب در حاکمیت و جنبش ملی اسلامی از برجام، صرفا توافق هسته ای نبود. رژیم اسلامی دنبال کسبِ امنیتِ نظام بود و غرب خواهان مهارِ جمهوری اسلامی و تضعیفِ نفوذ منطقه ای آن. مردم ایران از اینکه فعلا هیولای اسلامی مجبور به عقب نشینی شده و بهانه “تحریم هستیم” از دستِ رژیم درآمده است، خوشنودی خود را از این معاهده ابراز کردند. در این زمینه ما در سند اوضاع سیاسی کنگره هفتم اعلام کردیم: “رفع تحریمها و برقراری رابطه مجدد با قدرتهای غربی و اساسا کشورهای اروپایی اگرچه به نیازهای کوتاه مدت و امروز به فردا کردن اقتصاد بورژوایی ایران کمک میکند، اما چاره ساز معضلات بنیادی گریبانگیر اقتصاد سرمایه داری ایران نیست. وجود هیئت حاکمه متعارف بورژوائی تثبیت شده و تضمین کننده رشد و توسعه اقتصاد کاپیتالیستی در ایران از درون جمهوری اسلامی درنمی آید و فعلا جزو رویاهای غیر عملی بورژوازی ایران است”.

٤- کشمکش آمریکا و غرب با جمهوری اسلامی برسر برجام اساسا جنگ روانی برای امتیازگیری است. لفاظی های تهدیدآمیز ترامپ در قالبِ کنار گذاشتن برجام اعمالِ فشار به جمهوری اسلامی برای دست کشیدن از دخالتگری و توسعه  طلبی در منطقه است. همینطور لفاظی خامنه ای مبنی بر “پاره” کردن برجام، تلاشی برای وادار کردن دولتِ آمریکا برای قبول جمهوری اسلامی و تضمینِ امنیتِ آنست. سیاست دولت آمریکا و موئتلفینش در شرایط کنونی نه “رژیم چنج” بلکه همچنان تلاش برای “تغییر رفتار” حکومت اسلامی است. اعلام علنی روحانی که در کنار سپاه پاسداران خواهد ایستاد و اعلام علنی این سیاست از جانب خاتمی “رهبر اصلاحات” بیانگر اینست که هر دوی اینها، علیرغم ادعای ظاهری “تعامل با جهان” و “گفتگوی تمدنها”، زیر پرچم خامنه ای و تائید سیاستِ جنگ افروزی جمهوری اسلامی سینه میزنند. شرکای سفره خون و جنایتِ حکومت اسلامی، طیف “اصلاح طلبان”، که هدف و کارشان تنها بزک کردن جمهوری اسلامی در قالب ایجاد توهم به اصلاحات از درون این رژیم و تحمیل آن به طبقه کارگر و مردم آزادیخواه بوده است. حزب حکمتیست در تقابل خود با جمهوری اسلامی نقد و افشاء مستمر این سیاستهای ضد کارگری را تضمین میکند. تفسیر لفاظی های ترامپ به “رژیم چنج” و منطبق کردن آن با مصالح روز خود و راه انداختن جُنب و جوش حول آن از جانبِ جریانات جنبش ناسیونالیسم پروغرب، مجاهدین خلق، احزاب و گروههای پرو سویت سابق، همینطور امیدواری چپِ ناسیونالیست و شش جریان سیاسی در کردستان ایران، تنها آب به آسیابِ حکومت اسلامی میریزد.

۵- در پائین، ناسازگاری جامعه با حکومت اسلامی خصلتِ مشخصه سیاست در ایران است. معضلات اقتصادی و سیاسی و فرهنگی و بحران همه جانبه جمهوری اسلامی بیش از پیش سر باز میکنند و مسئله سرنگونی حکومت اسلامی کماکان صورت مسئله اصلی جامعه و وظیفه بلافصل کمونیسم کارگری است. یک فاکتور تعیین کننده سیاستِ ایران که امروز بیش از هر زمانی مهمترین نگرانی حکومیتها را تشکیل میدهد، عروج جنبش اعتراضی کارگری در ابعاد گسترده است که علیه سرمایه داری و حکومت اسلامی حافظ آنست. جنبش کارگری و اعتراضات کارگری گسترده و بخشا سراسری و همزمان در ایران، علیرغم سرکوب ها و پرونده سازی ها و اخراج ها، یک جنبش بالنده و رو به رشد با مشخصات رادیکال و بعضا سوسیالیستی است. این جنبشی است که میتواند خواستِ وسیع سرنگونی و انواع نارضایتی در جامعه را به یک راه حل و یک آلترناتیو انقلابی در مقابل راه حل و آلترناتیوسازی ارتجاعی ارتقا دهد.

۶- یک تقابل اساسی و یک روند تعیین کننده آتی سیاست ایران، جدال آلترناتیوهای طبقات متخاصم و متمایز اجتماعی است. بورژوازی ایران علی العموم نه خواست و نه توانائی گذر از استبداد سیاسی به دمکراسی پارلمانی را دارد. بورژوازی ایران به استبداد سلطنتی سابق و استبداد دینی کنونی و گذاشتن فردی در راس آن برای استثمار کار ارزان و کارگر خاموش و از این طریق تسرّی این استبداد به کل جامعه نیاز دارد. این طبقه کارگر در ایران است که به حکم موقعیتش در اقتصاد میتواند آزادی و رهائی جامعه را با بزیر کشیدن طبقه حاکمه بورژوا و لغو مالکیتِ خصوصی و کار مزدی تامین کند. جامعه ایران راهی جز این ندارد. ادامه حاکمیتِ بورژواری و اقشار مختلفِ آن در فردای رفتن جمهوی اسلامی مجددا به استبداد سیاسی و حکومتی این طبقه منجر خواهد شد. این را رهبران و سخنگویان آن علیرغم هر توهم پراکنی در مورد رعایتِ “حقوق بشر” و “دمکراسی” و “رای مردم” و غیره، در موارد مختلفی علنا بیان میکنند. زن برابری طلب و نسل جوان سکولار و آزادیخواه جامعه ایران اگر بخواهند به این دور باطل خاتمه دهند لازم است حول کمونیسم کارگری و جنبش طبقه کارگر برای آزادی جامعه بسیج شوند. استراتژی حزب حکمتیست در پروسه سرنگونی برای مهمترین احتمالات جا باز میکند، آنها را در سیر جدال برای پیروزی و تبئین سیاست و تاکتیک دخیل و آگاهانه صفوف حزب و طبقه کارگر و بخش پیشرو جامعه را برای آنها آماده میکند.

۷- حزب کمونیست کارگری – حکمتیست همراه با میلیونها مردم کارگر و زحمتکش برای سرنگونی جمهوری اسلامی مبارزه میکند. اما دشمن ما و طبقه کارگر و اکثریت عظیم مردم زحمتکش، صرفا جمهوری اسلامی نیست بلکه خود نظام استثمارگر سرمایه داری است. در عین حال ما در هر وضعیت مشخصی و در هر تناسب قوای دوره گذار، خط مشی ای را دنبال میکنیم که هرچه سریعتر و کم مشقت تر به اهدافِ نهائی جنبش مان نزدیک شویم. حزب حکمتیست در ادامه سیاستِ تاکنونی خود در تقابل با جمهوری اسلامی بعنوانِ اصلی ترین و فعالین ترین عامل صدور تروریسم اسلامی به منطقه و دیگر نقاط جهان، دخالت جمهوری اسلامی در امور داخلی کشورهای منطقه، ایجاد دستجات اوباش مانند “حشد الشعبی”، راه انداختن جنگ مذهبی در میان مردمی که تا دیروز در کنار هم زندگی میکردند، گسترش تسلیحات جاه طلبانه و جنگ افروزیهای این حکومت را که خطرات آن مستقیما متوجه جامعه و مردم ایران است، قویا محکوم میکند. حزب حکمتیست مخالف هر نوع تهاجم نظامی، تحریم تجاری، آلترناتیو سازی و بند و بست از بالای سر مردم ایران است. ما و طبقه کارگر به هیچ حاکمیت و دولتِ بورژوائی در ایران بعد از جمهوری اسلامی رضایت نخواهیم داد. هر تغییر و تحول در صفوفِ کمپ بورژوائی و ساختار سیاسی قدرت در ایران برای ما فراخوانی به فوریتِ سرنگونی سرمایه داری توسط یک حرکتِ انقلابی و کارگری است.

۸- بعنوان یک سیاست عمومی، حزب حکمتیست برای تقویت بستر سرنگونی طلبان در مقابل طرفداران رژیم، برای تقویت اردوی چپِ جامعه در مقابل اردوی راستِ جامعه، برای تقویت افق سوسیالیستی و کمونیستی و مارکسی در میان اردوی چپِ جامعه تلاش میکند. یک پروژه سیاسی حزب حکمتیست بسیج جامعه و اردوی چپِ آن حول سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی و بدست دادن راه حل کارگری بحران سیاسی و اجتماعی موجود است. به این اعتبار ما تلاش میکنیم که اولا، نگرش و نوع انتقاد کمونیستی ما به وضع موجود و نفی حاکمیتِ رژیم اسلامی به نگرش و زبان عام اردوی چپِ جامعه و جنبشهای ضد تبعیض تبدیل شود. ثانیا، بر تحزبِ قدرتمند کمونیستی بمثابه رکنِ اساسی و غیرقابل بحثِ هر تحولِ انقلابی و کارگری تاکید داریم. ثالثا، برای ایجادِ بلافصلِ سازمانهای حزبی و توده ای طبقه کارگر بعنوان ستادِ جنگی پرولتاریا علیه وضع موجود و نیروهای بورژوائی و ضد کارگری تلاش میکنیم. رابعا، در تقابلهای کنکرت با جنبشها و طبقاتِ دارا و شکستن نقطه سازش ها برسر مبارزه جاری علیه جمهوری اسلامی؛ از جمله سیاستهای جنبش ملی اسلامی برای سازش با بخشی از حکومت و تلاشهای اپوزیسیون بورژوائی برای آلترناتیو سازی، بر بمیدان آوردن آلترناتیو سوسیالیستی و کارگری جامعه حول خطوط عام اهداف طبقه کارگر برای رهائی از جمهوری اسلامی و سرمایه داری تاکید داریم. خامسا، انقلاب کارگری در منطقه ای بحران زده، که فاکتور نظامیگری توسط بورژوازی به آن تحمیل و به یک داده سیاست بدل شده است، نیازمند آمادگی بدون ابهام برای سازماندهی یک نیروی نظامی قدرتمند برای دفاع از خود و برای تقابل با احتمالاتی است که میتواند نه فقط افق انقلاب کارگری بلکه کل جامعه و زندگی معمولی را زیر سوال ببرد.

۹- کنگره هشتم حزب حکمتیست اعلام میکند که دوره آتی، دوره قدرتنمائی وسیع تر جنبش های آجتماعی ریشه دار در جامعه، جنبش کارگری، جنبش علیه فقر و بیکاری، جنبش آزادی زن، جنبش علیه اسلام و خرافه خواهد بود. تشدید بحران حکومت اسلامی و تشدید فقر و گرسنگی و بیکاری و اختناق و بی آیندگی دهها میلیون نفر، چشم انداز یک تعیین تکلیفِ با جمهوری اسلامی را به صدر سیاستِ ایران میراند. این دوره ای است که طبقاتِ متخاصمِ اجتماعی و جنبش ها و احزابشان همزمان و با هدفِ پیروزی وارد این تعیین تکلیف خواهند شد. جمهوری اسلامی و نیروهای بازیگر صحنه سیاست ایران در دوره جدید با مصافها و تعیین تکلیف های جدی روبرو خواهند شد. حزب کمونیست کارگری حکمتیست در این تحولات برای یک رهایی قطعی جامعه از تبعیض و نابرابری و استثمار مبارزه و با ارتقای توانِ سازمانی و سیاسی و پراتیکی خود در مصافهای تعیین کننده دوره آتی، برای به پیروزی رساندن طبقه کارگر و کمونیسم کارگری در جدالهای سرنوشت ساز تلاش میکند.

۱۰- فراخوان کنگره هشتم حزب کمونیست کارگری – حکمتیست اینست که طبقه کارگر و اردوی آزادیخواهی و برابری طلبی برای پیروزی باید حول پرچم کمونیستیِ آزادی جامعه بسیج شود. سرنگونی جمهوری اسلامی پیش شرطِ هر گشایش واقعی و جدّی اقتصادی و سیاسی در شرایط موجود و گامِ ضروری در راه تحققِ انقلابِ سوسیالیستی در ایران است. کنگره اکتبر اعلام میکند که ما به یک پیروزی کارگری چشم دوخته ایم و کارگران و اردوی آزادیخواهی و برابری طلبی را برای کسبِ این پیروزی به صفوفِ حزب حکمتیست فرامیخوانیم!

***