مقالات

لعنت به این زندگی، مرگ بر حکومت اسلامی در رابطه با مرگ دلخراش عمران روشنی مقدم سعید یگانه

خبر این است که عمران روشنی مقدم یک از کارگران قراردادی میدان نفتی یادآوران هویزه در خوزستان به دلیل فقر، به دلیل عدم دریافت حقوق در مجتمع نفتی خود را حلق آویز کرد. خبر مرگ یک کارگر به دلیل فقر دلخراش و تکان دهنده است. عمران یقینا قصد خود کشی نداشت. فشار و فقر مداوم او را در چنان تنگنایی قرار داده است که وادارش کند به زندگی مشقت بار خود پایان دهد. عمران شاید می دانست که خودکشی راه حل نیست، اما زیر فشار فقر و عدم پرداخت به موقع حقوق ناچیزش، به زندگی خود پایان داد. بنا به اخباری که در رسانه های ایران پخش شده است، به گفته کارگران، عمران روشنی مقدم از کارکنان شرکت قراردادی “نظم آفرین ایمان” پیمانکار امور نگهبانی و حفاظت شرکت نفت بوده است. به گفته کارگران این شرکت قرارداد استخدامی را در ماههای اخیر تغییر داده است ولی کارگران به قرارداد جدید معترض بوده و زیر بار امضای آن نرفته اند و حقوقشان پرداخت نشده است. “یکی از همکاران عمران روشنی مقدم اظهار داشته که او به دلیل فشار اقتصادی و نداشتن پول برای خرید مایحتاج زندگی درخواست ۵۰۰ هزار تومان مساعده از شرکت کرده بود که پولی دریافت نکرده و خود را حلق آویز کرده است.

شرکتهای پیمانکاری خون کارگران را می مکند. کارگران متناوبا با قراردادهای جدید و کاهش دستمزد از طرف پیمانکاران مفتخور روبرو می شوند. اکثر این کارگران به دلیل قراردادهای موقت نه تنها از مزایای اندک قانونی بی بهره اند، امنیت شغلی ندارند و به دلیل مقاومت در برابر قراردادهای جدید سرنوشتی همچون عمران روشنی مقدم خواهند داشت. اوضاع بحدی ملتهب است که بیژن زنگنه وزیر نفت رژیم جنایتکار اسلامی دستور پیگیری مرگ عمران روشنی مقدم را صادر کرده است. باید گفت “لعنت به این زندگی” که سرمایه داران و حکومت حامی آنان و از جمله جناب زنگنه شرایطی را برای کارگران فراهم می کنند که آنها را تا سرحد مرگ وحشیانه استثمار می کنند و رمق زندگی برای آنان باقی نمی گذارند.

فقر و بیکاری و فلاکت اقتصادی همراه با سرکوب و استبداد و اختناق زندگی را بر طبقه کارگر و اکثریت مردم محروم جامعه سیاه کرده است. خود کشی عمران روشنی مقدم به دلیل فقر، تنها نمونه ای از هزاران در حیات سیاه رژیم اسلامی به دلیل فقر و نداری است. روزی کارگر به دلیل فقر خودکشی می کند، روزی کارگران به دلیل عدم ایمنی محیط کار جانشان را از دست می دهند، روزی کارگر به دلیل حق خواهی و اعتراض به بیحقوقی، با تحقیر و شلاق نگهبانان حکومت وحشی سرمایه روبرو میشود تا بزعم خودشان آنها را کوچک کنند. با وجود این همه فشار و ستم و بی حقوقی که بر طبقه کارگر تحمیل شده است، اما اعتراض و مبارزه بیوقفه ادامه دارد و کارگران تن به این حقارت نداده اند. “کارگران از استثمار و سرکوب و حقارت بیزارند”، “کارگر میمیرد، ذلت نمی پذیرد”! درهمین روزها کارگر خباز به اسم نورالله افشار در شهرستان چرام حاضر شد به خاطر عقایدش و انتقادش از دستگاه دین و آخوند شلاق بخورد ولی از آخوند مرتجع عذرخواهی نکند.

بیداری جنبش کارگری، بخصوص به دنبال اعتراضات هفت تپه و فولاد در دو سال پیش و بر بطن رویدادهای سیاسی دوره اخیر، جمهوری اسلامی را به وحشت انداخته است. مبارزه طبقاتی و کشمکش میان طبقه کارگر و حکومت سرمایه داری ایران را وارد دوره ای جدید از حیات خود کرده است. از آن تاریخ تاکنون بخصوص فشار بر طبقه کارگر، فعالین و رهبران کارگری بیشتر شده و زندان و شکنجه و حبس های سنگین به آنان تحمیل شده است. علاوه بر بیکارسازی وسیع و تحمیل فقر به طبقه کارگر و شهروندان محروم جامعه، به عناوین مختلف کارگران را تحت فشار قرار می دهند که اعتراض نکنند، اعتصاب نکنند و از حق خواهی خود دست بکشند تا صاحت سرمایه و حکومت وحشی اسلامی ضربه نبیند و به حیات ننگین خود ادامه دهند.

تا این سیستم استثمارگر حکمرانی میکند و حکومت مستبد و وحشی جمهوری اسلامی بر اریکه قدرت بماند، سهم کارگر و مردم محروم جز رنج و مشقت چیز دیگری نخواهد بود و ما هر روز شاهد سرقت دسترنج کارگران، خودکشی و تباهی بیشتر کارگران توسط کارفرماها و سرمایه داران غارتگر و دولت حامی آنان خواهیم بود. مرگ عمران روشنی مقدم و سانحه های دلخراشی از این دست در میان طبقه کارگر پایان نمی یابد و آخرین قربانیان این سیستم استثمارگر نخواهند بود. واقعیت این است که برای طبقه کارگر و همه رنجدیدگان در این نظام سرکوب و استثمار، ابزاری جز مبارزه متحد و متشکل برای تحمیل خواستها و مطالبات خود و گذر از این شرایط جهنمی باقی نمانده است.

ما همراه با کارگران شرکت نفت هویزه مرگ عمران روشنی مقدم به دلیل فقر را نمی بخشیم. از این رویداد دلخراش و “مرگ به خاطر نان” بسیار رنج می بریم و خود را همدرد همکاران و رفقای عمران می دانیم. متهم اصلی این رویداد دلخراش، صاحبان شرکت نفت و دولت است که شرایط مرگ عمران را فراهم کردند. کارگران که خود تولید کننده اصلی نعمات جامعه اند، باید از بیشترین رفاه و آسایش برخوردار باشند. باید دست سرمایه داران سود پرست و دولت حامی آنان را از سر کارگر کوتاه کرد. این امر مهم پیشاپیش وظیفه خود طبقه کارگر، رهبران و فعالین سوسیالیستی کارگری و احزاب چپ و کمونیست است.

١١ جولای ٢٠٢٠